درموردبخشش خطا رابینز[113] بر این باور است که مدیر باید افراد اشتباه کار را مدتی به حال خود بگذارد تا به اشتباه خود پی ببرند و از آن درس عبرت بگیرند (رابینز، ترجمه اعرابی و پارساییان،1374).
پس از توبیخ، تشویق، ضرورت دارد و اصولا باید در امور سازمانی درشتی و خشونت با نرمی و لطف توأم باشد وگرنه وافی به مقصود نخواهد بود.
انتقاد نیز از مسایلی است که در مدیریت نقش به سزایی دارد، زیرا انسان در تعامل با دیگران میتواند از عیبها و کاستیهای خود آگاهی پیدا کند. در اسلام به این موضوع توجه فراوان شده است. از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: «بهترین دوست من کسی است که عیب مرا به من هدیه کند» و این که در حدیث آمده است: «مؤمن برای مؤمن به منزله آینه است» دلیلی است بر اهمیت این موضوع.معمولا مدیران، مانند دیگران از آشکار کنندگان عیوب و منتقدین چندان دل خوشی ندارند. در حالی که ستایش دیگران از خود را که معمولا سخنان گوینده با اعتقاد مدیر مطابقت دارد، می پسندد. بنابر این، بیان ویژگیهای ارزشمند هر کس زودتر مورد قبول و توافق خودش قرار میگیرد. هر کس قصد رشد و تعالی دارد، باید از منتقدین و بیان کنندگان عیبها و نقصهای خویش به گرمی استقبال نماید و آن را مانند داروی تلخی برای دفع مرض بداند (نصر و آقاحسینی،1378).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
حفظ زبان در محیط کار، اعم از این که مدیر در برابر همتاهای خود یا زیردستان قرار گرفته باشد، از ضرورتهای مدیریت است. البته به طور معمول مدیران در برابر افراد مافوق زبانشان را کنترل میکنند، ولی در این مورد نیز هستند مدیرانی که چون خشمگین شدند، بدون توجه به مقام و موقعیت مخاطب حرفهای تند بر زبان می آوردند. با این حال، آنچه به بحث حاضر و به بحث از مدیریت به طور کلی مربوط میشود، استفاده مدیران از زبان نرم، محبت آمیز، دوستانه و مانند آن در برابر کسانی است که هم ردیف خودشان هستند، زیردست آنان کار میکنند یا به عناوینی همچون ارباب رجوع در برابر آنها قرار میگیرند (سرمد،1389). به همین دلیل، چستر بارنارد[114] میگوید:«عمومیترین شکل همکاری انسانی، و شاید پیچیدهترین آن، سخن گفتن است» (بارنارد، ترجمه طوسی،1368). البته به شرط آن که این سخنان متین و معقول باشد. در بحث از مدیریت «بی تأمل جواب دادن» از صفات منفی مدیران شمرده شده « طعنه زدن و مسخره کردن» و نیز « به تحقیر دیگران اقدام کردن» از صفات منفی مدیران است (صافی،1378)؛ اجتناب مدیران از توهین و تخفیف زیردستان ضرورت اساسی دارد(وایلز[115]، ترجمه طوسی،1370) .
تکریم پیشینیان بدان سبب از وظایف اساسی مدیران معرفی شده که همواره « گذشته چیزی را برای زمان حال فاش میکند که زمان حال میتواند آن را ببیند و برای کاربردهای امروز و فردا از آن استفاده کند» (آبراهامیان[116]، ترجمه فیروزمند،1380). همچنین، یکی از اصول اخلاقی مدیریت آن است که مدیر باید« همیشه مقام عالی انسان را مدنظر داشته باشد» (میر سپاسی،1369). ضمن اینکه به نظر چرچمن[117] «بهترین راه رسیدن به توفیق، بهره گیری از بحثها و مناظرههای صحیح پیشینیان است(چرچمن، ترجمه اصلانی،1375).
رعایت زیر دستان، احقاق حق، مردمداری و صفاتی از این نوع بدان سبب به مدیران توصیه میشود که افراد معمولا نیازمند حمایت هستند و به علاوه، یکی از عناصر اساسی هر برنامه انگیزشی مؤثر، محیط حمایتی است (وتن[118] و کمرون[119]، ترجمه ایران نژاد پاریزی،1380)، زیرا محترم شمردن هنجارهای افراد در حصول رضایت شغلی تأثیر بسزایی دارد (گریفیت[120]، ترجمه بخشی،1375).چرا که از مشخصه های بارز مکتب روابط انسانی آن است که در این مکتب مدیران برای نظریات و عقاید اعضای سازمان ارزش قایل میشوند (اعتماد اهری،1385). پیشگامی در کارها را تقریبا همه اندیشمندان مدیریت حداقل در بحث از نوآوری، تغییر و بهسازی سازمان، به مدیران توصیه میکنند. ضمن این که در دنیای عملی مدیریت نیز به عنوان یک اصل کاری شناخته میشود. در واقع هر مدیری علاوه بر این که به عنوان همکاری از همکاران مجموعه شناخته میشود،بخشی از رفتار و گفتار او در حوزه مدیریت سندیت پیدا میکند زیرا همکارانش میکوشند تا خود را از جهات مختلف با رفتار و گفتار او تطبیق دهند(حیدری تفرشی،1386). صبر و بردباری از دیگر ویژگیهای مدیران شایسته است،ضمن این که « تحقق هر نوع تحول سازمانی نیز مستلزم صرف وقت و کار و منابع بسیار زیاد است»(راث ول[121]، ترجمه حراف،1384).
بخش پنجم: مدلهای موجود در حوزه مطالعات اخلاق مدیریت
2-5-1- مديريت مبتني بر رشد از ديدگاه قرآن
در اصطلاحات اسلامى، قدرت مديريت، همان است كه در اصطلاح فقه اسلامى، «رشد» ناميده شده است. رشد عبارت است از شايستگي و لياقت براي نگهداري و استفاده و بهره برداري درست از وسايل و سرمايههاي زندگي. اگرانسان دريك موضوع به خصوص، این لياقت و شايستگي را داشت، رشد مخصوص به آن موضوع را دارد و براين اساس، مديريت،يكي ازفروع مسائل رشد است.)مطهری، 1386).
قرآن ميفرمايد: وما امرفرعون برشيد[122]: يعني كارفرعون كه به تعبير تفسير الميزان اعم از قول و فعل و عبارت از سنت و روش و برنامه حكومتي او بوده است مطابق رشد و صواب نبوده است. درحقيقت، خداوند رشد ادعايي او را تكذيب ميكند، درحالي كه فرعون ازلحاظ پيشرفت، فناوري، قدرت مديريت، سياست، به كارگيري سازمانها و مردم و ا ثر بخشي حکومتی، بسیار قدرتمند بود . عناصرسياستمداري چون هامان و مغزي اقتصادي چون قارون درتشكيلات او بوده اند.اما با وجود اين، حكومت او رشيد نبوده است،گر چه خود او ادعاي رشد داشته است قرآن علت عدم رشد او را سه چيزميداند: استضعاف انسان، استخفاف مردم و استعباد زير دستان:
١.استضعاف[123]: یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ: يعني طايفهاي ازمردم رابه ضعف كشيده بود.
٢. استخفاف[124]: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ: يعني مردم راخوارميكرد تا او را اطاعت كنند. شخصيت آنان را منكوب مي كرد و سپس برايشان فرمان ميراند.
٣)استعباد[125]: تلك نعمه تمنّها عليّ ان عبّدت بني اسرائيل: يعني آيا اين نعمتي است كه برمن منت آنرا مينهي كه بني اسرائيل را به بندگي گرفتهاي؟ علت عدم رشد حكومت و مديريت فراعنه, عدم اعتنا به شخصيت انسانها و برده دانستن آنان و ايشان را ازتعالي و تكامل بازداشتن است.
2-5-2- مدیریت رحمانی درقرآن
همه قواعد مديريت خداوندى، مبتنى بر اصل رحمت هستند. از نشانههاى رحمتمحورى، آيه شريفه «بسم الله الرحمن الرحیم»است كه به قولى خلاصه همه قرآن كريم بوده و آغازگر سورهها و همه كارها است. اين آيه، 114 بار در قرآن تكرار شده است و خدا خود را با آن مىشناساند و خود را رحمان و رحيم مىداند كه هر دو از «رحمت» اشتقاق يافتهاند. در حقيقت، اين آيه، تفسير آيه «كتب على نفسه الرحمه» است. اگر اصل ديگرى غير از رحمت، محور بود، بيان مىشد. ” قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ “ [126]طبق اصل رحمت:
- همه خوبند، مگر اين كه اثبات شود كه بد هستند (برائت).
- عيبها پوشانده و بخشيده مىشود (مغفرت).
- همه به اندازه استحقاق شان از تلاش خويش بهره مىگيرند. (عدالت و احسان).
- آبروى افراد، محفوظ نگاه داشته مىشود(كرامت).
- همه از حقوق مساوى برخوردارند (مساوات) .(قوامی،1383).
2-5-3- دومدل مدیریت اخلاقگرا مبتنی بر مفاهیم دعای عرفه و دعای مکارم الاخلاق
این مدلها مدیریت روابط تعاملی بندگان با یکدیگر و با پروردگارشان را با تمرکز بر دعای عرفه و دعای مکارم الاخلاق از منظر متمایز و نویی مورد مداقه قرار داده اند. بر این اساس مدلی برای مدیریت اخلاقگرا بر مبنای یک پیش فرض معرفت شناختی با بهره گرفتن از روش تحلیل محتوای کیفی احصاء شده است .یافتههای مدل مبتنی بر دعای عرفه ابعاد مدیریت اخلاقگرا را در هفت عامل یا تم، تحت عنوان دانایی، توانایی، بردباری، عزتمداری، تعالیگرایی، توازن و مدیریت نامحسوس در قالب«مدل مدیریت اخلاقگرا» با ویژگیهای اثربخشی، عملگرایی و ولایت مداری معرفی نموده است. چارچوب مدل مذکور در ادامه آمده است:
مدیریت نامحسوس
تعالی گرایی
تعادل و اقتصاد
دانایی و حکمت
بردباری
توانا
شکل 2-1- مدل مدیریت اخلاقگرا مبتنی بر مفاهیم دعای عرفه
منبع: iranakhlagh.nipc.ir
جدیدترین کشف نوآورانه این مدل وارد نمودن درونمایه یا تم مدیریت نامحسوس متشکل از ابعاد رفعت و نزدیکی، بیم و امید، شنوایی و پاسخگویی و بصیرت و ولایتمداری در مدل مدیریت اخلاقگرا میباشد. در یک جمله میتوان ارزش مدیریت اخلاقگرا را در «حضور نامحسوس و الگووارهای مدیر اخلاقگرا» متجلی دانست. کارکنان، نزدیکی، در دسترسی، همدمی و پیوند عاطفی را در کنار رفعت و بلندای منزلت و اوج همت و نگاه نافذ و بصیر رهبر خویش میبینند و در عین حال که در هر شرایطی امید به نجات، بازگشت و اصلاح خطا، اشتباه و فراموشی را ممکن دیده، همواره بیم از بازخورد سریع، پیچیده، نامحسوس و غیرقابل جبران گذشته را با خود به همراه دارند.
یافتههای مدل مبتنی بر دعای مکارم الخلاق نیز ابعاد مدیریت اخلاقگرا را در پنج درون مایه یا تم تحت عنوان دانایی، توانایی، بردباری، کمالگرایی، شنوایی و پاسخگویی، ارائه نموده است که اشتراکات فراوانی با مدل قبل دارد وبه منظورجلوگیری از تکرار از آوردن شکل مدل خودداری می گردد.دانایی به عنوان یک درون مایه مستقل بر مدیریت اخلاقگرا اثر مستقیم دارد و تمامی مفاهیم مدیریتی مغرب زمین و مفاهیم معرفت دینی ما بر آن صراحت دارد. به طوری که از دل داده ها، اطلاعات، دانش،خرد و حکمت زاده میشود. از سوی دیگر دانایی بر بُعد حلم یا برد باری اثر مستقیم دارد و شرط لازم آن است. شخصی میتواند داعیهی بردباری داشته باشد که قبلاً به چیزی علم پیدا کرده باشد.
توانایی به عنوان دومین درونمایه مدیریت اخلاقگرا مطرح میباشد. توانایی بر عمل، میتواند همراه با داشتن ابعاد شخصیتی یا سازمانی دیگری نظیر قدرت چشمپوشی و رازداری، توان بخشندگی و مهرورزی، صفت برگشتپذیری و ملکه قدرشناسی و توانایی فرو خوردن خشم یا کظم غیض در خود ادعای حلم یا بردباری نماید. با این توضیح و با کمترین تردیدی است که بردباری حاصل، و در کنار دانایی و توانایی اولین درونمایه کاملاً اختصاصی مدیریت اخلاقگرا میشود.کمالگرایی نیز از درون مایههای اختصاصی دعای مکارماخلاق است که به نوبه خود متشکل از مؤلفههای عدالت ورزی، حقگرایی، توفیقدهی، چشمپوشی و… میباشد. در واقع کمالگرایی هم عرض تعالیگرایی در سیستمهای مدیریت جدید میباشد و تلاشی متوازن و پایدار در مسیر جاده بیمنتهای کیفیت میباشد. عنصری که درکنار مسئولیت اجتماعی رونقبخش اخلاقیات در زندگی انسان مدرن شود.
شنوایی و پاسخگویی دیگر مؤلفه اختصاصی مدل مدیریت اخلاقگرا مبتنی بر دعای مکارمالاخلاق میباشد که اهمیت مسئول بودن در برابر وظایف و پاسخگویی در برابر مسئولیتها در دو سطح فردی و اجتماعی را به ذهن متبادر میکند لیکن معنای عمیقتر آن در زیرساخت روان شناختی مستتر است که رهبر یا مدیر اخلاقگرا را وامیدارد تا با شنوایی و یا همنوایی بیشتر اعتماد و همگرایی بیشتر را برای سیستم مدیریتی خود به ارمغان آورد. در ذیل چنین درون مایهای است که رهبر اخلاقگرا علاوه بر اختیارات مسئولیت شنیدن و پاسخگویی به نواهای درون سازمان را پیدا می کند.
درادامه سایر مدلهای اخلاقی به نقل از سایت ایران اخلاق بیان می گردد.
2-5-5- مدل اخلاق کسب و کار کولینز
کولینز (2009) مؤلفههای اصلی اخلاق کسب و کار را شامل شاخصههای: استخدام کارکنان اخلاقی، کدهای اخلاقی، تصمیمسازی اخلاقی، تربیت اخلاقی، توجه به تنوع و نیازهای کارکنان، سیستم گزارش مسائل اخلاق کسب و کار، رهبری اخلاقمدار، اهداف کار، ارزیابی عملکرد، توانمندسازی کارکنان اخلاقی، مدیریت محیطزیست و مسئولیت اجتماعی سازمان میداند. در ادامه این مدل آورده شده است.
اخلاق کسب و کار
مدیریت محیط زیست
ارزیابی عملکرداخلاق
رهبری اخلاق مدار
توجه به تنوع و نیاز های کارکنان
تصمیم سازی اخلاقی
کدهای اخلا قی
توانمند سازی کارکنان اخلاقی
اهداف کار
سیستم گزارش مسایل اخلاقی کسب و کار
استحکام کارکنان اخلاقی
تربیت اخلاقی