فصل ۵- عوامل تأثیر گذار در انتخاب/عدم انتخاب رشته باستان شناسی توسط زنان در ایران
۵-۱- مقدمه
این فصل به صورت پرسش نامه تدوین گردیده است[۴۷]. هدف بررسی عوامل تأثیر گذار در انتخاب /عدم انتخاب رشته باستان شناسی توسط زنان می باشد. سوالات این بخش به طور تصادفی در بین دانشجویان دختر/پسر رشته باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس و موسسه آموزش عالی مارلیک مطرح گردید.از بین دانشجویان دانشگاه های فوق، فقط ۲۰ نفر به این سؤالات پاسخ داده اند . بدلیل اینکه درآماری کردن داده ها مشکل وجود داشت،درصد های این بخش به طور تقریبی بیان خواهد شد. بخش دوم به صورت پرسش های چهار گزینه ای، شامل تعداد دانشجویان دختر در رشته باستان شناسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، درصد مجوزها و پست های مدیریتی و اجرایی متعلق به زنان و… می باشد.سوالات این بخش توسط اعضای موسسه پژوهشکده باستان شناسی کامل شده ، که از این اعضای محترم، فقط ۱۴ نفر به سؤالات پاسخ داده اند.بعد از تجزیه وتحلیل آماری نتایجی که در بخش دوم خواهد آمد،حاصل شد.
لازم به ذکر است که تمام نتایج این فصل از طریق سوالات تشریحی و چهار گزینه ی که بین دانشجویان رشته باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس ،موسسه آموزش عالی مارلیک و اعضای پژوهشکده باستان شناسی مطرح گردیده، بدست آمده است(آمارها حاصل پژوهش شخصی بنده می باشد).
۵-۲- عوامل مؤثر در انتخاب رشته باستان شناسی توسط زنان
برای گرایش به رشته باستان شناسی دلایل مختلفی می توان ذکر کرد؛ از بین سؤالات مطرح شده تقریباً بیشتر از ۵۰درصد دانشجویان ، داشتن همه زمینه های علمی و عملی مورد علاقه فردی در این رشته را بیان کرده اند. جذابیت و تنوع شغلی و محیطی موجود در آن، پی بردن به هویت فرهنگی اقوام مختلف و چگونگی ارتباط و تبادل فرهنگی بین این اقوام و درک ناشناخته های گذشته از دیگر دلایل گرایش به این رشته می باشد،که توسط دانشجویان ذکر شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۳- عوامل بازدارنده از انتخاب رشته باستان شناسی توسط زنان
با توجه به فرهنگی که بر جامعه ما حاکم است، زنان با مشکلاتی در این رشته مواجه هستند اما با این حال این مشکلات قابل حل می باشند. حدوداًًًً ۵۰ درصد مشکل، نگاهی است که به زنان در جامعه می شود و محدود به این رشته نمی باشد. اما به طور خاص در این رشته، تقریباً ۲۰ درصد از این ۵۰ درصد مشکل، به دلیل شرایط دشوار در زمینه فعالیت های میدانی و همچنین عدم اعتماد بسیاری از آقایان سرپرست هئیت های کاوش و بررسی به توانایی های زنان در کنار آمدن با شرایط سخت و طاقت فرسا می باشد که به زنان به عنوان یک موجود ضعیف نگریسته می شود. عدم درک درست از جایگاه افراد و دخیل نمودن امور شخصی در مباحث علمی ، درک نادرست بعضی از خانواده ها از رشته باستان شناسی و شغل آنها باعث می شود که بسیاری از فرصت های شغلی مناسب از دسترس زنان خارج شود.
بدلیل درک نادرست اکثریت مردم و جامعه از رشته باستان شناسی و اهمیت آن، محدودیت های هم در زمینه کاری و هم از طرف خانواده ها ایجاد می شود و این باز هم به نگاه و دیدگاهی که در جامعه حاکم می باشد بر می گردد.
۵-۴- محیط فعالیت های باستان شناسی و زنان
در ارتباط با متناسب بودن محیط فعالیت های باستان شناسی با زنان می توان گفت که ذات فعالیت های باستان شناسی با حضور زنان در این عرصه هیچ منافاتی ندارد. آنچه هست عدم درک درست از حضور زنان در این رشته می باشد.تمام محیط های کاری برای مردان و زنان یکسان می باشد.در اینجا پایبندی به اصول اخلاقی و شخصیت طرفین مطرح می شود نه مناسب بودن محیط فعالیت های باستان شناسی و در برخی موارد هم شرایط فرهنگی و سنتی جامعه، عرصه را برای حضور زنان در فعالیت های باستان شناسی تنگ کرده و موجب حضور کمرنگ زنان در کارهای میدانی و محدود شدن آنها به انجام فعالیت های کتابخانه ای و اداری شده است.
نتایج موارد فوق مؤید این مطلب است که تقریباً بیش از ۵۰ درصد پاسخ دهندگان، برای حضور زنان در این رشته هیچگونه معایبی و محدودیتی در نظر نگرفته اند و برای پیشرفت کار همانطور که حضور مردان محسوس است، حضور زنان نیز مکمل فعالیت آنها می باشد؛از مزایای حضور زنان دقت و حوصله بیشتر آنها در برخورد با آثار و اشیاء تاریخی، باستانی و ثبت و ضبط آنها در مقایسه با مردان می باشد.
۵-۵- حوزه های پژوهشی باستان شناسی و زنان
دیدگاه مرد محورانه حتی در حوزه های پژوهشی و مطالعاتی نیز به طرز پررنگی نمود می یابد.یک پژوهش تحلیلی خوب عموماً کار یک مرد ارزیابی می شود. واقعیت این است که کارهای پژوهشی باستان شناسان زن، فرصت کمتری برای ارائه دارد. به نظر می رسد در باستان شناسی کنترلی درون ساختاری برای جلوگیری از پیشرفت زنان وجود دارد.باستان شناسان زن خود را در صنف خود به شکلی متفاوت می بینند: زن به مثابه دیگری(دژم،۱۳۹۱-۱۱).
بخش اعظم پژوهش های میدانی باستان شناسی توسط مردان انجام می شود(برای مثال شاید ۱۰ درصد فعالیت های میدانی به سرپرستی زنان انجام شود).مردان معمولاً در گرفتن بودجه و مجوز کاوش شانس بیشتری دارند. متأسفانه در زمینه اعتمادبه کیفیت انجام کار هم عموماً مردان ترجیح داده می شوند.
۵-۶- بررسی جواب سوالات بخش بعدی به صورت نموداری
نمودار ۵-۶-۱-
(تعداد دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی در رشته باستان شناسی)
نمودار شماره یک، تعداد دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی در رشته باستان شناسی را نشان می دهد. با توجه به بررسی های انجام شده،اکثریت(۵/۷۱درصد) پاسخ دهندگان به گزینه الف، که ۵۰ درصد دانشجویان رشته باستان شناسی را زنان تشکیل می دهند، پاسخ داده اند.
نمودار ۵-۶-۲-
(تعداد دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی ارشد در رشته باستان شناسی)
نمودار شماره دو، تعداد دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی ارشد در رشته باستان شناسی را نشان می دهد. بررسی ها حاکی از آن است که اکثریت(۵۰درصد) پاسخ دهندگان به گزینه الف، که ۵۰ درصد دانشجویان کارشناسی ارشد رشته باستان شناسی پژوهشکده باستان شناسی را زنان تشکیل می دهند، پاسخ داده اند.
نمودار ۵-۶- ۳
(تعداد زنان اعضای هئیت علمی در پژوهشکده باستان شناسی)
نمودار شماره سه، تعداد زنان اعضای هئیت علمی در موسسه پژوهشکده را نشان می دهد. با توجه به بررسی های انجام شده، اکثریت(۵/۷۱درصد) پاسخ دهندگان به گزینه د، که ۳۰ اعضای هئیت علمی در پژوهشکده را زنان تشکیل می دهند،پاسخ داده اند.
نمودار ۵-۶-۴-
(درصد مجوز فعالیت های میدانی مربوط به زنان)
نمودار شماره چهار، درصد مجوز فعالیت های میدانی مربوط به زنان را نشان می دهد. با توجه به . با توجه به نتایج سوالات مطرح شده در پژوهشکده باستان شناسی،اکثریت(۷/۸۵درصد)پاسخ دهندگان به گزینه د، که فقط ۲۰ درصد مجوزها(در سال های قبل) متعلق به زنان می باشد، پاسخ داده اند.
نمودار ۵-۶-۵-
(درصد پست های مدیریتی زنان در پژوهشکده باستان شناسی)
نمودار شماره پنج، درصد پست های مدیریتی که توسط زنان در موسسه اجراء می شود را نشان می دهد. بررسی سوالات مطرح شده در پژوهشکده باستان شناسی، مؤیدآن است که،اکثریت(۸۶درصد)پاسخ دهندگان به گزینه د، که فقط ۳۰ درصد پست های مدیریتی در این پژوهشکده دراختیار زنان می باشد، پاسخ داده اند.
نمودار۵-۶-۶-
(حوزه مناسب برای زنان شاغل، در این رشته)
نمودار شماره شش، حوزه مناسب برای زنان شاغل در این رشته را نشان می دهد. ۵۰ درصد جواب ها بیانگر آن است که کارهای اداری/موزه داری برای زنان مناسب می باشد. (لازم به توضیح می باشد که نمودار فوق، دیدگاه مردمحورانه را منعکس می کند، یعنی کارهای اداری و موزه داری از دیدگاه مردان برای زنان مناسب بوده در حالیکه زنان می توانند در همه حوزه ها فعالیت نمایند).
متأسفانه نگاه از بالا و قضاوتگری که باستان شناسان زن را همپایه همکاران مردشان نمی داند فضای کلی باستان شناسی را برای مشارکت زنان به عنوان بخشی از بدنه تخصصی و کارشناسی به شدت محدود کرده و بیشتر پژوهشگران مرد نیز این برتری را «حق طبیعی» خود قلمداد می کنند و جالب آن که پتانسیل های پژوهشی و توانایی همکاران زن را در مقایسه با خود کمتر برآورد می کنند.
مشکل پژوهشگران زن امروز گرفتن مجوز یا امکان مشارکت در فعالیت ها نیست مشکل به هدر رفتن بخشی از نیروی تخصصی یک جامعه به علت پیش داوری ها و پیش فرض های منفی است. پبش فرضی که اجازه اعتماد به زنان را نمی دهد.
در دهه ۱۳۴۰ باستان شناسی جهان تکان خورد. باستان شناسان خود و کارشان را در بوته نقد گذاشتند. یکی از مواردی که به عنوان یک اصل در باستان شناسی جدید مطرح شد این بود که پژوهش های علمی باید بر اساس محتوایشان ارزیابی شوند و نه اسم و رسم پژوهشگر. باستان شناسی ایران سنت های خودش را دارد، هنوز هم جامعه به کار زنان با شک می نگرد(دژم خوی،۱۳۹۱-۱۱).
نگاهی به پژوهشها و تفاسیر باستان شناسی از منظر مطالعات جنسیت و زنان
۵-۱- مقدمه
این فصل به بررسی پژوهش ها و تفاسیر باستان شناسی از منظر جنسیت و زنان می پردازد. در ابتدا به فرایند شکل گیری مطالعات زنان در باستان شناسی و بعد تقسیم کار جنسیتی در جوامع گذشته ، و در نهایت به نقش زنان در جوامع گردآورنده و کشاورز پرداخته می شود.
۵-۲- فرایند شکل گیری مطالعات زنان در باستان شناسی
در دهه هشتاد میلادی هم گام با اوج گیری جنبش های مبارزات زنان، باستان شناسی نیز به مطالعات زنان روی آورد (جانسون۱۹۹۹؛ سورنسن، ۲۰۰۴)[۴۸]. در این زمان زنان نسبت به جایگاه اجتماعی فروتر خود واقف و خواهان برابری در دست یابی به فرصت های برابر شدند. اولین متون باستان شناسی جنسیت در اعتراض به تفاسیر باستان شناختی به ویزه ارائه تصاویر کم رنگ یا حذف زنان، غلبه تمایلات مردانه که بر پررنگ نمودن نقش مردان در پویایی جوامع گذشته متمرکز بود، پدیدار شدند. «تاریخ های گذشته عموماً توسط مردان درباره ی مردان نوشته شده و زنان کم و بیش نامریی مانده اند. نقش زنان، مشارکت و دست آوردهای شان یا به حداقل رسانده شده یا کاملاَ ً نادیده گرفته شده اند.» (سائگیت،۱۴۹:۱۳۷۹).
این زنان بیش از هر چیز به رویکرد مردانه در آغاز پژوهش های میدانی معترض بودند. در این پژوهش ها نه فقط صرفاً مردان شرکت داشتند، بلکه این مردان تنها بر مردانی دیگر در جوامع مورد مطالعۀ خود پژوهش می کردند. اطلاع رسان ها تقریباً به طور انحصاری مرد بودند و جامعۀ خود را از دید یک مرد تعریف و تشریح می کردند. از آنجا که مطالعه بر مردان انجام می شد، فعالیت ها، اشیا، پدیده ها، مناسک و… نیز صرفاً یا عمدتاً در حوزه مردانۀ آن ها بررسی می شدند.
از منظر تئوریک، اولین پژوهش های زنان بر پایه مطالعات جنس شناسی[۴۹] شکل گرفتند که بر نقش ویزگی های بیولوژیک جنسی در تعیین نقش و جایگاه افراد تأکید می نمودند. بر اساس این رویکرد، باستان شناسان زن مدعی بودند که زنان در جوامع گذشته نیز مانند جوامع معاصر در شرایط دشواری می زیسته اند و در طول تاریخ همواره مورد بهره کشی و موقعیت فروتری قرار داشته اند و نقش آنها به تولید مثل و فعالیت در حوزه ی خصوصی تقلیل یافته بوده است. در واقع شرایط نامطلوب زنان در جوامع معاصر، پزوهشگران این حوزه را به سمت این پیش داوری سوق داد که در گذشته زنان همواره موجوداتی زیردست بوده اند.
پژوهشگران ریشه ی این سیر تاریخی را در تفاوت های جسمی میان زن و مرد می دانستند، بدین معنی که ویژگی های بیولوژیک زنان مانند توانایی تولید مثل یا مراقبت از کودکان، در طول تاریخ برای همه ی زنان موقعیتی فرودست را به دنبال داشته است. در نظر گرفتن ویژگی های بیولوزیک به عنوان مبنای تقسیم کار اجتماعی در جوامع گذشته از مهم ترین دغدغه های پژوهشگران این مطالعات بود (گرت،۱۳۸۰)[۵۰]. روابط قدرت نابرابر میان دو جنس، نتیجه اجتناب ناپذیر تفاوت های بیولوژیک به شمار می رفت (ووس،۲۰۰۴)[۵۱]. مردان به عنوان نیروی غالب در محیط های اجتماعی و خارج از خانه مورد توجه قرار داشتند در حالی که به حاشیه راندن زنان و محصور کردن آن ها در محیط های خانگی امری جهان شمول و طبیعی به شمار می رفت که پیامد ضعف های زیست شناختی آن ها محسوب می گردید. در نظر این گونه پژوهشگران، تفوق نظام های پدرسالار و تقسیم کار جنسی بر مبنای ویژگی های زیست شناختی به مثابه قانونی جهان شمول، شکل غالب جوامع گذشته به شمار می رفت.
امروزه تحقیقات قوم نگاری و انسان شناسی که در اقصی نقاط جهان صورت گرفته، مشخص می کند که نقش های جنسیتی یعنی اهداف و اعمالی که فرهنگ به صورت عقاید جنسیتی ـ یا عقاید بیش از حد ساده که به شکل قوی در ذهنیت مردم در مورد مشخصه های زن یا مرد بودن در اذهان جوامع مختلف نقش بسته است ـ به عهده جنس ها اعم از زن و مرد گذاشته است، بر اساس عواملی مختلف از قبیل وضعیت اقتصادی، محیط زیست، استراتژی های سازگاری و درجه پیچیدگی جوامع است که تعیین ، تعریف و تبیین می شود.
به غیر از نقش های جنسیتی دیدگاه دیگری تحت عنوان قشر بندی جنسیتی در جوامع مختلف وجود دارد. قشربندی جنسیتی منتج از توزیع نابرابر پاداش، به معنی توزیع نابرابر منابع ارزشمند موجود در جامعه از قبیل وجهه، قدرت و آزادی های شخصی در بین اعضای جامعه از آن جمله مرد و زن است که هر کدام در هرم سلسله مراتب جامعه موقعیت متفاوتی را به خود اختصاص می دهند.
۵-۳- نظریات مربوط به تقسیم کار جنسیتی در جوامع گذشته
معمولاً به این دلیل که در بیشتر جوامع امروزین مردها تولید کننده عمده هستند، تصور بر این است که در گذشته نیز همواره چنین بوده است. پژوهش های باستان شناختی در خصوص دوران جمع آوری و شکارورزی تا حدودی در رد این مدعاست. بی تردید زنان در تمام دوره های زندگی بشر نقش مهمی داشته و در برخی نقاط جغرافیایی و تاریخی دوشاش مردان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی شرکت داشته اند. در دوران های پارینه سنگی به احتمال زیاد کشف منابع و انواع تازه ای از غذاها و کسب آگاهی در رابطه با حفظ و ذخیره آنها نتیجه کوشش های زنان بوده است. تجربه ممتد در کند و کاو زمین احتمالا باعث شد که زنان با کشت و زرع آشنا شوند. علاوه بر این به نظر می رسد جمع آوری حشرات و جانوران کوچک و بعضاً نگهداری از آن ها توسط زنان باعث شد که تجربیات اولیه در رابطه با اهلی سازی حیوانات ایجاد شود و زنان در کنار فعالیت های کشت موفق می شوند گام های اولیه در رابطه با اهلی سازی را بردارند. در مرحله بعد مردان با تکیه بر تجربیاتی که زنان کسب کرده بودند موفق شدند کشاورزی و اهلی سازی را کامل کرده و به این ترتیب نخستین گام ها در زمینه تولید غذا برداشته شد. بنابراین در دوران اولیه سهم بزرگتر کارها به عهده زنان بوده است.
۵-۴- جنسیت در بین گردآورندگان
بررسی ها نشان داده است که نقش های اقتصادی بر قشربندی جنسیتی تأثیر می گذارد. قشربندی جنسیتی وقتی کاهش می یابد که زن و مرد به صورت مساوی برای به دست آوردن معاش فعالیت کنند. در جامعه گردآورنده نیز قشربندی جنسیتی با مشارکت مرد در رژیم غذایی و به دست آوردن غذا مشخص می شود. گردآوری عمدتاً توسط زنها صورت می گیرد.
انسانها و نیاکان انسان نمای شان بیش از چهار میلیون سال است که روی کرۀ زمین زندگی می کنند و در بیش از ۹۹ درصد این زمان هیچ گونه محصولی را کشت نکردند. در این مدت، انسانها با شکار جانوران ، گردآوری گیاهان خودرویی که در زیست بوم هایشان می روییدند، زندگی می کردند. امروزه تمهید معیشتی مبتنی بر شکار و گردآوری به نسبت کمیاب است. شکارگران و گردآورندگان بیشتر معاش شان را از حیوانات وحشی و گیاهان خودرو تأمین می کنند. برای رژیم غذایی شکارگران و گردآورندگان بیشتر از هر قوم دیگری، زیستبوم آنها تعیین کننده می باشد. آنها معمولاً در گروه های کوچک و انعطاف پذیری زندگی می کنند که در مواقع کمیابی منابع طبیعی پراکنده می شوند و در زمان فراوانی منابع گردهم می آیند.
سبک های زندگی کونگ های معاصر شگارگر و گردآورنده، شاید همانند زندگی دیرین ترین انسان های ماقبل تاریخ باشد. از جمله به همین دلیل است که این قوم برای باستان شناسان و انسان شناسان اهمیت دارد. کونگ های با بهره برداری از انواع گوناگون منابع، توانسته اند در صحرای کالاهاری نیازهایشان را برآورده سازند. آنها به خاطر نوسان در دسترسی پذیری منابع آب، ناچار به کوچ های فصلی اند.
هرچند گوشت ناشی از شکار مردان یک منبع غذایی دلپذیر برای کونگ ها به شمار می آید، ولی میوه ها و سبزیجات خودرو که زنان کونگ گردآوری می کنند، مواد غذایی اصلی این مردم را تشکیل می دهد. لی نشان می دهد که خوراک های گیاهی که زنان گردآوری می کنند، بیشترین وزن را در رژیم غذایی کونگ ها دارد؛ گوشتی که مردان به اردو می آورند، ۲۰ تا ۲۵ درصد مواد غذایی آنها را تشکیل می دهد. بنابراین، گوشت برای کونگ ها نه یک مادۀ اصلی غذایی بلکه تنها یک غذای لذیذ به شمار می آید. دلیل این قضیه روشن است؛ هر مرد کونگ طی چهار ساعت شکار ممکن است یک حیوان بکشد، حال آنکه یک زن کونگ که برای گردآوری خوراک های گیاهی از اردو خارج می شود، همیشه چیزهای برای خانواده اش به اردو می آورد. غذا نه گوشت بلکه خوراک گیاهی است که مبنای رژیم غذایی کونگ ها را می سازد و این نه مردان بلکه زنان هستند که نان آوران اصلی جامعۀ کونگ به شمار می آیند.