مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالهای محور دو در DSM-IV (SCID-II): فرست، گیبون و همکاران (۱۹۹۷) یک مصاحبه تشخیصی ساختاریافته با ۱۱۹ گویه برای ارزیابی اختلالهای شخصیت طراحی کردند. در یک بررسی برای تعیین پایایی بازآزمایی با فاصله دو هفته روی ۲۸۴ آزمودنی در چهار مرکز بیماران روانپزشکی و دو مرکز بیماران غیرروانپزشکی ضریب کاپای کلی برای بیماران روانپزشکی از ۵۳/۰ تا ۷۴/۰ بهدست آمد. توافق بین ارزیابها در گروه بیماران غیرروانپزشکی پایینتر (کاپای کلی ۴۸/۰) بود (فرست، گیبون و همکاران، ۱۹۹۷). در پژوهش بختیاری (۱۳۷۹) اعتبار محتوایی نسخه فارسی بهوسیله چند نفر از استادان روانشناسی بالینی تأیید و ضریب پایایی بازآزمایی به فاصله یک هفته ۸۷/۰ گزارش شد. در پژوهش حاضر از این مصاحبه تشخیصی ساختاریافته برای ارزیابی اختلالهای شخصیتی که جزو ملاکهای خروج پژوهش است، استفاده شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ب. ابزارهای مربوط به حوزه علایم اختصاصی و عمومی اختلالهای اصلی و همراه
پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II): این پرسشنامه شکل بازنگری شده پرسشنامه افسردگی بک است که جهت سنجش شدت افسردگی تدوین شده بود (بک، استیر و براون، ۱۹۹۶). این ویرایش در مقایسه با ویرایش اول بیشتر با DSM-IV همخوان است و همانند BDI، BDI-II 21 گویه دارد و تمام عناصر افسردگی بر اساس نظریه شناختی را پوشش میدهد. نتایج پژوهش بک و همکاران (۱۹۹۶) نشان داد که این پرسشنامه ثبات درونی بالایی دارد (ضریب آلفای کرونباخ ۹۱/۰). پایایی بازآزمایی این مقیاس را در طی یک هفته (۹۳/۰) گزارش کرده اند. فتی، بیرشک، عاطفوحید و دابسون (۱۳۸۴) نیز در یک نمونه ۹۴ نفری در ایران، ضریب آلفای کرونباخ ۹۱/۰ و پایایی بازآزمایی این مقیاس را در طی یک هفته ۹۴/۰ گزارش کردهاند. در پژوهش حاضر از این پرسشنامه برای ارزیابی علایم افسردگی استفاده شد.
پرسشنامه اضطراب بک (BAI): پرسشنامه اضطراب بک (بک و همکاران، ۱۹۸۸) یک پرسشنامه برای سنجش شدت اضطراب در بزرگسالان و نوجوانان است. پرسشنامه اضطراب بک ۲۱ گویه دارد و بر روی یک مقیاس ۴ درجهای از صفر تا سه نمرهگذاری می شود. بنابراین، نمره کل این پرسشنامه در دامنه ۶۳-۰ قرار دارد. بک و همکارانش (۱۹۸۸) ضریب آلفای کرونباخ را برای این پرسشنامه ۹۳/۰ و ضریب پایایی بازآزمایی را در فاصلهی ۵ هفتهای ۸۳/۰ گزارش کردند. فتی و همکاران (۱۳۸۴) در پژوهش خود بر روی نمونه ایرانی، ضریب آلفای کرونباخ را ۹۲/۰، ضریب پایایی بین دو نیمه را ۹۱/۰ و ضریب پایایی بازآزمایی به فاصله یک هفته را ۸۱/۰ گزارش کردند. در این پژوهش ضریب همبستگی BAI , BDI-II 62/0 به دست آمد. در پژوهش حاضر از این پرسشنامه برای ارزیابی اضطراب کلی آزمودنیها استفاده شد.
پرسشنامه افکار تکرارشونده منفی (RNTQ): این پرسشنامه در سال ۲۰۱۰ توسط مکاوی و همکاران جهت سنجش افکار تکرارشونده منفی طراحی و تدوین شد. این مقیاس ۳۱ سؤال دارد. مکاوی و همکاران (۲۰۱۰) ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده برای این مقیاس ۷۲/۰ تا ۹۳/۰ گزارش کرده اند. برای محاسبه اعتبار پیشبین از همبستگی این ابزار با پرسشنامه افسردگی بک (BDI) و پرسشنامه اضطراب بک (BAI) استفاده شد و به ترتیب ضریب همبستگی ۴۲/۰ و ۳۸/۰ گزارش شد. پایایی نسخه فارسی این ابزار نیز توسط خالقی و همکاران (۲۰۱۱) از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید و ۸۹/۰ گزارش شد. برای محاسبه اعتبار پیشبین از همبستگی این ابزار با BDI (52/0) و BAI (53/0) استفاده شد.
مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS): یک ابزار ۲۰ آیتمی است که برای سنجش دو بعد خلقی یعنی عاطفه منفی و مثبت طراحی شده است (واتسون، کلارک و تلگن، ۱۹۸۸). هر خرده مقیاس دارای ۱۰ آیتم است. این مقیاس از شاخصهای روانسنجی مطلوبی برخوردار است. ضریب آلفا برای عاطفه مثبت از ۸۶/۰ تا ۹۰/۰ و برای عاطفه منفی از ۸۴/۰ تا ۸۷/۰ با ضریب اعتبار بازآزمایی ۸ هفتهای در چارچوبهای زمانی متفاوت برای عاطفه مثبت از ۴۷/۰ تا ۶۸/۰ و برای عاطفه منفی از ۳۹/۰ تا ۷۱/۰ گزارش شده است (واتسون و همکاران، ۱۹۸۸). روایی سازه نسخه فارسی این ابزار نیز با روش تحلیل عاملی و اعتبار (بر اساس ضریب آلفا برابر با ۸۷/۰) توسط بخشیپور (۱۳۸۳) گزارش شده است. در پژوهش حاضر از این پرسشنامه برای ارزیابی عاطفه منفی و مثبت آزمودنیهای پژوهش استفاده شد.
پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ): مایر، میلر، متزگر و بورکووک (۱۹۹۰) این پرسشنامه را طراحی کردند. این پرسشنامه ۱۶ سؤال دارد و شدت نگرانی و کنترلناپذیری آن را میسنجد. این ابزار نسبت به تغییرات شدت علایم اختلال اضطراب فراگیر بسیار حساس است، بنابراین ابزار مناسبی جهت ارزیابی پیامدهای درمان برای این اختلال محسوب می شود (بورکووک و کاستلو، ۱۹۹۳؛ استارتاپ و اریکسون، ۲۰۰۶). این پرسشنامه ثبات درونی بالایی دارد (آلفای ۸۶/۰ تا ۹۵/۰). پایایی بازآزمایی آن به فاصله چهار هفته بین ۷۴/۰ تا ۹۳/۰ گزارش شده است (مولینا و بورکووک، ۱۹۹۴). نتایج پژوهش شیرینزاده و همکاران (۱۳۸۷) نشان داد که این پرسشنامه ثبات درونی بالایی دارد (آلفای ۸۶/۰) و پایایی بازآزمایی آن به فاصله چهار هفته ۹۰/۰ گزارش کردند. از آنجایی که یکی از ملاکهای تغییرات معنادار بالینی، کاهش ۳۰ درصدی در مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری (WSAS) و یا پرسشنامه اختصاصی هر اختلال است، در پژوهش حاضر از پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) به عنوان پرسشنامه اختصاصی برای اختلال اضطراب فراگیر استفاده شد که در پژوهشهای پیشین نیز از این پرسشنامه برای ارزیابی نگرانی و علایم اختلال اضطراب فراگیر و پیامدهای درمانی مربوط به این اختلال استفاده شد.
مقیاس وسواسی- اجباری یل براون (Y-BOCS): این مقیاس یک مصاحبه نیمه ساختاریافته برای شدت علایم وسواس است. این مقیاس ده ماده دارد. پنج ماده شامل وسواسها و پنج ماده شامل اجبارها است (گودمن و همکاران، ۱۹۸۹). بالاترین نمره در این مقیاس ۴۰ میباشد. برای پایایی بین نمره گذاران ضریب همبستگی از ۸۰/۰ تا ۹۹/۰ و پایایی بازآزمایی آن به فاصله دو هفته بین ۸۱/۰ تا ۹۷/۰ گزارش شده است (تیلور، ۱۹۹۵). نتایج پژوهش ربیعی، خرمدل، کلانتری و مولوی (۱۳۸۸) نشان داد که این پرسشنامه ثبات درونی بالایی دارد (آلفای ۸۷/۰) و پایایی بازآزمایی آن به فاصله چهار هفته ۹۳/۰ گزارش کردند. از آنجایی که یکی از ملاکهای تغییرات معنادار بالینی، کاهش ۳۰ درصدی در مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری (WSAS) و یا پرسشنامه اختصاصی هر اختلال است، در پژوهش حاضر از مقیاس وسواسی- اجباری یل براون (Y-BOCS) به عنوان پرسشنامه اختصاصی برای اختلال وسواسی- اجباری استفاده شد که در پژوهشهای پیشین نیز از این مقیاس برای ارزیابی علایم اختلال وسواسی- اجباری و پیامدهای درمانی مربوط این اختلال استفاده شد.
مقیاس اضطراب تعامل اجتماعی (SIAS): هیمبرگ و همکاران (۱۹۹۲) این مقیاس را جهت سنجش واکنش افراد نسبت به موقعیتهای مرتبط با تعامل اجتماعی گروهی و بینفردی طراحی کردند. این مقیاس ۲۰ گویه دارد و از صفر تا چهار نمرهگذاری می شود. نمره های بالا در این مقیاس نشان دهنده سطوح بالاتر اضطراب در تعاملات اجتماعی است. ماتیک[۲۰۶] و کلارک (۱۹۹۸) ضریب آلفای کرونباخ بهدست آمده برای این مقیاس را ۹۴/۰ و پایایی بازآزمایی سه هفتهای را ۹۲/۰ گزارش کرد. همچنین در این پژوهش، اعتبار پیشبین این مقیاس از طریق همبستگی این ابزار با مقیاس ترس مرضی[۲۰۷]، مقیاس پریشانی و اجتناب اجتماعی[۲۰۸] و مقیاس ترس از ارزیابی منفی[۲۰۹]، معنادار و مثبت گزارش شد. نتایج پژوهش طاولی (۱۳۹۱) نشان دادند که این پرسشنامه ثبات درونی بالایی دارد (آلفای ۹۰/۰) و پایایی بازآزمایی آن به فاصله چهار هفته ۷۹/۰ گزارش کردند. در این پژوهش همبستگی این مقیاس با دو مقیاس فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی و پرسشنامه ترس مرضی نیز به ترتیب ۵۴/۰ و ۶۸/۰ بهدست آمد. در پژوهش حاضر از این مقیاس برای ارزیابی علایم اختلال اضطراب اجتماعی استفاده شد. از آنجایی که یکی از ملاکهای تغییرات معنادار بالینی، کاهش ۳۰ درصدی در مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری (WSAS) و یا پرسشنامه اختصاصی هر اختلال است، در پژوهش حاضر از مقیاس اضطراب تعامل اجتماعی (SIAS) به عنوان پرسشنامه اختصاصی برای اختلال اضطراب اجتماعی استفاده شد که در پژوهشهای پیشین نیز از این مقیاس برای ارزیابی علایم اختلال اضطراب اجتماعی و پیامدهای درمانی مربوط این اختلال استفاده شد.
ج. ابزار مربوط به حوزه عملکرد عمومی
مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری (WSAS): مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری (موندت و همکاران، ۲۰۰۲) پنج آیتمی، آسیبهای ناشی از علایم اختلال را در کار، مدیریت خانه، اوقات فراغت فردی و جمعی، و روابط بین فردی درجهبندی میکند. این مقیاس در پژوهشهای بالینی درباره درمان افسردگی و اضطراب به کار رفته است (مونت و همکاران، ۲۰۰۱)، اطلاعات روانسنجی این ابزار در پژوهش مونت و همکاران (۲۰۰۲) گزارش شد. همسانی درونی این ابزار ۷۵/۰، اعتبار بازآزمایی دو هفتهای ۷۳ /۰ و همبستگی این ابزار با شدت علائم اختلال افسردگی و اختلال وسواسی- اجباری به ترتیب ۷۶/۰ و ۶۱/۰ گزارش شده است (مونت و همکاران، ۲۰۰۲). محمدی (۱۳۹۰) همبستگی معناداری برای زیرمقیاس اضطراب و افسردگی گزارش کرد (۶۶/۰ و ۷۵/۰) و ضریب پایایی بازآزمایی به فاصله یک هفته را ۷۰/۰ به دست آورد. در پژوهش حاضر از این مقیاس برای ارزیابی عملکرد عمومی و پیامدهای درمانی استفاده شد.
شیوه انجام پژوهش
پژوهش حاضر در دو فاز طراحی پروتکل و کارآزمایی بالینی تدوین شد و شیوه انجام پژوهش مربوط به هر فاز شامل گامهایی بود که در زیر به آن اشاره شده است:
تهیه و آماده سازی پروتکل درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی شامل مراحل زیر بود:
ابتدا پژوهشهای خارجی و داخلی مرتبط با آسیبشناسی سازه «افکار تکرارشونده منفی» و متغیرهای مرتبط با آن برای تدوین بنیان نظری پروتکل درمانی مرور شدند. محور اصلی پژوهشهای منتخب، عوامل پیشبین کننده سازهی «افکار تکرارشونده منفی» و متغیرهای مرتبط با آن بود که برای تدوین ساختارهای نظری پروتکل به کار گرفته شدند
به منظور طراحی پروتکل و محتوای اولیه آن، علاوه بر مرور ادبیات پژوهشی و نظری موجود، از صاحبنظران و متخصصین حوزه درمانهای فراتشخیصی (دکتر پیتر مکاوی: استاد دانشگاه پرز استرالیا؛ دکتر اد واتکینز: استاد دانشگاه اکستر انگلیس؛ دکتر الیسون هاروی: استاد دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا؛ دکتر دیوید بارلو: استاد دانشگاه بوستون امریکا) نیز نظرخواهی شد. نظرات و بازخوردهای متخصصین مذکور در فصل چهارم به تفصیل ارائه شده است.
پروتکل مقدماتی پس از طراحی اولیه، به ۴ استاد داخلی (دکتر عباس بخشیپور، روانشناس بالینی و دانشیار دانشگاه تبریز؛ دکتر تورج هاشمی، دانشیار روانشناسی دانشگاه تبریز؛ دکتر مهدی سلیمانی، روانشناس بالینی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ دکتر رضا زمانی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه تهران) و نسخه خلاصه شده پروتکل به زبان انگلیسی به ۴ استاد خارجی (دکتر پیتر مکاوی، دکتر اد واتکینز، دکتر الیسون هاروی و دکتر دیوید بارلو) که در زمینه درمانهای فراتشخیصی اطلاعات مناسبی داشتند، فرستاده شد تا با بهره گرفتن از شاخص های ارزیابی پروتکل، اعتبار محتوایی آن مورد بررسی و ارزشیابی قرار گیرد. این شاخص ها برگرفته از مطالعات پیشین مربوط به طراحی پروتکل (بارلو و همکاران، ۲۰۱۱؛ مکاوی و ناتهان، ۲۰۰۷؛ گارسیا، ۲۰۰۴؛ اریکسون و همکاران، ۲۰۰۳، ۲۰۰۷؛ لیهی و فرچیون، ۲۰۱۰) بود که با مشورت اساتید راهنما و مشاور به عنوان متخصصین صاحب نظر، تغییرات لازم در آن اعمال شد. شاخص های ارزیابی پروتکل، شامل ۵ بخش بود که متخصصین باید هر بخش را از لحاظ انطباق پروتکل با شاخص های مذکور از ۱ تا ۱۰ نمرهگذاری میکردند. این پنج شاخص عبارت بودند از: ۱- میزان انطباق با نظریه درمان فراتشخیصی و افکار تکرارشونده منفی، ۲- میزان انطباق با اصول و فرایند درمان شناختی رفتاری (اکتشاف هدایت شده، مشارکتپذیری، دیالوگ سقراطی و ساختارمند بودن)، ۳- میزان انسجام محتوای پروتکل طراحی شده، ۴- مرتبط بودن تکالیف طراحی شده در هر ماژول و ۵- توالی ماژولها. نتایج مربوط به نمرهگذاری ارزیابان و پیشنهادات آنان به تفصیل در فصل چهارم ارائه شده است.
بعد از ارزیابی پروتکل اولیه توسط متخصصین داخلی و خارجی و اعمال تغییرات پیشنهادی متخصصان، پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر «افکار تکرارشونده منفی» تدوین شد و با نام TTRNT معرفی شد.
در این مرحله، پروتکل طراحی شده به منظور اعتباریابی مقدماتی با بهره گرفتن از طرح موردی بر روی سه بیمار مبتلا به اختلالهای اضطرابی و افسردگی همایند که ملاکهای ورود و خروج پژوهش را احراز کردند، اجرا شد (اکبری و همکاران، زیرچاپ). مطالعه مقدماتی بهمنظور محک زدن روند اجرای پروتکل انجام شد و اهداف آن عبارت بودند از: (۱) بررسی میزان کاربردی بودن[۲۱۰] و قابلیت اجرایی پروتکل، (۲) شناسایی نقصهای پروتکل طراحی شده و (۳) بررسی نظر متخصصین درباره ضریب تطابق جلسات درمانی با پروتکل طراحی شده. نتایج مربوط به مطالعه مقدماتی در فصل چهارم گزارش شده است.
پس از اتمام مراحل طراحی پروتکل فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی، نمونه پژوهش در طی فرآیندی که در قسمت «نمونه پژوهش» توضیح داده شد، انتخاب شد که شامل ۴۵ فرد مبتلا به حداقل یک تشخیص اصلی و یک تشخیص همراه در حوزه اختلالهای اضطرابی و طبقه اختلالهای افسردگی بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR بودند که ملاکهای ورود و خروج پژوهش را احراز کردند. انتساب افراد به گروه ها، به صورت گمارش تصادفی سیستماتیک انجام شد.
سپس شرکت کنندگان پرسشنامه های مورد نظر پژوهش را قبل از اجرای برنامه مداخله تکمیل کردند. ارزیابی توسط یک ارزیاب آموزش دیده غیر از پژوهشگر صورت گرفت که در جریان پژوهش نبوده و اطلاعی از گروه های مورد ارزیابی نداشت.
قبل از اجرای درمان در گروه های درمانی، توضیحاتی درباره پژوهش به آزمودنیهای هر گروه داده شد. این توضیحات شامل محرمانه بودن نتایج پژوهش، برخورداری از حق انتخاب برای ادامه با اتمام درمان، اهداف پژوهش، روند اجرای مداخلات، تعداد جلسات بود.
با توجه به فرایند مذکور، در نهایت شرکت کنندگان در سه گروه به صورت تصادفی گمارده شدند که نحوه گمارش تصادفی در قسمت نمونه پژوهش توضیح داده شد. گروه آزمایشی شماره یک، درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی را که در مرحله اول پژوهش طراحی شده بود، دریافت کردند. این مداخله به مدت ۱۲ جلسه (هفتهای یک جلسه) به صورت انفرادی و توسط پژوهشگر نخست این طرح انجام شد. دو نفر از آزمودنیها مربوط به این گروه، به علت تغییر در میزان دارو (یکی از آزمودنیها در جلسه دوم و دیگری در جلسه سوم درمان) از پژوهش خارج شدند.
برای گروه آزمایشی شماره دو، درمان فراتشخیصی بارلو (۲۰۱۱) به مدت ۱۲ جلسه (هفتهای یک جلسه) به صورت انفرادی، انجام شد. این درمان به دلیل کاهش سوگیری توسط یک درمانگر غیر از پژوهشگر اجرا شد که صلاحیت انجام درمان فراتشخیصی آن توسط اساتید راهنما و مشاور تأیید شده بود و هیچ اطلاعی از محتوای درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی نداشت. در این گروه پژوهش نیز یک نفر از آزمودنیها به دلیل فوت پدرش و عزیمت به شهر خود، پژوهش حاضر را ترک کرد.
شرکت کنندگان گروه کنترل به غیر از دو آزمودنی که یکی از آنها به دلیل تغییر در نوع دارو و دیگری به دلیل نامشخصی از مسیر پژوهش خارج شدند، مابقی تا اتمام درمان گروه های آزمایشی، در لیست انتظار باقی ماندند. لازم به ذکر است که این روند در کارآزماییهای بالینی مرسوم بوده و ملاک اجرای اخلاقی کارآزمایی در این باره در نظر گرفته شد.
بعد از پایان مداخله، شرکت کنندگان در یک جلسه جداگانه، مجدداً به پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش پاسخ دادند. در این مرحله نیز ارزیابی توسط یک ارزیاب آموزش دیده غیر از پژوهشگر که در جریان پژوهش نبوده و هیچ اطلاعی از نوع گروه های مورد ارزیابی نداشته، صورت گرفت.
به منظور رعایت موازین اخلاقی مربوط به پژوهشهای مداخلهای، گروه کنترل لیست انتظار، بعد از پایان طرح پژوهش، درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی را، به صورت انفرادی دریافت کردند. البته لازم به ذکر است که قبلاً پیش بینی شده بود که در صورت محرز نشدن اثربخشی این پروتکل طراحی شده، یک درمان استانداردی در حوزه درمانهای شناختی رفتاری برای گروه لیست انتظار انجام شود.
به منظور جمعآوری داده های مربوط به پیگیری، در پایان دوره دوماهه، شرکت کنندگان ابزارهای مورد استفاده در پژوهش را مجدداً تکمیل کردند. مانند مراحل قبل، در این مرحله نیز ارزیابی توسط ارزیاب آموزش دیده غیر از پژوهشگر که در جریان پژوهش نبوده و هیچ اطلاعی از نوع گروه های مورد ارزیابی نداشته، اجرا شد.
پس از جمعآوری اطلاعات در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دوماهه، داده های بهدست آمده از گروه های آزمایشی (۱۳ آزمودنی در گروه آزمایشی شماره یک و ۱۴ آزمودنی در گروه آزمایشی شماره دو) و کنترل (۱۳ آزمودنی)، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش به روش «تحلیل بر مبنای پروتکل[۲۱۱]» بود. در این روش برخلاف تحلیل بر مبنای قصد درمان[۲۱۲] فقط داده های آزمودنیهایی که موفق به اتمام دوره درمان بودند، در تحلیل نهایی وارد می شود. اگرچه در پژوهشهای بالینی پیشنهاد می شود که تحلیل نهایی بر مبنای قصد درمان (در این روش داده های مربوط به تمامی آزمودنیهایی که به گروه ها اختصاص یافتهاند و نه فقط آنهایی که تحت درمان قرار گرفته بودند و درمان را تا پایان ادامه داده بودند، مورد تحلیل قرار میگیرند) صورت گیرد، ولی نزو[۲۱۳] و نزو[۲۱۴] (۲۰۰۸) معتقدند که در کارآزماییهای بالینی مربوط به پروتکلهای طراحی شده برای ارزیابی اثربخشی پروتکل، باید از روش تحلیل بر مبنای پروتکل صورت گیرد. به همین دلیل در این پژوهش تحلیل نهایی داده ها بر اساس «تحلیل بر مبنای پروتکل» صورت گرفت.
شکل ۱-۳ فرایند انتخاب و تصادفیسازی آزمودنیها و شکل ۲-۳ فرایند ارزیابی و درمان در پژوهش حاضر را نمایش می دهند:
شکل ۱‑۳: فرایند انتخاب، تصادفیسازی و تحلیل داده های مربوط به شرکت کنندگان گروه های پژوهش
نکته: گروه آزمایش (۱): درمان فراتشخیصی بارلو (۲۰۱۱)، گروه آزمایش (۲): درمان فراتشخیصی مبتنی بر افکار تکرارشونده منفی.
مرحله (۱):
قبل از درمان یا انتظار
مرحله (۲):
درمان یا انتظار
مرحله (۳):
اتمام درمان یا انتظار
مرحله (۴):
پیگیری ۲ ماهه
پژوهش مقدماتی
پژوهش اصـلی
مطالعه مقدماتی
اجرای مقدماتی پروتکل طراحی شده بر روی سه بیمار دارای شرایط پژوهش
گروه درمان (۱)
پیشآزمون
درمان شماره یک
پسآزمون
پیگیری دوماهه