رُبَّ حزنٍ یُنسِی أخا البؤسِ حزنا
(جواهری،۲۰۰۴ ج۲: ۸۷).
( ترجمه: شعرم علی رغم غصه هایی که دارم از من پرسید چرا شادی به سراغم نمی آید.
همه دوستانم این وضعیت اسفناک را دارند و حتی اگر بخندند خنده تلخی خواهند داشت.
گوته با همه هنرش اگر بیچار گی ملت عراق را به چشم دیده بود / این بیچارگی او را از یاد دردهای ولتر به کلی غافل می ساخت. چه بسا غمی که غم های دیگر را از یاد دردمندان می برد .)
او زبانی دارد که در جایی که باید سخن بگوید و از حقی دفاع کند، کوتاه نمی آید:
و هل أنا الا شاعر یرتجونه و
عندی لنصره حق أو للطمه معتدی
لسان لم یخننی بمحفل کما
سیف عمرو لم یخنه بمشهد
(جواهری،۲۰۰۴ ج ۱: ۳۶).
(ترجمه: و من همان شاعری هستم که شما بدان امید دارید تا بار دیگر یاریگر حق باشد و ضربه زننده به تجاوز گر من زبانی دارم که تا کنون در هیچ مجلسی مرا وا نگذاشته است، همان گونه که شمشیر عمر و در میدان جنگ به او خیانت نکرد (او را وا نگذاشت).
۴ ـ ۳ ـ ۴ ـ دردمندی اخوان ثالث
اخوان شاعری است که درد اجتماع، یکی از مؤلفه های اصلی مضامین شعر اوست که متقاعدش می کند تلاش برای ساختن جامعه ای خوشبخت را مضاعف نماید، بی آن که هیچ در او رخنه کند و گام هایش را سست نماید. (اخوان ثالث ، ۱۳۸۶: ۹۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
او بر این باور است که شاعر باید درخت تناوری باشد تا جوانه هایی ارجمند در آن فرصت حضور یابند، لذا با صراحت شاعرانه خویش مخالفان این قضیه را محکوم به ناکامی از موهبت آزادی می داند و آن ها را در غبار نگون بختی به تصویر می کشد. (اخوان ثالث، ۱۳۸۶: ۱۰۰)
او به مردم و جامعه خویش، متعهد است و فارغ از هر جایگاه و مقامی خود را مدیون آن ها می داند و فریاد می زند:
مردم ای مردم
من اگر جغدم به ویران بوم
یا اگر برسر
سایه از فر هما دارم
هر چه هستم از شما هستم
هرچه دارم از شما دارم
( اخوان ثالث ، ۳۴۳:۱۳۸۷)
علاوه بر این ها، اخوان، معتقد است که شاعر نباید خویشتن را از جامعه جدا انگارد، بلکه باید کارکرد اجتماعی و اخلاقی را سرلوحه وظایف خویش قرار دهد (کاخی، ۱۳۷۱، ۲۵۲).
و شاید به همین دلیل باشد که می گویند «نیما، آغازگر سمبولیسم اجتماعی در شعر نو فارسی بود و اخوان ثالث آن را به کمال رسانید» (لنگرودی ،۱۳۷۷: ۲۹۶).
بنابراین، بررسی تجربه شعری دو شاعر نشان می دهد که پرداختن به اجتماع از برجسته ترین مؤلفه های شعر آن هاست و آن ها هرگز خود را جدا از تعهد به جامعه احساس نمی کنند.
جواهری در جای دیگر می گوید آیا ندیده ای که من در مقابله با طاغوتیان، دشمن سرسخت آنها و در برابر آدم های ضعیف، مدارا کننده و مهربان هستم:
ألم تر انی حرب الطغاه