۳He(d,P)4He
۲.۹۳×۱۰-۱۲
P_6Li
P+63Li→۴۲He+32He
۶Li(p,x)3He
۶.۴۴×۱۰-۱۳
P_11B
P+115B→۳(۴۲He)
۱۱B(p,2x)4He
۱.۳۹×۱۰-۱۲
واکنش D-T دارای بیشترین سطح مقطع میباشد، مقدار بیشینه سطح مقطع آن ۵ بارن [۵] برآورد شده است[۸].
(۱-۱)
واکنش همجوشی قابل دسترس دیگر، در برگیرندهی هستهی دوتریم به عنوان سوخت است:
(۱-۲)
این نمایش نشان میدهد که واکنش D+Dاز طریق دو کانال واکنش متمایز، همجوشی می کند که تقریبا با احتمالهای برابر صورت میگیرد. سطح مقطع برای هریک از آنها حدود ۱۰۰ مرتبه کوچکتر از واکنشD-T است از این دو واکنش در مییابیم که خواص واکنش D-T مطلوبتر از خواص واکنش D-D است [۹].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
همچنین ممکن است دوتریم، با محصولهای واکنش تریتیوم و هلیوم-۳ همجوشی کند که افزون بر معادلهی (۱-۱)، داریم:
(۱-۳)
واکنش همجوشی یاد شده، در برگیرندهی دوتریم و همچنین هستههای سبک دارای جرم بیشتری هستند. از مزایای این واکنش نسبت به D-D میتوان به سوختی رادیواکتیو نبودن و یک واکنش نوترونیک بودن اشاره کرد. به عبارت دیگر در مسیر واکنش همجوشی هیچ نوترونی تابش نمیکند، در نتیجه تابش نوترون به طور چشمگیری کاهش مییابد که می تواند به معنای یک محافظ خیلی ارزان برای راکتور استفاده شود؛ زیرا تابشهای نوترونی باعث تخریب دیواره راکتور میشوند [۱۰]. قلهی آهنگ واکنش برابر با ۵۸ است. اما تولید هلیوم -۳ بسیار سخت است، در حال حاضر میتوان آن را محصولی از راکتورهای شکافت[۶] دانست، زیرا تریتیوم تولید شده در راکتورهای شکافت به طور طبیعی بعد از مدتی به هلیوم ۳ واپاشی می کند.
اگر این شکل ادامه یابد، برای واکنش هستهای ، تعداد زیادی کانالهای واکنش مشخص شده است:
(۱-۴)
واکنشهای هستهای که درگیر هستههای سبک، مانند پروتون، میباشند ممکن است مطابق فرایندهای زیر روی دهد [۱۱]:
(۱-۵ الف)
(۱-۵ ب)
(۱-۵ ج)
و همچنین دیگر واکنشهای مبتنی بر و ، عبارتند از:
(۱-۶)
(۱-۷)
(۱-۸)
نمایش فیزیکی واکنشهای همجوشی، تنها بررسیهای لازم برای تعیین و گزینش آن، به عنوان سوخت راکتور همجوشی نیست بلکه بررسیهای دیگری در برگیرندهی قابل دسترس بودن سوختهای همجوشی، سختی در نگهداری و دانسیتهی میزان واکنش کافی، نیز لازم میباشد.
تاکید بر دیگر نکات واکنشهای همجوشی یاد شده، ضروری است. در هر حالت، کسرهای مختلف از مقدار واکنش، در شکل انرژی جنبشی ذرات باردار و نوترونهای خنثی باقی میماند، در نتیجه ایده یک راکتور همجوشی پایه گذاری شده با بازده بالا؛ تبدیل مستقیم انرژی ذرات باردار، به ویژه برای واکنشهایی که کسر بزرگتری از مقدار آنها در شکل انرژی جنبشی باردار باقی میماند، مناسب به نظر میرسد. این نکته به طور ویژهای مورد توجه است؛ چرا که نوترونهایی که به عنوان محصول واکنش همجوشی پدیدار میشوند، به گونه تغییر ناپذیری به محصولات رادیو اکتیو در مواد مهارکننده قلب همجوشی کمک می کنند.
کمیتی مهم در ارتباط با واکنشهای هستهای، سطح مقطع واکنش است که به صورت احتمال برهمکنش هر جفت از ذرات، تعریف میشود. برای وقوع واکنش همجوشی، دو هستهی باردار مثبت باید با غلبه بر نیروی دافعهی کولنی، با هم برخورد کنند. تابع پتانسیل دافعهی کولنی به صورت زیر است:
که Z1 , Z2، عدد اتمی هستههای برهمکنش کننده میباشد.
نیروی دافعهی کولنی در فاصله بیشتر از مجموع شعاع دو هسته برقرار است. شعاع دو هسته از رابطه زیر بدست میآید:
که A1,A2 اعداد جرمیِ هستههای برهمکنش کننده هستند.
شکل۱-۲ نشاندهنده انرژی پتانسیل برحسب فاصله دو هسته باردار میباشد که با انرژی مرکز جرم به هم نزدیک میشوند و نشاندهنده چاه هستهای، سد کولنی و نقطهی بازگشتی کلاسیکی است.
شکل ۱-۲- انرژی پتانسیل بر حسب فاصلهی دو هستهی باردار که با انرژی مرکز جرم به هم نزدیک میشوند [۱۱].
در فاصلهی r <rn، دو هسته تحت تأثیر نیروی جاذبهی هستهای قرار میگیرند که با چاه پتانسیل به عمق ، مشخص میشود. با بهره گرفتن از معادلات میتوان ارتفاع سد پتانسیل را پیدا کرد:
بر طبق مکانیک کلاسیک، فقط هستههایی با انرژی بیشتر از این مقدار میتوانند بر سد کولنی غلبه کرده و با هم برخورد کنند و هستههایی با انرژی نسبی ( ) کمتر از ، میتوانند تا نقطهی بازگشت کلاسیکی به هم نزدیک شوند. ولی در مکانیک کوانتومی، واکنش همجوشی بین دو هسته با انرژی کمتر از سد کولنی، نیز ممکن است؛ چون تونلزنی از سد کولنی مجاز است. پارامترهای دخیل در برهمکنش بین پرتابه و هدف، سطح مقطع واکنش و واکنشپذیری هستند.
ایدههای راکتور همجوشی
انواع روشهای محصورسازی مورد استفاده در راکتورهای همجوشی هستهای، همجوشی از طریق محصورسازی اینرسی، همجوشی از طریق کاتالیزور میون و محصورسازی از طریق محبوس کردن مغناطیسی میباشند که هدف هر سه روش، برآورده ساختن معیار لاوسون میباشد. محصورسازی لختی، فرایند نگهداری پلاسما را در چگالیهای بالا و در زمان کوتاه انجام میدهد و محصورسازی مغناطیسی، پلاسما را در چگالیهای پایین، در زمان نسبتاً طولانی محصور میسازد و روش کاتالیز میون در دماهای معمولی رخ میدهد [۱۲].
۱-۵-۱- همجوشی هستهای کنترل شده توسط لختی(ICF)[7]
زمان محصورسازی در محصورسازی لختی خیلی کوتاه است. در نتیجه برای داشتن نرخ واکنش همجوشی بیشتر، نیازمند چگالی بالای پلاسما هستیم. در این روش، سوخت با بهره گرفتن از نیروهای قوی بیرونی، باید تا ۱۰۰۰ برابر چگالتر از حالت جامد فشرده شود.
کپسول با بهره گرفتن از پرتوهای محرک که از اطراف سطح خارجی آن تابیده میشود، متراکم میگردد. در محصورسازی به روش لختی، از روشهای مختلفی برای تراکم کپسول استفاده میشود. در هر کدام از این روشها سعی بر آن است که نسبت انرژی خروجی به انرژی ورودی را بالا ببرند. نوع پرتوهای محرک که برای تراکم کپسول استفاده میشود، عامل اصلی بالا و پایین بردن بهره انرژی در ICF میباشد. از پرتوهای لیزرهای پر توان پالسی، باریکههایی از ذرات باردار نظیر یونهای سنگین، یونهای سبک و باریکههای الکترونی برای متراکم نمودن کپسولها میتوان استفاده کرد. این پرتوهای محرک که بصورت پالسهایی با توانW ۱۰۱۴ تهیه میشود، دارای بهره انتقال انرژی متفاوتی به کپسول هستند. پرتوهای لیزری و باریکههای یون سنگین نسبت به سایر پرتوهای محرک به علت بهره بالاتر جذب انرژی در کپسولها مورد توجه بیشتری قرار گرفتند. در طراحی کپسولهای سوخت هر دو روش پرتوهای محرک لیزری و باریکههای یون سنگین مورد بررسی قرار گرفته است [۱۳, ۱۴].