فرضیه اول :
بین خلاقیت و سطح بهره ورذی کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۴۱۴/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و نسبتاً قوی است و از لحاظ آماری معنادار است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
سورانی (۱۳۸۵) در تحقیق خود به بررسی رایطه بین فرهنگ سازمانی با بهره وری کارکنان معاونت صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. در این تحقیق بین خلاقیت و نوآوری و ریسک پذیری کارکنان با بهره وری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد که با تحقیق حاضر همسویی دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که متغیر خلاقیت با تمام متغیرها بجز هویت ارتباط مثبت و معناداری دارد. بیشترین همبستگی بین متغیر خلاقیت با ریسگ پذیری به میزان ۴۶۹/۰ می باشد.
فرضیه دوم :
بین میزان ریسک پذیری کارکنان و افزایش سطح بهره وری آنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۶۲۶/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و شدید است و از لحاظ آماری معنادار است.
احمدی (۱۳۹۰). در پژوهشی به بررسی رابطه بین فرهنگ مدرسه و بهره وری مدرسه پرداخته است. نتیجه این تحقیق نشان داد که بین ریسک پذیری و بهره وری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، که با نتایج تحقیق حاضر همخوانی دارد. متغیر ریسک پذیری با تمامی متغیرهای این تحقیق ارتباط مثبت و معناداری دارد بجز متغیرهای هویت و رهبری، که همبستگی بین ریسک پذیری با هویت و رهبری بصورت معکوس می باشد.
فرضیه سوم :
بین سبک رهبری و میزان بهره وری کارکنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۰۰۹/۰- است که نشان دهنده همبستگی معکوس و ضعیف است و از لحاظ آماری معنادار نیست.
دهقان و همکاران (۱۳۹۰) در تحقیقی به بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و بهره وری در سازمانهای خدمات دهی عمومی تهران پرداخته اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین متغیر رهبری با بهره وری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد که این نتیجه با تحقیق حاضر مغایرت دارد. دلیل این امر می تواند تفاوت در سبک مدیریتی در دو سازمان باشد.
فرضیه چهارم :
بین هماهنگی و انسجام درکارها و افزایش سطح بهره وری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۶۲۰/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و شدید است و از لحاظ آماری معنادار است.
نتیجه تحقیق های رضایی (۱۳۹۲) و احمدی (۱۳۹۰) مبنی بر ارتباط مثبت و معنی دار بودن هماهنگی و انسجام در کارها با بهره وری با نتیجه حاضر همسویی دارد. همبستگی بدست آمده نشان می دهد که این متغیر با مؤلفه های الگوهای ارتباطی و ریسک پذیری و حمایت مدیران و پاداش بیشترین همبستگی و ارتباط مثبت را داشته است.
فرضیه پنجم :
بین مساعدت و حمایت مدیران از کارکنان و افزایش سطح بهره وری آ؛نان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۴۱۴/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و نسبتاً قوی است و از لحاظ آماری معنادار است.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۵۰۶/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و شدید است و از لحاظ آماری معنادار است.
حدادی (۱۳۸۵) در تحقیق خود به بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با بهره وری در آموزش و پرورش منطقه ۴ تهران پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین مساعدت و حمایت مدیران از کارکنان و افزایش سطح بهره وری ارتباط ضعیفی وجود دارد که با نتایج تحقیق حاضر مغایرت دارد.بیشترین همبستگی بین متغیر حمایت و انسجام می باشد که نشان دهنده این موضوع است که هرچه حمایت مدیران از کارکنان بیشتر باشد انسجام در کارها بیشتر است.
فرضیه ششم :
بین برقراری یک سیستم کنترل مناسب و افزایش سطح بهره وری کارکنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۳۱۸/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و نسبتاً قوی است و از لحاظ آماری معنادار است.
هدایتی و دیگران (۱۳۸۸) در تحقیقی به بررسی رابطه فرهنگ اخلاق کار با بهره وری کارکنان حوزه سلامت بیمارستان های عمومی علوم پزشکی ایران پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که این متغیر ارتباط مثبت و معناداری با بهره وری دارد که با نتایج تحقیق حاضر همسویی دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین سیستم کنترل با سایر متغیرها این پژوهش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
فرضیه هفتم :
بین تعیین هویت کارکنان و افزایش سطح بهره وری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۲۳۶/۰- است که نشان دهنده همبستگی معکوس و ضعیف است و چون سطح معنی داری آن ۰۰۳/۰ و از ۰۵/۰ کمتر است از لحاظ آماری معنادار می باشد.
رضایی (۱۳۹۲) و دهقان و همکاران (۱۳۹۰) به این نتیجه رسیده اند که بین هویت و افزایش سطح بهره وری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد که با نتیجه تحقیق حاضر از لحاظ همبستگی معکوس و از لحاظ آماری معنی دار می باشد. البته این اختلاف در نتایج ممکن است از تفاوت در نوع مسئولیت و وظایف کارکنان، سبک رهبری، محیطی که کارکنان در آن کار می کنند و مؤلفه های بهره وری استفاده شده در این تحقیق ها باشد.
فرضیه هشتم :
بین یک نظام تخصیص پاداش بر مبنای عملکرد و سطح بهره وری کارکنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۵۵۶/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و نسبتاً قوی است و از لحاظ آماری معنادار است.
در این رابطه رضایی (۱۳۹۲) و احمدی (۱۳۹۰) و دهقان (۱۳۹۰) به این نتیجه رسیدند که بین یک نظام تخصیص پاداش شغلی بر مبنای عملکرد و بهره وری کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد که با نتیجه تحقیق حاضر همسویی دارد. این متغیر همچنین با سایر متغیرها بجز متغیر هویت ارتباط مثبت و معناداری دارد.
فرضیه نهم :
بین سازش با پدیده تعارض و افزایش سطح بهره وری کارکنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۵۲۳/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و نسبتاً قوی است و از لحاظ آماری معنادار است.
نتایج تحقیق هایی که توسط رضایی (۱۳۹۲) و احمدی (۱۳۹۰) و راستی (۱۳۸۶) انجام گرفته است نشان می دهد بین سازش با پدیده تعارض و افزایش سطح بهره وری ارتباط مثبت ومعناداری وجود دارد که با نتایج تحقیق حاضر همسویی دارد. این همسویی ممکن است بخاطر شبیه بودن جامعه آماری، محیط سازمانها، سبک مدیریتی، نحوه برخورد افراد با تعارض و … باشد.
فرضیه دهم :
بین الگوهای ارتباطی موجود در سازمان و افزایش سطح بهره وری کارکنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ضریب همبستگی محاسبه شده برای این متغیرها ۶۰/۰ است که نشان دهنده همبستگی مستقیم و شدید است و از لحاظ آماری معنادار است.
نتایج تحقیق های راستی (۱۳۸۶) و احمدی (۱۳۹۰) نشان می دهد که الگو های ارتباطی با بهره وری رابطه مثبت و معنی داری دارد که با نتیجه تحقیق حاضر همسویی دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که الگوهای ارتباطی با تمام متغیرهای این تحقیق ارتباط مثبت و معناداری دارد بجز دو متغیر هویت و رهبری که در آن همبستگی بصورت معکوس می باشد و بیشترین تأثیر آن بر روی متغیر انسجام می باشد.
۵-۴ پیشنهادهای کاربردی :
۵-۴-۱ پیشنهاد کاربردی برای فرضیه اول (خلاقیت):
از آنجایی که فرض H1 تأیید گردید، برای افزایش خلاقیت فردی در بین کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه توصیه می گردد؛ مدیریت ابتدا موانع اصلی خلاقیت را برطرف کنند و سپس آزادی عمل بیشتری نسبت به انجام وظایف شغلی خود به کارکنان داده شود. البته ابتدا باید افراد مسئولیت پذیر شناسایی شوند.
برخی از موانع اصلی خلاقیت عبارتند از :
فقدا ن اعتماد به نفس
ترس از انتقاد و شکست