سوال این است که کدام قوانین و مقرارت مد نظر بوده اند ؟ ایا ان قوانین و مقرارت که قطعا قبل از این قانون , به تصویب رسیده اند , بحث شفافیت در آن ها لحاظ شده است ؟ اگر جواب مثبت است , پس چرا این قانون فعلی تصویب شده و چه نیازی به آن بوده است ؟ و اگر جواب منفی است , چرا این تعلیق قانون در این خصوص در نظر گرفته شده است ؟ آیا این معلق شدن , نمی تواند بزرگترین مانع برای سو استفاده افراد دولتی از قوانین نا کارآمد قبلی در این زمینه باشد ؟ آیا دامنه استثنا ئات در این زمینه از دامنه اصل بیشتر نمی شود ؟ جا دارد این ماده به شکلی اصلاح شود که اصل مورد نظر , از حالت تشریفاتی خارج شود و در اجرای آن اداره ماموران دولتی دخیل نشود . یعنی اثر گذاری آن منوط به اداره افرادی نباشد که قانون برای محدود کردن آن ها وضع شده است ( بهادر , ۱۳۸۹) .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ماده ۱۷ نیز از اشکالات این قانون است به طوری که دامنه استثنائات به حدی زیاد است که نمی توان به اصل امیدوار بود و جالب اینکه تشخیص موضوع نیز به عهده سازمان های دولتی واگذار شده در حالی که این ماده باید به شکلی اصلاح شود که اگر این اسنثنائات منطقی تشخیص داده شود ( اصل وجود آن در قانون ) تشخیص مصداق آن برعهده کمیسیون مستقل قرار گیرد .
۲-۴-۵-ضرورت های وجود شفافیت
دموکراسی و حکمرانی خوب
مهم ترین و عقلایی ترین دلیل برای شفافیت آن است که مشارکت فعال شهروندان را در امور سیاسی و اجتماعی تقویت می کند . شفافیت , یکی از شروط اساسی برای جهت گیری اداره اشخاص است که این اداره , برای ایجاد جامعه مردم سالار نقش حیاتی دارد . این مبنای شفافیت برنظریه های دموکراسی مشورتی تکیه دارد که معتقدند شفافیت باید شامل طیف وسیعی از ساز و کار های باشد که مشارکت شهروندان در سیاست گذاری ها و اظهار نظر در آنها را ممکن می سازد( ورهون , ۲۰۰۰,ص ۵ ).
شفافیت به عنوان یکی از عناصر حکمرانی خوب , از آن رو اهمیت دارد که جلب اعتماد عموم نظام حاکم , بدون وجود ان امکان پذیر نیست . در واقع , وجود شفافیت شرط لازم برای کسب اعتماد عمومی نسبت به دستگاه حاکم و شیوه اداره کشور است . در همین ارتباط , کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد قطغنامه ای ویژگی های اساسی حکمرانی خوب را شفافیت , مسولیت , پاسخگویی , مشارکت , حاکمیت قانون و انعطاف پذیری می داند ( زارعی , ۱۳۸۳ , ص ۱۶۲ ) . بنابراین , شفافیت به عنوان یکی از عناصر اساسی حکمرانی خوب , حضور مردم را در توسعه و اجرای نظم عمومی تشویق می کند . برای این که مردم فعال تر در حکمرانی و اداره کشور شرکت کنند , باید به اطلاعات با کیفیت بهتر و کمیت بیشتر دسترسی پیدا کنند که این امر با توسل به ابزار شفافیت اسنادی میسر می شود . در حقیقت , شفافیت فعالیت های دولت یک وضعیت لاینفک از حکمرانی خوب و مشارکت فعال شهروندان است .
بنابراین شفافیت به عنوان یک ابزار قصد دارد روابط میان مقامات عمومی و عامه را توسعه دهد تا میان اطلاعات ایجاد شده توسط دولت و آنچه در اختیار شهروندان است توازنی قوی برقرار نماید , تا این امر زمینه ای برای تحقق دموکراسی و مشارکت مردم در اداره امور کشور باشد . زیرا ” اطلاعات یکی از حیاتی ترین مسائل برای بقای دموکراسی است . اگر مردم از آنچه در جامعه در حال وقوع است , اطلاع نداشته باشند و اقدامات حاکمان از دیده ها پنهان باشد , مردم قادر به ایفای نقشی معنادار در امور اجتماعی نخواهند بود ” ( ARTICLE 19,1999 ).
پیشگری و مبارزه با فساد
دسترسی به اطلاعات موجود در موسسه های عمومی در قالب شفافیت اسنادی , علاوه برفراهم نمودن امکان نظارت مردم برعملکرد مدیران دولتی و عمومی , ابزار مهمی برای مبارزه با فساد اداریو حتی یک عامل بازدارنده برای توسعه فساد است ؛به اعتقاد برخی از صاحب نظران ((شفافیت و آزادی اطلاعا اصلی ترین روش برای جلوگیری از فساد و حمایت از تمامیت حکومت است )). (فرانلک ,۲۰۰۱ ) همچنین شفافیت زاییده عناصری چون سیاست های دسترسی به اطلاعات و فعلیت های رسانه ای سالم و مستقل و آزاد است . رسانه های آزاد , در پرتو شفافیت اسنادی , نه فقط برای افشای فساد و پاسخگو کردن مقامات عمومی و آموزش عموم و القای تدریجی انتظار بالای سلامت اداری ابزار قدرتمندی هستند ؛ بلکه عامل بازدارندگی فساد نیز محسوب می شوند (ناعمه , ۱۳۹۰ ص ۱۸ ).تا جایی که مرکز پژوهش های مجلس در اظهار نظر کارشناسانه در باره لایحه آزادی اطلاعات , مهم ترین هدف آن را مبارزه با فساد اداری قلمداد کرده است . در این گزارش چنین آمده است: (( مهم ترین هدف قانون آزادی اطلاعات مبارزه با فساد ریشه دار و مصیبت بار اداری در کشور از طریق شفاف سازی امور دولتی است که در صورت اجرای نا صحیح قلنون ممکن است به گسترش بیش تر و عمیق تر اداری منجر شود )).
معقولیت در تصمیم گیری عمومی
تمایل به ارتقای معقولیت , کارشناسی و کارایی در فرایند تصمیم گیری عمومی از نتایج شفافیت اسنادی است . علنی بودن و به ویژه پاسخگویی در برابر انتقادادت , شرکت کنندگان در بحث را تشویق می کند تا باور ها و استدلال های خودبیشتر دقت کنند . در حقیقت , اجبار به بحث در ملاعام , معمولا بیان دقیق موضع خود , دفاع از آن در برابر استدلال های نامنتظره مخالف , در نظر گرفتن دید گاه های مخالف , آشکار کردن مراحل استدلالی که فرد به کار گرفته , و اظهار صریح اصولی را که فرد به آنها متوسل می شود , ضروری می سازد ( چمبرز , ص ۳ ).افزایش عقلانیت , ابعاد مشورتی و کار امدی فرایند های تصمیم سازی و در نتیجه اعتماد عمومی به حکومت در گرو شفاف سازی حکومت است. زیرا حاکمان پاسخگو یعنی حاکمانی که می توان از آنها خواست تا فعالیت های خود را به مردم توضیح دهند بیشتر می توانند به تصمیمات بهتر و منظقی تر , آن هم با روش های موثرتر , نایل شوند ( ور هوئون ۲۰۰۰ , ص ۲ ).
۲-۴-۶-شفافیت و مدیریت شهری
در منشور جهانی حقوق شهروندی چنین آمده است : ((سازماندهی ساختار مدیریتی به گونه ای که بررسی خدمتگذاران و دستگاه های عمومی برای شهروندان آزاد و ممکن باشد ( مرکز پژوهش های شورای اسلامی مشهد , ۲۷/۳/۱۳۸۵ ).
از طرف دیگر شفافیت فقط هنگامی موثر است که دوشرط وجود داشته باشد . ۱- اهداف و سوژ هایی که خواستار شفافیت آن ها هستیم , قادر ومایل به ارائه اطلاعات لازم وضروی هستند ۲-دریافت کنندگان اطلاعات بتوانند برطبق برخی معیارهای رفتاری پذیرفته شده از این اطلاعات برای ارزیابی ارائه دهندگان اطلاعات استفاده کنند (میدری و خیر خواهان : ۱۳۸۳ , ۵۲۸ ).
۲-۴-۷-شفافیت و مدیریت یکپارچه شهری
در یک مدیریت یکپارچه , تنها یک سازمان در راس امور قرار می گیرد و متولی مدیریت شهری مشخص است , این نکته بسیاردر باب شفافیت اهمیت دارد زیرا : ۱- شهروندان می داند که کدام سازمان مسول است و از همان سازمان اطلاعات می خواهند ۲- سازمان مسول نیز , اطلاعاتی که شهروندان خواهان آن هستند در اختیار دارد, و اگر نداشته باشد , می تواند از دیگر سازمان های شهری که تحت اختیار آن هستند , به راحتی به دست اورد .پس لازمه شفافیت نیز مدیریت یکپارچه شهری است .
۲-۴-۸-مشارکت
۲-۴-۹-تعریف و مفاهیم
یکی از جنبه های مهم نظریه حکمروایی خوب شهری، همان بعد مشارکت است چرا که اصل و بنیان نظریه مذکور بر حکومت مردمی استوار است. یعنی حکومتی که مردم اداره امور را بر عهده خواهند داشت (Dekker & Kempen, 2004: 43). بنابراین حضور و مشارکت مردم در اداره امور از اصول بدیهی و اولیه تحقق این نظریه و گام اول رسیدن به حکمروایی خوب شهری می باشد. در این صورت مشارکت نه تنها یکی از ویژگی های حکمروایی خوب شهری بلکه گام اول جهت تحقق آن محسوب می گردد. . بنابراین می توان گفت مشارکت شهروندان موتور محرکه مدیریت شهری است که نقش عمده ای در حل بسیاری از مشکلات و مسائل شهری دارد.
مشارکت کردن به معنی سهم در چیزی یافتن و از ان سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن است (رضوانی و کاظمیان , ۱۳۸۰: ۳۲ ) .منظور از مشارکت , قدرت تاثیر گذاردن به تصمیم گیری ها و سهیم شدن شهروندان در قدرت است . ( برک پور , ۱۳۸۵ : ۵۰۱ ).
بنابراین سه شرط بنیادی برای رخ دادن مشارکت عبارتند از : استقبال مدیران , اشتیاق شهروندان و امکان قوانین . گمان می رود هر کدام از این سه شاخص وجود نداشته باشد مشارکت رخ نخواهد داد
از نظر بانک جهانی , مشارکت فرایندی است که از طریق آن بهره وران کنترل خود را برروند برنامه های توسعه و تصمیم ها و منابعی که مرتبط با برنامه است , با هم تقسیم کنند ( حبیبی و سعیدی رضوانی , ۱۳۸۴: ۱۶)(( کمیسیون اسکفینگتون )) در بریتانیا مشارکت شهروندان را چنین تعریف می کند : مشارکت به نظر ما سهیم شدن مردم در تدوین سیاست ها و پیشنهادهاست . دادن اطلاعات از طرف مسولان و امکان اظهار نظر در مورد آن اطلاعات , بخش مهمی از فرایند مشارکت به شمار می آید . مشارکت کامل تنها در جایی محقق می شود که مردم بتوانند نقش فعال در فرایند تهیه طرح برعهده بگیرند ( اوست هویی زن , ۱۳۷۷ : ۹۷ ). برنامه توسعه سازمان ملل متحد , مشارکت را درگیری فعال ذی نفع یا بهره برداران در ارائه پنداره هاوتلفیق بهینه زمان و منابع , تصمیم گیری , و کنش در راستای تحقق یک هدف مطلوب توسعه می داند . نکات کلیدی چندی در این تعریف قابل مشاهده است : نخست این که افراد باید با مسله ای که در آن مشارکت می کنند , درگیر شوند. واژه درگیر شدن , رابطه وتعامل ویژه ای را که ناشی از عمق وشدت ارتباط ناشی از حساسیت مسله می باشد , نشان می دهد . این حساسیت متکی برآگاهی و اطلاع و اشراف شهروندان به مسله ای است که فرد در آن درگیر می شود و مشارکت می کند.دوم واژه (( ذی نفعان )) است ؛ یعنی مشارکت کنندگان باید منافع یا پاداشی را از مشارکت کنندگان بدست آورند , وگرنه انتظار مشارکت داشتن از آنها غیرمنطقی و غیر واقع بینانه است . این منافع را باید مشارکت کننده در تحقق هدف کار مشارکتی ببیند . لازمه بهرمند شدن ذی نفعان از مزایای مشارکت , همانگی و همسانی ماموریت ها و هدف های سازمان خواستار مشارکت شهروندان و هدف شهروندان از مشارکت در این فرایند است .
از نگاهی دیگر , مشارکت را میتوان (( در گیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیت های گروهی دانست که آنان را بر می انگیزد تا برای دستیابی به هدف های گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسولیت کار شریک شوند )) . در این تعریف نیز سه جز مهم وجود دارد : در گیرشدن , یاری دادن و مسولیت که به اجمال اشاره به آنها خواهد شد.
مشارکت برای بخش خصوصی بدان معناست که مشتریان , شناخت بهتری از خدماتی که هزینه آنها را پرداخت می کنند , دارند و همچنین به معنی وجود نظارت برای سودهای منصفانه ونه بسیار گزاف است ( سهیل , ۱۳۸۴ : ۱۳۷-۱۳۶) .
جدول (۵-۲)مفهوم مشارکت از دیدگاه صاحب نظران
مفهوم |
تعریف |
صاحب نظران |
فرایند |
مشارکت شامل هر فرایندی است که از طریق آن افراد سهمی در رسیدن به تصمیم هایی مدیریتی توسعه دارند . |
کلارک و رابرتز ( ۱۹۷۳) |
نفوذ و کنترل |
مشارکت , سیستمی مدیریتی است که در قالب آن افراد برتصمیم های توسعه ای اثر می گذارند . |
پیترسون ( ۱۹۸۹ ) |
شکل و اعمال قدرت |
مشارکت کلیه اشکال اعمال قدرت توسط زیر دستان است که از نظر آنها مشروع جلوه کند . |
رامرز (۱۹۶۹) |
تصمیم گیری |
مشارکت تصمیم گیری مشترک است و باید از تصمیم گیری دستوری یا تفویض اختیار به غیر تمیز داده شود . |
لاک , شویچی و لاتام (۱۹۷۷-۱۹۵۹) |
ادراک نفوذ |
مشارکت عبارت است از ادراک هر فرد از میزان نفوذی که برتصمیم گیری دارد و مقایسه آن با میزان نفوذ واقعی وی در تصمین گیری. |
واوم ولوتانز (۱۹۷۷-۱۹۵۹) |