تعریفات استرس بنا بر نظریه تعاملی که به روابط بین فرد و محیط تاکید می کند بیشترین تائید را بخود اختصاص داده است از جمله :
نظر لازاروس که استرس نتیجه فرایند قضاوت ارزشی افراد از حوادث و موقعیت هاست ، تعریف جامعه است. در توضیح این مطلب باید گفته شود کهع وقتی فرد با حوادث و یا موقعیت های گوناگون روبرو می شود ، درگیر فرایند ارزشی در مورد آن حادثه یا موقعیت تا زمانیکه معنی آن حادثه را درک و همچنین قضاوت می کند که آیا امکانات و توانائیهای او به اندازه کافی هستند تا تقاضهای محیط را براورده سازند در اینجا استرس نتیجه این فرایند قضاوت ارزشی می باشد .
استرس نیروی قدرتمندی است با آثار مثبت و منفی . به آب رودخانه ای می ماند که با ایجاد دس می توان آن را مهار و مورد بهرهر برداری قرار داد یا اینکه آنرا به سیل ویرانگری تبدیل نمود . علی رغم این نظر که استرسهای مفید وجود دارد و قدری فشار روانی جهت ایجاد انگیزه در انسان ضروری است اما زمانی که از آن بحث می گردد به نتایج منفی آن نگاه می شود و منظور استرس مضر است ( الوانی ۱۳۷۱)
فرهنگ جامع و روانشناسی و روانپزشکی (۱۳۷۳) استرس را چنین معنی می کند :
«هر چیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم به وجود اورد و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز می کند استرس شمرده می شود . استرس ممکن است بصورت محرکهای فیزیکی ، عفونتها ، واکنشهای آلرژیک و نظایر آن باشد یا بصورت تغییر در جو اجتماعی مردانی . اولی یک عامل استرس زای فیزیولوژیکی است ، دومی نه تنها با قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است بلکه با کیفیت درک شخص از آن عامل ارتباط دارد (ص ۱۴۴۹)
نکات ضروری در مورد مفهوم فشار عصبی : (الوانی ۱۳۷۷)
۱-استرس همواره به علت عوامل ناخوشایند و نا مطلوب در فرد به وجود نمی آید . یک خبر مسرب بخش نیز می تواند به اندازه یک حادثه ناگوار استرس زا باشد .
۲-استرس را نباید پدیده ای منفی در نظر گرفت بلکه میزان مشخص از آن به عنوان محرک افراد لازم است .
۳-استرس به مفهوم اضطراب نیست زیرا اضطراب جنبه روانی در حالی که استرس صرفاً حالت روانی نیست و جنبه روانی نیست و جنبه روانی تنی دارد و بیماری جسمانی نیز نیست زیرا بیماری تظاهرات اختصاصی و غیر اختصاصی است در حالیکه استرس تظاهرات غیر اختصاصی یا عمومی دارد . در همین ارتباط جان لاک (۱۳۷۴) اظهار می کند :
بدون استرس چیزی حاصل نمی گردد و میزان سالمی از آن جهت انسان ضروری است تا هر چیزی را بدست آورد . استرس پاسخی است که فرد برای تطبیق با یک وضعیت خارجی متفاوت با وضعیت عادی به صورت رفتاری روانی یا جسمانی از خود بروز می دهد (الوانی ۱۳۷۱)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از حالت تعامل خارج می شود و در نتیجه رابطه وی با دنیای پیرامونش دچار اختلال می گردد .
مدل های استرس
۱)مدل مبتنی بر پاسخ این مدل اساساً تاکید بر روی پاسخ خاص ارگانیسم دارد و به عبارت دیگر پاسخهای خاص هستند که انعکاس یک موقعیت را روی فردی که تحت تاثیر فشار و استرس قرار دارد تعیین می کند یعنی استرس را یک پاسخ خاص ارگانیسمی می دانند.
تحقیقاتی که براساس این مدل انجام گرفته است استرس را فقط یک متغیر وابسته ای قلمداد می کند که تحت تاثیر متغیر مستقل قرار دارد سندرم تطابق عددی که بوسیله هانی سلیه مطرح شده است مثالی از این مفهوم اساساً پاسخ استرسی است در این مدل استرس به عنوان یک پاسخ غیر مشخصی فیزیولوژیک تعریف شده که ارگانیسم به همه محرکات طبیعی پاسخ می دهد سلیه تاکید می کند پاسخ استرس غیر مشخص است یعنی به سویله استرسوری برانگیخته و می تواند به عنوان یک الگوی عمومی تصور شود که به نگهداری و محافظت و وحدت بیولوژیک فرد کمک می کند.
نکته دیگر در این مدل این است که جریان پاسخ استرس در یک فرد که در یک در معرض یک استرسور مداوم قرار گرفته است طی ۳ مرحله مشخص و قابل تعریف صورت می گیرد اولین مرحله مواجه با استرسوره، واکنش هشدار دهنده با خطر است که سبب کاهش سطح مقاومت شده و اگر استرسور به اندازه کافی و شدید باشد ممکن است منجر به مرگ شودو اگر شدید نباشد فرد وارد مرحله دوم می شود که فرد آهسته آهسته با استرسور سازگاری می کند و طی این مرحله خصوصیات پاسخ واکنش مرحله اول از بین می رود و مقاومت بالاتر از حد نرمال می شود و در مرحله سوم که نوعی تخلیه می باشد نیز احتمال مرگ وجود دارد زیرا ممکن است انرژی بدن برای سازگاری و مقابله با استرسور ادامه دار از بین برود.(مایکل،۱۹۸۶)
۱) مدل مبتنی بر محرک
این مدل بیان کننده این مسئله است که همه موقعیتها و محرکات محیطی استرس زا هستند اگر چه ممکن است در بعضی از افراد منجر به بروز پاسخ استرس شوند.
در این مدل استرس اصطلاحا به محرکات معینی که از محیط بر فرد وارد می شود و او را تحت فشار قرار می دهد اطلاق می شود. به عبارت دیگر استرس از محیط بر فرد برانگیخته می شود و در واقع واکنش به استرسورها خارجی است که فشار نام داد که برابر با مفهومی است که از استرس در فیزیک و الکتریست بکار می رود. هلمز و راهه تلاش کردند که موقعیتهای استرس زا را حوادث زندگی و نحوه برخورد تملس فرد با این حوادث مشخص کند و مرگ یکی از اقدام ها می باشد.
این دو مدل هر کدام فقط به جنبه هائی از تجربه استرس اشاره می کند. (کایکل ،۱۹۸۶)
۲) مدل مبتنی بر تاثیر متقابل
این مدل هم جنبه های محرک و هم جنبه های پاسخ استرس را در نظر می گیرد. طبق این مدل از طریق یک ارتباط ویژه جنبه های پاسخ بین شخص و محیط حاصل می شود . در این مدل فرد یک عامل فال! در جریان استرس متصور شده است و همچنین فرض می شود که خود تنظیمی در استراتژیهای مقابله ائی شناختی… رفتاری و هیجانی نحوه برخورد با استرسور را تحت تاثیر قرار می دهد، این مدل دارای چندین مرحله است.
اولین مرحله وجود برخی از نیازها و خواسته ها را در فرد نشان می دهد در این زمینه باید گفت که معمولاً دو نوع خواسته وجود دارد: نیازهای داخلی و نیازهای خارجی، نیاز های داخلی که منابع قدرتمند استرسی هستند که نتیجه عملکرد عوامل محیطی است. کار بیش ازحد که بوسیله کارفرما برای کارگر فراهم می شود. ناراحت فیزکی ناشی از فضای کاری یا نیاز به کمک داشتن دائمی عضوی از اعضای خانواده یا فامیل، مرحله دوم شامل ادراک مشخص از خواسته های درونی و بیرونی است و توانائیش برای برخورد و تملس با این نیاز مهم استرس وقتی رخ می دهد که به یک عدم تعادل و یا عدم موازنه بین ادراک نیازها و خواسته هائی از یک طرف و ادراک توانائی مواجهه با آنها از طرف دیگر وجود داشته باشد بعضی از متغییرهای ارگانیسم مثل شخصیت، قدرت، EGO و هوش اختلافات فردی در ارزیابی شناختی استرس به حساب می آیند اگر در یک موقعیت استرسور بیش از توانائی فرد باشد و شناختی هم از آن استرسور وجود نداشته باشد فردبه کارش ادامه می دهد، تا وقتیکه عدم توانائی طولانی در مقابله با موجه شدن با ان آشکار می شود. این عدم موازنه منبع راه تجزیه استرس می شود. مرحله سوم مدل، پاسخ استرسی است که روش های مواجه با استرسور است. تجربه هیجان – ذهنی استرس با تغییرات شناختی- رفتاری و فیزیولوژیکی که تلاش در کاهش تقاضا و نیازها با استرسور دارند همراه می شوند برخلاف سایر مدلها که پاسخ به استرس آخرین مرحله به شمار می آید. ککس و مک لی مرحله چهارمی نیز به مدل خوداضافه می نمایند. این مرحله در ارتباط با نتایج حقیقی و نتایج ادرا شده پاسخ مواجه و مقابله با استرسور است. در صورتیکه فرد در برخورد با نیازها و تقاضاها شکست بخورد یا وقتیکه اثرات منفی ناشی از شکست را پیش بینی بکند ممکن است ادامه یابد. مرحله چهارم شامل بازخورد است که در سرتاسر این سیستم رخ می دهد و ممکن است حوادثی را در قسمتی از این سیستم ایجاد کند. بازخود داری دو اثر متفاوت است می تواند بعنوان پاسخ مناسبی باشد که توانائی فرد را برای سازگاری بالا بر دو هم بعنوان پاسخ نامناسببی باشد که ممکن است پاسخ استرسی را شدید کند و سبب افزایش ضرر و زیان شود یا ممکن است فرد را در دادن پاسخ هشیار کند و بالاخره در بیماری فرد مداخله کند فیزیک ممکن است در سطوح مختلف فیزیولوژیک روانشناسی و اجتماعی اتفاق بیافتد.
بنابراین مدل تاثیر متقابل فرد و محیط استرس را نتیجه عملکرد ارتباط فرد با محیط می داند یا پاسخ معین و یا یک محرک مشخص ضرورتاً نمی تواند بدون ارزیابی ارتباط فرد با محیط به عنوان استرس زا یا بدون استرس زا در نظر گرفته شود.( مایکل، ۱۹۸۶)
۳) الگوی جنبه پردازی
آخرین مدلی که در زمینه استرس مطرح است مدل جنبه پردازی اطلاعات باشد این مدل بین استرسهای روانشناختی ، فیزیولوژیکی و بیوشیمی تفاوت قائل می شود. این مدل هم استرسور و هم پاسخ استرس را با هم در نظر می گیرد. اما این مدل تاکید دارد که نمی توان استرس را بدون تغییر وتفسیر محرک به عنوان استرس زا شناخت، بنابراین مدل خبر پردازی تاکید زیادی روی ارزیابی شناختی و توجیه فرد دارد.
تعبیر و تفسیر فردی از استرس و همچنین اینکه کدام محرک در حافظه کوتاه مدت جریان می یابد و کدام نادیده انگاشته شود نیاز به توجه انتخابی دارد همچنین خبرپردازی اطلاعات نیاز به کاربرد حافظه دراز مدت نیز هست زیرا از طریق استعداد شناختی و کمک از حافظه دراز مدت فرد اجازه می یابد که بعضی از محرکات را خوشایند و بعضی از ناخوشایند تعبیر و تفسیر کنند با توجه به حافظه کوتاه مدت حافظه دراز مدت و جریان تصمیم گیری در ارزیابی شناختی محرک و پاسخ به عنوان استرس زا بودن لازم و ضروری هستند.
بر حسب ارزیابی شناختی ، استرسورها با جریانهایی مثل موقعیت هیجانی، عاطفی، پاسخهایی مثل اضطراب، ترس، عصبانیت و عم را بر می انگیزند. در این مد فرض بر این است که تعداد زیادی از استرسورها به وسیله فرد ارزیابی می شوند و فشار زیادی در این سیستم وجود دارد و بطور کلی فشار زیادتر بار اطلاعاتی را برای جریانهای شناخت و بیولوژیکی فرد بیشتر می کند. این مدل ۳ نوع استرسوررا بطور کلی پیشنهاد می کند:
۱- پیش بینی درد فیزیکی و خطر
۲- تهدید به جدا شدن و قبول نکردن اجتماع
۳- محرکات پیچیده ای که مستلزم هم پاسخ به نیازهای موازی و هم پاسخ به نیازهای جدید و پیچیده است( مایک ۹۸۶)
روش های پیشگیری از ایجاد استرس:
هانس سلیه پدر تحقیقات در زمینه استرس، پرسشی را در انتهای کتاب معروف خود به نام فشار زندگی مطرح می کند او می گوید که بشر قادر است با مطالعات علمی پدیده استرس برنامه دقیقی جهت تنظیم رفتار خود طرح ریزی کند و در حدی که توان توسط آن از فشار های زندگی جلوگیری نمود و یا حداقل از شدت آن بکاهد، آیا با طرح این برنامه می توانیم بدون اینکه استرس حاصل از کشمکشها و تلاشهای بی خود را به خود هموار نمائیم دارای یک زندگی رضایت بخش و معنی دار بشویم.
سلیه به این مسئله مهم چنین پاسخ می دهد که هر فردی باید مشکلات خود را بر حسب خصوصیات خاص شخصیتی و محیطی خود حل ماید ولی اصولا دست یابی به قوانین کلی که روشن کننده نحوه تاثیر استرس بر روان و تن است هر فرد را در جلوگیری از استرس و یا مانع و یا رفع آنها مجهز تر می نمای بنابراین سلیه اهداف، قواعد و معیارهائی که برای رفتار سالم و پیشگیری از ایجاد استرس لازم است را به شدت تقسیم می کند.
الف- واکنشهای استرس کلی هستند.
موجودات زنده تمایل به وحدت و کلیت خود دارند. اساس این وحدت رفتار جریانهای عصبی تهیج و منع است. این منع و تهیج شامل تمام اعضای بدن میشود و حالت فعلی شخص نیز در آن دخالت دارد. بنابراین، براساس اهمیت و اولویتی که فرد برای موضوعها قائل است بعضی کنشها یا عملها منع می شوند در حالی که بعضی دیگر تسهیل می گردند.
مثلا به هنگام مشاجره اعمال مربوط به هضم و سایر اعمالی که مورد نیاز فوری نیست، کندتر شده، اعضائیکه برای افزایش فعالیت و کوشش بیشتر لازمند به حرکت در
می آیند.
جریانهای تحریک و منع از طریق انعطاف پذیری لازم، فرد را برای مقابله با استرس آماده می سازند. تنها تحت شرایط غیر معمول یا غیر عادی است که عمل فرد به جای آنکه وحدت یافته و انسجام دار باشد، به صورت ناهماهنگ و پراکنده ظاهر می گردد. اعمال نامنظم، پراکنده، و ناهماهنگ ممکن است نتیجه اختلال دراعمال عالی مغزتوسط الک، دارو، و آسیب دیدگی باشند یا محصول فشار روانی فوق العاده.
ب- واکنشهای استرسی اقتصادی هستند.
نه تنها فرد نسبت به استرس به صورت واحدی وحدت یافته عمل می کند، بلکه واکنش وی به نحوی است که حداقل انرژی و ذخیره خود را به کار می اندازد. میلر در۱۹۶۵ اظهار می دارد که موجودات زنده خواه از لحاظ تکامل در رده بالا باشند خواه پایین، تمایل دارند که ابتدا فاعلهایی را به کار گیرند که برای آن کمترین بها را بپردازند، اگرموثر واقع نشد. منابع اضافی و گرانبها تر وارد عمل می شوند. در سطح فیزیولوژیائی گر بتدریج اسید به بدن یک سگ تزریق شود، ابتدا نفس به عنوان اولین مکانیزم دفاعی تشدید می گردد.
اگر این تشدید تنفس موثر واقع نشد، مکانیزمهای حفاظتی موثرتری مانند تغییرات زیستی – شیمیایی خود وار عمل می گردد. در سطح اجتماعی ، یک کشور در جنگ با کشور دیگر، ابتدا نیروی کمی اغدام می دارد اگر موثر نبود نیروی خود می افزاید تا جایی که برای دفع دشمن ممکن است به بسیج عمومی مبادرت ورزد. به همین نحو در سطح روانی اگر دانشجویی مردود شود یا نمرات پایینی بگیرد به طوری که زندگی اجتماعی وی به مخاطره بیفتد، در آغاز فعالیت خود را افزایش می دهد، اگر در نیمسال بعد نیز نمره پایین کسب کرد ممکن است توقع خود را کاهش دهد و از داشتن نمره ای در حد قبولی راضی باشد. این حالت نوعی دفاع بالسبه ارزان لااقل برای آن زمان است، اگر باز مود شود و نسبت به وضعیت تحصیلی اش به نحوی فزاینده احساس بی کفایتی ، ناشایستگی و اضطراب بنماید ممکن است نا منصفانه سرزنشهای خویش را متوجه استاد سازد. این کار مستلزم هزینه و بهای بیشتری است، زیرا در حال حاضر می تواند از اشتباهاتی که کرده است بهره برگیرد یا خود را به صورتی واقعی ترشکست خورده ببیند.
اصل قتصاد روانی رد سایر زمینه ها نیز صادق است. انسان نه فقط مایل است الگوهای مربوط به بقای خویش را بدان دلیل که منبع امنیت وی نسبت به دنیا هستند حفظ نماید، بلکه بدان علت که این الگوهای ثابت، در مقایسه با الگوهای سازشی جدید و اصلاح شده، مستلزم کوشش کمتر و صرف انرژی پایین تری هستند تمایل به نگاهداری آنها دارد. این تمایل به مقاومت در برابر تغییر راه های تثبیت شده ادراک و عمل در سطح فردی رکود و در سطح اجتماعی عقب ماندگی فرهنگی نامیده شده است. این موضوع مانع بزرگی برای درمان محسوب میشود زیرا الگوهای رفتار نابهنجار مدتها پس از ارائه رفتار جدید و موثر ادامه می یابند. یا انسان میل دارد که رفتارهای قدیمی خویش را که مستلزم صرف انرژی کمتری است حفظ نماید.
ج- طرح ده یا خود به خودی بودن واکنشهای استرس
واکنش نسبت به استرس ممکن است طبق نقشه و آگاهانه باشد، یا تا حدی آگاهانه و یا بدون آگاهی صورت پذیرد. مثلا گریه، صحبت تکراری و دلیل تراشی که برای ترمیم آسیب به کار کی روند ممکن است ناآگاهانه باشند. حتی اگرشخص از آنچه انجام می دهد آگاه باش، آکاهانه بدان فکر نکرده و طبق طرح و نقشه نبوده است در سطح روان شناختی ، کنشهای خود به خودی معمولا فرم عادت به خود می گیرند و واکنشهائی که در زمانی آگاهانه و طبق نقشه بوده اند دیگر توجه فرد را به خود جلب نمی کنند. در تمام موقعیتها، جز موقعیتهای عادی زندگی ، توانائی فرد برای سازش موثر و انتخاب واکنش مناسب به کوشش آگاهانه و انعطاف پذیری وی بستگی دارد.
د- واکنشهای استرس برانگیزاننده هیجان اند
حالات هیجانی خاصی با واکنشهای فرد نسبت به استرس همراه اند که از اندوه و افسردگی دریک قطب تا تحریک و هیجان شدید در قطب دیگر ر نوسان است.
سه الگوی هیجانی بسیار با اهمیت :
۱- خشم : پاسخ فوری موجود زنده به استرس و ناکامی معمولا خشم بتدریج با حسد و کینه آمیخته شده و موجب اسیب رساندن، ضایع کردن و نابود ساختن شی یا فردی که به نظر می رسدمنبع ناکافی باشد می گردد. این واکنشها غالبا غیر مستقیم جلوه گر می شوند و راههائی هستند برای حفظ امنیت شخص، به هنگام خشم شدید با زمانی که کنترلهای داخلی شخص ضعیف شده یا موقتا پایین آمده اند مانند خستگی یا مستی در اثر الکل، عمل حمله ور شدن یا کشتن طرف دیگر ممکن است رخ بدهد.
۲- ترس: خطرات مخصوص موجب خطور ترس می شوند. ادراک خط معمولا ترس را بر می انگیزد و ترس به نوبه خود موجب کناه گیری و فرار می شود. اما وجود ترس در افراد مختلف واکنشهای متفاوتی را ظاهر می سازد. مثلا سرطان در یک شخص ممکن است موجب مراجعه وی به پزشکان و آزمایشگاههای مختلف شود، ولی در شخص دیگر موحب کناره گیری کامل و عدم مراجعه به پزشک گردد. در روبه روشدن با خطر با خطرفوق العاده مانند آتش سوزی یا سایر بلاها شخص ممکن است دچار وحشت شده به حالت انجماد درآید و قادر به عمل کردن به صورت منظم وحتی حرکت کردن نباشد به نحوی که گوئی در جای خود خشک شده است.
۳- اضطراب: احساس تهدید موجب ظهوراضطراب می شود. اضطراب عبارت است از ترس و تشویق درغیاب خطر واقعی و مخصوص ترس معمولا مربوط ست به خطری که به روشنی قابل ادراک است، ولی منبع تهدیدآمیز که اضطراب را بر می انگیزد اشکار قابل ادراک نیست. کینه، ترس، و اضطراب مکن است به صورت جداگانه یا در ترکیب با یکدیگر شاهر شوند. مخاطرات و تهدیدها منابع بالقوه ترس و ناکامی هستند.
هـ- واکنشهای استرسی تعیین کننده های داخلی و خارجی دارند
تعیین کننده های داخلی که واکنشهای شخص را نسبت به استرس شکل می دهند عبارتند از: چهارچوب مراجعه ،الگوهای انگیزشی، شایستگی ها، تاب تحمل استرس، حالات روانی و فیزیولوژیایی فرد در زمان خاص، و مانند آن تعیین کننده های خارجی روابط بین اشخاص، حمایتها و تاییدهای گروههایی که شخص با آنها در ارتباط است، توقعات و خواستهای اجتماعی، حوادث آنی، و وضعیت زندگی معمولی شخص و از این قبیل را در بر می گیرد.
استرس به عنوان پاسخ درونی :