مدل سه پارامتری دارای یک پارامتر اضافی است که سبب می شود انتهای منحنی ویژگیهای سوال روی نقطه صفر قرار نگیرد. برای مثال، وقتی که میتوان پاسخ درست سوال را حدس زد، مانند سوالهای چند گزینهای آزمونهای شناختی، احتمال موفقیت حتی در سطوح پایین صفت به طور قابل توجهی بالاتر از صفر است. همانطور که در معادله ۳‑۳ مشاهده میکنید، مدل سه پارامتری با افزودن پارامتر مجانب پایین یعنی حدس زدن را همساز می کند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
معادله ۳‑۳: مدل سه پارامتری |
شکل ۳‑۳: منحنی های ویژگی سوال از مدل لوجستیک سه پارامتری.
در شکل ۳‑۳ سه سوال با دشواری و قوه تمیز برابر اما با مجانبهای پایین نابرابر نشان داده شده است. احتمال موفقیت در هر سه سوال حتی در پایینترین سطح صفت بالاتر از صفر است. در مورد سوالی که γ برابر ۲۵/۰ است، حتی در پایین ترین سطح توانایی احتمال پاسخ درست کمتر از ۲۵/۰ نیست. در صورتی که احتمال حدس زدن پاسخ درست صفر نباشد، این پیش بینی قابل قبول است. در مورد سوالهای چهارگزینهای، احتمال موفقیت از راه حدس تصادفی تفاوت ۲۵/۰ است. اما، برآورد مجانب در مدل سه پارامتری اغلب با احتمال حدس زدن تصادفی تفاوت دارد. برای مثال، اگر آزمودنیها به طور نظامدار بتوانند گزینه های نامطلوب را حذف کنند، انتخاب درست از بین بقیه گزینه ها، احتمال بیشتری در مقایسه با حدس زدن تصادفی خواهد داشت.
در مدل سه پارامتری که همه سوالهای آن مجانب یکسان دارند برآورد احتمال پاسخ با مشکل مواجه می شود. برای اجتناب از این مشکل برآورد، برای همه سوالهای مشابه، یک مجانب پایین مشترک محاسبه می شود. دشواری سوال در مدل سه پارامتری معنای متفاوت دارد. اگرچه در اینجا نیز دشواری سوال در نقطه عطف منحنی ویژگی سوال (ICC) دیده می شود، اما با سطحی از صفت که در آن احتمال موفقیت ۵۰ درصد باشد برابر نیست. مجانب پایین نقطه عطف را تغییر نمیدهد.
مدلهای سوال پاسخ چند ارزشی
مدلهای سوال پاسخ برای معرفی معادله بین یک متغیر یا صفت مکنون پیوسته و سوال پاسخ دو ارزشی این محدودیت را دارد که چارچوب بسیاری از پاسخهایی را که روانشناسان به کار میبرند نمی توان به صورت درست و غلط نمرهگذاری کرد. شمار زیادی از ابزارهای اندازه گیری، به ویژه در حوزه سنجش نگرش و شخصیت با سوالهای چندگزینهای به صورت طبقه های چندگانه مرتب شده وجود دارند. برای اینگونه داده های سوال پاسخ چند طبقهای، مدلهای سوال پاسخ چند ارزشی مورد نیاز است تا بین سطح صفت آزمودنی و احتمال پاسخ دادن به یکی از طبقهها یک معادله غیر خطی ارائه شود.
نمرهگذاری آزمودنیها بر اساس مدلهای نظریه سوال پاسخ
بحث در این فصل به نمرهگذاری مدلهای تک بعدی دو ارزشی نظریه سوال پاسخ محدود خواهد شد. در تمامی راهبردهای نمرهگذاری مبتنی بر نظریه سوال پاسخ کوشش می شود که با بهره گرفتن از الگوی پاسخدهی آزمودنیها همراه با پارامترهای برآورد شده سوال، جایگاه افراد در پیوستار صفت مکنون برآورد شوند. در این فصل، سه مورد از این راهبردهای نمرهگذاری سوالهای دوارزشی که شامل بیشینه درستنمایی[۱۴] (ML)، بیشینه پسین[۱۵] (MAP) و پسین مورد انتظار [۱۶] (EAP) هستند را مورد بحث قرار میدهیم.
اگرچه بحث را به نمرهگذاری سوالهای دو ارزشی محدود کردهایم، ولی بیشتر الگوریتمهای نمرهگذاری که در اینجا شرح داده شده است به آسانی در مورد مدلهای سوال پاسخ چند ارزشی نیز قابل تعمیم است. همچنین در این فصل مدلهای ۱PL و ۲PL به عنوان پایهای برای توضیح مطالب به کار خواهند رفت. البته، نمرهگذاری به مدل نظریه سوال پاسخ مورد استفاده بستگی دارد، اما منطق الگوریتمهای نمرهگذاری صرف نظر از مدل خاص نظریه سوال پاسخ یکسان است.
نمرهدهی به روش بیشینه درستنمایی
چنانکه از نام آن پیداست، نمرهدهی به روش بیشینه درستنمایی (ML) یک فرایند جستجو برای یافتن مقدار θ است تا احتمال الگوی پاسخدهی آزمودنی را به حداکثر برساند. به بیان دیگری با توجه به الگوی پاسخ صفر (تایید نشده) و یک (تایید شده) آزمودنی به یک مجموعه سوال که اندازه پارامترهای آنها معلوم است. برآورد ML از سطح صفت با جمع کردن احتمال (در واحدهای لگاریتمی) هر پاسخ سوال مشاهده شده (usi) به شرط مقدار θ تعیین می شود. سپس بیشینه تابع درستنمایی (یعنی مد) با بهره گرفتن از روشهای عددی تعیین و این اندازه به عنوان θ منظور می شود.
تابع درستنمایی
یک آزمون ساده سه سوالی را در نظر بگیرید که بر اساس مدل ۲PL در معادله ۳‑۴، درجهبندی شده است.
معادله ۳‑۴: تابع درستنمایی |
پارامترهای تشخیص سوال برای سوالهای ۳، ۲، ۱به ترتیب عبارتند از ۰/۲ و ۵/۱، ۰/۱= و دشواری هر یک از سوالها نیز به ترتیب عبارتند از ۵/۱ و ۰/۰، ۵/۱- = . با جایگزین کردن اندازه های این پارامترها در فرمول مدل ۲PL، سه منحنی ویژگی سوال پاسخ[۱۷] به دست می آید که در شکل ۳‑۴ نشان داده شده اند. مشاهده میکنید که IRCها یعنی منحنی ویژگی پاسخ سوالها، احتمال پاسخ به سوال را نشان می دهند. این را Pi(θs) بنامید و چنانچه داشته باشیم Qi(θs)=1- Pi(θs)، در این صورت از احتمال پاسخ ندادن به یک سوال به ازای هر مقدار سطح صفت آگاه خواهیم شد.
شکل ۳‑۴: منحنیهای سوال پاسخ برای سه سوال نمونه.
طبق تعریف، IRCها برآوردهایی ار فراوانی نسبی در درازمدت[۱۸]هستند. زمانی که یک فراوانی نسبی در درازمدت پیش از وقوع آن محاسبه می شود، آن را احتمال و وقتی که این فراوانی پس از وقوع محاسبه می شود آن را درستنمایی[۱۹] می نامند. با توجه به این موضوع، وقتی که الگوی پاسخ به سوالها مشاهده شد، میتوان IRCها را برای محاسبه درست نمایی شرطی (برای θ) هر سوال به کار برده شود. به عنوان مثال، اگر یک آزمودنی به سوال۱ پاسخ درست بدهد ()، پس درستنمایی وقوع آن، مشروط بر θ، برابر خواهد بود با Pi(θ) بر روی منحنییی که برای θ در سوال ۱ محاسبه شده است. اگر آزمودنی به سوال ۲ ()، پاسخ درست ندهد، پس درستنمایی آن پاسخ خاص برابر خواهد بود با ۱-P2(θ) که در نقطه θ محاسبه شده است و همینطور الی آخر.
برای یافتن درستنمایی مربوط به یک الگوی پاسخدهی، پژوهشگر فقط باید منحنیهای ویژه سوال پاسخ یا IRCهای مناسب را درهم ضرب کند. مثلاً اگر پاسخهای یک فرد به ۳ سوال ۱،۱،۰ (تایید شده، تایید شده و تایید نشده) باشد احتمال شرطی آن از روی حاصلضرب IRCهای P1(θ) و P2(θ) و Q3(θ) به دست می آیدو نتایج این حاصلضرب برای اندازه های گوناگون سطح صفت فرضی در شکل ۳‑۵ نشان داده شده است. حال برای یافتن حداکثر برآورد درستنمایی سطح صفت، پژوهشگر به سادگی می تواند محل بیشینه شدن تابع درستنمایی را پیدا کند. با یک نگاه به نظر میرسد که ۹۰/۰=θ بهترین احتمال است، اما احتمال اندازه های اطراف این دامنه نیز تقریبا به همان اندازه است.
شکل ۳‑۵: تابع درستنمایی برای آزمون ۳ سوالی.
به طور کلی، درستنمایی شرطی یک الگوی پاسخدهی را میتوان با معادله ۳‑۵ بصورت محاسبه حاصل ضرب زنجیرهای برای تمامی سوالهای اجرا شده، محاسبه کرد.
معادله ۳‑۵ |
در این روش مشکلاتی در برآورد بیشینه درستنمایی وجود دارد. نخست، تا زمانی که آزمودنی حداقل به یک سوال پاسخ درست یا غلط ندهد هیچ برآوردی از سطح صفت (یعنی بیشینه تابع) به دست نخواهد آمد. الگوی پاسخ درست به همه سوالها، به یک تابع درستنمایی تکنوای افزایشی[۲۰] که حداکثر آن در جهت مثبت بینهایت قرار دارد، منجر می شود. همچنین الگوی پاسخ تمام نادرست به یک تابع تکنوای درست نمایی کاهشی که حداکثر آن در جهت منفی بینهایت قرار دارد، منتهی می شود. مشکل دوم آن است که IRCهایی که شامل اندازه های بیت ۰و۱ هستند در معادله ۳‑۵ در یکدیگر ضرب میشوند و در نتیجه درست نماییهای شرطی به سرعت کوچک میشوند. در واقع درستنماییها ممکن است به اندازهای کوچک شوند که کامپیوترها دقت خود را از دست بدهند.
برای از میان برداشتن مشکل دوم، محققان اغلب به جای درستنماییهای خام با لگاریتم درستنماییها کار می کنند. لگاریتم درستنماییها با گرفتن لگاریتم طبیعی IRC به دست می آید. توجه کنید که لگاریتم اعداد بین ۰ و ۱ منفی است و اعداد منفی بزرگ احتمالهای نسبتا پایین و اعداد منفی کوچک احتمالهای نسبتا بالایی را به دست می دهند. معنی ضمنی تبدیل لگاریتم درستنمایی این است که تابع لگاریتم درست نمایی به جای حاصلضرب IRCها از مجموع آنها به دست می آید. مقدار θهایی که تابع درست نمایی در معادله ۳‑۵ را بیشینه می کند، دقیقا با برآورد سطح صفتی که تابع لگاریتم درستنمایی (LOG-L) معادله۳‑۶ را به حداکثر میرساند برابر خواهد بود.
معادله۳‑۶ |