- حالت استوار فطری و ذاتی نفسانی.
- حالت استوار وراثتی نفسانی(عامل وراثت).
-
-
- صفت برای رفتار و فعل اختیاری انسان، ولی به تکرار و تمرین(تعامل محیط و وراثت).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
دوم. تعریف علم اخلاق
در طول تاریخ، مکاتب و دیدگاههای متعددی راجع به علم اخلاق از سوی اندیشمندان و فیلسوفان پدید آمده است. بسیاری از فیلسوفان از دوران یونان باستان تا عصر حاضر، همواره کوشیدهاند تا متناسب با مبانی فکری و فلسفی خود، نظامی اخلاقی ارائه دهند. با مراجعه به متون و منابع اصلی اخلاقی، علم اخلاق اینگونه تعریف شده است:
علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار متناسب با آنها را معرفی میکند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان میدهد.[۷۵]
بر اساس این تعریف، علم اخلاق علاوه بر گفتوگو از صفت نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نیز بحث میکند. غیر از این، راهکارهای رسیدن به فضیلتها و دوری از رذیلتها- اعم از نفسانی و رفتاری- را نیز برمیرسد.
علاوه بر این راجع به موضوع علم اخلاق نیز دو نظریه وجود دارد؛ از آنجا که موضوع علم اخلاق باید ماهیتی باشد که امکان انتساب فضائل و رذائل اخلاقی به آن وجود داشته باشد، بعضی از عالمان اخلاق موضوع علم اخلاق را «نفس انسانی» دانستهاند.[۷۶] از سویی دیگر چون محور علم اخلاق عبارت است از صفات خوب و بد از آن جهت که قابلیت تحصیل و اجتناب دارند، موضوع علم اخلاق نیز همین صفات معرفی شدهاند.[۷۷]
غایت و مقصد در علم اخلاق، نیل به ساحل کمال و سعادت انسان است. تفسیر واقعی و تحقق این کمال و سعادت به آن است که انسان به قدر ظرفیت و استعداد خود، چه در صفات نفسانی و چه در حوزه رفتاری، جلوهگاه أسماء و صفات الهی گردد؛ تا در حالی که همه جهان طبیعی و بیاراده به تسبیح جمال و جلال خداوندی مشغولاند، انسان با اختیار و آزادی خویش، مقرّبترین، گویاترین و کاملترین مظهر آیات و نشانههای نامتناهی الهی باشد.
بنابراین، علم اخلاق، علمی است که از صفات نفسانی و اعمال خوب و بد و راههای رسیدن به خوبیها و دوری از بدیها سخن میگوید و همچنین موضوع علم اخلاق، یا نفس انسانی است و یا اعمال و اوصاف اخلاقی، آنهم با هدفِ رساندنِ انسان به کمال و سعادت واقعی؛ یعنی تقرّب معنوی به خداوند و شایستگی ردای خلافت الهی در زمین.
سوم. اخلاق اسلامی
حال که هدف در اخلاق اسلامی رسیدن به تعالی و کمال و سعادت است، و در راستای این تحقیق که راجع به یکی از اوصاف نفسانی و اخلاقی و روان آدمی با نام اعتماد به نفس است، سعی و کوشش نگارنده در پرتو یاری و عنایات باریتعالی بر این است که بعد از بررسی ماهیت و ساختار این خصیصه و بلکه نیرو و قدرتی که از منبع لایزال الهی سرچشمه دارد و با عنایت به شرائط و آثار این قدرت در مقایسه با مواضع آن در روانشناسی دین، بتوان به الگویی جامع در حوزه اخلاق اسلامی رسید. مراد از علم در این تحقیق در ترکیب «علم اخلاق اسلامی» آن است که اخلاق اسلامی میتواند متعلق معرفت نظری قرار گیرد و این طبیعی است که هر نظام اخلاقى، اعم از فلسفى یا دینى، مىتواند موضوع و متعلّق تفکّر و نظر عقلى قرار گیرد.
علاوه بر آن علم اخلاق اسلامی، دانشی کلی، عام، همیشگی و ریشهدار در مقام قدس ربوبی است. به این ترتیب نگـاههای تقلیلگـرایانه و التقـاطی برخی مکاتب اخلاقی که منجر به ابتـذال و نسبیت اخلاقی میشوند، در تعریف اخلاق فاضله جایگاهی ندارند.
ما اخلاق را وقتى دقیقا اخلاق مىدانیم که کلّى و عامّ و مطلق و جاوید و علاوه براینها داراى قداست و تعالى باشد نهاینکه جزئى و فردى و نسبى و موقّت و از امور عادى و مبتذل باشد.[۷۸]
اکنون باید برای نیل به این مقصود نگرشی به حدود و ویژگیهای اندیشه اخلاق اسلامی داشته باشیم.
۱- در اندیشه اخلاقی اسلامی استناد اخلاق به اصول و مبادى (دین یا متافیزیک) صرفاً به سبب ضرورت و کلّیّت اخلاق و یا حفظ پاکى و تعالى احکام و ارزشهاى اخلاقى نیست، بلکه تحقّق و دوام و استمرار اخلاق نیز با اعتقاد به خدا حاصل و کامل مىشود، و ایمان و یقینى که مایه اطمینان و آرامش نفس براى عمل است شرط ضرورى است. پس اعتقاد به مبدأ که ایمان قلبى است، ارادهای قوی بخشیده تا انگیزشی برای رفتار متعالی باشد.
بنابراین بناگذاردن اخلاق بر اصول اعتقادی در تفکّر اسلامى، تنها به این خاطر نیست که اخلاق، بخشی از تفکّر دینى است؛ بلکه بدین معناست که ارزشهاى اخلاقى از اصول اعتقادى یا مابعدالطبیعه مدد مىگیرد تا به اعتلای خود نائل آید و بالنده شود. اخلاق بدون زمینه اعتقادى، ماهیتی ایستا و راکد یافته، پویایی آن در پرتو اتّصال و پیوند با عقاید اسلامی است.
۲- اخلاق اسلامی علاوه بر پاسخگویی به پرسشهای بنیادین علم اخلاق، سیمای انسان کامل را در حوزه صفات نفسانی و الگوهای مختلف رفتاری، توصیف مینماید. افزون بر اینها، راهکارها و راهبردهای کاربردی را نیز برای رسیدن به مقام عالی انسانی نشان میدهد. بنابراین در یک تقسیم، اخلاق اسلامی را میتوان پاسخگو در سه عرصه دانست:
الف) مباحث مبنایی؛ مانند اینکه عمل اخلاقی چیست و چگونه شناسایی میشود؟ ب) اخلاق نظری یا مباحث توصیفی، شامل توصیف اوصاف اخلاقی؛ هم به عنوان صفت نفسانی و هم در حوزههای مختلف رفتاری، مانند توصیف لشکریان رحمانی و شیطانی در نفس. ج) اخلاق عملی یا مباحث تربیتی، شامل تبیین شیوهها و ابزارهای آراستن انسان به فضیلتها و پیراستن او از رذیلتهای اخلاقی، مانند اینکه غضب چیست و چگونه مهار میشود؟
۳- نکته دیگر اینکه در معنای اسلامی بودن اخلاق، صعوبت و حساسیت اضافه شدن واژههایی همچون «جامعهشناسی» یا «روانشناسی» به قید اسلامی (مثلاً جامعهشناسی اسلامی) مشاهده نمیشود. شاید جهت آنرا بتوان در همراهی آموزههای دینی اسلامی با معارف اخلاقی دانست.
۴- نکته قابل توجه دیگر در اخلاق اسلامی آن است که بررسی نظری مباحث بنیادین اخلاقی، در مجموعه معارف اسلامی، تقدم شأنی و رتبهای دارد.
فرد مسلمان براى دستیابى به اخلاق اسلامى و دریافت حقیقت آن، نیازمند شناسائى نظرى و عقلى معانى و مفاهیم اخلاقى است و معرفت جنبه عملى اخلاق نیز چنانکه در قرآن مجید و احادیث اسلامى آمده ضروری است.[۷۹]
با عنایت به این واقعیت انکارناپذیر، بر هر فرد مسلمان فرض است تا به دنبال معرفت مهلکات و منجیات نفس خود برآید. مؤمن در دل خود ترجمان رسالت آسمانى خالق خویش است و قلب او حرم أمن الهی است. مؤمنِ متخلق به فضائل اخلاق، آگاه است که از طریق فطرت و چراغ عقل خود با حقیقت زنده و مؤثّرى در ارتباط است که همواره از آن منبع، قوّت و نور مىگیرد. چنین فهمی جز در سایه معرفت نفس و علم به طرق و اسباب معالجت نفس از پلیدیها و رذائل اخلاقی امکانپذیر نیست.
شکی نیست در اینکه تزکیه متوقف بر معرفت مهلکات از صفات و منجیات آن، و علم به وسایل و راه علاجهای آن است و این است حکمت واقعیای که خداوند اهل آن را مدح کرده است و نادانی نسبت به آن را اجازه نداده، و در واقع حیات حقیقی، همین علم است و ترککننده آن در هلاکت بوده و چهبسا به آتش شهوات سوزان است.[۸۰]
در این تحقیق مراد از اخلاق اسلامی، ملکات نفسانی، قوا و سجایای باطنی است که در پرتو قرآن و عترت توصیف و تبیین میشوند. مباحث آتی در دو بخش ذیل، به تفصیل بررسی میشود:
- اوصاف اخلاقی
- اخلاق تربیتی
با توجه به اینکه معارف اصیل اخلاق اسلامی شامل ملکات، محاسن و فضایل انسانهای نیکوسرشت است، میتوان با توصیف این صفات و تخلق به آنها خود را به الگوهای دینی نزدیک کرد. در این تحقیق «اخلاق تربیتی» بیشتر ملاحظه شده و با ارائه راهکارهای اسلامی، شیوههای عملی تخلق به اخلاق اسلامی تأکید میشود. تربیت در لغت به معنی «پرورش دادن استعدادهای شیء» است.[۸۱] این استعدادها ممکن است فیزیکی، مادی، علمی و عقلانی و یا استعدادهای اخلاقی باشند.
مراد از تربیت اخلاقی، چگونگی به کارگیری و پرورش استعدادها و قوای درونی، برای توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیده اخلاقی و نیل به فضایل عالی اخلاقی و دوری از رذیلتها میباشد. بنابراین در تربیت اخلاقی، رویکرد اصلی متوجّه پرورش استعدادهای اخلاقی و رسیدن به کمالات اخلاقی است. تربیت اخلاقی بخش مهمّی از علم اخلاق اسلامی را تشکیل میدهد و چون مباحث آن عمدتاً ناظر به راهکارهای عملی و ارائه توصیههایی در باب عمل است، از آن به عنوان اخلاق عملی یاد میشود. در مقابل، آن بخش از مباحث اخلاقی که به توصیف خوبیها و بدیهای اخلاقی میپردازد، اخلاق نظری گفته میشود. تکرار اعمال نیک که تنها راه تهذیب اخلاقی است از دو طریق عملى مىباشد؛ طریقه اول، توجه به فوائد دنیوى فضائل و تحسین افکار عمومى است. راه دوم، شیوه انبیاءG است و آن توجه به فوائد اخروى فضائل است.[۸۲]
یکی از تقسیمبندیهای موجود در اخلاق اسلامی، تقسیم سهگانه ذیل میباشد:[۸۳]
الف) اخلاق فیلسوفانه
ب) اخلاق عارفانه
ج) اخلاق مأثور
اخلاق فیلسوفانه بیشتر بر محور تئوری اعتدال تکیه دارد. اخلاق عارفانه به تربیت اخلاقی با ابزار محبت تأکید داشته و اخلاق حدیثی هم، مفاهیم اخلاقی را براساس کتاب و سنت معرفی مینماید. شیوه اخلاقی قابل قبول و تبیین سازمانیافته از مفاهیم اخلاقی براساس کتاب و سنت، حاصل جمع این سه مورد است؛ یعنی اخلاق اسلامی حتیالإمکان باید از نظر صورت و ماده براساس قواعد عقلانی و منطقی تنظیم و تبیین گردد. ثانیاً از دستاوردها و تجربیات عارفان در حد امکان استفاده شود. و ثالثاً ملاک و معیار داوری اخلاقی همواره قرآن و روایات باشد.
با عنایت به تمایزات علم اخلاق اسلامی با سایر گرایشات و نحلههای اخلاقی، میتوان به مشخصه های ذیل در باب اخلاق اسلامی اشاره نمود:
الف) علم اخلاق یا حکمت عملى محدود به انسان است؛ یعنی در حیطه اختیار و قوه ناطقه انسانی قرار دارد. در این پژوهش از مباحثی صحبت میشود که در حوزه عملکرد او نسبت به خویش است نه افعال و احکامی که درباره عملکرد او با حیـوانات و محیط زیست است. چراکه این خود جایگاه دیگری را میطلبد.
ب) تأکید بر رشد هماهنگ و متوازن استعدادهای اخلاقی و پرهیز از افراط و تفریط در آنها.
ج) توجه به گرایشهای فطری، جایگاه عقل و آثار و تجربیات عملی در تفسیر و عمل به مفاهیم اخلاقی.
د) تأکید بر مطابقت و یا عدم مغایرت با کتاب و سنت.
ه) توجه به بایدها و نبایدهاى افعال اختیارى انسان.
مفهوم اخلاق اسلامی در پرتو قرآن و از رهگذر عترت طاهرهG دارای ویژگیها و شرایط لازم معقول و مقبول یک نظام اخلاقی است. برخی از ویژگیهای عامی که در هر نظام معقول اخلاقی توجه میشود عبارتند از:
- انتزاعی و إخباری بودن مفاهیم اخلاقی.