|
|
|
۷۶) محمد عبدالرؤوف بن تاجالدین مناوی، (۱۰۳۱). ۷۷) شیخ بن عبدالله عیدروس، (۱۰۴۱). ۷۸) احمد بن فضل بن باکثیر مکی، (۱۰۳۷). ۷۹) محمد بن صفیالدین جعفر، ملقب به «محبوب عالم» (قرن ۱۱). ۸۰) محمد بن معتمد خان بدخشانی (قرن ۱۱). ۸۱) محمد صدر عالم، نویسنده «معارج العُلی» (قرن ۱۱). ۸۲) ولیالله احمدبنعبدالرحیم دهلوی، (۱۱۷۶). ۸۳) احمد بن عبدالقادر عجیلی، (۱۱۸۲). ۸۴) رشیدالدین دهلوی، شاگرد نویسنده «التحفه» (قرن ۱۲). ۸۵) مولوی محمد مبین بن محبالله لکهنوی (قرن ۱۲). ۸۶) مولوی، ولیاللهبنحبیب الله لکهنوی، (۱۲۷۰). ۸۷) احمد بن زینی دحلان، (۱۳۰۴). ۸۸) سید مؤمن بن حسن شبلنجی (قرن ۱۴). طرق حدیث منزلت حدیث منزلت به سه طریق نقل شده است: طریقه اول: محمد بن بشار، فندر، شعبه، سعد، ابراهیم بن سعد، پدر سعد، نبیk[89] طریقه دوم: حسن بن محمد بن اسحاق اسفرایینی؛ عمیر بن مرداس؛ عبدالله بن بکیر غنوی، حکیم بن جبیر، حسن بن سعد، علیg رسول خداk[90]. تفاوت طریق دوم با اول این است: اولاً در اینجا سعد از پدرش نقل نمیکند بلکه پسر سعد مستقیماً از علیg حکایت میکند- ثانیاً افرادی که در سند به بالا به سعد ختم میشوند با افرادی که به سعد متصل میشوند فرق میکنند. ثالثاً، در طریق اول، حدیث باجمله «حدثنا» و «قال» آمد ولی در طریق دوم حدیث بیشتر با واژه «ثنا» ذکر شده است. طریق سوم: ابو عبدالله حافظ، ابو عباس محمد بن یعقوب، احمد بن عبدالجبار، یونس بن اسحاق، سالم بن عمیر، علبه بن زید، ابولیلی عبدالرحمن بن کعب، و عمرو بن حمام بن جموح، و عبدالله بن مغفل مزنی، عبدالله بن عمرو مزنی؛ هرمی بن عبدالله عرباض بن ساریه فزاری.[۹۱] علت ذکر طرق این است که ممکن است کسی بگوید: سند این روایت ضعیف است اینگونه اشکالی اگر وجود نداشته باشد، ممکن است اشاره به سند دوم و سوم داشته باشد والا در طریق اول هیچ کس تا به حال تردیدی نکرده و نخواهد کرد. موارد بیان حدیث منزلت ۱- غزوه «تبوک».[۹۲] کاروان بازرگانی که از طرف شام وارد خاک حجاز شد پیامبرk را از آمادگی روم برای یورش به مدینه آگاه ساخت. پیشگیری از وقوع حادثه بهتراز مقابله با آن است. به همین جهت از طرف پیامبرkبسیج عمومی در مدینه و اطراف آن اعلام شدوسی هزار شمشیر زن در سختترین لحظات که هوای مدینه به شدت گرم شده بود، خود را برای شرکت در این جهاد بزرگ آماده کردند و در اردوگاه اسلام گرد آمدند. در این لحظه به پیامبرk گزارش رسید مبنی بر اینکه منافقان تصمیم دارند در غیاب وی در مدینه دست به کودتا بزنند و گروهی را بکشند و عدهای را اذیت کنند. پیامبر برای پیشگیری از هرگونه حادثه احتمالی، علیg را به جای خود نصب کرد و دستور داد که در مدینه بماند و تا آمدنش مراقب اوضاع باشد و امور دینی و دنیوی مردم را ساماندهی کند. وقتی منافقان از اقامت علیg در مدینه آگاه شدند و نقشههای خود را نقش برآب دیدند، به فکر چارهای افتادند تا امام را از مدینه حرکت دهند.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
به این منظور شایع کردند که روابط علی با پیامبر به تیرگی گراییده و وی مورد بی مهری پیامبرk قرارگرفته است. به گواه اینکه پیامبر به انتشار چنین شایعهای در مدینه در حق علی که از روز تولد تا آن لحظه تحت تربیت پیامبر و در پوشش مهرو محبت آن حضرت قرارداشت باعث آزار علیg و دوستان وی شد. لذا امیر مؤمنان برای تکذیب گفتار آنها و روشن شدن حقایق و جلوگیری ماندگاری سوء استفاده برخی، خود را به پیامبر رسانید وجریان را برای آن حضرت تعریف کرد. در این لحظه پیامبر مقام و موقعیت علی را نسبت به خود برای مردم با این جملات ارزشمند یادآوری فرمود: اما ترضی ان تکون منی بمنزله هارون من موسی الا أنه لانبی بعدی، انه لاینبغی أنا أذهب الا و انت خلیفتی. آیا راضی نمیشودی که نسبت تو با من به سان هارون و موسی باشد. جزاینکه پس از من پیامبری نیست؟ هرگز شایسته نسیت که من بروم، مگر اینکه تو خلیقه و نماینده من باشی.[۹۳] ۲- روایت«ام سلیم» که در آن آمده است: «ای ام سلیم»؛ همانا گوشت«علی» از گوشت من وخون «علی» از خون من است و او نزد من همانند «هارون» نزد «موسی» است، جزآنکه پیامبری پس از من نخواهد بود.[۹۴] ۳- ماجرای امام علیg و جعفرو زید در مورد دختر حضرت حمزه۶ که پیامبرk چنین فرمودند: ای «زید» من هم پیمانت هستم و تو هم پیمان من، وای «جعفر» تو شباهت خلقی و خُلقی با من داری و ای «علی» تو در نزد من همانند «هارون» نزد موسی هستی، جز در مقام نبوت (که همانند من نیستی)[۹۵] داستان ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح در نزد پیامبرگرامی اسلام، ابن عباس میگوید: همراه گروهی نزد عمر بن خطاب بودیم که او دربارهی پیشگامان اسلام سخن میگفت و گفت: از رسول خدا شنیدم که فرمودند: علی۳ خصلت دارد: (و کاش یکی از این ۳ خصلت برای من عمربود، که از هرچه خورشید بر آن میتابد، با ارزشتر است) من، ابوبکر، ابوعبید جراح و گروهی از صحابه نزد پیامبر بودیم که بر شانه علی زد و ۳ خصلت را دربارهی او فرمودند: تو اولین کسی هستی که ایمان آوردی، تو اولین کسی هستی که مسلمان شدی و نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسی است.[۹۶] ۵- قصه اولین پیمان برادری: بستن ماجرای پیمان برادری میان مسلمانان اولین بار از سوی پیامبر گرامی اسلام و در مکه اتفاق افتاده است. حضرت برای ایجاد همبستگی و یک دلی میان ایمان آورندگان به اسلام پیمان برادری یا «مؤاخات» برقرار نمودند گزارش ماجرای این پیمان مفصل است که از این رو به بک روایت بسنده میشود: «زید بن ابی اوخی میگوید: در مسجد بر رسول خدا وارد شدم و حضرت فرمودند: فلان شخص و فلان شخص کجایند؟ و آنگاه به صورت اصحاب نظرافکند و حدیث برادری میان آنان را یاد کرد. پس «علی» خطاب به رسول خدا فرمودند: وقتی برخوردت را با اصحاب دیدم روحم ازتنم برون رفت و پشتم به رسول خدا شکست که دربارهی من مانند اصحاب (در رابطه با پیمان برادری) رفتار ننمودی و اگراین کار از روی خشم و نارضایتی نسبت به من است پس تو (همزمان) اختیار عتاب و کرم را داری! در این هنگام رسول خدا فرمودند: سوگند به کسی که مرا حق برانگیخت جز برای جان خودم تو را (از دیگر اصحاب) به تأخیر نینداختم وحال آنکه تو نزد من همانند «هارون» درنزد «موسی» هستی جزآنکه پیامبرگرامی فرمودند: آنچه پیامبران گذشته به ارث گذاردهاند. علیg پرسیدند: پیامبران گذشته چه چیزی به ارث گذاردند؟ حضرت فرمودند: کتاب پروردگارشان و سنت پیامبران، و تو با من در قصر بهشتی ام همراه با «فاطمه» دخترم هستی وتو برادر و هم نشین من، سپس رسول خداk (این آیه شریفه را) اینگونه تلاوت فرمودند: «فی جنات النعیم علی سررمتقالبین المتحابین فی الله ینظر بعضهم الی بعض.[۹۷] ۶- دومین ماجرای پیمان برادری: قصه این پیمان میان مهاجران و انصاردر مدینه روی داده است گزارش دامنه دار این پیمان هدف این نوشته نیست پس تنها بخش مورد گفت و گو اشاره و حکایت میشود. ابن عباس میگوید: وقتی نبی اکرم میان اصحابش از مهاجران و انصار پیمان برادری برقرار نکرد، علی (از مجلس) با حالت ناراحتی بیرون رفت و کنار گوشهای از زمین نشست و بازوانش سیاه گردید و برآن باد میوزید نبی اکرم، علی را طلبید و هنگامی که او را یافت آرام با پایش به او زدند و به وی فرمودند: برخیزکه هیچ نامی جز «ابوتراب» شایسته تو نیست. از من ناراحت شدهای که میان مهاجران و انصار پیمان برادری برقرار ساخته ولی میان تو و آنان چنین ننمودم؟ آیا تو خشنود نمیشود؟ که نزد من همانند «هارون» به «موسی» باشی؟ جزآنکه پیامبری پس از من نخواهد بود(ای علی) آگاه باش کسی که تو را دوست داشته باشد درپرتو تو امنیت و ایمان قرار میگیرد وکسی که با تو دشمن وکینه ورزد، خداوند او را به مرگ دوران جاهلیت میمیراند اما براساس آیین اسلام به اعمال او رسیدگی میشود.[۹۸] ۷- ماجرای غدیرخم: در روایتی از حضرت باقر داستان خطبه پیامبر بزرگوار اسلام در گردهمایی مسلمانان پس از آخرین حج آن جناب چنین آمده است: ای مردم در رساندن آنچه (خداوند) به سویم فرستادهاند، کوتاهی نکرده ام و من بیانگر و روشنگر سبب (نزول) این آیه برای شما هستم به راستی و درستی جبرئیل سه بار بر من فرود آمد وسلام پروردگارم را به من رسانید که أمر کرده در این مکان اقامت گزینم. هر (انسان) سفید و سیاه (پوست) آگاه باشید که (علی بن ابی طالب) برادر، وصی و جانشین و امام پس از من است. مقام او نزد من هم چون جایگاه «هارون» در نزد «موسی» است. جزآنکه پیامبری پس از من نخواهد بود و او «ولی» شما پس از خدا و فرستاده اش است و خداوند- تبارک و تعالی- آیهای که از کتاب(وحی) در این باره برمن نازل کرده و فرموده است: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون»[۹۹] ۸- جریان گردهمایی اصحاب با رسول الله در منی؛ ابن عباس میگوید: دیدم حسام بن ثابت در منی ایستاده است، در حالی که پیامبر و اصحاب گرد آمده بودند. پیامبر فرمودند: ای مسلمانان این «علی بن ابی طالب» آقا و سرور عرب و وصی برترند. جایگاه او نزد من مانند مقام «هارون» نزد «موسی» است. جز آنکه پیامبری پس از من نخواهد بود و توبه توابین جز به دوستی «علی» پذیرفته نمیشود. ای حسان دربارهی «علی» سخنی بگو. آنگاه «حسان» بن ثابت اینگونه سرود: «توبه، توبه کارجز به دوستی پسر«ابی طالب» پذیرفته نمیشد». (او) برادر رسول خدا و بلکه داماد اوست و داماد برابرو مساوی و با همراه نخواهد بود. «و هیچ کسی مانند«علی» نیست که به تحقیق خورشید [فقط] برای او از مغرب بازگشت.» «خورشید با شعاع سفید براو بازگشت گویی که اصلاً غروب نکرده بود».[۱۰۰] ۹- داستان حجهالوداع: امام سجاد- از عمر و سلمه فرزدندان «ابی سلمه» اینگونه گزارش داده است. «عمر و سلمه دو فرزند «ابی سلمه» ربائب رسول خدا بر من روایت کردند که در آخرین حج پیامبر شنیدند که فرمودند: «علی» پیشوای بزرگ مؤمنان است و مال پیشوای بزرگ ستمکاران، «علی» برادر من و سرور مؤمنان پس از من است و او نزد من همانند هارون نزد موسی است جز آنکه خداوند متعال نبوت را با من پایان دادند و پیامبری پس از من نخواهد بود و او جانشین (من) در خاندان و مؤمنان پس از من است.[۱۰۱] ۱۰- روز مباهله: از حوادث مهم در تاریخ اسلام ماجرای مباهله رسول خدا با بزرگان و سران مسیحی نجران است. در کتاب «صحیح مسلم» و «سنن ترمذی» و «مناقب آل ابی طالب» اینگونه آمده است. معاویه به سعد بن ابی وقاص دستور داد تا «ابوتراب» (علی) را ناسزا گوید و سعد به او گفت: سه خصوصیت برای علی هست. که اگریکی از آنها برای من بود، خوشایندتر از شتران سرخموی، نزدم بود و آنگاه «سعد» سخن پیامبر را یادآور شدند که حضرت فرمودهاند: (ای علی) خوشنود نمیشوی تا نزد من از جهت جایگاه همانند هارون نزد موسی باشی.[۱۰۲] ۱۱- حدیث «سدالابواب» از وقایع تاریخی و عبرت انگیز صدر اسلام، قصه «سدالابواب» با «بستن در مسجد» است. کوتاهترین سخن در بیان حکایت این جریان آن است که شماری از خویشاوندان و یاران رسول خدا در خانههایشان به مسجد نبوی باز میشد. و آنان هم چون پیامبر بزرگوار از راه مسجد رفت و آمد مینمودند، اما پس از مدتی به دستورالهی فرستاده خدا مأموریت یافت تا درمنزل همه خویشاوندان و یاران را به مسجد ببندد و تنها در خانه امام علی از این فرمان الهی خارج شده بود و برآن جناب روا بود تا خود و خانواده بزرگوارش از راه مسجد به خانه رفت و آمد نمایند.[۱۰۳] روایتی که از جابر بن عبدالله انصاری دربارهی استان «سدالابواب» حکایت شده که حدیث منزلت در آن بازگو گردیده است. گزارش «جابر» اینگونه است: «رسول خدا برما وارد شدند و ما درمسجد خواب بودیم و دردست حضرت شاخه درخت خرما قرار داشت رسول خدا فرمودند: در مسجد میخوابید؟ گفتیم ما و «علی» با همدیگر گرد آمدهایم. رسول خدا (خطاب به علی) فرمودند: ای علی، برتو همانند من (خوابیدن در) مسجد حلال و روا گردیده است، آیا خشنود نمیشوی تا نزدم چون هارون در نزد موسی باشی؟ جز آنکه نبوت (ازآن تو نخواهد بود)[۱۰۴] ۱۲- داستان فتح و تقسیم غنائم خیبر: حکایت پایان جنگ خیبر از زید بن علی از پدر بزرگوارش حضرت «علی بن الحسین و آن حضرت از جد گرامیش امیر مؤمنان علی و آن جناب از رسول خدا اینگونه گزارش شده است: «رسول خدا در روز فتح خبیر به علی فرمودند: اگر چند گروه از امتم چیزی را که نصاری دربارهی «عیسی بن مریم» گفتهاند؛ دربارهی ات نمیگفتند امروز من دربارهی تو چیزی را میگفتم که برهیچ گروهی از مسلمانان نمیگذشتی، جز آنکه از خاک پایت و باقی ماندهی آب وضویت شفاعت میطلبیدند، اما تو را همین بس که تو از من هستی و من از تو، هم تو از من ارث میبری و هم من از تو، و تو در نزد من همانند «هارون» نزد «موسی» هستی؛ جز اینکه پیامبری پس از من نخواهد بود.[۱۰۵] فصل سوم نگاهی به دلالتهای حدیث منزلت مقدمه بعد از آن که منابع حدیث منزلت در مذهب اهل البیتb و اهل سنت بیان شد و طرق و سند و راویان حدیث مورد بررسی قرارگرفت، نوبت به اثبات مقامها و منزلتهای حدیث برای امیر مؤمنان علیg از جمله جانشینی ایشان میباشد. ابتدا دلالتهای حدیث منزلت و مقامهای هارونg که در قرآن بیان شده مورد بررسی قرارمیگیرد. و بعد از آن که معلوم شد حدیث منزلت، مقامها و منزلتهای متعددی رابرای امیر مؤمنان علیg اثبات میکند که لازمه هر کدام از آنها امامت و خلافت آن حضرت است. به دلالت حدیث به طورمستقیم وبا صراحت به مقام خلافت وجانشینی پیامبراکرمk برای امیر مؤمنان علیg اشاره میشود. دلالتهای حدیث منزلت در این فصل به دلالتهای حدیث منزلت میپردازیم. همانطور که در فصل قبل اشاره شد، حدیث منزلت بر امور متعددی دلالت میکند که هر کدام از آنها به تنهایی دلیلی کافی بر امامت امیر مؤمنان علیg است. مقامات حضرت هارون در قرآن با توجه به عبارت «أنتَ مِنِی بمَنزِلَهِ هَارونَ مِن مُوسَی» تمام شئون، وظائف و منزلهایی که هارون نسبت به موسیc داشت، برای امیرالمؤمنینg نسبت به رسول اکرمk اثبات میشود، جز مقام نبوت که به عبارت «ألا إنهٌ لا نَبی بَعدِی» استثنا شده است. قبل از آنکه دلالت حدیث منزلت را مورد بررسی قرار دهیم، منزلت و مقامهای حضرت هارونg را که در قرآن کریم بدان اشاره شده، بیان میکنیم. ۱) خلافت خدای تعالی، یکی از منزلتهای هارونg را نسبت به موسیg، خلافت و جانشینی وی در قوم او میداند. «وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ»[۱۰۶] در برخی از روایات نیز این مسأله مطرح شده است. مثلاً امام باقرg میفرماید: «… و هارون یخلفه اذا غاب [من] قرمه للمناجاه»[۱۰۷] (… هنگامی که موسی جهت مناجات[با پروردگارش] از قوم خود غایب میشد، هارون جانشین وی میگشت.) ۲) وزارت مقام بعدی که حضرت موسیg از خدای تعالی برای هارونg درخواست کرد، مقام وزارت است.«وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی* هَارُونَ أَخِی»[۱۰۸]
حقوق کمک شایانی کند اما نکات ضعف آنها نیز محرز است، رشد علوم اعم از نوع طبیعی و انسانی، تجدد گرایی، قدرتطلبی و… از عوامل مؤثری که درک نادرست از آنها و نیز عدم درک صحیح از اخلاق، منجر به ایجاد فاصله بین حقوق و اخلاق شده است. رعایت و درک درست و بجا از اخلاق فردی، به اخلاق اجتماعی منتهی میشود. انسانها در کنار یکدیگر و زندگی جمعی، به هماهنگی میرسند و درسایهی هماهنگی است که به عدالت نائل میشوند و ظهور عدالت، زمانی اتفاق میافتد که اعمال انسانی و اجتماعی مزیّن به رنگ اخلاق شوند اما رهاوردی که در طول تحقیق بدست آمد؛ از این قرار است که: اخلاقمداری در تأسیسات و قواعد قانونی چیزی جز حضور حسننیّت و اجتناب از هر گونه سوءنیّت نمیباشد و عمل اخلاقمدار عملی است که عاری از سوءنیّت باشد، چه بسا اعمالی که هر چند در ظاهر صحیح و درست باشند اما اخلاقمدار نباشند و برعکس، اعمال به ظاهر غلطی که بدلیل وجود حسننیّت، اخلاقمدار باشند. لذا باید قبل از انجام عمل اخلاقی، به معرفت اخلاقی دست یابیم. یکی از مسائلی که در دوران مدرن شایع است شکاف میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی است واینکه چگونه میتوان این شکاف را پر کرد. انسان زمانی که بین حقوق و اخلاق فاصله افکند، نه تنها به پیشرفت نرسید بلکه ایدهی پسرفت را جایگزین آن کرد. ذکر این نکته که وقتی حقوق ما ریشه در «فقه» دارد؛ چرا در عمل، به چنین سرچشمهی عظیمی نه تنها رجوع نمیشود؛ بلکه با طرح و تصویب قوانین جدید، از این منشأ فطری فاصله میگیرند؛ و تا کنون نه تنها به راهحل نرسیدهاند بلکه، گامهای بلندی را در جهت ایجاد تورم قانون برداشتهاند، و مضرّات این قوانین پوچ، بیشتر دامنگیر نهاد خانواده بوده است. در اصل آنچه که مشترک است بین تمام نهادها، گروه ها، سازمانها، دولتها، اقلیّتها و هرگونه قشر و تمام جوامع بشری و غیربشری؛ «قانون» است اما آنچه قوانین اسلام را از همهی قوانین حاکم بر جهان متمایز و برجسته نموده «روح قانون» و به عبارت بهتر؛ اخلاق میباشد که با وجود چنین خصلت نیکویی (نام زیبندهی اخلاق)، تأسیسات و قواعد قانونی مزیّن به نیّات حسنه میشوند و کمک میکند هر نوع عملی با نیّات شناسایی شوند… علی ایّحال در این تحقیق سعی بر آنست که با معرفی برخی از مقاصد سوء، و تحلیل آثار آنها، گامی در جهت کمک رسانی در این زمینه برداشته شود. ممکن است این سؤال به ذهن مخاطب متبادر گردد که اگر عنوان پایان نامه ذکر مَفاد حقوقی اخلاقمدار است؛ چرا به معرفی و توضیح مقاصد سوء، پرداخته میشود؟ لازم به ذکر مجدد میباشد با توجه به مطالعاتی که انجام شد؛ تشخیص اخلاقمدار بودن یک قاعده ی حقوقی، در احراز وجود حسننیّت در آن قاعده میباشد، لذا به نظر میرسد احراز و اثبات نیّتحسنه در یک قاعدهی حقوقی، میطلبد که رنگ و بویی از سوءنیّت در آن قاعده نباشد. همانطور که در روایات هم آمده «الاعمال بالنیّات»، اصل بر این میباشد که در نگاه کلّی،همه دارای حسننیّت می باشند و اصل بر خیرخواهی میباشد مگر اینکه سوءنیّتی کشف گردد…. ابعاد مسئله امروزه وسعت دامنهی «تقلّب» و «فریب» هرکسی را در هر سِمَّتی و به هر دلیلی به صحنه کشانده و با خود درگیر کرده؛ از هستهی اصلی جامعه یعنی «خانواده» که بر پیمانی مقدس به نام رحمت و مودّت، استوار است؛ گرفته تا گروه تجّار، پزشکان، مهندسان، کارمندان، کارگران، حتّی دانشجویان، دانشآموزان، و بویژه اشخاص حقوقی مانند دولتها، سازمانهای دولتی و انواع شرکتهای مِلّی و فرامِلّی با هر اسم و با هر عنوان … با بستن هر نوع قرارداد و پیمان اعم از خصوصی و یا غیر آن که روابط خود را بر اساس آن تنظیم میکنند و به حکم عقل ناقصشان خود را ناچار و ناگزیر میبینند که از این ابزار به خیال خودشان؛ حیاتی؛ یعنی «تقلّب» به هر نحوی و به هر قیمتی؛ با سرعت هر چه بیشتر و نهایت دقّت، کمال استفاده را ببرند و جهت پیشبرد اهداف و مقاصد سوئی که در ذهن دارند و فعالیّتهای متقلبانهای که بخشی از فهرست کلّی روابط عادی روزمره یا اجتماعیشان چه در سطح مِلّی یا فرامِلّی شان، به نیّات پلیدشان جامهی عمل (قانونی یا غیر قانونی) می پوشانند؛ از جمله با طرح دعاوی واهی به تضعیف دادسرا ومحاکم میپردازند. هر قشر متقلّبی در کمال اعتماد به نفس کاذبی که کسب کرده، بدون اینکه کوچکترین شک یا شبههای به خود راه دهد در مسیر تقلّب گام بر میدارد و تا آخرین نفس و آخرین رمق، به امیال نفسانیاش یکی پس از دیگری اجابت میگوید با سرعت هر چه تمامتر و سبقت هر چه بیشتر. سوداگران متقلب، رمز بقاء طولانیتر و برد آسانتر را در طول عمر و ماندگاری بیشتر ابزارهای تقلبیشان میدانند صاحبان کالا، زمانی عزم فروش میکند که یا از تصرف در اموالشان ممنوع باشند یا به قصد فرار از دین و ضرر زدن به طلبکاران با این توجیه که مواد غذایی در معرض خطر فساد قرار دارد؛ دست به عملیّات صوری میزنند. متأسفانه، درعرصهی حقوق صرفاً به جسد و کالبد عمل و بعضاً به قصد یا جهت عمل آن هم در صورت تصریح، توجه میشود، غافل از اینکه، قانون در اصل، یک ضرورت است و این روح قانون است که به عمل قانونی ارزش میبخشد و هر جا که پای نیّت به وسط آید، آن را به اخلاق واگذار میکنند و صرفاً به عمل قانونی هر چند اشتباه؛ متوسّل میشوند. در عرصهی اخلاق، قبل از هر چیز از نیّت و نوع قصد و در یک کلمه از روح عمل؛ قانونی یا غیر قانونی، پرسش میشود و چه بسیار اعمال درست و یا قانونی که به علّت داشتن نیّتی سوء و غلط، مطرود گردند ….البته بحث از اخلاق در دنیای متجدد امروز که هر یک از افراد آن مجهز به امواج تقلبی میباشند و با مانورهای متقلّبانه از کنار یکدیگر رد میشوند، شاید به ظاهر کاری عبث و بیهوده باشد، در دنیایی که نسخهی عرف و رمز بقاء در تقلب و فریب پیچیده شده و تنها متقلب قائم بذات است و حق زیستن دارد و آنکه درکی اگرچه ناکامل و یا دسترسی اگرچه حتّیالمقدور به ابزار تقلب ندارد، باید سرش را روی زمین بگذارد. آدمنماهایی که برای فرار از مالیات یا مجازات، یا رسیدن به سود بیشتر اگرچه به ناحقّ، همنوعان خود را مغلوب حماقت خودشان میکنند؛ حماقتی که برخاسته از ترجیح سود مادّی به سود معنوی میباشد، به این باور و نتیجه رسیدهاند، که بُرد در توسّل بیشتر و بهتر به خدعه و نیرنگبازی است و بس و نتایج شوم اعمال بی هدف آنها که عاقبتش رواج ظلم و بیعدالتی و اتلاف وقت و تضعیف محاکم که تکیهگاه مظلومان است و…
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پیشینهی تحقیق نگاهی هرچند گذرا به آثارحقوقی ونهادهای آن نشان میدهد که به مباحث اخلاقی و مصادیق آن، از جمله حسننیّت و سوءنیّت، به آن صورت که باید، پرداخته نشده است و حتّیالمقدور در حدّ متن و عبارات قانون و در صورت صراحت و بعضاً کمتر از آن نوشتهاند. انگیزه و اهداف تحقیق گذشته از علاقه شخصی به موضوع تحقیق، از جمله اهدافی که در این پایان نامه مدّ نظر بوده به شرح زیر میباشد: -بررسی ارتباط بین حقوق و اخلاق به منظور تشخیص قواعد اخلاقمدار در حقوق -ارائه طبقهبندی جدید برای تأسیسات یا قواعد حقوقی که در آن به قصد و نیّت نیز توجه گردد -دستهبندی و معرفی نیّات و مقاصد سوء -بررسی آثار و تبعاتی که این نیّات و مقاصد سوء از خود بر جای میگذارند -بررسی ضمانتاجراهای پیشبینی شده توسط قانونگذار در صورت احراز نیّات متقلبانه و -ارائه ی پیشنهاد جهت بهبود کارکرد سیستم قضایی و…. موانع ومشکلات تحقیق همانطور که گفته شد ظاهراً تاکنون فعالیّت علمی قابل ذکری درخصوص موضوع حاضر صورت نگرفته است و یا اگر هم فعالیّتی بوده، علیرغم تلاش، توفیق دسترسی میّسر نگردید و نیز منابع موجود به گونهای بود که فقط برداشت کلّی از آنها ممکن بود به همین دلیل بهرهی کمی از ارجاع مستقیم حاصل گردید وآنچه ازاین مشکل کاست بررسی موضوعات مرتبط باعنوان تحقیق آنهم بیشتر در زمینهی فقه میباشد ضمناً اولین پیشنهاد افرادی که برای معرفی منابع و درخواست راهنمایی به آنها مراجعه میشد، تغییر عنوان موضوع پایان نامه بوده است. طرح سؤال طرح سؤال اساساً انگیزهای است که هر محقّق را به تکاپوی رسیدن به پاسخ آن جلب میکند، هر چند سؤالات ابتدایی مطروحه در پروپزال ممکن است خام باشد، و در مسیر تحقیق، سؤالات مهمتری مطرح گردد؛ علی ایّحال؛ آنچه به عنوان مسئله در این پروژه مورد نظر و مبهم است؛ اینکه:
-
- چگونه میتوان برخی نهادها یا قواعد اخلاقمدار که رکن و عنصر اصلی آنها را حسننیّت تشکیل میدهد؛ را شناسایی نمود؟
-
- احراز حسننیّت در یک قاعدهی حقوقی چه نوع ارتباطی با وجود سوءنیّت، میتواند داشته باشد؟
-
- چگونه میتوان حسننیّت و سوءنیّت را اثبات نمود؟
-
- مجاری و مبانی عملکرد حاصل از نیّات متقلّبانه در برخی قواعد حقوقی کدامند؟
-
- آیا نیّات متقلّبانه فقط به حوزهی قرارداد مربوط میشوند یا قلمروی وسیعتر را در بر میگیرند؟
-
- نقش قرارداد طرفین در خصوص نادیده گرفتن تاثیر حسننیّت چیست؟
-
- چرا در قانون به اخلاق پیش از قرارداد توجهی نمیشود؟
و سؤالات فرعی از جمله اینکه: چرا علیرغم اهمیت قصد و جهات در تأسیسات یا نهادهای حقوقی؛ در قانون، ضمانتاجرای محکمی در صورت احراز نیّات متقلّبانه، پیشبینی نگردیده و نیز چرا با وجود تفاوت بین مقاصد، مرز مشخصی را بین انواع مقاصد و نیّات متقلّبانه تعیین نکرده و چرا برای چندین نوع نیّت متقلّبانه یک نوع ضمانتاجرا پیشبینی گردیده و این ریشه در چه منطقی دارد، و در نهایت آیا میتوان بین دو مقولهی اخلاق و حقوق همسویی و تا حدّی برابری ایجاد نمود, چگونه …؟ فرضیه های تحقیق شناسایی یک نهاد یا قاعدهی حقوقی اخلاقمدار، احرازعدم سوءنیّت را میطلبد. میان احراز حسننیّت و اثبات عدم وجود سوءنیّت در قواعد حقوقی ارتباط مستقیم موجود است. با دقّت نظر در قواعد حقوقی و توجه به اهداف و در نظر گرفتن آثار آنها و تمسّک به منابع فقه میتوان نوع نیّت را اثبات نمود. مجاری و عملکرد نیّات متقلّبانه به یک یا چند عرصه مربوط نمیشود. نیّات متقلّبانه و غیراخلاقی الزامات خارج از قرارداد را نیز در بر میگیرد. نقش قرارداد طرفین در خصوص نادیده گرفتن تأثیر حسننیّت میتواند ایجاد مسئولیّت نماید. اهمیت اخلاق پیش از قرارداد کمتر از اخلاق پس از قرارداد نیست. و در نهایت فرضیّه ی تحقیق اینکه؛ حسننیّت را میتوان به عنوان یک اصل کلّی تأثیرگذار، و نه یک استثناء، و به عنوان یک اصل و قاعدهی حقوقی، و نه یک توصیهی اخلاقی، به شمار آورد,بلکه بتوان بین حقوق و اخلاق همسویی ایجاد نمود….ان شاءالله روش کار تحقیق روش کار تحقیق در علوم انسانی و از جمله در حقوق بر خلاف روش های تحقیق در علم تجربی با محدودیّتهای بسیاری مواجه است چرا که در علوم انساسی موضوع تحقیق انسان و مسائل اجتماعی، فکری، انتزاعی واز این قبیل است که از جمله امور ثابت و قابل آزمایش و تجربه به شمار نمیآیند این پایان نامه نیز با بهره گرفتن از یکی از روش های متداول تحقیق در علوم انسانی (تحلیلی توصیفی) و با جمعآوری اطلاعات بر اساس روش کتابخانهای نگاشته شده است. توجیه پلان در این پروژه که حاوی سه فصل کلّی میباشد؛ بعد از ذکر عناوین و تعاریف کلّی و همچنین معرفی و تعاریف کلّی از قاعدهی حقوقی و قاعدهی اخلاقی و رابطه این دو با یکدیگر و نیز ذکر تأسیسات حقوقی اخلاقمدار و…. ،در فصل دوّم و سوّم به توضیح و تبیین انواع مقاصد سوء که مهمترین معیار و ملاک شناسایی قاعدهی اخلاقی میباشد؛ پرداخته میشود، و حسنختام هم به نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات منتهی میشود….. فصل اول: کلیّات در اخلاق و نهادهای مرتبط در این فصل، به لحاظ اهمیت موضوع (قواعد اخلاقمدار)؛ نخست به شناسایی قاعده ی حقوقی و قاعده ی اخلاقی و نوع ارتباطی که بین آن ها وجود دارد، پرداخته و سپس به معرفی نهادها یا قواعد حقوقی اخلاقمدار حقوق مدنی و آیین دادرسی مدنی و اجرای احکام مدنی و حقوق تجارت پرداخته میشود. گفتار نخست: شناسایی قاعدهی حقوقی و اخلاقی قبل از هر بیان و عنوانی در مورد یک قاعده، لازم است نخست، به شناسایی آن قاعده پرداخت؛ در اینجا نیز که با دو قاعدهی مجزّا از هم مواجهایم و تفاوتهای محسوس و قابل توجّهی با یکدیگر دارند، شناخت هر کدام از این دو قاعده، طرح بحث طولانی را میطلبد که در پیشرو خواهد آمد؛ الف: مفاد قاعدهی حقوقی در اینجا به منظور فهم مفاد قاعده، نخست، مفهوم قاعدهی حقوقی و در ادامه به بیان و توضیح ویژگیهای قاعدهی حقوقی پرداخته میشود:
-
- مفهوم قاعدهی حقوقی؛غالباً ارائه کردن یک تعریف جامع و مانع و در عین حال منطقی و حسابشده از یک موضوع خاص اجتماعی کار آسانی به نظر نمیرسد. اما در یک تعریف کاربردی که مورد قبول جامعهی حقوقدانان نیز میباشد؛ میتوان حقوق را چنین تعریف کرد: «حقوق عبارتست از مجموعه قواعدی عام، کلّی و الزامآور که در راستای حمایت از نظم و امنیت اجتماعی و برقراری عدالت نسبی در جامعه توسط دولت بر اجتماع حاکم باشد»[۱]. برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هر کس امتیازهایی در برابر دیگران میشناسد و توان خاصی به او میبخشد. این امتیاز و توانائی را حق می نامند که جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته میشود مانند حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و….[۲]
-
- ویژگی قواعد حقوقی؛علیرغم گسترده بودن قواعد حقوقی، چه در عرصهی حقوق مدنی، چه در عرصهی حقوق جزا، چه در عرصهی حقوق بین الملل و ….؛ این قواعد از ویژگیهای تقریباً مشابهی برخوردار میباشند که به طور مختصر در ذیل خواهد آمد:
۲،۱. عام و کلّی بودن؛ برای مثال الزام همهی شهروندان به رعایت قانون و حفظ نظم حاکم بر جامعه و … ۲،۲. الزامآور بودن؛ برای دستیابی به هدف اساسی حقوق یعنی تحقق عدالت نسبی و برقراری نظم اجتماعی، وجود خصوصیت اجباری و الزامی بودن این قواعد، واقعیتی انکارناپذیر است. البته درجات الزامآوری این قواعد متفاوت است و از این حیث قواعد حقوقی به قواعد امری و قواعد تکمیلی یا تفسیری تقسیم میشوند. ۲،۳. اجتماعی بودن؛ هدف قواعد حقوقی تحقق نظم اجتماعی است. این قواعد به مصالح اجتماعی توجّه دارند. علیالاصول مسائلی همچون پاکی و سلامت روح انسان مورد توجه این قواعد قرار نمیگیرد. در واقع سادهترین مفاهیم حق تنها در اجتماع جلوهگر است.
PS= پشتیبانی ساختاری
RS= راهبردهای سازمانی
ES= ارتباطات سازمانی
جدول ۴-۶ علائم اختصاری عوامل ساختاری مدل مفهومی توانمندسازی ۸۶ شکل زیر خروجی لیزرل درباره ضرایب استاندارد عوامل ساختاری را نشان می دهد: مدلسازی توانمندی کارکنان استانداری و فرمانداری های استان فصل چهارم ۸۷ شکل۴-۱ ضرایب استاندارد عوامل ساختاری و شکل زیر خروجی لیزرل درباره مقادیر تی ولیوعوامل ساختاری را نشان می دهد: مدلسازی توانمندی کارکنان استانداری و فرمانداری های استان فصل چهارم شکل ۴-۲ مقادیر تی ولیو عوامل ساختاری مقادیر تی ولیو نیز اگر از ۱٫۹۶ بزرگتر یا از ۱٫۹۶- کوچکتر باشند، در سطح اطمینان ۹۹ % معنی دار خواهند بود. در اینجا تمامی مقادیر تی ولیو نیز خارج از بازه ی ۱٫۹۶و۱٫۹۶- می باشند که حاکی از معنی دار بودن در سطح اطمینان ۹۹ % ابعاد با شاخص ها می باشد. سؤال اساسی مطرح شده این است که آیا این مدل اندازه گیری مناسب است؟ برای پاسخ به این پرسش بایستی آماره و سایر معیارهای مناسب بودن برازش مدل مورد بررسی قرار گیرد.جدول ضرایب استاندارد، مقادیر تی ولیو و شاخص های برازش را نشان می دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۸۸ مدلسازی توانمندی کارکنان استانداری و فرمانداری های استان فصل چهارم
NFI
GFI
CFI
RMSEA
df
۰٫۹۴
۰٫۹۳
۰٫۹۶
۰٫۰۸۳
۱۱۶
۲۶۳٫۹۶
جدول ۴-۷ شاخص های برازش عوامل ساختاری با نگاهی با نتایج خروجی لیزرل، ملاحظه می شود که مدل اندازه گیری عوامل ساختاری مدل مناسبی است چون که مقدار کای دو، مقدار آر ام اس یی ای و نسبت کای دو به درجه آزادی آن کم بوده و نیز مقدار شاخص برازندگی و شاخص نرم شده برازندگی آن بالای ۹۰ درصد است. کلیه مقادیر t نیز معنی دار می باشند. ۴-۲-۱-۲ تحلیل عاملی تاییدی عوامل رفتاری لازم به ذکر است که برای اینکه مدل اندازه گیری یا همان تحلیل عاملی تأییدی، تأیید شود، اولا باید شاخص های آن برازش مناسبی داشته باشند و ثانیا مقادیر تی ولیو ضرایب استاندارد آن باید معنی دار باشند. اگرمقدار کم، نسبت به درجه آزادی(df) کوچکتر از ۳ ، آر ام اس یی ای کوچکتر از ۰٫۰۵ (کمتر از ۰٫۱۰ قابل قبول و مناسب) ونیز شاخص برازندگی و شاخص نرم شده برازندگی بزرگتر از ۹۰ % باشند، می توان نتیجه گرفت که مدل برازش بسیار مناسبی دارد.مقادیر تی ولیو نیز اگر از ۱٫۹۶ بزرگتر یا از ۱٫۹۶- کوچکتر باشند، در سطح اطمینان ۹۹ % معنی دار خواهند بود.
- - Rasmussen v. Denmark, Judgment of 28 November 1984, p. 40 , “ … The scope of the margin of appreciation will vary according to the subject-matter and; in this respect, one of the relevant factors may be the existence or non-existence of common ground between the laws of the Contracting States… “ ↑
- - Andrew Legg, op.cit , p.103. ↑
- - P.G. Carozza, “Uses and Misuses of Comparative Law in International Human Rights: Some Reflections on the Jurisprudence of the European Court of Human Rights”, Notre Dame Law Review, 73, 1997-98, p.1220. ↑
- - Handyside v United Kingdom , op.cit, para. 48. ↑
- - Muller and ors v Switzerland, Judgment of 24 May 1988, para. 35. ↑
- - Frette v France ,Judgment of 26 February 2002 , para 36.:”… The total lack of consensus as to the advisability of allowing a single homosexual … States should be afforded a wide margin of appreciation…” ↑
- - Dickson v. The United Kingdom,judgment of 04.12.2007, para 77.:”… The breadth of this margin varies and depends on a number of factors, including the nature of the activities restricted and the aims pursued by the restrictions…” ↑
- -Brannigan and McBride v United Kingdom , op.cit.,para 43:”… The Court recalls that it falls to each Contracting State, with its responsibility for “the life of [its] nation", to determine whether that life is threatened by a “public emergency” …..this matter a wide margin of appreciation should be left to the national authorities…” ↑
- - Ireland v UK , op.cit.,para. 207:”… In this matter Article 15 para. 1 (art. 15-1) leaves those authorities a wide margin of appreciation…” ↑
- - Leander v. Sweden, Judgment of 26 March 1987, para. 59:” … the Court accepts that the margin of appreciation … … protecting national security, was a wide one….” ↑
- - Observer v UK, judgment of 26 November, 1991, Partly Dissenting Opinion of judge Morneilla , para. 3 ↑
- -Müller v. Switzerland, judgment of 24.05.1988, para.32. ↑
- - Holy Synod of the Bulgarian Orthodox Church (Metropolitan Inokentiy) and Others v. Bulgaria, Judgement of 16 September 2010 , para. 2. ↑
- - very weighty reasons. ↑
- - C. A. Groenendijk, Elspeth Guild, Paul Eduard Minderhoud, In Search of Europe’s Borders,
Martinus Nijhoff Publishers, 2003,p. 38. ↑
- -Juliane Kokott, The Burden of Proof in Comparative and International Human Rights Law: Civil and Common Law Approaches With Special Reference to the American and German Legal Systems,Martinus Nijhoff Publishers, 1998 , p.229. ↑
- - United Communist Party of Turkey and Others v. Turkey, 30 January 1998, Application No. 19392/92, para. 46. ↑
- -Manoussakis and others v.Greece judgment of 26 September 1996, Reports of Judmentsand Decisions 1996, para. 44. ↑
- - Kiyutin v. Russia, judgment of 10 March 2011, para. 63:”… the State’s margin of appreciation is substantially narrower and it must have very weighty reasons for the restrictions in question…” ↑
- - manifestly without reasonable foundation- manifestly unreasonable- unreasonableness ↑
- - Ali Riza Çoban, Protection of Property Rights Within the European Convention on Human Rights, Ashgate Publishing, Ltd., 2004,p.212. ↑
- -Stec and Others v. the United Kingdom, 12 April 2006, paras. 52 and 66 ↑
- -A. and Others v. the United Kingdom, 19 February 2009, paras. 173 - 174. ↑
- - R.St.J, Macdonald., op.cit, p.85. ↑
- - Steven ,Greer, The Margin of Appreciation: Interpretation and Discretion under the European Convention on Human Rights, op.cit, p. 33. ↑
- - A.McHarg, “Reconciling Human Rights and Public Interest” ,The Modern Law Review ۶۲, No. 5 ,Sep , 1999, p. 695. ↑
- -MuratTümay, op.cit , p. 234 ↑
- - Steven Greer. “ Balancing’ and the European Court of Human Rights: A Contribution to the Habermas-Alexy Debate”, Cambridge Law Journal, Vol ۶۳, Issue ۰۲,۲۰۰۴ , p. 419. ↑
- - Steven Greer, The Margin of Appreciation: Interpretation and Discretion under the European Convention on Human Rights,op.cit , p. 33. ↑
- -Wingrove v. The United Kindom, op.cit., para. 64 ↑
- -Otto-Preminger-Institut v Austria ,judgment of 20.09.1994, para55:”… the margin of appreciation left to the national authorities, ….the interests of society as a whole. …” ↑
- -A. v. Norway, Application No. 28070/06, judgment of 9 April 2009, para. 74. ↑
- - ماده پنجم کنوانسیون اروپایی حقوق بشر:«… ۳- هر کس که طبق مقررات بند (ج) این ماده دستگیر و یا بازداشت میشود… حق خواهد داشت که ظرف مدت معقولی محاکمه گردد…» ↑
- - ماده ششم کنوانسیون اروپایی حقوق بشر:«… ۳- هر کس که به جرم کیفری متهم میشود حداقل حقوق ذیل را داراست… ب) داشتن زمان و تسهیلات کافی برای دفاع…» ↑
رشد
تولید -آماده ساختن طراحی تجاری -ایجاد کنترل کیفیت -ساخت تسهیلات اجرای تولید انبوه -نهایی سازی نظام توزیع داخلی
فروش و توزیع -گسترش توزیع -تحلیل پاسخ رقبا -ارزیابی رضایت مشتری -ارزیابی رضایت توزیع -اصلاح ویژگی های محصول
رشد کسب و کار -پایش جایگاه شرکت -استخدام و آموزش کارکنان -عقد قرارداد -تامین منابع مالی مرحله دوم و سوم -تدوین چشم انداز ، ماموریت و سیاست های شرکت
مرحله ششم بلوغ
حمایت از تولید -حداکثر سازی تولید -ایجاد حمایت های پس از فروش ، تعمیر و نگهداری -خدمات گارانتی -اجرای برنامه های آموزشی
تنوع بازار -توسعه حفظ بازار -پویش بازار -شناسایی بازار جدید -شناخت محصول جدید
بلوغ کسب و کار -انجام تحلیل SWOT -سرمایه گذاری سود -نظارت بر منحنی عمر محصول -نظارت بر مدیریت تکنولوژی -اجرای نوآوری ها
این مدل برای ارائه مکانیزمی برای تجاری سازی محصولات و فرایند های جدید ( به طور کلی ایده های جدید ) طراحی شده بود. این چارچوب برای تجاری سازی با هدف پذیرش تکنولوژی ( نوآوری های جزئی) مناسب نیست. چارچوب گلداسمیت برای معرفی محصولات جدید و خلق شرکت های جدید طراحی شده بود که اغلب منعکس کننده تکنولوژی های پدیدار شده و اخلال گر است . این تکنولوژی های پدیدار شده و اخلال گر برای درصد خیلی کمی از کل نوآوری ها به حساب می آیند ، در جاییکه اکثر نوآوری ها شامل تکنولوژی های سازگار یا مورد قبول می شود. ایراد مدل گلداسمیت کمبود انعطاف پذیری در خصوص بازخور است ، از این رو ذاتا مدل خطی است (Rose & Rosa, 2007).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
این مدل بدنبال آن است تا مجموعه ای از مراحل متوالی که از راست به چپ و از بالا به پایین عمل می کنند را دنبال کند؛ فرایند از مرحله ای به مرحله دیگر یا از فازی به فاز دیگری پیشروی نمی کند، تا زمانیکه موضوعات فنی ، کسب و کار و بازار بیانگر آن باشند که مرحله به اندازه کافی بیان و تعیین شده است. خود گلداسمیت این مدل را یک مدل تاکتیکی توصیف می کند که به عنوان چارچوبی برای کمک به توسعه مراحل پیشرفت ، شناسایی اطلاعات و کمک های فنی مورد نیاز ، هزینه های توسعه پروژه ، و پیش بینی سرمایه گذاری مورد نیاز طراحی شده است. او این مدل را به صورت مجموعه ای از دستور العمل ها تجویز نمی کند. رزا و رز[۵۱] اداعا می کنند که مدل گلداسمیت به طور کلی بیشتر برای تجاری سازی ایده های جدید مناسب است و نه برای نوآوری جزعی یا ارتقا و به روز کردن محصولات ، خدمات و فرآیندهای موجود. با دنبال کردن مدل گلداسمیت، دلیلی وجود ندارد که چرا فرایند نمی تواند به مرحله اولیه بازگردد در زمانیکه با برخی موانع یا توسعه غیر قابل انتظار مواجه می شویم . مدل گلداسمیت را می توان برای نوآوری های جزئی بوسیله بی توجهی یا اصلاح عناصر مرتبط به خصوص با کسب و کار های نوپا بکار برد.
|
|