پژوهش های انجام شده در مورد بررسی تطبیقی جایگاه ...
- -ر.ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن /۱/۸۵۷ ↑
- - دورانت، ویل،تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن/۱/۸۵۴ ↑
- -ر.ک: دورانت ویل،تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن/ ۱/۸۵۵-۸۵۶ ↑
- - ر.ک: شاد لو شیده، سیمای زنان در جهان – چین/ ۷۴ ↑
- - ر.ک: شاد لو شیده، سیمای زنان در جهان – چین/۷۴ ↑
- - ر.ک: شاد لو شیده، سیمای زنان در جهان – چین/ ۱۱۱- ۱۲۱ ↑
- - شادلو شیده ، سیمای زن در جهان – چین/ ۲۰۶ -۱۴۵(با دخل و تصرف) ↑
- - ر.ک: شاد لو شیده، سیمای زنان در جهان – چین/۲۰۶ -۱۴۵(با دخل و تصرف) ↑
- -ر.ک: دورانت ویل ، تاریخ تمدن، یونان باستان/۲/۶۳۶ ↑
- - دورانت ویل،تاریخ تمدن، یونان باستان/۲/۳۸۷ ↑
- - فرنچ مارلین،جنگ علیه زنان/۸۱ ↑
- -مطهری مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام/۱۷۰-۱۷۲ ↑
- -این موضوع در قسمت عوامل سیاسی پیدایش فمینیسم به طور مفصل آورده شده است. ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن/۲/۶۱ ↑
- - آکین سوزان مولر،زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب /۱۷-۲۵ با تلخیص ↑
- -آکین سوزان مولر،زن از دیدگاه فلسفی سیاسی غرب/۱۲۹ با تلخیص ↑
- - میشل آندره، جنبش اجتماعی زنان / ۶۴ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر ایمان/۴/۹۱۱-۹۰۷ ↑
-
-
- - انگلستان هوشمندترین زن آن روزگار را با این نام می شناخت. وی در سال ۱۶۸۹ بدنیا امد. علاقه وافری به مطالعه داشت و زندگیش تابع برنامه ای خاص بود. فردی هوشمند بود و با سخنسرایان عصر خود معاشرت و بحث داشت. کوشش های او برای آموزش و پرورش دوشیزگان قابل تقدیر است. دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر ولتر/۹/۷۲-۷۳ ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
- - دورانت ویل ، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۳۲۸ ↑
- - دورانت ویل ، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۹/۹۴-۹۹ ↑
- - ر.ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر ولتر/۹/۷۱ ↑
- - ر.ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر ناپلئون/۱۱/۴۷۶؛ دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر ولتر/۹/۷۱ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۵۶۷-۵۶۹ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی /۶/۸۵ ↑
- - ر. ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی /۶/۹۰ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، آغاز عصر خرد/۷/۴۶۸-۴۶۹ ↑
- - ر.ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۳۴-۴۱ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، آغاز عصر خرد/۷/۴۷۶ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، اصلاح دینی /۶/۵۸۷-۵۸۸ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۳۷ ↑
- - دورانت ویل،تاریخ تمدن، مشرق زمین گاهواره تمدن /۸/۶۰-۶۱ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۳۹-۴۰ ↑
- - ر.ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۱۳۵-۱۴۲ ↑
- - ر.ک: دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر لویی چهاردهم/۸/۶۸۶-۶۸۷ ↑
- - دورانت ویل، تاریخ تمدن، عصر ناپلئون/۱۱/۴۴۱ ↑
- - ر.ک: مشیرزاده حمیرا، از جنبش تا نظریه اجتماعی:تاریخ دو قرن فمنیسم/۳۴۸٫ در ضمن دیدگاه فلسفی این دوره متعاقباً بررسی خواهد شد. ↑
- -افلاطون در آتن به سال ۴۲۷قبل از میلاد متولد شد و در سن بیست سالگی برای تکمیل معارفش، به شاگردی سقراط در آمد. پس از اعدام سقراط آتن را ترک کرد.وی رسالات متعددی از جمله رساله جمهور و قوانین را نگاشته است.به دلیل دیدگاه به ظاهر متفاوت وی در این دو رساله برخی معتقدند افلاطون از عقاید خود در جمهور دست برداشته است و عده ای دیگر بیان می دارند که دیدگاه وی در هر دو کتاب یک نظر را دنبال کرده است و هر دو نوشته بیانگر مدینه فاضله ای است که با اصول اساسی یکدیگر تفاوت جوهری ندارد. ↑
- -برگرفته از «قوانین»،کتاب سوم/۷۲-۹۲وی در ادامه از یک قانونگذاری نیک نام می برد و آن زمان پادشاهی کوروش است که ایرانیان در آن دوران هم خود آزاد بودند و هم توانسته بودند اقوام بسیاری را تحت فرمان خود قرار دهند .سپس افلاطون اوضاع ایران را از نزدیک بررسی می نماید و ادامه می دهد در زمان پادشاهی کوروش حکمرانان زیردستان را تا اندازه ای آزاد گذاشته بودند و اصل برابری را رعایت می کردند. سربازان، فرماندهان خود را دوست می داشتند و با رغبت و اشتیاق به میدان جنگ می رفتند و اگر در میان آن ها مردی روشن بین بود که می توانست پیشنهادی عاقلانه بدهد، پادشاه بر او حسد نمی برد و ابرو در هم نمی کشید بلکه او را در سخن گفتن آزاد می گذاشت و همه کسانی را که به او پندهای خردمندانه می دادند محترم می داشت. این آزادی و دوستی و تبادل نظر سبب شده بود که کشور رشد کند و روز بروز آبادان شود.ر.ک: افلاطون، قوانین/کتاب سوم/۹۹ ↑
- -افلاطون در رساله قوانین به بیان برخی اصول اخلاقی می پردازد تا دولت هایی که هدفشان صلح و دوستی است نه جنگ به ساماندهی لازم برسند.سپس قوه مقننه و اجراییه را که بنیان اساسی و اجتماعی هر دولتی است را تبیین می کند تا نشانه هایی از مدینه فاضله را ترسیم نماید. این کتاب یکسال بعد از مرگ افلاطون و بدون هیچگونه دخالت در متن توسط شاگردش در دسترس خوانندگان قرار گرفت. در کتاب «قوانین» افلاطون توجه ویژه ای به تفاوت های جسمی و روحی مردان و زنان داشته است. از طرفی تناقضی که میان «قوانین» وآثار دیگر او پیداست از دیرباز سبب پندارهای گوناگون گردیده؛ گروهی برآنند که افلاطون در پایان زندگی از عقاید پیشین خود برگشته و با نوشتن «قوانین» در همه اندیشه های فلسفی خویش، به خصوص در آرائی که در کتاب«جمهور»در باره جامعه و دولت به میان آورده، یکسره تجدید نظر کرده است. گروهی دیگر با آن که ارسطو در کتاب «سیاست» از «قوانین» نام برده و مطالب آن را انتقاد نموده است، این کتاب را در زمره آثار اصیل افلاطون نمی شمارند و علت آن را عدم پیوند بین آثار اصیل او و « قوانین »می دانند. مترجم رساله «قوانین» معتقد است اگر خوب نگریسته شود اختلاف و تباین ظاهری میان«قوانین» و دیگر نوشته های افلاطون وجود ندارد و حاکی از تغییر عقیده او نمی باشد بلکه معیار افلاطون در کتاب «قوانین» تغییر یافته است و هدف اصلی وی به جای خویش باقی است. ر.ک: یادداشت مترجم قوانین، محمد حسن لطفی صفحات هفت و هشت ↑
- -افلاطون ابتدا کتاب جمهور سپس رساله قوانین را نوشت. رساله جمهور از مهمترین و پر نفوذترین رسالات افلاطون است که مشتمل بر ده کتاب می باشد. این کتاب به صورت نقل قول از سقراط تنظیم شده است و فرض این است که: در حدود سال ۴۱۱قبل از میلاد شبی سقراط در منزل پیرمردی سفالوس نام به عده ای وارد مباحثه شد و روز بعد جریان گفتگو را به شرح مندرج در کتاب جمهور برای چند تن از دوستان خود نقل می کند. دیباچه مترجم کتاب جمهورافلاطون/۴در کتاب پنجم صحبت از توانایی های زنان و مقام او در جامعه، تساوی زن و مرد می شود وی در این قسمت اشاره به اشتراک زنان و کودکان دربین طبقه زمامداران دارد و به بررسی نقش و وضعیت خانواده نظامیان می پردازد و برنامه اصلاح نژاد را پیشنهاد می کند. نام این کتاب شاید تصور خواننده را به این سو ببرد که موضوع آن نوع حکومتی است که ما امروز به نام جمهور می خوانیم در حالی که چنین نیست بلکه نام اصلی کتاب در زبان یونانی« پولی تیا»است که می توان آن را به کلماتی از قبیل «حکومت» یا «تأسیس شهر»یا«جامعه»ترجمه کرد. اولین کسی که این کتاب را به زبان لاتین ترجمه نمود نام«رس پوبلیکا»برآن گذاشت که در اصل همان معنی کلمه یونانی پولی تیا را داشت ولی بعد مفهوم خاص جمهور را پیدا کرد.ر.ک: دیباچه مترجم کتاب جمهورافلاطون/۳ بدین ترتیب نام کتاب به جمهور مشهور شد که به معنای کاربرد امروزی نمی باشد.ژان ژاک روسو در باره کتاب«جمهور» می گوید: این یک کتاب سیاسی نیست بلکه بهرتین رساله آموزش و پرورشی است که تا کنون نگاشته شده است. روسو ژان ژاک، امیل/۲۳ ↑
- - افلاطون، قوانین /کتاب چهارم/۱۳۵ ↑
- - افلاطون، قوانین /کتاب هشتم/۲۷۸ ↑
- - افلاطون، قوانین /کتاب ششم/ ۲۰۴ ↑
- -همان/کتاب ششم/ ۲۰۴ ↑