در سنت رسول اکرم (ص) رفتاری بی نظیری با اسیران جنگی وجود داشت .ایشان به لشکریانشان توصیه می کرد، با اسرای جنگی به عنوان برادر ویک انسان هم نوع معامله کنند وچه بسا اسیرانی را که در مقابل سواد آموزی به یاران آزاد می کردند. در سیره پیامبر (ص) بیش از ۲۷غزوه و متجاوز از هفتادسریّه نظامی هرگز رفتار سوئی درباره اسیران جنگی دیده نشده است و هرگز پیامبر لطمه به اسیری نزده است ،یا به آنان تحقیرو آزار روحی روا نداشته است.همواره بامهربانی وملاطفت رفتار کرده است و با اندک بهانه و عذری حتی آن را آزاد ساخته است. در احادیث متعددی نیزبه این حق اسیر تأکید شده است ؛لازم به ذ کر است تأکید بر رفتار نرم داشتن ،شامل همه معاملات نیکو با اسیر است که عبارتند از:
پیامبر(ص)می فرمایند:نیکی به اسرا،دشمنانتان را خوار می کند[۱۱۴]. البته در برخی روایات آورده اند که در آن علاوه بربیان حق اطعام وغذای اسرا،به مرافقه بااسیر ونیکی به آنان اشاره داشته وآن را از حقوق واجب وی می دانند .
مقدم دانستن اسیر بر خویشدر اطعام و… : هنگامی که اسیری را به محضر پیامبر می آوردند ،او را به برخی از مسلمین می سپرد و می فرمودند: به اونیکی کن .اسیر دو سه روز پیش آن مسلمان، می ماند واو اسیر را بر خود مقدم می داشت .
اسیر کنندگان حق ندارند،به دلخواه یااز روی کنیه وانتقام جویی با اسرارفتار کنند. رسول(ص):"إستَوَصوا بالاساری خیراٌ[۱۱۵]” بهترین رفتار با اسراداشته باشید.
گرامی داشتن اسرا :ونیز در حدیثی دیگرآمده است :و “أوصی أصحابِه یومَ بدرٍأن یَکرمواالأساری فکانوا یقَدّمونهم علی أنفسهم عند الغزاء"یعنی ایشان به اصحابش فرمودند :اسرا را گرامی بدارند ایشان نیز اسرا را در هنگام غذا برخورد مقدم می داشتند.
۳.۳.۲-خدمات رفاهی:
اسلام علاوه برتأکید به رعایت احترام اسراء؛ به فراهم آوردن خدمات رفاهی برای رفاه و آرامش آنان تأکید کرده است که در این باب میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲.۳.۲.۱. خوراک اطعام (آب وغذا دادن ) به اسیر و مدارا کردن با وی خواه کافر باشد یا مسلمان، کاری شایسته است . خداوند متعال در این باب می فرمایند: “و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناّ و یتیماّ و اسیراّ" [۱۱۶]و غذا را در عین دوست داشتنش به مسکین ویتیم و اسیر انفاق میکنند . از امام صادق(ع) در باب این آیه سؤال شد که در پاسخ به آن فرمودند: “هو الاسیر"(منظور از این آیه اسیر است)[۱۱۷] این آیه در مدح اهل بیت رسول (ص) نازل شده است ؛که از روی اخلاص ،غذای خود را به خاطر خداوند انفاق کردند[۱۱۸] و در آیات بعد هم وعده پاداشی نیکو به آنان داده شده است.[۱۱۹] بر این اساس خداوند انسانهای خالصی را که با وجود احتیاجات شدید خودشان ،به واجباتشان عمل می کنند، را مدح می نماید.لذا خداوند متعال إطعام اسیر را از صفات أبرار ونیکوکاران بر شمرده اند و در احادیث بسیاری أئمه معصومین إطعام را احسان و نیکی بر او دانسته اند حتی اگر قرار بر قتل اسیر باشد و به آن امر کرده اند . در حدیثی از إمام باقر (ع) ، از إمام علی (ع) نقل شده است که “إطعام الأسیر و الإحسان إلیه حق واجب و إن قتلته من الغد[۱۲۰]“؛ یعنی “إطعام اسیر و نیکی کردن به او حقی است واجب،هر چند که بخواهی او را در روز بعد به قتل برسانی” . «ابو البختری» از امام صادق (ع) از پدرش، امام علی (ع) در مورد قاتل خود به فرزندانشان نیز توصیه کردند:” إحبسوا هذا الأسیر و أطعموه و اسقوه و أحسنوا إسارهَ[۱۲۱] ” این اسیر را بازداشت کنید و به او غذا دهید و سیرابش کنید و نیک اسیر داری کنید. همچنین در همین مورد از لوط بن یحیی از اساتید خودش نقل کرده که گفت:آن گاه [امام علی (ع)] به سوی فرزندش حسن نگریست و فرمود :«پسرم ! با اسیری که در اختیار داری مدارا کن، با او مهربان باش ، به او نیکی کن و بر او نرم باش .» تا آن که گوید :وقتی آن حضرت به هوش آمد ، امام ححسن کاسه بزرگی از شیر آورد . علی (ع) اندکی از آن را نوشید و بعد آن را از دور دهانش دور کرد و فرمود: آن را برای اسیرتان ببرید[۱۲۲] . از جمله تأکیدات اسلام بر مسلمین این است که ،کشتن اسیر نباید با گرسنگی و تشنگی صورت گیرد.تغذیه و سیراب کردن اسیر بر عهده کسی است که او را اسیر کرده است، مادامی که وی را به فرمانده سپاه یا کسی که از جانب وی منصوب شده است، تحویل دهد ؛ و از امام صادق (ع) در این باب روایت شده است “إطعام الاسیر حق علی من أسره و إن کان یُراد منَ الغد قتله فإنّه ینبغی أن یطعم و یُسقی و یُرفق به کافرا ً کان اأو غیرَه[۱۲۳] "(إطعام روزانه حق است بر کسی که او را اسیر کرده است و اگرچه قرار باشد فردا او را بکشند پس همانا بر او شایسته است که او را بخوراند و یا بنوشاند و برای او سایه اندارد و به او رحم کند کافر باشد یا نه .
پس اگر اسیر کننده او را اطعام نکند واجب میباشد بر امام و اگر امام انجام نداد بر مسلمین میباشد لکن اطعام واجب عینی نمیباشد و هزینه آن را از بیت المال مسلمین (بودجه عمومی دولت اسلامی) می پردازند. . إمام صادق (ع) می فرمایند :"الاسیر یطعم وإن کان یقدم للقتل و قال :إن علیاً کان یطعم من خلد فی السجن من بیت مال المسلمین ” یعنی “اسیر اطعام میشود هرچند که محکوم به مرگ باشد و سپس فرمودند : حضرت علی (ع) به زندانیانی که بایست تا آخر عمر در زندان بمانند (حبس ابد برای آنان صادر شده بود ) از بیت المال غذا می دادند[۱۲۴] .
مسلمین اگر اسیر داشتند گاهی غذای خود را به او ومیدادند و اگر دو نوع غذا داشتند غذای بهتر و لذیذتر را به او میدادند در حقیقت آنان را بر خود مقدم میگذاشتند. ابو العاص بن الربیع اسیر گروهی از أنصار بود میگوید: هنگامی که آنان به ما غذا میدادند ما را بر خود مقدم میداشتند پس به ما نان میدادند و خود خرما را میخورند ریرا نزد آنان نان کم بود و خرما زیاد بود [۱۲۵]. ابن هشام از ابو عزیز بن عمیر که در جنگ بدر به اسارت مسلمین در آمده بود، نقل می کند که چون مسلمین میخواستند ناهار یا شام بخورند ،ابتدا به من تعارف نیکردند و به من نان می دادند و خود فقط خرما می خوردند ،سپس اضافه می کند :هیچ کس از آنان مقداری نان در اختیارش قرار نگرقت مگر آنکه ابتدا به من تعارف کرد .[۱۲۶]
۲.۳.۲.۲-پوشاک
از جمله حقوق واجبی که دولت بازداشت کننده بایستی برای اسیر مهیا کند ،تهیه پوشاک مناسب برای وی می باشد لذا چنانچه اسیری لباس نداشته باشد باید به وی لباس داده شود . همانطور که به عباس نیز لباس دادند در حالی که برای او لباسی نبود پس رسول ص نگاهی به وی کرد پس برای او لباس عبدالله بن ابی را یافتند[۱۲۷] همین ماجرا در رابطه با اسیران جنگ حنین نیز صورت گرفت و به دستور رسول اکرم (ص) به همه اسرا لباس پوشاندند [۱۲۸] . و در یکی از جنگها برای دختر طایی لباسی مناسب به وی دادند [۱۲۹].
۳.۳.۲.۳-مکان (بازداشتگاه)
یکی دیگر از خدمات رفاهی که بر عهده دولت بازداشت کننده می باشد و برای راحتی اسیر بایستی مهیا گردد ، فراهم
آوردن مکانی مناسب است ، که بایستی دارای تمام حقوق و نیازهای اولیه زندگی هر انسانی باشد [۱۳۰]. دور از مناطق جنگی بودن و ایجاد امنیت برای اسرا در برابر آتش جنگ ، رعایت نکات بهداشتی در بازداشتگاهها ، داشتن شرایط جوی مناسب بازداشتگاه ، محل مناسب جهت استراحت و خوابشان و … همه از شرایط لازم هربازداشتگاه می باشد. در أحادیث زیادی به وجود سایبان تأکید شده است ، و از نگه داشتن آنان در زیر آفتاب شدیدمنع کرده است ، از جمله خبر سلیمان بن خالد “یطعم و یسقی و یظل"اسرا را اطعام کنید و سیراب نمایید و برای آنان سایه بان قرار دهید ” آمده است.و از زسول (ص) در بنی قریضه نقل شده است که ایشان بعد از یک روز سوزان در روز تابستان “لا تجمعوا علیهم حرّهذا الیوم و حرّ السلاح قیلوهم حتی یبردوا” ،” آنها را در گرمای امروز جمع نکنید و آتش جنگ تا اینکه خنک شوند.”[۱۳۱] ” رسول به قتل مرد یهودی ، محکوم به قتل ،در گرمای خورشید راضی نبودند و امر کرد به نکشتن وی تا اینکه هوا خنک شود[۱۳۲]، پس چطور میتوان گفت که ایشان به وجود سایه در محل سکنای اسرا راضی نبودند . ودر برخی روایات سایه را در کنار إطعام و سیراب کردن وی ، آورده اند . (جرّاح المدائنی) از أبی عبدالله نقل میکند که:"شایسته می باشد که اسیر را إطعام کند وسایبانی برای او مهیا کند ،همچنین با او مدارا کند ، چه کافر باشد چ غیر کافر.[۱۳۳]سایه در تمام این أحادیث کنایه از مکان مناسب است . در صورتی که مسلمین مکان مناسبی برای اسرا نداشته باشند او را در مسجد جای می دهند ، یا اینکه حاکم برای آنها مکان مناسبی را فراهم میکند و آنان را در آنجا سکنی می دهد[۱۳۴] ؛ همانطور که مسلمین در صدر اسلام مکانهایی رابرای حبس اسرا نداشتند ، لذا آنها را یا موقتا، تا روشن شدن حگمشان ، در مسجد قرار میدادند و یا اینکه آنها را در میان مسلمین به اعتبار شان در حکومت سکنی می دادند. و این چنین بود که وقتی اسیری را نزد رسول اکرم (ص) می آوردند. ایشان آن اسیر را به مسلمانی می سپردند و وی را امر بر نیکی با اسیر می کردند و آن اسیر دو تا سه روز نزد آن مسلمان می بود[۱۳۵].
۳.۳.۲.۴- مرکب
از دیگر حقوق اسیر جنگی در اسلام ، عدم تحمیل فشار بر او و تهیه کردن و سائط نقلیه لازم برای انتقال وی به پشت جبهه و تحویل او به امام و فرمانده سپاه می باشد. چنانچه مرکبی برای انتقال او در دسترس نبوده و اسیر نیز از راه رفتن ناتوان و عاجز باشد، باید او را آزاد کرد زیرا رأی امام بر وی نامعلوم می باشد و چه بسا امام رآی به آزادی اسیر بدهد[۱۳۶]. در همین باب می توان به روایت ذیل اشاره کرد: امام سجاد (ع) میفرماید: « اذا اخذتَ اسیراً فعجز عن المشی و لم یکن معک محمل فارسله و لاتقتله فانک لاتدری ما حکمالأمام فیه[۱۳۷] » “ترجمه: اگر دشمنی را اسیر کردی که از راه رفتن عاجز بود و تو نیز مرکبی برای حمل وی نداشتی، وی را آزاد کن و حق کشتن او را نداری، زیرا از حکم امام در مورد او بیاطلاعی . این حق در صدر اسلام چنان محترم بود که ولید بن ولید که خود از اسیران جنگی بود می گوید :أصحاب پیامبر (ص) ما را بر دوش خود حمل می کردند و راه می رفتند[۱۳۸]. از زهری از امام حسین نقل شده است :هنگامی که گرفتی اسیری را پس عاجز بود از راه رفتن و نبود همراه تو محملی ،پس او را رها کن و وی را نکش زیرا تو حکم امام را در مورد او نمی دانی .پس قتل او صحیح نیست.[۱۳۹] لکن اگر اسیری عاجز از راه رفتن باشد و مرکبی هم برای حمل وی نباشد و از آزاد کردن وی هراس باشد که وی به دشمن بپیوندد ، وی جایز است و چه بسا حکم قتلش واجب باشد و این حکم به خاطر مراعات حفظ نظام از خطرات حاصل از الحاق وی به دشمن میباشد که عبارتند از:داد ن روحیه به دشمن ، یاری آنان در جنگ با مسلمین و یا افشای اسرار مسلمین می باشد[۱۴۰].
علی بن جعفر از نزدیکترین روایات از برادرش(ع) نقل کرده است:درباره مردی از ایشان پرسیدم که،برده مشرکی را در حالی که در بلاد مشرکین بود خرید ، پس بنده گفت از راه رفتن عاجزم در حالی که مرد از الحاق آن بندخ به مشرکین هراس داشت .آیا قتل وی جایز است؟ گفت هنگامی که از وی ترسید پس او را کشتند[۱۴۱]. و مثل این روایات که دال بر جواز قتل است. همین حکم در باره اسیری و است، که عاجز از راه رفتن نباشد، بلکه خودش اهمال میکند و سستی می ورزد[۱۴۲] .
۳.۳.۳-رعایت بهداشت و طب
یکی دیگر از مهمترین خدمات مورد نیاز اسیر رعایت بهداشت و مداوای اسرا می باشد .بایستی بارداشتگاه اسیر تمیز و پاکیزه باشد و همچنین در وسائل مورد استفاده اسرا بهداشت رعایت شود وامّا در روایات به پاکیزگی غذا و غذاخوری اسرا تأکید شده است. همانطور که امام علی (ع) در مورد قاتلشان به امام حسن (ع) فرمودند: از هر آنچه می خورید به او بخورانید ،از آنچه می نوشید به او بنوشانید و محیط غذا خوری و غذای او را پاکیزه نگه دارید. می توان از مقتضیات احسان و مرافقه با اسیر معالجه و مداوا کردن او را دانست. علی (ع) به مداوای جراحت خوارج اقدام می نمودند ، به صورتی که ۴۰مجروح از آنها را به کوفه فرستاد و به مداوای آنها امر کرد . سپس فرمودند : آنها را به هر شهری خواستید بفرستید[۱۴۳].
۳.۳.۴- حق آزادی اسیر
در نزد شیعه به اسارت گرفتن وآزاد کردن با منّ{منّ :منت گذاردن بر اسیر و آزاد نمودن اوست}وفداء{گرفتن مبلغ قابل ملاحظه ای بوده که پس از خاتمه جنگ می گرفتند واسرا را در مقابل ان ازاد می کردند.}جایز نمی باشد، مگر بعداز پیروزی مسلمین ، شکست خوردن وکشتن گروه کفار جنگجو،به طوری که خط تجمع وهجوم مجددآنان،وجود نداشته باشد. در باب آزادی اسرا می توان به آیه ای که حکم اسیران را به کامل ترین وجه بیان می کند اشاره نمود:"فإذا لَقیتُم ألّذین کفروا فضرب الرِّقابِ حتّی إذآأثخنتموُهم فشدّوا الوِثاقَ فَإمّا منّاً بعدُ و فداءًحتّی تضع الحرب أوزارَها …[۱۴۴]“یعنی “هنگامی که با کافران در میدان جنگ روبرو شدید ،گردنهایشان را بزنید و همچنان ادامه دهیدتا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید.در این هنگام اسیران را محکم بندید ،سپس یا بر آنها منت گذارید(و آزادشان کنید)یا در برابر آزادی آنها فدیه (عوض)بگیرید و این وضع همچنان ادامه یابد تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد."بنابراین ،براساس نص صریح قرآن، حکم اسیران جنگی فقط آزادی است ،یا آزادی یک طرفه (منّ)،یا به وسیله عوض (مبادله با سربازان مسلمان اسیر شده ،در دست دشمن یا مال) است. همچنین می توان به برخی از احادیث در این باب استناد کرد ؛ از جمله روایتی از امام چهارم [سجاد (ع)] که فرموده اند: “فکاکَ الاسیرِالمسلم لازمٌ علی اهلِ الأرضِ التّی قاتلُ علَیها ” آزادی اسیر مسلمان براهل زمین که در آن جنگ می کند لازم است، بلکه نسبت به اسیران غیر مسلمان نیز نظر مساعد دارد.و از امام صادق (ع)نیز روایت شده است :” إذا وَضَعَتِ الحربُ أوزارَها وأثخُن اهلها فکلّ أسیر اُخذِ علی تِلکَ الحال فِکانَ فی ایِدیهم والامام فیه با لخیارِ إنِ شاءَ منّ علیهم فارسلهم و…..[۱۴۵] هنگامی که کارزار به پایان آمد و مردان جنگ از کارزار بازماندند، هراسیری که در این حال دستگیر شده ؛ ودر اختیار مسلمین قرار گیرد ،امام در مورد او مختار است اگر خواست منت بگذارد و آزاد کند و… . از امیر المؤمنان(ع) نیز نقل است : پس از سفارش به هزینه کردن مال برای اموری چون نیکی به خویشاوند، پذیرایی از میهمان ، آزاد سازی اسیر و گرفتار کمک در راه مانده فرمود : توفیق به دست یابی به این خصایل، مکارم دنیا و شرف آخرت است [۱۴۶]. در باب شفاعت برای آزادی اسیر از رسول(ص) برترین صدقه زبان چیست؟فرمود ند :شفاعت وساطت برای آزادی اسیر و پیشگیری از خونریزی می باشد[۱۴۷].
۲.۳.۴.۱-آزادی با منّ(منت): با منّ یا منت به معنای انعام کردن و نیکی کردن، بر شخصی می باشد[۱۴۸] . آزادی با منّّ یعنی آزادی بی قید و شرط ، بدون غرامت وفدیه یکی از راه های رهایی اسیراست . همانطور ذکر شد ؛ در آیه ۴ سوره محمّد (ص) [فشدّوا الوِثاقَ فَإمّا منّاً بعدُ و فداءً] به آن اشاره شده است. در سیره ائمهمعصوم (ع) نیز این نوع رفتار با اسیر کم نبود،به عنوان نمونه :
۱ - در جنگ حنین، بعد از تقسیم اسرا بین رزمندگان و نمایندگان ،"هوازن[۱۴۹] ” به خدمت رسول خدا (ص) رسیدند و تقاضای لطف و منت کردند . آن حضرت فرمودند : من مدتی منتظر شما ماندم و گمان نمودم دیگر نخواهید آمد، لذا غنایم تقسیم شدو سهم اشخاص معلوم گردید . سپس عده ای دیگر از هوازن شرفیاب شده و تقاضا را تکرار کردند ، رسول خدا (ص) فرمودند : آنچه سهم من و فرزندانم عبدالمطلب قرار گرفته، از آن شما خواهد بود ، و از مردم نیز چنین درخواستی خواهم کرد . به هر حال هنگام نماز ظهر این کار انجام شد ،و با موافقت انصار و مهاجرین ، تمام اسرای جنگ حنین آزاد شدند [۱۵۰].
۲ -در فتح مکه که پس از ۲۱ سال شرارت و شکنجه و جنگ علیه مسلمین رخ داد. با وجود آنکه همگی در حکم اسیر جنگی بودند و باید طبق نظام آنروز کشته یا برده می شدند ،با یک جمله “لاتثریب علیکم الیوم … إذهبوا و انتم الطلقاء…"همه را آزاد کردند.
۳-رسول (ص) سیران قبیله بنی سعد را به خاطر کارهایی که حلیمه [دایه ایشان]انجام داده بود آزاد کرد وسبب این آزادی “شیما “خواهر رضاعی رسول (ص) همه اسرایی که ححدود۶۰۰۰نفر کرد[۱۵۱].
در باب منت قابل ذکر است که فقط باید یک بار صورت گیرد چنانچه فردی را یک بار بار بامنت آزاد کنیم و مجددا به جنگ بیاید دیگر نمی توان او را آزاد کرد.
-رسول (ص) در روز بدر از میان اسیران به “أبوعزّه” که شاعر بود ، امان داد؛ و او را آزاد کرد. او گفت: من پنج دختردارم که چیزی ندارند. ای محمد؛ به خاطر ایشان بر من تطف و رحمت بفرمای .من با تو پیمان می بندم که هرگزبه جنگ تو نیایم ومردم را بر ضد تو جمع . رسول{ص} او را آزاد نمود .وی در مدح آن حضرت مدحی سرود، اما هنگامی که قریش برای جنگ احد بیرون آمدند، صفوان بنی امیه پیش ابوعزّه آمده و گفت : تو مردی شاعر و زبان آوری با زبان خود ما را یاری ده. ابوعزّه گفت : من با محمّد، عهد بسته ام که به جنگ او نروم وکسی را علیه او جمع نکنم او تنها بر من منت نهاده و بدون فدیه آزادم کرده است.صفوان متعهد شد، که اگر ابوعزّه کشته شود،دختران او را همراه دختران خود، نگهداری کند و اگر زنده بماند،مال فراوانی به او بدهدکه تمام شدنی نباشد.أبوعزّه،صفوان را پذیرفت و در سرزمین تهامه به راه افتادو بااشعاری که می گفت؛ قبایل “بنی کنانه"رابه جنگ بامسلمانان فرامی خواندواز پیشرفت اسلام برحذر میداشت.سپس همراه قریش به جنگ آمد واتفاقاًدر “حمراءالأسد[۱۵۲]” اسیر شد وجز اوکسی ازقریش رااسیر نکردند .چون بار دیگر تقاضای عفوواغماض کرد رسول(ص)فرمودند : عهد وپیمانی که بامن کردی چه شد ؟ به خدا سو گند دیگرنخواهی توانست که درمکه دست به گونه های خود بکشی و بگویی من دو مرتبه، محمد را فریب دادم، سپس به عاصم بن ثابت دستور داد،تا گردنش رابزند.
۳.۳.۴.۲- آزادی با فدیه
مبحث فدیه؛دومین مطلبی که در آیه ۴ از سوره محمد (ص) به آن اشاره شده است. این دستور قرآن نیز یک دستور کامل عادی و طبیعی است و در همه جا و هر زمان و در هر مکتب دینی و حتی امروز هم متداول است معمولا پس از کشور مغلوب و متجاوز غرامت جنگی گرفته می شود. درست است که شاید غرامت های امروزی را در برابر آزادی اسیران قرار نمی دهند ولی به هر حال گرفتن غرامت پس از جنگ در کنار آزادی اسیران جزء موارد صلح نامه هاست. فدیه در لغت : فدیه از “فَدَی” به معنای سربها(آنچه از مال آزاد شود.)داد و آزاد کرد[۱۵۳].و نیز به معنای غرامت می باشد. فدیه دراصطلاح،عوضی است که؛در مقابل آزادی اسیر دادهمی شود[۱۵۴].عوض ممکن است پول، کالا،خدمت،مبادله با اسرای خودی یا همکاری در امور جنگی باشد. آیه شریفه شامل همه این انواع می شودودرجنگ های صدراسلام آزادی اسرا درمقابل فدیه با انواع مختلف آن اتفاق افتاده که به موارد آن به تفکیک با ذکر نمونه اشاره می کنیم:
فدیه مالی : بیشترین تعداد از میان هفتاد نفر اسیر قریش با پرداخت سربهاآزاد شدند و مبلغ آن نسبت به موقعیت و ثروت اشخاص متفاوت از چهار هزار درهم تا یک هزار درهم می بود. در سریّه عبدالله بن حجش دو نفراز قریش به نامهای عثمان بن عبدالله و حکم بن کیسان ،اسیر شدند. قریش برای آزادی آنها فدیه فرستادند،ولی چون دو نفر از مسلمین که در سریّه شرکت کرده بودند، هنوز باز نگشته بودندو احتمال دستگیری آنها به دست قریش می رفت. رسول خدا(ص)نپذیزفت . چون آن دو بازگشتند حضرت پذیرفتندوآن دو راآزاد کردند. امّا حکم بن قیاس اسلام آورد،درمحضر پیامبر(ص) ماند،تادر ماجرای بئر معونه به شهادت رسید[۱۵۵].
در روایتی دیگر آمده است: فدیه بیشترى براى آزاد کردن اسیر خود فرستاد و هر که کمتر داشت کمتر. از جمله کسانى که براى آزادى اسیر خود فدیه فرستاد زینب دختر رسول خدا (ص) و همسر ابى العاص بن ربیع بود که براى آزاد شدن شوهرش قلادههاى خود را فرستاد و این قلادهها جزو جهیزیهاى بود که مادرش خدیجه کبرى (ع) به او داده بود، و از طرفى ابو العاص خواهرزاده خدیجه بود، لذا وقتى چشم رسول خدا (ص) به آن قلادهها افتاد فرمود: خدا رحمت کند خدیجه را این قلادهها را او به عنوان جهیزیه به زینب داده بود، آن گاه دستور داد ابو العاص را آزاد کردند به شرطى که همسرش زینب را نزد آن حضرت بفرستد و با آمدنش به نزد آن جناب مخالفت نکند، ابو العاص عهد بست که چنین کند و به عهد خود وفا کرد[۱۵۶].
روایت شده که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به عبّاس فرمود: از طرف دو فرزند برادرانت عقیل بن ابى طالب و نوفل بن حرث فدیه بده. عباس گفت: آیا مىخواهى مرا چنان فقیر کنى که در باقیمانده عمر دست را پیش طایفه قریش دراز کنم؟ پیامبر فرمود: پس طلایى که به همسرت امّ الفضل دادى و گفتى: اگر براى من پیشامدى روى داد، این مال براى تو و فضل و عبد اللَّه و قثم باشد کجاست؟ عباس گفت: چه کسى این خبر را به تو داده؟ پیامبر فرمود: پروردگارم به من خبر داده است. عباس گفت: شهادت مىدهم که تو در دعوت خود راستگویى و خدایى جز خداى یکتا نیست و تو بنده و رسول اویى به خدا سوگند من در تاریکى شب طلا را به امّ الفضل دادم و هیچ کس جز خداوند از آن آگاه نبوده است. من درباره پیامبرى تو در شک و تردید بودم امّا اکنون که مرا از این امر آگاه کردى شکّى در آن ندارم (پس از این واقعه) عباس مىگفت: خداوند بهتر از آن را به من داد اکنون من بیست بنده دارم که کمترین آنها بیست هزار درهم ارزش دارد و خداوند زمزم را نیز به من بخشید که همه اموال مردم مکه را با آن عوض نمىکنم و انتظار آمرزش پروردگارم را دارم.[۱۵۷]
خدمت: همچنان که پرداخت مالی،به عنوان سربها موجب آزادی اسیر می گردد.انجام کار و خدمتی که به اسیر محول می شود نیز می تواند سربها تلّقی شده و سبب آزادی او شود. در جنگ بدر تعدادی از مشرکین اسیر شده در مقابل سوادآموزی به چند نفر از فرزندان انصار آزاد شدند[۱۵۸]. اسرای بدر۷۰ نفر بودند،پس همه آنها رارسول اکرم(ص) بدون فدیه وجمعاًبه شرط اینکه هر نفر ۱۰جوان مسلمان را نوشتن یاد دهند آزاد کردو از تعدادی فدیه هر یک نفر ۴۰۰۰ گرفت.مگر دو مرد که آنها را کشتند[۱۵۹].
ج- همکاری: مواردی در تاریخ صدراسلام به چشم می خورد که اسیر به دلیل همکاری با نیروهای اسلام آزاد شده است. از جمله در سریّه علی بن ابی طالب (ع) به سوی بنی سعد که از این قرار می باشد: جاسوسی از آنان به دست مسلمانان ،اسیر شد و به ناچار اعتراف کرد که جاسوس بنی سعد است ؛ از او در باره محل بنی سعد و چارپایان آنها پرسیدند. به او گفتند: اگر همکاری کند ، در امان خواهد بود . او مسلمین را به محل رمه شتران و گوسفندان آنان راهنما یی کرد و در نتیجه اموال آنان به غنیمت مسلمین در آمد . در این هنگام اسیر درخواست کرد که اورا آزاد کنند، لیکن مسلمین بیان کردند، تا از تعقیب دشمن آسوده نشوند ،رهایش نمی کنند. بنی سعد از طریق چوپانها از حم له مسلمین مطلع شدند و متفرق گشتند ، لذا اسیر گفت: آنان متفرق شده اند پس چرا مرا نگه داشته اید؟امیرالمؤمنین (ع) فرمودند :هنوز به لشکرگاه نرسیده ایم و وقتی سربازان اسلام به لشکرگاه بنی سعد دست یافتند، او را رها کردند[۱۶۰].
مورد دیگر سریّه “عکّاشه بن محصِن” است؛ که پیامبر (ص) او را همراه چهل مرد به سوی “غَمر"فرستادند . دشمن از آمدن مسلمانان با خبر شده گریختند، اما دیده بانی از آنان که شب تا صبح بیدار و در آن زمان خفته بود،در خواب دستگیر شد و چون با مسلمین همکاری کرد. او را امان داده سپس آزاد کردند[۱۶۱].
د- مبادله اسرا: یکی دیگر از اقسام «فداء»، مبادله اسیر با اسیر می باشد که نه تنها انسانی تر و پسندیده ترین ر اهها است بلکه کاری است که معمولاً در مواردلزوم وضروری امکان پذیر است:اولاًَ: دشمن نیز از طرف مقابل اسیرانی داشته باشد و ثانیاً حاضر به مبادله اسیر باشد تا به مقتضای اهمیت اسیری،تعدادی از اسیران طرف مقابل را آزاد سازد. عمر و پسر ابوسفیان در بدر اسیر شدند، ابوسفیان فدیه ای برای آزادی فرزندش نپرداخت و گفت بگذارید تا وقتی که می خواهند او را نگه دارند. در این اوان سعد بن نعمان که از قبیله بنی عمروبن عوف بود، برای ادای مناسک عمره عازم مکّه شد. قریش از پیش متعهد شده بودند که متعرض زائرین خانه خدا نشوند ، امّا ابوسفیان قانون شکنی کرد و سعد بن نعمان را به جای فرزندش به گروگان گرفت.قبیله بنی عمروبن عوف از رسول خدا(ص) درخواست کردند که فرزند ابوسفیان را به ایشان واگذار تا با آزاد کردن او زمینه آزدی سعدبن نعمان فراهم کنند. رسول خدا (ص) نیز پذیرفتند و در نتیجه سعد بن نعمان آزاد شد[۱۶۲]. همچنین قبیله ثقیف دو نفر از مسلمین را اسیر گرفته بود. رسول خدا (ص) آن دو نفر را با اسیری که در اختیار مسلمانان بود مبادله کردند[۱۶۳]. لازم به ذکر است در اسلام علاوه برفراهم کردن آزادی اسیر با منّ و فداء[هر کدام از مصادیق فدیه ] ؛گاهی با بهانه های کوچک نیز کافی است ، تا اسباب آزادی اسیر را فراهم کند به عنو ان مثال : با فرارسیدن ماه رمضان رسول(ص) همه اسیران را آزاد می کردند و به هر نیازمندی که به ایشان مراجعه می کرد،چیزی می بخشیدند[۱۶۴]. یا گاهی آزاد کردن اسیر به عنوان کفاره برخی از افعال انسانی قرار داده شده است . افعالی چون: افطار عمدی روزه ماه مبارک رمضان . اسرای جنگی ای را که به اجبار و یا اکراه بجنگ با مسلمین آمده باشند، آزاد می شوند. حضرت رسول (ص) در جنگ بدر فرمودند: هر کس در جنگ بدر توانایی گرفتن اسیر از فرزندان عبد المطلب را دارد؛ اسیر بگیرد، و آنان را نکشد،زیرا آنان به اجبار و اکراه ، همراه لشکر قریش از مکه بیرون آمده اند . و قصد جنگ با ما نداشته اند [۱۶۵].
۳.۳.۵ -حق تآمین جانی اسیر
درامان بودن جان و جسم اسیر از مهم ترین حقوق اسرا است. لذا اسیر کننده مسئول جان و جسم اوست . وی علاوه برایجاد شرایط مناسب برای حفظ جان و جسم اسیر ، بایستی از انجام هر نوع رفتار سوئی که باعث آزردگی اسیر میشود، بپرهیزد و حافظ جان او باشد. از جمله اصولی که بایستی در باب حفظ حیات اسیر رعایت شود،عبارت است از: ۳.۳.۵.۱- قتل: اگر اسیری قبل از پایان جنگ به اسارت در آید قتل او جایز است، لیکن اغلب فقهای شیعه معتقدند که کشتن اسیری که پس از پایان جنگ اسیر شده است جایز نیست.اگر چه ممکن است در برخی موارد با اذن امام قتل جایز باشد با این وجود اذن به قتل اسیر جز در موارد استثنایی مقبول شارع نمی باشد. ،چنان که حتی آزار و شکنجه درباره افرادی که محکوم به قتل هستند ،نیز روا نیست. در تاریخ اسلامی،جز در موارد بسیار استثنایی این پدیده را برای اسیران جنگی مقدر نساخته و حتی همین موارد بسیار اندکی هم که واقع شذه است نه به دلیل اسارت بلکه به علت جرایم دیگری که به وقوع پیوسته است ،می باشد. آنچه در متون و أحادیث آمده است نشان سیره معصومین در باب اسیر و اسرا است:
حضرت علی(ع)در صفین به سپاهش فرمودند:هیچ اسیری را گردن نزنید .
کسانی که اسیر کردید از بنی عبد المطلب پس نکشید پس همانا آنها به صورت اجباری و اکراه به جنگ آمده اند[۱۶۶] . ۳-هنگامی که “مرداس بن نهیک الفدکی “به سپاه رسول (ص)رسید، در ناحیه الجبل اهلش را گرد آورد و گفت: (أشهد أن لا إلهَ إلاّ لله…). پس رفت به سمت “عاتب اسامه بنِ زید” و تسلیم وی شد، لیکن اسامه او را کشت . وقتی که به سمت حضرت رسول اکرم(ص )بازگشت ،او را از ماجرا باخبر کرد وبه رسول خدا(ص) گفت که آیا کشتی مردی را که شهادت به خدا داده بود ،اسامه پاسخ داد که او از روی ترس مسلمان شد. در پاسخ وی رسول (ص) پرسیدند : آیا از قلبش آگاه بودی ؟نه آنچه را گفت قبول کردی و نه از قلبش آگاه بودی[۱۶۷].
با وجود نهی از قتل اسیر ،گاهی به دلیل موجباتی چون قصاص و یا ارتکاب جرمی که استحقاق قتل را دارد ، کشتن اسیر جایز می باشد ، لیکن بایستی اجرای این حکم بر اساس رأی حاکم و یا فرمانده سپاه باشد ،و هیچ فردی حتی شخص اسیر کننده شایستگی قتل اسیر را به تنهایی ندارد لذا بایستی اسیر را به فرمانده سپاه یا امام تحویل دهد . إذن امام آنچنان اهمیت دارد که اگر فردی نتواند اسیر را تحویل دهد ،به هر دلیلی ،(مثلاً نبود وسائل نقلیه برای انتقال اسیر و یا عجز اسیر از راه رفتن و….) بایستی او را همان جا رها کند زیرا او حکم امام و فرمانده سپاه را نمی داند. امام سجاد (ع) این گونه بیان می دارند: « إذا أخَذتَ اسیراً فعجز عن المشی و لم یکن معک محمل فارسله و لاتقتله فانک لاتدری ما حکمالأمام فیه[۱۶۸]» حق ایمنی اسیر از تاراج و به غنیمت گرفتن اسیر کننده از آن کسی که او را اسیر کرده نیست و فرقی ندارد ،که امام اسیر را بکشد یا نکشد [۱۶۹]. زیرا نبی اکرم ص تاراج را برای قاتل قرارداد لکن اسیر گیرنده قاتل نیست[۱۷۰] .وفقط امام یا فرمانده سپاه است که حق قتل اسیر را دارد . لذا حال اگر شخصی چه مسلمان و چه کافر پیش دستی کند و اسیر را قبل از اینکه به حضور امام برساند؛ بکشد، چه اسیری که قبل از پایان جنگ دستگیر شده باشد و چه اسیری که بعد از آن دستگیر گردد ،معصیت کرده لیکن ضمان ندارد و دیه و کفاره ای دراین مورد بر او نیست و هرچند کشتن در مورد دوم(یعنی اسارت بعد از پایان جنگ) واجب نمی باشد ، چون خون اسیر کافر احترام ندارد . نویسنده ی جواهر می گوید : در این مسئله مخالفی از مذهب شیعه پیدا نکردم اگر چه کشتن در مورد دوم (یعنی اسارت بعد از پایان جنگ) جایز نیست [۱۷۱]. در تذکره الفقها آمده است که : قاتل اسیر کافر به صلاح دید امام و حاکم تعزیر می شود[۱۷۲] .حال اگر اسیری محکوم به قتل باشدبه هر علتی که امام جایز بداند باید اصول زیر را رعایت کند :
سوزاندن اسیر جایز نیست،در روایت آمده است:به محمد بن “حمزهالأسلمی “گفتند:اگر گرفتید فردی راپس بکشیداورا لکن نسوزانیدش. پس همانا فقط آتش خداوند عذاب می کند[۱۷۳]. ایشان نیز سوزاندن چیزی از حیوان را نهی کردند. از همین فرموده
می توان به نسوزاندن حیوان پی برد.
رعایت رحم و عطوفت در قتل: رسول اکرم (ص)بر رعایت نیکی درقتل امر کرده اندو در ادامه فرموده اند:هنگامی که قصد کشتن کسی را دارید،به نیکی او را بکشید.و هنگامی که نیت ذبح کردن دارید، به نیکی زبح کنید. نیکی در قتل یعنی:از شمشیر یا چاقو استفاده شودو نیز از قتل صبر (توضیحش می آید.)پرهیز شود. احکامی که در باب حیوانات و درختان امر شده(در اینکه حیوان را قبل از ذبح آب دهید[۱۷۴]. نهی از قطع نخاع[۱۷۵]، از ذبح از پشت گردن[۱۷۶]، از جدا کردن پوست او در حالی که روح در بدن آن حیوان باشدو در آخر عدم شکنجه حیوان و… ) نشان می دهد که ، شارع این امور را در قتل انسان به ارجحیت رضایت نداده است؛ هر چند کافر مستحق قتل به شکنجه باشد. در متون و احادیث آمده است: رسول ص می فرمایند : “إنَّ اللهَ تعالی کَتَبَ الإحسان علی کلّ شئ فأحسِنوا القتله”
۳-در اسلام از قتل صبر نهی شده است. قتل صبر در لغت به معنای کشتن کسی در حال دستگیری و حبس است ،که نتواند به هیچ وجه از خود دفاع کند. مثل کشتن با شکنجه [۱۷۷]و معنای اصطلاحی این کلمه در اصطلاح به همان معنای لغوی به کار برده شده است . اشدّقتلها قتل صبر ست ؛انسان یا حیوانی {در کل هر جانداری} رادر محلی حبس کنند و آن قدر به او با چوب و سنگ ویا هر چیز دیگری ضربه بزنند، تا بمیرد. این گونه کشتن چهارپایان نهی شده است[۱۷۸]؛ امام صادق (ع) می فرمایند : ( لمتقتل رسول الله صبرا قطّ غیرَ رجلٍ و واحدٍ عقبه إبن أبی معیط) رسول(ص) کسی را به (قتل صبر) مگر یک نفر را به نام عقبۀ بن أبی معیط [۱۷۹] نکشت.
امام سجاد (ع)در خطبه ای که برای مردم کوفه بیان داشت:(اَنابنُ مَن قُتِلَ صَبراٌ کَفیبَذلک فَخراٌ)من فرزند کسی هستم که او را به قتل صبر کشتند واین برای ما موجب افتخار است [۱۸۰]. از آنجا که صبر به معنای کف حبس و بازداشتن هم می باشد. به قاتلی که مقتول را می بنددو صابر می گویند،و مقتول او را هم مصبور گویند. لیکن اگر حبس کننده (صابر) شخص دیگری باشد، قاتل را قصاص و صابر را حبس میکنند.در باب قتل صبر میتوان به بارزترین نمونه آن یعنی قتل سیّد الشهدا اشاره کرد.ایشان در عین مظلومیت و مفابل قساوت کوفیان با وجود اینکه هنوز جان در بدن داشت به بدترین و سخت ترین ضربات مورد ضربات شمشیر و نیره قرار گرفتند تا آنکه به مقام والای شهادت نایل شدند.
۳.۳.۵.۲- ممنوعیت سوزاندن و مثله کردن: