۲- اما زمانی که بر او سخت بگیری در حالی با او همراه میشوی که بداخلاق و سرباززننده و دردسر ساز است.
۳- پس من خداوند را به خاطر همراهی با او سپاس میگویم و از جانب او از خداوند خواهان سلامتی هستم.
بعد از آن که شاعر به تعدادی از صفات اخلاقی نیکو، شجاعت و رای قاطع ممدوح اشاره میکند، به خاطر همنشینی و همراهی با او خدا را شکر میکند، و سپاس و ستایش خداوند متعال در بردارنده شکر و سپاس از نعمتهاست و همچنین دربردارندهی معنای دعا و ذکر، (ابن منظور؛ ۱۴۰۸: ۳۴۷) مصراع آخر بیت سوم با صیغه (و از خداوند رحمان میخواهم) آمده است یعنی: او را میخوانم و از او خواهان عافیت و تندرستی هستم.
شاعر ممدوح خود را این گونه وصف میکند که او از جمله کسانی است که اگر خدا را بخواند و از او درخواست چیزی کند خداوند دعای او را اجابت میکند، از نظر ادبی در این ابیات: تکرار حرف(س) در بسیاری از مفردات متن دیده میشود.(یاسرته-سلس- سلیم- عاسرته- شرس-اسال) و شاید که این نزدیکی اصوات برگردد.به حالت درونی در هنگام دعا و به کارگیری کلمات، زیرا ذهن انسان تمایل به جمع آوری و سازماندهی و بیان معانی دارد پس تلاش میکند که میان کلمات از جهت هماهنگی و تشابه حروف ارتباط برقرار کند.
بحتری(وفات ۲۸۴ هـ ) هم در شعرش برای احمد بن منیع حافظ ابو جعفر بغوی صاحب المسند دعا میکند و میگوید:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-حَفِظَ اللهُ (اَحْمَدَ بْنَ مُنیعٍ) ۲-کان خِلَّ الاَدِیبُ حَّقاً، وَ هَلْ یَعْـ |
ما سَری کَوْکَبٌ وَ هَبَّتْ جنْوبُ رَفُ حَقُّ اْلادیبِ اِلاّ اْلادَیْبُ؟(بحتری؛ ۱۳۸۱: ۲۶۵) |
ترجمه
۱-خداوند احمد بن منیع را حفظ کند، تا آن زمان که ستارهای حرکت میکند و باد جنوب میوزد.
۲-به راستی که او دوستدار ادبیات است و آیا کسی جز فرد ادیب، ادیب را میشناسد؟
شاعر برای ممدوح خود خواهان در امان ماندن و حفظ دایم از طریق (تا آن زمان که ستارهای حرکت میکند) است زیرا که ستارگان دایما در حال حرکت هستند و همچنین از طریق(وزش باد جنوب) زیرا بادها دائماً میوزند، پس دعای شاعر برای دوام حفاظت و سلامتی ابن منیع از جانب خداوند است.
۴-۱-۰۸ دعای شاعران در حق خویش
موجودیت انسان متشکل از دو قسمت روح و جسم است همانطور که جسم انسان برای رشد و نمو به غذا و برای حفظ و در امان ماندن به دارو نیازمند است جنبهی روحی آدمی نیز توسعه و درامان ماندن از امراض روحی نیازمند داروی خاص خود خواهد بود و بهترین دارو برای درامان ماندن از مشکلات روحی و روانی ذکر و یاد خداوند، توسل و دعا و انجام عبادت است دعا و ذکر الهی باعث از بین رفتن نگرانی و اضطراب و ایجاد آرامش در انسان میگردد﴿اَلاّ بِذْکِرِاللهِ تَطْمَئنُ الْقلوبِ﴾ (رعد /۲۸)
شاعران نیز همچون سایر افراد بشردر زندگی روزمرهی خود بسیاری از این جنب و جوشهای درونی داشتند، و همچونترس، نگرانی، ناراحتی و اضطراب و… احتیاج به دعا پیدا میکردند بوسیله بیان نیازهای درونی خود پاسخ دهند. (رحیلی؛ ۱۹۷۷: ۷۶)
سزاوار است که بگوییم شاعر در دعایش برای خود در بیان احساساتش صادق است زیرا او برای خود دعا میکند و خودش را بیشتر از هر کس دوست دارد.
تصاویر و اشکال دعا برای خود متنوع است که شامل دعا از طریق توبه و طلب عفو و مغفرت، شکوه، پناه بردن به خدا (استعاذه) و مناجات با خداوند است.
۴-۱-۸-۰۱ توبه و طلب عفو و مغفرت
توبه: عبارت است از پشیمانی از گناه از آن جهت که گناه است همراه با تصمیم بر این که دیگر به آن گناه برنگردد گفتهاند توبه که ترک گناه است به زیباترین و بلیغترین شکل آن عذرخواهی است. (راغب اصفهانی؛ ۲۰۰۴: ۱۶۹). البته توبه رحمتی از جانب پروردگار است که بندهی گناهکارش را از دنیای تاریک و ظلمانی یاس و نومیدی را به دنیای روشن و امید درگاه خداوند رهنمون میسازد. که خداوند در آیات زیادی این معنا و نیز پذیرش توبه و بخشش گناهان بندگانش تأکید فرمودهاند و پیامبر اسلام (ص) هم دربارهی تواب میفرمایند: « کلُّ بَنی آدَمَ خَطَاءٌ وَ خَیرُ الْخَطائینَ الَتّوابینَ » آدمیان خطا میکنند و بهترین خطا کاران توبه کنندگان هستند. (ری شهری؛ ۱۳۸۹: ۲/۱۲۰)
اما بخشش عبارت است از: محو گناه، نام خداوند متعال غفار است: او کسی است که زیبایی را پدیدار میسازد و زشتی را میپوشاند، او همان کسی است که گناه بندگان را میپوشاند و غفور به همان معنای غفار میباشد اما خبر از نوعی مبالغه میدهد غفور به این معناست که او تمام و کمال بخشنده است تا آخرین درجه بخشش و مغفرت.
و استغفار عبارت است از: طلب بخشش از گناه با زبان و عمل.
شاعران اشکالی برای توبه، عفو و استغفار در اشعار خود بیان کردهاند که اغلب الفاظ دعایی این اشعار هم از قرآن کریم و احادیث گرفتهاند از آن جمله قول سید حمیری(وفات ۱۷۸ هـ ) میباشد:
۱- وَ لَمّا رَأیْتُ الناسَ فی الدِّینِ قَدْ غَوُوا ۲-و نادیتِ بِاسْمِ اللهِ وَ اللهُاکْبَرُ ۳-وَ یُثْبِتْ مَهْما شائَ رَبّی بِاَمْرهِ ۴-وَ دِنْتُ بدِینٍ غَیرِ ما کُنْتُ دائناً ۵-وَ اِنِّی اِلیَ الرَّحْمنِ مِنْ ذاکَ تائِبٌ | تَجْعَفرْتُ بِاسْمِ اللهِ فِیمَنْ تَجْعَفَرا و أیْقَنْتُ أنَّ اللهَ یَعْفُو وَ یَغْفِرُ وَ یَمْحُو و یَقْضی فی اْلامورِ و یُقَدُرِ بِه وَ نَهانِی سَیِّدُ النّاسِ جَعْفَرُ وَ اِنِّی قَد أسْلَمْتُ وَ اللهُ اکْبَرُ(سید حمیری؛ ۱۴۲۰: ۹۵) |
ترجمه
۱-زمانی که مردم را دیدم که در دین گمراه هستند با نام الله خود به مذهب جعفری گرویدم و وارد جرگه افرادی شدم که دارای مذهب جعفری بودند.
۲-با نام الله فریاد زدم و خداوند بزرگ و بلند مرتبه است و یقین پیدا کردم که الله میبخشد و عفو میکند.
۳-و هر زمان که پروردگارم بخواهد با فرمان او ثابت میشود و محو میشود و در کارها قضاوت میکند و اندازه گیری میکند.
۴-و به دینی نزدیک شدم غیر از آن دینی که قبلا داشتم در حالی که سید و آقای مردم جعفر(ع) مرا از آن نهی کرد.
۵-به راستی که من در مورد آن امر، به سوی خداوند توبه کارم و به راستی که من تسلیم فرمان خدا شدم و خداوند بزرگ و بلند مرتبه است.
شاعر قبل از این بر مذهب کیسانی بوده است که با راهنمایی و هدایت امام جعفر صادق (ع) به مذهب حقه جعفری راه یافته است و لذا از اینکه مدتی قبل از این هدایت در مسیر غیر مذهب جعفری بوده است اظهار پشمانی میکند و بابت این که زمانی از عمرش را در مذهبی مورد نهی امام صادق(ع) گذرانده است از درگاه خداوند طلب عفو و بخشش نموده و از گذشتهی خود توبه میکند و ضمن اعلام بیزاری از مذهب قبلی خود ورود خود را به مذهب حقه جعفری(ع) اعلام میکند.