ب- شیرینیها و مواد قندی (مثل انواع مربا، شربت، قند و شکر، انواع شیرینیهای خشک و تر، انواع پیراشکی، آب نبات و شکلات)
پ- ترشیها، شورها و چاشنیها (انواع ترشی و شور، فلفل، نمک، زردچوبه، دارچین و غیره).
ت- نوشیدنیها (نوشابههای گازدار، چای، قهوه، انواع آب میوههای صنعتی و پودرهای آماده مثل پودر پرتقال و غیره) (رابینسون[۱۲] و همکاران، ۱۳۸۶).
۲-۱-۴ الگوهای غذایی
بیشتر مطالعات انجام شده در زمینه ارتباط رژیم غذایی با بیماریها، به بررسی ارتباط مواد مغذی با خطر ابتلا به بیماریهای مزمن اشاره نمودهاند و مطالعات محدودی، به بررسی ارتباط الگوهای غذایی در خطر ابتلا به بیماریهای مزمن پرداختهاند. امروزه متخصصان علوم تغذیه به منظور بررسی تأثیر کلی رژیم غذایی بر پیامدهای سلامتی از دیدگاه الگوهای غذایی استفاده میکنند و چنین تحلیلی را به سایر تحلیلهای سنتی در این زمینه میافزایند. با توجه به ارتباط بالایی که دریافت غذاها و مواد مغذی با هم دارند، به کارگیری دیدگاه چند متغیرهای مثل الگوهای غذایی در این زمینه میتواند مسائل مربوط به کنترل عوامل تغذیهای مخدوش کننده و همچنین تداخل بین غذاها و مواد مغذی را تا حدودی رفع کند (هو[۱۳]، ۲۰۰۲).
همچنین تحلیل بر مبنای الگوهای غذایی میتواند با در برگرفتن رفتارهای تغذیهای افراد اطلاعات بیشتری را در زمینه اتیولوژی تغذیهای بیماریها در اختیار محققان قرار دهد. از نظر مفهومی نیز بررسی الگوهای غذایی به واقعیت نزدیکتر است، زیرا مردم مواد مغذی را به صورت تفکیک شده دریافت نمی کنند و تغذیه آنها از غذاهای مختلف با ترکیب متفاوتی از مواد مغذی تشکیل شده است که میتوانند با هم تداخل داشته یا اثر سینرژیستیک روی یکدیگر داشته باشند (رندال[۱۴] و همکاران، ۱۹۹۲).
آنالیز الگوهای غذایی به ما کمک میکند که برای مردم توصیههای غذایی داشته باشیم، زیرا درک الگوهای غذایی برای مردم آسانتر از آن است که آن را به مواد مغذی ترجمه کنیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۵ الگوهای غذایی غالب در ایران
به طور کلی مطالعات انجام شده در زمینه الگوهای غذایی در کشورهای در حال توسعه نادر هستند. تاکنون فقط یک مطالعه در کشور انجام شده است که به بررسی الگوهای غذایی غالب در زنان معلم تهرانی پرداخته است. در این مطالعه، اسماعیلزاده و همکاران (۱۳۸۶) الگوهای غذایی غالب را با به کارگیری روش تحلیل عاملی در زنان معلم تهرانی شناسایی کردند. در مطالعه مذکور، سه الگوی غذایی غالب به دست آمد: الگوی غذایی سالم حاوی مقدار فراوانی میوه، سبزی، به ویژه سبزیهای برگ سبز و کلمی شکل، گوجه فرنگی، طیور، چای، آبمیوه و غلات کامل بود. در الگوی غذایی غربی، غلات تصفیه شده، گوشت قرمز، کره، فراوردههای گوشتی، فراوردههای لبنی پرچرب، پیتزا، سیبزمینی، روغنهای نباتی جامد، نوشابهها، شیرینیجات و دسرها به مقدار فراوان و سبزیها و لبنیات کم چرب به مقدار کم خورده میشد. الگوی غذایی سنتی شامل مقادیر بالایی غلات تصفیه شده، سیب زمینی، غلات کامل، چای، روغن نباتی جامد، حبوبات و آبگوشت بود. تجزیه و تحلیل بیشتر دادهها نشان داد که این الگوهای غذایی با سندرم متابولیک و اجزای تشکیلدهنده آن و همچنین با برخی از بیومارکرهای التهابی رابطه دارند.
الگوهای غذایی به دست آمده در مطالعه اسماعیلزاده و همکاران تا حدودی شبیه الگوهای غذایی در مطالعات پیشین بود. هو و همکاران (۱۹۹۹) در مطالعهای در قالب مطالعه پیگیری متخصصان بهداشتی، الگوی غذایی سالم (غنی از سبزیها، میوهها، حبوبات، غلات کامل و ماهی) و غربی (غنی از فراوردههای گوشتی، گوشت قرمز، کره، لبنیات پرچرب، تخم مرغ و غلات تصفیه شده) را بدست آوردند. الگوهای غذایی مشابهی نیز در مطالعه سلامت پرستاران (لوپز[۱۵] و همکاران، ۲۰۰۴) و مطالعات دیگر روی زنان آمریکایی (اسلاتری[۱۶] و همکاران، ۱۹۹۸) یافت شد. الگوهای غذایی سالم و غربی که در ایران شناخته شد، تا حدودی شبیه الگوهای غذایی سالم و غربیِ به دست آمده در مطالعه هو و همکاران و قابل مقایسه با الگوهای غذایی سالم و غربی گزارش شده توسط رشیدخانی و همکاران (۱۳۸۳) بود (به نقل از اسماعیلزاده و همکاران، ۱۳۸۶). البته باید در نظر داشت که الگوها، زمانی قابل مقایسه (یا به عبارتی شبیه هم) هستند که طبقهبندی گروههای غذایی، مثل هم صورت گرفته و همچنین بار عاملی آنها در یک الگوی معین با هم برابر باشند، چون الگوهای غذایی در مطالعه مذکور از دادههای جمع آوری شده در جمعیت زنان معلم تهرانی به دست آمدهاند، انتظار نمیرود که این الگوها در جمعیتی که عادات غذایی متفاوتی دارند، هم صادق باشند. از آنجا که الگوهای غذایی غالب در جنسها، نژادها و فرهنگها و مناطق جغرافیایی مختلف با هم متفاوتند (ویلت[۱۷]، ۱۹۹۸) و با توجه به محدود بودن اطلاعات ما، در زمینه الگوهای غذایی غالب در کشور، پیشنهاد میشود که محققان تغذیه در هر منطقه از کشور، الگوهای غذایی غالب آن منطقه را شناسایی کنند تا هنگام آموزش افراد برای تغییر شیوه زندگی به منظور کاهش عوامل خطر بیماریهای مزمن، بر همان الگوها تأکید کنند.
۲-۱-۶ فواید ارزیابی الگوهای غذایی
ارزیابی الگوهای غذایی، مزیتهای متعددی بر ارزیابی مواد مغذی یا غذاهای دریافتی دارد. تداخلهای موجود بین مواد مغذی (مثلا افزایش جذب کلسیم در حضور ویتامین D) میتواند ارتباط آنها را با بیماریها پیچیدهتر کند. به علاوه، ارزیابی دریافتهای غذایی به خودی خود موضوع پیچیدهای است. چون بسیاری از اجزای غذایی که ممکن است با مواد مغذی شناخته شده تداخل داشته باشند، هنوز شناخته نشدهاند. در ضمن، اثر ناشی از مواد مغذی در برخی مواقع، آن قدر اندک است که به آسانی قابل شناسایی نیست، در حالی که اثر تجمعی آنها در قالب یک الگوی غذایی بر سلامتی یا بیماری میتواند مشهودتر باشد. با آنالیز الگوهای غذایی، تمامی تداخلهای موجود بین مواد مغذی (شناخته شده و شناخته نشده) در نظر گرفته میشود و این امر باعث میشود که ارتباط بین رژیم غذایی با بیماریها بهتر شناسایی شود. به علاوه، چون بسیاری از مواد مغذی با همدیگر مرتبط هستند، شناسایی اثرات مستقل آنها بسیار سخت است، مثلا سایر اجزای غذایی که در غذاهای پرفیبر وجود دارند (مثل آنتی اکسیدانها و سایر فیتوکمیکالها) میتوانند ارتباط بین فیبر دریافتی با بیماریها را مخدوش کنند. به همین ترتیب، اثر دریافت مواد مغذی میتواند توسط کل الگوهای غذایی مخدوش شود. مثلا اثرات مفید مصرف میوهها و سبزیها (غذاهای حاوی بتاکاروتن) در پیشگیری از بروز بیماریهای مزمن باعث شد تا محققان در کارآزماییهای طولانی به دنبال بررسی اثرات بتاکاروتن باشند، اما در این کارآزماییها، مکمل یاری با بتاکاروتن نتوانست از بیماریهای مزمن پیشگیری کند (وودساید[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۵).
بخشی از این موضوع به وجود سایر اجزای مفید رژیمهای غذایی غنی از میوه و سبزی (مثل فیبر، منیزیم، پتاسیم، فلاونوئیدها و استرولهای گیاهی) نسبت داده شده است (چریستن[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۷).
مشاهده شده که مداخلههای بر مبنای تغییرِ الگوی غذایی، در اجرا آسانتر و در عمل، موفقتر بودهاند. انجمن رژیم شناسان آمریکا نیز پیشنهاد میکند که پیامهای تغذیه سالم برای مردم به جای تأکید بر غذاها یا وعدههای غذایی باید بر الگوهای غذایی تأکید کنند (فریلند گراوس و نیتزک[۲۰]، ۲۰۰۲). ارزیابی الگوهای غذایی که بیانگر مصرف واقعی افراد است، میتواند راه را برای شناسایی تغییرات دریافتهای غذایی در طول زمان هموار سازد و انتقال یافتههای تحقیقات را به عموم جامعه در قالب توصیههای غذایی تسهیل میکند. دو کارآزمایی بالینی که الگوهای غذایی را برای مداخلات خود انتخاب کردهاند، نشان دادهاند که الگوهای غذایی نه تنها اثرات مفیدی روی عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی دارند، بلکه قانع کردن افراد برای پذیرش آنها و تطبیق با عادات جدید غذایی آسانتر است (ساکس[۲۱] و همکاران، ۱۹۹۴؛ دی لورجری[۲۲]، ۱۹۹۸).
شناسایی الگوهای غذایی، این امکان را فراهم میکند که رژیم غذایی را به صورت کلی (نه به تفکیک اجزای آن) نگاه کنیم. این امر باعث میشود که در بررسی ارتباط رژیم غذایی با بیماریها، ارتباطاتی را فراتر از آنچه توسط مواد مغذی یا غذاها توصیف میشوند، پیدا کنیم .الگوهای به دست آمده همچنین میتوانند به عنوان کوواریانت در بررسی ارتباط مواد مغذی و بیماریها به کار روند تا معلوم شود که آیا اثر یک ماده مغذی خاص روی بیماریها مستقل از الگوی غذایی است یا نه؟ تحلیل بر مبنای الگوهای غذایی، همچنین میتواند زمانی مفید واقع شود که در تحلیلهای سنتی در زمینه ارتباط رژیم غذایی با بیماریها که بر پایه غذاها یا مواد مغذی صورت میگیرد، ارتباطهای ضعیفی گزارش میشود. به این ترتیب که چون الگوهای غذایی، کل رژیم غذایی را در بر میگیرند، در صورت وجود ارتباط بین رژیم غذایی با بیماریها، الگوهای غذایی این ارتباط را بهتر و ملموستر نشان خواهند داد تا یک غذا یا ماده مغذی خاص. زیرا گاهی اوقات، اثرات حاصل از مواد مغذی روی بیماریها آن قدر اندک است که نمیتوان آن را شناسایی کرد، اما چون در تحلیلهای مبتنی بر الگوهای غذایی، کل مواد مغذی و غذاها یکجا در نظر گرفته میشوند، اثرات آنها روی بیماری نیز بزرگتر بوده و قابل شناسایی خواهد بود.
۲-۱-۷ نیازهای تغذیهای در سنین دبستان
توسعه و رشد کشورها بیش از هر چیز به نیروی انسانی ماهر و توانمند وابسته است، نسلی که بتواند دانش فنی منطبق با زمان و مکان را ابداع کند. نسلی که توانمندی کار فکری و بدنی را داشته باشد. نیروی کار سالم و ماهر از مزرعه و معدن و کارخانه تا حضور در صحنههای علمی و دانشگاهها ضامن بقا و توسعه هر کشور است. دانشآموزان در سنینی هستند که دوران خردسالی را گذراندهاند و از نظر وضعیت تغذیهای یکی از مهمترین دوران زندگی خود را پشت سر گذاشتهاند. دوران جنینی و سالهای اول تولد مهمترین دوران رشد یک کودک است و رسیدن مواد مغذی اعم از پروتئین، انرژی و ریز مغذیها نقش بسیار مهم و اساسی در رشد او تا قبل از مدرسه داشته است. عوارض بعضی از این کمبودها اگر کودک با آن روبرو شده باشد در سنین مدرسه غیرقابل جبران است.عمدهترین مشکلات تغذیهای در این گروه سنی سوء تغذیه ناشی از کمی دریافت پروتئین و انرژی، کمبود ید، کمبود روی، کمبود آهن و کم خونی ناشی از آن میباشد. سایر کمبودها شامل کمبود ویتامینهای گروه B به ویژه ویتامین B2 و ویتامینD نیز در کودکان گزارش شده است. بعضی از این کمبودها به دلیل فقر مواد مغذی در غذاهای منطقه گروههای سنی را درگیر میکند ولی کودکان به دلیل افزایش نیاز در دوران رشد بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. افزایش نیاز در این دوران قابل توجه است و خصوصا کودکان در جهشهای رشد نیاز بیشتری به مواد مغذی و ریز مغذیهایی همچون ید، آهن و روی دارند. کودکان در این گروه سنی لازم است از کلیه مواد غذایی به شکل متنوع و متعادل استفاده نمایند (ماهان[۲۳] و همکاران، ۲۰۰۴).
مهمترین نیازهای تغذیهای این گروه سنی به شرح زیر است:
۱- انرژی
در دوران دبستان رشد کودکان به صورت نسبتاً یکنواخت ادامه دارد و سالهای آخر دبستان مقارن با شروع جهش رشد به ویژه در دختران است. بنابراین، تأمین انرژی مورد نیاز در این سالها بسیار ضروری است. میزان انرژی موردنیاز کودکان مدرسهای، به دلیل تفاوت در اندازه بدن، میزان تحرک و سرعت رشد آنها متفاوت است و هر چه میزان تحرک و فعالیت بدنی دانشآموز بیشتر باشد، طبعاً به انرژی بیشتری نیاز دارد، کربوهیدراتها و چربیها منابع تأمینکننده انرژی در تمام سنین از جمله سنین مدرسه هستند. در صورتی که انرژی مورد نیاز از این منابع تأمین نشود، پروتئین مصرفی که باید صرف رشد و ترمیم بافتهای بدن شود صرف تولید انرژی میشود و نهایتاً رشد کودک مختل میگردد.
۲- پروتئین
پروتئین برای ساخت سلولها و بافتها و نگهداری و ترمیم آنها مورد نیاز است. برای افزایش ارزش غذایی بهتر است پروتئینهای حیوانی و گیاهی به همراه یکدیگر مصرف شود: مثل ترکیب نان و تخم مرغ، نان و شیر، شیر برنج، ماکارونی با پنیر، نان و پنیر، نان و ماست. همچنین میتوان دو نوع پروتئین گیاهی را با هم مصرف کرد مثل عدس پلو، لوبیا پلو، عدسی با نان و لوبیا با نان.
۳- ویتامینها و املاح
ریزمغذیها در واکنشهای متابولیک نقش حیاتی دارند و لازم است از طریق برنامه غذایی روزانه به بدن برسند. نیاز به ویتامینها و املاح اغلب متناسب با انرژی دریافتی و یا سایر مواد مغذی است. برخی از ویتامینها و املاح در دوران رشد نقش اساسی دارند و کمبود آنها موجب اختلال رشد کودکان میشود. شایعترین کمبود ویتامینها در این سنین کمبود ویتامینهایA و D و شایعترین کمبود املاح کمبود ید، آهن، کلسیم و روی میباشد.
- ویتامین A
به علت نقش ویتامین A در رشد، مقاومت بدن در مقابل بیماریها و حفظ قدرت بینایی، توجه به دریافت کافی آن در برنامه غذایی کودکان سنین مدرسه حائز اهمیت است.
- ویتامین D
این ویتامین در جذب و متابولیسم کلسیم نقش حیاتی دارد. کمبود ویتامین D در دانشآموزان، به علت اختلال در جذب کلسیم، میتواند رشد استخوانی آنها را مختل کند. مهمترین منبع تأمین ویتامین D نور مستقیم خورشید است.
- ید
ید ماده اصلی در ساختمان هورمونهای تیروئید است که تنظیم متابولیسم مواد در بدن را برعهده دارد. نیاز به ید در دوران رشد (کودکی، سنین مدرسه و بلوغ) حیاتی است. کمبود ید در دوران جنینی موجب ناهنجاریهای مادرزادی مانند ناشنوایی، لالی، عقب ماندگی مغزی و جسمی میشود. کمبود خفیف ید میتواند موجب کاهش بهره هوشی و قدرت یادگیری کودکان شود. بهترین راه پیشگیری از کمبود ید، مصرف نمک یددار تصفیه شده است. باید توجه داشت نمک باید کم مصرف شود ولی همان مقدار کم باید از نوع یددار و تصفیه شده باشد.
- آهن
نیاز به آهن در دوران رشد افزایش مییابد. آهن مورد نیاز روزانه یک کودک ۱۰ ساله برای تأمین ذخایر و متابولیسم بدن، به اندازه نیاز یک مرد بالغ است. در صورتی که منبع عمده آهن دریافتی روزانه غذاهای گیاهی باشد باید به دریافت کافی ویتامین Cبه عنوان افزایش دهنده جذب آهن توجه شود. انواع میوههای تازه به خصوص مرکبات، سبزیهای تازه، فلفل سبز دلمهای، کلم و گل کلم از منابع ویتامین C میباشند. مصرف سالاد به همراه غذا و مصرف میوه یا آب میوه پس از غذا جذب آهن غذا را افزایش میدهد.
- کلسیم
کلسیم علاوه بر تأثیر مستقیم بر استحکام دندانها و استخوانها برای رشد استخوانهای جدید نیز ضروری است. برای حفظ تراکم طبیعی استخوانها و جلوگیری از پوکی استخوان در میانسالی و سالمندی لازم است در سنین مدرسه و بلوغ، مقدار کافی کلسیم، از برنامه غذایی روزانه دریافت شود. مهمترین منبع تأمین کلسیم، شیر و فرآوردههای آن مثل ماست، پنیر و کشک میباشد. بنابراین، کودکان و دانشآموزانی که از این مواد به مقدار کافی استفاده نمیکنند در معرض خطر کمبود کلسیم قرار دارند.
به خصوص اگر وجود عادات بد غذایی از جمله نوشیدن نوشابههای گازدار نیز به آن افزوده شود. نوشابههای گازدار به دلیل وجود فسفر زیاد در جذب کلسیم اختلال ایجاد میکنند.
- روی
روی در ساختن پروتئین نقش مهمی داشته و به همین دلیل در دوران کودکی و بلوغ که سرعت رشد افزایش مییابد، نیاز به پروتئینها و روی نیز بالا میرود، بنابراین باید در برنامه غذایی روزانه کودکان و نوجوانان منابع غذایی حاوی روی مانند جگر، ماهی، حبوبات، گوشت، تخم مرغ و مغزها گنجانده شود. کمبود روی سبب کاهش سرعت رشد، کاهش ایمنی و مقاومت در برابر بیماریها و تأخیر در بهبود زخمها میشود (مولوی و ثمر، ۱۳۶۷).
۲-۱-۸ رفتارهای تغذیهای نامطلوب در کودکان سنین مدرسه
۱- خودداری از مصرف گوشت
برخی از کودکان سنین مدرسه از خوردن گوشت امتناع میورزند در حالی که مصرف گوشت به عنوان منبع عمده پروتئین با کیفیت خوب، آهن و روی حائز اهمیت است. لازم است به مادران توصیه شود در غذاهایی که مورد علاقه کودک است از گوشت چرخ شده استفاده کنند مانند ماکارونی، املت گوشت، کتلت، همبرگر و کباب که در منزل تهیه میشود.
۲- خودداری از مصرف گروه شیر و لبنیات
میزان نیاز به گروه شیر و لبنیات در سنین مدرسه ۲-۳ واحد میباشد. اگر دانشآموز علاقهای به خوردن شیر ساده ندارد میتوان شیر طعمدار را به او توصیه کرد. مثلاً مقدار کمی پودر کاکائو و یا عسل به شیر اضافه نمود تا طعم آن تغییر کند. مقدار زیاد کاکائو به علت داشتن اگزالات از جذب کلسیم شیر جلوگیری میکند. میتوان شیر را در قالب غذاهایی مثل فرنی، شیر برنج، سوپ و … به کودکان داد و یا از فرآوردههای شیر مانند ماست، پنیر و کشک در وعده صبحانه، ناهار و شام یا بستنی در میان وعده استفاده نمود. افراط بیش از حد در خوردن شیر نیز به این دلیل که جایگزین سایر غذاهای اصلی میشود، کودک را در معرض خطر کمبودهای تغذیهای به خصوص کمبود آهن قرار میدهد.
۳- خودداری از مصرف سبزیها
معمولاً کودکان در این سنین تمایلی به مصرف سبزیهای تازه ندارند. به مادران توصیه میشود که سبزیهای خام مثل هویج، گوجه فرنگی، کاهو، گل کلم و سبزیهای پخته مثل چغندر پخته، نخود فرنگی، لوبیا سبز، کدو حلوایی را به عنوان میان وعده به کودکان بدهند.
۴- افراط در مصرف شکلات و شیرینی
مصرف بیرویه شکلات و شیرینی موجب بیاشتهایی و سیری کاذب در کودکان شده، آنها را از مصرف وعدههای اصلی غذایی باز میدارد، در نتیجه موجب اختلال رشد آنها خواهد شد. به والدین توصیه میشود حداقل، در منزل از نگهداشتن شکلات و شیرینی خودداری کنند و به این ترتیب، دسترسی دائمی کودکان به این خوراکیها را کاهش دهند. از دادن شکلات و شیرینی به عنوان جایزه خودداری کنند و با تنظیم یک برنامه منظم، تعداد شکلات و شیرینی که دانشآموز در طول روز مصرف میکند را کنترل نمایند. برای جلوگیری از خراب شدن دندانها باید به کودکان آموزش داد که پس از خوردن مواد قندی و شیرینی به ویژه شکلاتها و آب نباتهایی که به سطح دندان میچسبند، دهان و دندانهای خود را با آب و حتی الامکان مسواک شستشو دهند.
۵- مصرف بیرویه تنقلات غذایی کم ارزش
متاسفانه برخی از تنقلات تجاری مثل انواع پفک و چیپس به طور بیرویه توسط کودکان و دانشآموزان مصرف میشود. خوردن پفک به خصوص قبل از وعدههای غذایی به دلیل ایجاد سیری کاذب کودکان را از خوردن وعدههای اصلی که باید مواد مغذی موردنیاز برای رشد را تأمین کند باز میدارد. از سوی دیگر نمک زیاد این مواد، ذائقه کودک را به خوردن غذاهای شور عادت میدهد. انواع چیپسها علاوه بر شور بودن، به دلیل چربی زیادی که دارند موجب چاقی بیرویه کودکان میشوند. مطالعات متعددی رابطه بین خوردن مواد شور در کودکی و افزایش فشار خون در دوران بزرگسالی را به اثبات رسانده است. نوشیدن بیرویه نوشابههای گازدار نیز علاوه بر ایجاد سیری کاذب، موجب اختلال در جذب مواد مغذی مانند کلسیم میشود (ترابی و همکاران، ۱۳۹۲).