-
- مروری بر فرضیات تحقیق
۳-۲-۱ فرضیه اصلی
با توجه به قابلیتهای به اثبات رسیده شبکههای عصبی در زمینههای مرتبط، فرض ما این است که شبکههای عصبی میتوانند بهعنوانابزار مناسبی در پیشبینی تقاضا برای بیمه عمر در ایران بهکار گرفته شوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۲-۲ فرضیه های فرعی
- تولید ناخالص داخلی بر (حق بیمههای عمر دریافتی) تاثیر معنی داری دارد.
- تورم بر (حق بیمههای عمر دریافتی) تاثیر معنی داری دارد.
- مصوبه مجلس مبنی بر اجباری شدن بیمه عمر کارکنان دولت بر (حق بیمههای عمر دریافتی) تاثیر معنی داری دارد.
- گزینش متغیرهای توضیحی تحقیق
در قسمت ۳-۳ تعدادی از متغیرهای بهکار گرفته شده را بررسی کردیم. شبکههای عصبی مصنوعی نسبت به حجم دادههای آموزشی حساس میباشند و هرچه تعداد دادههای آموزشی به شبکه بیشتر باشد، نتایج شبیهسازی به واقعیت نزدیکتر میشوند. یکی از محدودیتهای تحقیق حاضر، نبود اطلاعات کافی مربوط به متغیرهای توضیحی بکار گرفته شده در تحقیقات پیشین بود. به همین علت تعداد متغیرهای ورودی را به سه متغیر کاهش دادیم. که در بخش بعد شرح مختصری از هریک را آوردهایم.
- چارچوب نظری تحقیق
با توجه با ادبیات موضوع و تحقیقات گذشته و با توجه به محدودیتی که در دسترسی به دادههای مورد نیاز بود، یک سری متغیر ها گزینش شدند. در این تحقیق حق بیمههای عمر دریافتی به عنوان متغیر وابسته می باشد که اطلاعات مربوط به آن از آمار و اطلاعات منتشره از سوی بیمه مرکزی ایران بدست آمده است.
متغیرهای مستقل این تحقیق به قرار زیر می باشد :
- تولید ناخالص داخلی
در میان شاخصهای اقتصاد کلان، تولید ناخالص داخلی از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیرا نه تنها بهعنوان مهمترین شاخص عملکرد اقتصادی در تجزیه و تحلیلها و ارزیابیها مورد استفاده قرار میگیرد، بلکه بسیاری از دیگر اقلام کلان اقتصاد محصولات جنبی محاسبه و برآورد آن محسوب میگردند.کل ارزش ریالی محصولات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین ( سالانه یا فصلی ) را تولید ناخالص داخلی مینامند.هریک از محصولات تولید شده در اقتصاد بهمنظور تبدیل به محصول نهایی چندین مرحله را طی میکنند. مثلاً نان، بهعنوان یک محصول نهایی که مستقیماً به مصرف میرسد، از مراحلی مانند تولید گندم و آرد میگذرد. روشن است که در محصولات پیچیده صنعتی تعداد مراحل تبدیل یا فراوری بیشتر است. بهرحال در برآورد تولید ناخالص داخلی باید ارزش محصول نهایی ( نان ) را مورد استفاده قرار داد، زیرا ارزش آرد در آن مستتر است، چنانکه ارزش گندم بطور ضمنی در آرد وجود دارد. اگر ارزش هر یک از این مراحل را جداگانه در تولید ناخالص داخلی منظور کنیم در واقع ارزش محصولات تولید شده در اقتصاد را بیشتر از میزان واقعی برآورد کردهایم. به همین دلیل در تعریف بالا بر کلمه نهایی تاکید شده است.در عمل میتوان ارزش محصول تولیدی در هر مرحله را منظور کرد بهشرطی که در هر مرحله تنها ارزش جدید تولید شده را به ارزش مرحله قبل اضافه نمود. در مثال نان، در صورتی که ارزش گندم و آرد تولید شده برای تولید یک قرص نان به ترتیب برابر ۱۰ و ۱۵ ریال بوده و ارزش یک قرص نان نیز ۲۰ ریال باشد، در آن صورت میزان ارزش جدید ایجاد شده در هر مرحله برابر با ۱۰ ، ۵ (=۱۰-۱۵) و ۵ (=۱۵-۲۰) ریال خواهد بود که جمع آن ۲۰ ریال و برابر با ارزش محصول نهایی ( نان ) میباشد. با این مثال روشن میشود که جمع ارزشهای جدید ایجاد شده در هر مرحله، معادل ارزش محصول نهایی است.مطابق با مثال بالا، گندم در تولید آرد و آرد در تولید نان مورد استفاده قرار میگیرد. آرد و نان ستاندههای هر مرحله از تولید هستند. از طرف دیگر به محصولی که خود بهمنظور تولید محصول دیگر مورد استفاده قرار گرفته و در فرایند تولید کلاً به مصرف میرسد، محصول واسطه و به این فرایند مصرف واسطه گویند. تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جدید ایجاد شده یا ارزشافزوده است. بهمنظور محاسبه تولید ناخالص داخلی ارزشافزوده هر فعالیت بر اساس روش فوق استخراج شده و در نهایت از جمع ارزشافزودههای کل اقتصاد، تولید ناخالص داخلی بدست میآید.
در صورتیکه در یک اقتصاد فرضی دو نوع کالای نهایی ( نان و گوشت ) تولید شود، ارزش تولید ناخالص داخلی برابر خواهد بود با ارزش واحد دو محصول مذکور در مقدار تولیدی آنها. به بیان دیگر اگر در همان اقتصاد فرضی ۱۰۰۰ قرص نان و ۵۰۰ کیلو گوشت به ارزش واحد ۲۰ و ۴۰ ریال تولید شود، ارزش تولید ناخالص داخلی عبارتست از:
۴۰۰۰۰ = (۴۰*۵۰۰) + (۲۰*۱۰۰۰)
به عبارت دیگر ارزش تولید ناخالص داخلی به قیمتهای جاری ۴۰۰۰۰ ریال میباشد ، زیرا قیمت نان و گوشت، قیمت دوره یا سال جاری است. اگر در سال بعد ۱۰۰۰ قرص نان و ۵۰۰ کیلو گوشت به قیمتهای ۲۵ و ۵۰ ریال تولید شود، ارزش تولید ناخالص داخلی برابر خواهد بود:
۵۰۰۰۰ = (۵۰*۵۰۰) + (۲۵*۱۰۰۰)
مقدار بدستآمده نسبت به سال قبل از رشدی معادل ۲۵ درصد برخوردار میباشد. با این وجود رشد فوق حاصل افزایش مقدار تولید محصولات نبوده، بلکه حاصل افزایش قیمت محصولات است. اگر بخواهیم اثر افزایش قیمت را از محاسبات سال بعد حذف کنیم باید مقدار تولید محصولات را در قیمتهای معیار یا قیمتهای پایه (در این مثال قیمتهای سال قبل) ضرب کنیم. در اینصورت به همان رقم ۴۰۰۰۰ ریال می رسیم که گویای این است که تولید واقعی اقتصاد صفر درصد رشد داشته یا اصلاً رشدی نداشته است. به فرایند حذف اثر تغییرات قیمت محصولات از نتایج محاسبات ملی، محاسبات به قیمتهای ثابت میگویند. آنچه که در ادبیات اقتصادی به رشد اقتصادی یا رشد تولید ناخالص داخلی موسوم است، بر محاسبات به قیمتهای ثابت استوار است. بنابراین وقتی گفته میشود در برنامه پنجساله توسعه اقتصادی رشد متوسط تولید ناخالص داخلی ۸ درصد هدفگذاری شده است منظور رشد ۸ درصدی بر اساس محاسبات به قیمتهای ثابت است.به روش محاسبه یا برآورد تولید ناخالص داخلی که توضیح ساده آن ارائه گردید، روش تولید گفته میشود. در حسابهای ملی ایران روش تولید (جمع ارزشافزودهها) بهعنوان روش اصلی محاسبه تولید ناخالص داخلی مورد استفاده قرار میگیرد.علاوه بر روش تولید، روشهای هزینه نهایی و سهم عوامل تولید دو روش شناخته شده دیگر در برآورد تولید ناخالص داخلی میباشند. در روش هزینه نهایی، با جمع هزینههای نهایی واحدهای اقتصادی، تولید ناخالص داخلی برآورد میگردد. در واقع میتوان فرض کرد که محصولات تولید شده در داخل (تولید ناخالص داخلی) به صورتهای مختلف به مصرف میرسد. بطور مشخص، این محصولات یا به مصرف نهایی خانوار و دولت میرسند، یا سرمایهگذاری (ثابت و درگردش) میشوند، یا صرف صادرات به دیگر کشورها میگردند. از آنجا که در مصرف، سرمایهگذاری و حتی صادرات، کالاهای وارداتی نیز یافت میشود، با کسر کردن کل رقم واردات از جمع اقلام مذکور، تولید ناخالص داخلی بدست میآید که باید معادل تولید ناخالص داخلی محاسبه شده از روش تولید باشد. بهطور خلاصه در روش هزینه نهایی تولید ناخالص داخلی از رابطه زیر بدست میآید:
Y=CP+CG+I+(X-M)
در رابطه فوق Y تولید ناخالص داخلی، CP مصرف خصوصی، CG مصرف دولت، I تشکیل سرمایه ناخالص (سرمایهگذاری ناخالص)، X صادرات و M واردات میباشد.ذکر این نکته لازم است که تولید ناخالص داخلی بدست آمده از روش هزینه نهایی به قیمت بازار بوده و به اندازه خالص مالیاتهای غیرمستقیم با تولید ناخالص داخلی به قیمت پایه که از روش تولید بدست می آید متفاوت است. به عبارت دیگر: