لباسهای راحت و لباسهایی که از جلو باز می شوند (مانند پیژامه، لباسهای بلند و گشاد، کفش راحتی ) ؛
استفاده از بالش، و یا لحاف و بالاپوش که در واقع آسایش را برای کودک ایجاد می کند ؛
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
انجام دادن فعالیتهایی که والدین و بچه ها از انجام آن لذت می برند : مانند پازلها، هنر و کاردستی، کتاب خواندن، ویدئو، CD و یا با کامپیوتر ؛
رنگ آمیزی پنجره ها با رنگهای شاد ؛
استفاده از چیزی که به کودک و والدینش امیدی دهد، مانند نمادی از قدرت و ایمان » (منبع اینترنت).
عوارض بستری شدن
کابوسهای شبانه، ترس از ناتوانی و مرگ، ترس از جراحی، نگرانی از عدم بهبودی، پیش بینی از دست دادن قسمتی از بدن، تغییر تصور از خود (ترس از بیهوشی و از دست دادن کنترل) از عواملی هستند که در زمان بستری شدن باعث اضطراب کودکان و حتی اختلالات رفتاری و عاطفی آنها می گردد (میانجی، ۱۳۶۸).
از دست دادن حس کنترل و اقتدار شخصی، اضطراب جدایی، رفتارها تهاجمی نامناسب، بازگشت به دوره های قبلی از زندگی، وابستگی، احساس ترس، اضطراب و خجالت، پیدایش ترسهای جدید، بی خوابی، گوشه گیری، وابستگی به اسباب بازی یا پتو و غیره، منفی کاری، تغییر در اشتها و عادات غذا خوردن، تغییر در تغذیه، تغییر در الگوی دفع مانند شب ادراری، مقاومت در مقابل رفتن به بستر و خوابیدن، تغییر در الگوی خواب و بیداری، لباس پوشیدن، حمام کردن، تعامل اجتماعی، تغییر در فعالیتهای سرگرم کننده و تغییر در امر مراقبت از خود از جمله مواردی است که می توان ذکر نمود (علیپور، ۱۳۷۹).
کمیت و کیفیت تجربه های بیمارستانی نیز در عوارض بستری شدن تأثیر دارد. این که کودک در زمان بستری شدن با چه مسائلی برخورد کرده است، عامل تعیین کننده دیگری در واکنش عاطفی کودک نسبت به بستری شدن به شمار می رود. همچنین بیمارستان تا چه اندازه توانسته است به مسائل روانی و اجتماعی کودک رسیدگی کند و رضایت خاطر او را فراهم سازد. یکی از مخرب ترین جوانب بستری شدن، هماهنگی در مراقبت می باشد. تعداد برخوردهای مختلف و متعدد بین کارکنان و پرسنل پرستاری باعث می شود که ارتباط کودک با یک پرستار خاص قطع شود.
سافر[۷۴] با مطالعه بر روی ۲۰۰ کودک مشاهده کرد که تعداد قابل توجهی از آنها (حدود ۶۰% - ۲۰% ) سه ماه پس از بستری شدن ناسازگاریهای از خود نشان دادند که واکنش تعدادی از این کودکان جدی بود. سافر نتیجه گیری می کند که خطر ضربه روانی بعد از جراحیهای کوچک به مشکل قابل ملاحظه ای بزرگتر از خطر خونریزی و یا عفونت است. همچنین با افزایش زمان بستری امکان عوارض برجا مانده نیز بیشتر می شود. علاوه بر محدودیتهای فیزیکی، تماسهای کودک در روابط اجتماعی او را محدود کرده و نشانه هایی از محدودیت عاطفی، هوش و ناسازگاریهای رفتاری را در آینده به دنبال می آورد که همگی می توانند باعث ایجاد پاسخهای منفی در کودک شود (سافر، ۱۹۸۵).
بالردیک[۷۵] ۱۹۵۷ ، می نویسد تحقیقات نشان داده که بستری شدن کودکان به ویژه در مدت طولانی باعث می شود که اغلب کودکان مورد بدرفتاری والدین قرار بگیرند. در تحقیقی که در سال ۱۹۵۷ توسط وی بر روی ۴۸ کودک کمتر از ۶ سال صورت گرفت نشان داد که در میان کودکانی که مورد اذیت و آزار والدین قرار گرفته بودند اکثریت کسانی بوده اند که در بیمارستان به مدت طولانی بستری شده بودند (انصاری، ۱۳۶۴).
بررسیها نشان داده اند که برای کودکان زیر ۵ سال، آسیب پذیرترین منبع روانی در بستری شدن، به جدایی از خانواده، به ویژه از مادر مربوط می شود و اولین مرحله اعتراض به صورت نوعی افسردگی بروز می کند (انصاری، ۱۳۶۴).
منشاء یکی دیگر از ترسهای او، استفاده از روش های جدید و ترسناک، به کار بردن وسائل ناشناخته برای او مثل سندها[۷۶]، تزریقات وریدی، تزریقات عضلانی، به کار بردن درجه حرارت مقعدی، ترس از محیط جدید، ترس از افراد غریبه، لباسهای گوناگون، کارکنان و عدم آگاهی او از قوانین خشک محیط بیمارستان می باشد. او مرتب از خود سوال می کند اینجا کجاست؟ اینها چه هستند؟ اینها که هستند و چرا وجود دارند؟
نکات مثبت بستری شدن
سی پین ۱۹۷۵ در مورد اثرات مثبت بستری شدن کودکان سن قبل از مدرسه در بیمارستان و عکس العمل آنها نسبت به بیماری و بستری شدن اظهار می دارد : بیماری و بستری شدن کودک دوره قبل از دبستان ترس بی حد و بی حصر او را به کنترل در می آورد، چون یکی از ویژگیهای مهم او در تکامل اجتماعی این سن به دست آوردن استقلال و عدم وابستگی است. و بروز مشکلات ناشی از بیماری و بستری شدن وی در بیمارستان بستگی به قدرت تطبیق وی در برخورد با مسائل دارد. کودک سن قبل از مدرسه به درجاتی از رشد دست نیافته است که توان «کنترل خود[۷۷]» را داشته باشد. به همین دلیل نیاز به داشتن محیطی آرام برای درک محیط و اوضاع و احوال دارد. و این بهترین زمان برای تسلط بر اعمال بدن و افکار وی می باشد (کریمی، ۱۳۶۸).
جسنر[۷۸] در سال ۱۹۵۲ ، سولنیت[۷۹] در سال ۱۹۶۰ ، ری[۸۰] در سال ۱۹۶۸ ، اورملند[۸۱] در سال ۱۹۷۳ ، مشترکاً چندین مورد را در مورد بستری شدن مفید تلقی می کنند. از جمله : تشویق روش های رشد طبیعی، حمایت ارتباط کودک و والدین، ایجاد پناهگاهی روانی برای تغییرات عاطفی ناگهانی در کودک و ایجاد الگوی شناخت برای والدین و کودک. همچنین لانگفورد[۸۲] ۱۹۶۴ بیان می کند : کودکانی که از خانواده های از هم گسیخته برای بستری شدن مراجعه می کنند، خوب است که بیمارستان برای آنها مراقبتهایی در جهت سازگاری بیشتر و قبولاندن آنها به والدینشان زمانیکه به خانه بر می گردند، ارائه شود ( مری شریدان، ترجمه توکلی، ۱۳۸۲ ).
تحقیقات اخیر تأکید می کنند که بازی برای سلامت بدنی و روانی کودکان ضروری می باشد. بیانه منتشر شده در کنفرانس شورای بین المللی بازی کودکان[۸۳]، در سال ۱۹۶۰ نشان می دهد که ستیزی بین والدین و معلمان برای انجام دادن کارهای بزرگی که در سالهای آتی در پیش است وجود دارد.
» بیانیه کنفرانس I.C.C.P. ، برایتون که به اتفاق آراء مورد تایید قرار گرفته است :
ما تصدیق می کنیم که بازی یکی از چند عاملی است که در تمامیت شخصیت کودک، کمک به او برای اینکه فردی با اراده، خلاق و شاد گردد و عضو مفیدی برای جامعه باشد، از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین ما روی نیاز کودک برای بازی در رابطه با هر مورد با تمام موارد زیر تأکید می کنیم :
۱ ) رشد جسمانی و سلامت بدنی ؛
۲ ) ثبات عاطفی و سلامت روانی ؛
۳ ) نمو عقلی و یادگیری ؛
۴ ) دوستی و تشریک ساعی بین کودکان ؛
برای کمک به برقراری حق کودک برای بازی در تمام کشورها، نمایندگان در اولین کنفرانس I.C.C.P. نکات زیر را مورد تأکید قرار دادند :
۱ ) عموماً پذیرفته شده است که کودکان به وقت تقریباً نامحدودی برای بازی نیازمند هستند، اما اغلب فراموش می شود که بازی برای کودکان از اهمیت حیاتی برخوردار است و به کودکان در مدرسه نیز باید وقت کافی برای بازی داده شود.
۲ ) کودکان بایستی قادر باشند که رابطه ای محکم در دنیایی که در آن متولد شده اند و زندگی می کنند برقرار سازند دنیای اولیه کودک شامل پدر و مادر است. اما زندگی والدین در یک جامعه صنعتی ایجاب می کند که از کودک خود دور باشند و نتوانند رابطه مطلوب و تفاهم لازم را با فرزند خویش برقرار سازند. چنین فقدانی کودک را برای یافتن طرحی از نمو که مورد پذیرش جامعه باشد با اشکال مواجه می سازد.
۳ ) با توجه به پیشرفتهای تکنولوژیک زمان، مسلم است که برای کمک به کودک بایستی فرصتهای لازم را در اختیار او قرار داد تا با مواد و وسایل بازی برخورد نماید و تجارب همراه آنان را (آب، زمین، شن، پناهگاه سازی، از درخت بالا رفتن، آتش روشن کردن و غیره ) بیندوزد.
۴ ) در گذشته طرحهای فرهنگ سنتی، والدین را در رفتارشان با کودکان راهنمای می کرد. در دنیای به سرعت در حال تغییر فعلی، ناکامی و نارسا بودن این گونه طرحهای سنتی، به صورتی فزاینده احساس می شود. جایی که نگرشهای سنتی درهم شکسته می شود لازم است نگرشهای جدیدی مبتنی بر درک نیازهای کودکان که از طریق مشاهده و مطالعه شناسایی می گردند. والدین در کسب فهم و بینشی، اغلب نیازمند کمک می باشند. » (مری شریدان، ترجمه توکلی، ۱۳۸۲).
والدین به تنهایی نمی توانند مسائل و مشکلاتی را که تهیه امکانات برای بازی کودکان ایجاد می کند حل نمایند، ما به مسئولیت جامعه در این مورد اعتراف می کنیم. تا زمانی که جامعه در برقراری شرایط بهتر (نظیر مراکز بازی بیشتر و بهتر) موفق شود، والدین و افراد دیگر بایستی بر تلاشهای خود در جهت کمک به کودکان برای بازی بیفزاید و در همان زمان نیز از مسئولین جامعه بخواهند در این زمینه گامهای لازم را بردارند.
همچنین استیلی (۱۹۷۷) فواید بستری در بیمارستان را چنین مطرح می کند که کودک در اثر بستری شدن، با دیدن کودکان مشابه خود، بهتر با محیط و جامعه خود کنار خواهد آمد. و کودک به علت دور بودن از خانواده از اضطرابها و نگرانیهای منزل دور خواهد بود و پرستاران باید در شرایط نامناسبی که در منزل است مورد بررسی قرار دهند و سعی کنند، اگر شرایطی در جهت عدم تکامل کودک وجود دارد، به خانواده کمک کنند. و والدین در اثر برخورد پرستاران، طرز رفتار با کودک را فرا گرفته و یاد می گیرند چه نکاتی را درمراقبت از وی بایستی به کار گیرند. همچنین با شرکت دادن کودک در مراقبت از خود، مانع ایجاد حالت ناسازگاری در کودک می گردد و اگر از کودکان به درستی در بیمارستان مراقبت شود، این تجربه باعث تقویت روحیه و تشویق آنها شده و بنابراین این معلومات و تجارب را در منزل مورد استفاده قرار می دهند و در صورت نیاز مجدد به بستری شدن راحت تر به بیمارستان بر می گردند (میانجی، ۱۳۶۸).
از دیگر فواید بستری شدن می توان به موارد زیر اشاره کرد :
۱ ) حفظ و توسعه روابط کودک و والدین از طریق افزایش اطلاعات آنها در مورد رشد و تکامل کودکانشان و نیازهای او ؛
۲ ) تشخیص کودکان طرد شده ؛
۳ ) علاوه بر جنبه درمانی سبب اطمینان حاصل کردن از روابط خانوادگی می شود غ
۴ ) ایجاد موقعیتهای مناسب آموزشی ؛
۵ ) آموزش مسائل بهداشتی ؛
۶ ) در صورت سازگاری و تطابق موفقیت آمیز، باعث تکامل شخصیتی کودک می شود ؛
۷ ) ایجاد زمینه برای اجتماعی شدن بیشتر کودک به علت تماس با گروه کودکان همسال و بیمار ؛
۸ ) درک مشکلات دیگران و احساس تنهایی نکردن در حل مشکلات.
محیط بیمارستان
محیط بیمارستان در همه ابعاد آن فیزیکی – اجتماعی و روانی می تواند در نحوه سازگاری کودک نسبت به بیماری و بستری شدن تأثیر بگذارد. نظم و مقررات، نظافت، رنگ آمیزی بیمارستان، روابط قرار دادی (رسمی)، سکوت و خلوتی و گاهی سروصدای شدید به علل مختلف و عوامل دیگر باعث می شود که فرد در محیط بیمارستان صمیمیت و الفت موجود در خانه خویش را ننماید. برای بسیاری از افراد احساس رفتن به بیمارستان چیزی شبیه به احساس رفتن به اتاق عمل است و از این رو خود محیط بیمارستان به عنوان عامل تشویش و نگرانی همراه است.
پس لازم است برای از بین بردن این تشویش و نگرانی، محیط بیمارستان برای کودکان به مکانهایی شاد تبدیل شوند و با توجه به مراحل رشد و تکامل کودکان امکانات و وسائل بازی و سرگرمی هر چه بیشتری به منظور پاسخگویی به نیازهای عاطفی و روانی آنها فراهم گردد و امکان ملاقات روزانه وجود داشته باشد. این اقدامات برای کودکان بزرگتر مؤثر و مفید خواهد بود.
به طور کلی محیط بخش اطفال و بیمارستانهای کودکان باید شبیه خانهف شاد و اندازه های متناسب با رشد قدی کودکان ساخته شود که بتواند نیازهای کودکان را از هر نظر برآورده سازد. محیط فیزیکی از نظر آفتاب گیربودن، رنگ، عکسهای مختلف و نقاشیهای مخصوص کودکان، میز و صندلی کوچک، تلویزیون، امکانات و وسائل بازی، سیستم دستشویی و حمام متناسب با کودکان و شبیه به خانه باشد، تا کودکان احساس آرامش بکنند. حتی برای کودکانی که از لحاظ جسمی آمادگی داشته باشند ترتیبی داده شود که در یک اتاق دور هم غذا بخورند و گاهی آنها برای خوردن غذا و نوشیدنی یاد سر به رستوران بیمارستان بروند که به عنوان خاطرات خوشایند برای انها می باشد. از طرفی نیز به کودکان اجازه داده شود برای حفظ متعلقات خودش و احساس آرامش، لباس مورد علاقه خودشان را بپوشند و در صورت امکان پرسنل پرستاری نیز لباسهای رنگی به جای لباسهای سفید بپوشند که در این صورت احساس غریبی و ناآشنایی محیط از بین می رود. همچنین ارتباط عاطفی بین والدین و کودک و پرستار افزایش می یابد.
مسئله دیگری که باید از نظر محیط فیزیکی در بیمارستان مورد توجه قرار بگیرد و از نظر روانی خیلی مهم می باشد، قرار دادن کودکان هم سن و سال در کنار همدیگر و همچنین از نظر نوع بیماری و اختلالات موجود که برای کودکان خیلی مفید به نظر می رسد. وقتی بچه ها با بیماریهای مشابه در کنار همدیگر قرار می گیرند احساس همدردی بیشتر می کنند. مراقبت در یک اتاق باید به طوری صورت گیرد که کودکان دیگر دچار اضطراب بیشتری نشوند. مثلاً بودن یک کودک با پای قطع شده یا سوختگی با اسکار[۸۴] باعث تضعیف روحیه کودکان دیگر می شود، مخصوصاً اگر بچه ها خردسال باشند، که هنوز تعبیر دقیقی از مسائل ندارند. همچنین بخشهای اطفال بهتر است با دیوارهای شیشه ای از هم جدا شود که کنترل پرستاران روی همه بچه ها به نحو مطلوبی صورت بگیرد، در ضمن بچه ها به راحتی می توانند همدیگر را ببینند و احساس تنهایی نداشته باشند. در نظر گرفتن اتاقهایی برای بازی – مطالعه، معاینه و درمان ضروری می باشد که کودکان در زمان انجام دادن روش های درمانی و مراقبتی دردناک در کنار هم نباشند و هم در زمان نقاهت بیماری بتوانند به بازی یا مطالعه درس خود بپردازند. از طرفی نیز اتاقهایی برای رفاه والدین اگر همراه کودکانشان می مانند، درنظر گرفته می شود که باید امکاناتی داشته باشد که بتوانند در زمان لازم از کودکان خود مراقبت کنند.
فرد[۸۵] ۱۹۸۶ در مورد مراقبت کودکان و چگونگی محیط بیمارستان بیان می کند که : مهمترین گرفتاری خانواده ها زمانی که طفل در بیمارستان بستری است، می باشد. در صورتیکه می توان مراقبتی ارائه داد و محیط را چنان تغییر داد که کودک احساس کند در خانه می شود. تحقیقات زیادی در مورد نگهداری کودکان در بخش انجام شده است. این مسئله یکی از مشکلات بزرگ خانواده ها به شمار می رود. بعضی از پرستاران باروتین خشک با بچه ها برخورد می کنند، بدون اینکه نیازهای آنها را درنظر بگیرند. در صورتیکه این روش قابل تغییر است و والدین می توانند ضمن آموزش و هماهنگی با برنامه های پرستاری، قسمتی از مراقبت را به عهده بگیرند. در این بررسی محیط بیمارستانی را شبیه خانه درست کردند، به طوری که ۴ اتاق را فرش کردند و اتاقها را با توجه به مراحل سنی کودکان تزئین نموده و حتی امکاناتی برای نگهداری بعضی حیوانات اهلی درنظر گرفته شد. انواع بازیهای زمستانی و تابستانی بدون محدودیت برای بچه ها اجرا شد که در روحیه و رشد و تکامل آنها بسیار مؤثر بوده است. نتیجه این کار موفقیت آمیز بوده است. مدیریت بیمارستان، کارمندان و پرستاران و پزشکان می توانند با اطلاع و آگاهی از نیازهای روحی و رشد و تکامل کودکان، محیط و فضای بیمارستان را به گونه ای درآوردند که حتی الامکان نیازهای طفل در ضمن درمان برآورده شود. در عین حال ضمن آرامش کودک، نگرانی والدین از بین برود (میانجی، ۱۳۶۸).
ارتباط و توافق بین کودک و پرستار اهمیت دارد و همچنین تحمل او را در مقابل روش های ارائه شده، بیشتر و بهتر خواهد بود. بدین ترتیب آرامش روانی در محیط فیزیکی بیمارستان می تواند برقرار شود.
نقش پرستاران در کاهش اضطراب کودکان بیمار
پرستاران نقش خود را به عنوان افراد کمک دهنده می دانند. بیماری و بستری شدن، سبب تنش در کودک و خانواده می شود. والدین و کودکان نیاز به پرستارانی دارند که منبع آرامش، قدرت و دانش باشند. با این وجود پرستاران باید درک کنند پیش از اثبات حمایت باید به اندازه ای از بیماران مراقبت کنند که اعتماد آنان جلب شود. در این صورت است که ارتباط عاطفی مثبت با کودک و خانواده ایجاد خواهد شد و پایه حمایت و قدرت تأمین خواهد شد. پرستار باید از احساسات والدین و کودکان آنان آگاه بوده، بنابراین با واکنشهایی که نشان داده می شود می توان آنان را در برابر مسائلشان تقویت نمود.
امور بیمار و مسائل مربوط به سلامت او در اختیار پرستار قرار دارد. پرستار در التیام درد بیمار و دلسوزی و مواظبت از او (به خصوص اگر بیمار کودک باشد) نقش مستقیم دارد. انجام ملاحظات پرستاری جهت تخفیف و کاهش اضطراب ناشی از بستری شدن در کودکان از جمله وظایف پرستاران است.
انواع مداخلات پرستاران کودک در این زمینه عبارتند از :
۱ ) کاهش عوامل تنش زا (جدایی، از دست دادن کنترل، صدمات بدنی و درد در کودکان) ؛
۲ ) فراهم آوردن مداخلات حمایتی برای افراد خانواده و تقویت روابط خانوادگی و تأمین اطلاعات از طرف دیگر باید گفت که انجام مراقبتهای پرستاری زیر، ضمن بستری شدن کودک ضروری به نظر می رسد :
۱ ) آگاهی دادن به کودک و خانواده ؛
۲ ) شرکت دادن کودک و خانواده در برنامه ریزی و مراقبت ؛