و کشته شدگان دشمن را می بیند که در کنار پاهای او بر زمین افتـاده اند و اسیـران در غـل و
زنجیرند. فیتوری درود و سلام الهی را نثار سلطان تاج الدین می کند که می گوید آتش جنگ تو بر آتش آنها غالب گشت و آتش جنگ تو از آتش ایمان توست به خدا.
فیتوری در ادامه می گوید :
صاروا بعدَ القائد
قِطعانَ غنم
طاردهم بجنودک
عبرَ الفلوات
عبر « دورتی » عَبرَ الأکمات
قتلاک من الأعداء مئات
و الأسری قد ملأوا الساحات
و القائدُ مُلقیً فی الطُرُقات
سَلِمت کُفکَ یا تاجَ الدین
مزق أستارُ الصَّمت ( همان ، ص ۳۱۱ )
و در آخرین صحنه دشمنان را می بیند که عده ای کشته شده اند و عده ای اسیر گشته اند.
تاج الدین این سکوت را شکست و با این عمل از اساطیر سودان گشت.
فصل ششم
نتیجه
الخلاصه باللغه العربیه
منابع و ماخذ
چکیده انگلیسی
نتیجه
با توجه به آنچه گذشت چنین نتیجه می گیریم :
-
- محمد فیتوری شاعر سودانی از بزرگان شعر معاصر عرب به شمار می رود که شعر او زاده ی سرزمین آفریقایی سودان و پرورده ی دو فرهنگ آفریقایی و عربی می باشد.
-
- در سودان معاصر به علت وجود مشکلات عدیده ، چون فقر ، عقب ماندگی ، اوضاع نامناسب اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و وجود حکومت های عثمانی ، انگلیس و مصر ، آزاد مردانی چون فیتوری رسالت شعری خود را با سرودن اشعار ملی ، وطنی به عهده گرفتند و مردم را به ایستادگی در مقابل آنها دعوت و به بیداری ملت مظلوم سودان همت گماشتند.
-
- فیتوری شاعری است که پیرامون مسائل میهنی خود و دیگر ملل عرب و مشکلات سیاسی و اجتماعی آنها شعر سروده و دوستی انسان به وطن و امتش و همچنین دوستی و فخر به دیگر ملیت ها را به تصویر می کشد.
-
-
-
- با بررسی دیوان های فیتوری به قصاید فراوانی پیرامون آزادی ، آزادگی ، مبارزه با جهل ، عقب ماندگی و نژاد پرستی و اشغال و همچنین ایستادگی در برابر ظلم و … روبرو می شویم بنابراین با توجه به این قبیل قصاید و مفاهیم آنها شاید بتوان فیتوری را از شعرای مقاومت نامید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
-
- با بررسی سه دیوانی که از فیتوری پیش روی خود داشتیم درمی یابیم که فیتوری شاعری سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و دینی است و علاوه بر اینکه قصاید زیادی در این باب سراییده است خود نیز شخصیتی سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و دینی می باشد. از ویژگی های بارز وی ؛ حافظ قرآن ، مستشار فرهنگی ، استاد دانشگاه و …
-
- با توجه به رویکردهای سیاسی ، اجتماعی و دینی فیتوری و نیز نظر به قصاید وی می توان او را از بیدارگران و مصلحان دوره معاصر و شعرای متعهد نامید که تنها به آفریقا تعلق نداشته بلکه مشکلات و رنج تمامی ملت های ستمدیده خاطر وی را مشوّش می نماید.
الخلاصه باللغه العربیه
ولد الشاعر محمد الفیتـوری سنـه ۱۹۳۰ م کمایـذ کرالبعـض أوفی ۲۵/۱۱/۱۹۳۶م کمـاهو
مدوّن فی جو از سفره الدبلوماسی اللیبی نقلاً عن جو از سفره السودانی فی السودان من أب لیبی الأصل ها جرسنه ۱۹۱۷ م إلی السودان و أم والدها لیبی و أمها سودانیه. عاش اثناء الحرب العالمیه الثانیه فی الإسکندریه. ثم انتقل بعد نهایه هذه الحرب إلی القاهره و درس فی الأزهر و بعد أن ینظم الشعر مقلداً القدماء و هومتأثر بالصوفیه وجوها المألوف فی السودان و خاصه أن والده کان من رجالها.
الوحده و الإنفراد و الغربه الطابع الذی طبع حیاه الشـاعر کمـاظهر أثـره فـی شـعره. قبـل أن
یهیی نفسه لدخول الأزهر. أتم حفظ القرآن الکریم کلّه عن ظهر القلب.
تلک کانت رغبه والده و هو إبنه الوحید فلم یشأ أن یخالفها . و کم عانی من ذلـک وکـم هـوت
عصا شیخه علی قدمیه و کم ذاق مراره ذلک الفلق عندما کان ینسی شیئا مماحفظه. کم قرأ سیره عنتره الشاعر الأسود و الفارس العاشق فوجد فیه شبیهاً و أصبح المثال الذی تیمثله ثم قرأسیره ابی زید الهلالی ثم قصه سیف بن ذی یزن و فیروز شاه و ألف لیله و لیله.
فهو متأثر بقراء ته لهذه السیر الشعبیه و القصص الخیالیه ولکـن ألفیـه ابـن مالـک و مسائــل
النحو و الإعراب و قضایا الفقه و الشریعه التی کان علیه أن یشغل نفسه بهافِی الأزهر لم تستهوه. ثم أعجب بعمالقه الشعر العربی القدیم من الجاهلین و الأمویین و العباسیین و خاصه الشریف الرضی و مهیار و ابن الرومی و أبا تمام و المتنبی و المعّری.
هکذا بدأ یکتشف ذاته و واقعـه و یعـرف سّـرا لمـأساه الـتی ولـدت معـه و هـی أنـه قصیـر و
أسـود و دمیم فینظم فی ذلک واصفاً نفسه.
هذا هو الشاعر الذی أخذت شاعریته تتفتح علی واقع ذاته فإذا هو قامه لصقت بالتراب ولکـن
روحه تهزأ بالقمم ؛ إذن الشاعر یثور علی هذا الواقع و یتحدّا.
ثم تصدر مجموعه الشعریه الأولی أغانی افریقیا فیضع مقدمتها النـاقد المـصری محمود أمین
العالم التی لاقت اهتمام النقاد فی مصر و قیل عنها : « أغانی افریقیا خفقات قلب رقیق جدید متطلع إلی الحیاه انَّه یدل علی أن الفیتوری شاعر فی مقدمه شعراء المدرسه الواقعیه من حیث القدره و الصناعه و من حیث دقه الشعر و انتظام الصوره … له مستقبل. و لیس المهم أن یکون للکاتب أو للشاعر ماض یجلس علیه بل المهم أن یکون له مستقبل یرتقی إلیه. و هو فی هذا الدیوان یدافع عن افریقیا و شعبها الذی إستعمره الرجل الأبیض و إستغلّه و إحتقره و یصوّر أحالیس الرجل الأسود الذی یدافع عن کرامته و حریته و حقه فی الحیاه .
و فی قصیده عنوانها « أنازنجی » یفاخر بزنجیته و لا یجـد أی حـرجٍ فی لـون بشـرتـه فهــو
إنسـان لِکلّ الناس له رغباته و حقوقه و تطلعاته و آماله و أمانیه و حریته.
هذا ما جعل محمود أمین العالم یقول فی مقدمه دیوانه :
« ومن لون بشرته و من إحساسه العمیق بالمراره و الحقد و من طبول الذکر صـاغ له وطنأ
بعیـدأ نائیاً هو افریقیا. کان یُدرک أنه بعید ناء. ولکن کان هذا یتفق مع بقاء إحساسه بالغربه و الفقر وکانت علاقته بهذا الوطن البعید فی البدایه علاقه انفعالیه خالصه. »
باستطاعتنا أن نوزع شعر الشاعر إلی روافـد و لاشـک فی أن افریقـیا هـی الرافـد الأول فـی
سفـره : افریقیا المتوحشه السوداء بغاباتها و شمسها المحرقه و حیوانا تها و سکانها الزنوج الحفاه العراه. نظم فیها أربعه دواوین فبعد دیوانه الأول « أغانی إفریقیا » یأتی « أذکرینی یا افریقیا » ثم « عاشق من أفریقیا » و أخیراً مسرحیه شعریه « أحزان إفریقیا » أو « سولارا » التی تدور حول سرقه البشر و بیعهم کعبید فی أمریکا.
یتابع محمود أمین العالم القول حول تأثر الشاعر بأفریقـیا : لقـد کانـت افریقـیا رمـزه الأکـبـر
لخلاصه الداخلی و وسیله للارتباط شیئاً فشیئاً بالواقع الموضوعی الکبیر و عوده الثقه إلی نفسه ، الثقه بنفسه و الثقه بالانسان و بِالحیاه. و من هنا أخذت إفریقیا نفسها تتخذرؤ یا شعریه جدیده لم تعد طبولاً و لا تماثیل حافده و لا أغنیات متوتره بل أصبحت صورأ هادئه یتدفق فی عروقها دم الواقع البسیط. الرافد الثانی فی شعر الفیتوری هو رافد الصوفیه ذلک یظهر فی دیوانه « معزوفه لدرویش متجول » والدرویش المتجول هو الشاعر و قد نظم القسم الأکبر من قصائد هذا الدیوان فی لبنان و قصیدته الأولی التی أعطت المجموعه إسمها نظمها فی بیروت سنه ۱۹۶۷.