- قطع نامه H.Res.435 علیه ایران در رابطه با نقش ایران در حمایت از حزبالله لبنان به عنوان مصداق گروه تروریستی
- طرح قانون جامع تحریم ایران در ۱۵ ژانویه ۲۰۰۸
- پیش نویس قانون حذف نام مجاهدین خلق از فهرست سازمانهای تروریستی
-
-
- طرح ۲۸۰۰ در قالب پروژهای با حداقل ۵ میلیون دلار بودجه برای حمایت از آزادی در ایران
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
تصویب قانون اختصاصی بودجهای ۶ میلیون دلاری در ۲۰ دسامبر ۲۰۰۷ برای اشاعه دموکراسی در ایران. (۴۶)
در سال ۲۰۰۲ در قراردادی ما بین آمریکا و قطر آمریکا پایگاه هوایی العدید را در قطر احداث کرد. هزینه احداث آن ۱۰۰ میلیون تا ۱ میلیارد دلار برآورد شده است. این پایگاه شامل ۴ هزار پرسنل است که تا ۱۰ هزار نفر نیز افزایش خواهد یافت. (۴۷)
مجموع قراردادهای فروش تسلیحات مابین آمریکا و چند کشور عربی منطقه در سال ۲۰۰۷،۲۰ هزار میلیارد دلار بود. که شامل فروش ۲۸۸ موشک پاتریوت باک ۳ و ۲ و تجهیزات مربوط به آن به امارات متحده عربی به ارزش ۹ میلیارد، فروش ۸۰ موشک پاترویت باک ۳ و ۲ و تجهیزات مربوط به آن به کویت به ارزش ۱/۳۶ میلیارد دلاربود.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای بینالمللی کندی، آمریکا در سال ۲۰۰۷، ۲۰۰ هزار نظامی در خاورمیانه مستقر بودند که از این تعداد ۳۴۳۲ نفر در قطر ۱۴۹۶ نفر در بحرین ۱۹۱ هزار نفر در عراق ۲۸ هزار نفر در افغانستان مستقربودند.
از جمله پایگاههای آمریکا در منطقه میتوان به پایگاه هوایی Incirlik در جنوب ترکیه مختص یگان سی و نهم رزمی هوایی و پایگاه هوایی بگرام در افغانستان اشاره کرد. آمریکا به طور رسمی در عراق پایگاه ندارد اما به طور رسمی ۵۵ مرکز مهم نظامی دارد که تعدادی از آنها به شرح زیر است:
- پادگان بلد یا اناکوندا که در آن ۱۳۰ هواپیما و ۱۲۰ هلیکوپتر مستقر است؛
- الاسد با ۱۷ هزار نظامی مستقر در آن؛
- کمپ ویکتوری با ظرفیت ۲۰ هزار سرباز؛
- پادگان اربیل با ظرفیت ۱۴ هزار نظامی، پادگان الطلیل، القیار، مارینز، و کرکوک از دیگر پادگانهای آمریکا در عراق هستند. (۴۸)
انتخابات میان دورهای کنگره ۱۱۰ آمریکا در سال ۲۰۰۶ با تحولاتی همراه بود که تأثیر این تحولات بر سیاست خارجی آمریکا قابل درک میباشد. در این انتخابات دموکراتها پس از ۲۰ سال توانستند اکثریت مجلس نمایندگان و سنا را به دست آورند؛ و نانسی پلوسی[۴۸] رئیس جدید و دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا شد.
به نظر میرسد ترمیم چهره آمریکا در جهان به ویژه در جهان اسلام از رسالتهای دموکراتها در قبال سیاست تهاجمی جمهوری خواهان بود.
در کمیته روابط خارجی ژرف بایدن به جای لوگار ریاست را به عهده گرفت. لوگار تمرکز زیادی بر بحث هستهای ایران داشت اما بایدن موضع معتدلتری در قبال ایران داشت.
دموکراتها در حمایت از اسرائیل و بحث انرژی هستهای ایران مواضعی تند تر از جمهوری خواهان داشتند با این تفاوت که دنبال جنگ نبودند و خواهان تحریمها و محدودیتهای بینالمللی علیه ایران بودند و انتظار میرفت دموکراتها بوش را تحت فشار بگذارند تا فشار بینالمللی بر ضد ایران را از طریق اجماع به پیش ببرد. (۴۹)
بنابراین مسأله تحریم مدتی عقب افتاد و تا مدتی حرف از جنگ با ایران نبود و پیامهایی جهت تعامل بین نمایندگان ایران و آمریکا منتقل شد؛ و احتمال حمله نظامی به ایران کمتر شد چرا که بوش برای حمله نیاز به مجوز از کنگره داشت.
دموکراتها با مانور در مسأله عراق توانستند موفقیت در انتخابات سال ۲۰۰۶ را از آن خود کنند. مسأله عراق مهمترین چالش دموکراتها با دولت بوش و اولویت اصلی نمایندگان جدید بود. دموکراتها حتی پیش از انتخابات نیز مخالفت خود را با هر گونه تلاش از سوی جرج بوش برای افزایش شمار سربازان آمریکایی در عراق اعلام کرده بودند.
دموکراتها علاوه بر مخالفت با اعزام نیروی بیشتر خواستار فراهم آوردن زمینه برای خروج نیروهای موجود در عراق بودند و تأکید بوش بر افزایش نیروها در عراق اختلافات میان دولت و کنگره را تشدید کرد. (۵۰)
شعار دموکراتها بر سه اصل استوار بود:
- تغییر روش آمریکا در عراق
- اجرای دستورات کمیسیون ۱۱ سپتامبر
- پرداختن به بحث انرژی
و از آنجا که قدرت بودجه در دست دموکراتها بود آنان توانستند از این طریق رئیس جمهور را در فشار محدود قرار دهند.
به طور کلی اگر بخواهیم عواملی را که سبب تحولات در کنگره شد را بر شمریم میتوانیم به موارد زیر اشاره داشته باشیم.
- عراق و عدم موفقیت در ساماندهی آن؛
- فساد اخلاقی و اداری. بوش اقتصاد داخلی را آن طور که باید بهبود نداد؛
- عدم موفقیت آمریکا در پیگیری سیاستهایش در رابطه با ایران.
پیام این انتخابات را در عرصهی سیاست خارجی میتوان اینگونه برشمرد:
- مردم آمریکا نشان دادند که خواهان تعامل در سیاست خارجی هستند؛
- تکیه بر نیروی نظامی برای پیشبرد اهداف کافی نیست؛
- سیاست ای افراطی و یکجانبه برای دولت مردان آمریکا با شکست مواجه شده است. (۵۱)
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که اگر چه ترکیب کنگره تغییر یافته اما ساختار قدرت در آمریکا تغییر نیافته است؛ و لایههای پنهانی قدرت فراتر از جا به جایی سیاسی کنگره میتوانند ایفای نقش کنند و تأثیر گذار باشند. این انتخابات تنها ۵ درصد قدرت رئیس جمهور را در ساختار سیاسی آمریکا تحت تأثیر قرار میدهد. (۵۲)
۴-۳-۳-نظام جهانی در دوران بوش
سومین عاملی که به عنوان عامل تأثیر گذار بر سیاست خارجی آمریکا به آن خواهیم پرداخت عامل نظام جهانی است نظام جهانی عامل خارجی تأثیر گذار بر سیاست خارجی کشورها از جمله آمریکاست. عامل خارجی دلالت بر خصوصیات نظام بینالملل و خصایص اقدامات بازیگران دولتی و غیر دولتی تشکیل دهندهی آن دارد. این مقوله همچنین تمامی جنبهها و سطوح محیط خارجی آمریکا را در بر میگیرد که اقدامات انجام یافته در این محیط بر گزینشهای مقامات آمریکایی به نحوی تأثیر گذاشته یا آن را مقید میسازد.
نظام بینالملل از طریق عواملی چون افراد، شخصیتها، دولتهای ملی، حقوق بینالملل، سازمانهای بینالمللی، شرکتهای چند ملیتی، نهضتهای آزادی بخش و… بر تصمیم گیرندگان سیاست خارجی کشورها تأثیر میگذارد. (۵۳)
بی شک تأثیر هر یک از عوامل فوق بر تصمیم گیرندگان سیاست خارجی با توجه به اینکه چه نوع نظامی بر جهان حاکم باشد متفاوت خواهد بود. جهان با دو ابر قدرت عظیم از جنبههای گوناگون با جهانی متشکل از چهار یا پنج قدرت کم و بیش مساوی تفاوت دارد. چنین جهانی با جهان تک قطبی که تنها یک قدرت مسلط در آن وجود دارد تفاوت خواهد داشت.
در سال ۱۹۹۰ سیستم بینالمللی دچار تحول بنیادین و اساسی گردید چرا که در موجودیت و ماهیت و اجزای سیستم و کارکرد آن دگرگونی به وجود آمد. فروپاشی نظام دو قطبی ناگزیر وضعی را در پی داشت که در آن پویایی ژئوپولتیک جهانی، جهت گیریهای تازهای را میطلبید. ساختار دو قطبی از هم متلاشی شد و آمریکا تنها قطب باقی مانده در نظام جهانی بود. (۵۴)
مفهوم تک قطبی وضعیتی را تشریح میکند که در آن یک قطب[۴۹] وجود دارد. کنت والتز قطب را وضعیتی معرفی میکند که در آن:
۱-یک دولت به میزان فراوانی از منابع و توانمندیهایی که دولتها میتوانند از آن در دستیابی به اهداف خود استفاده کنند سیطره دارد.
۲-این برتری شامل بیشتر اجزای کلیدی توانمندیهای دولتی همچون میزان جمعیت، اندازه، قلمرو و منابع مختلف، توان اقتصادی، قدرت نظامی و شایستگیهای نهادی، سازمانی میشود. (۵۵)
بر مبنای مدل کنت والتز نظام تک قطبی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن تنها یک دولت چنین ویژگیهای را دارا است. برای تعیین قطبیت مهمترین ابزار ارزش یابی توزیع توانمندیها، تولید ناخالص ملی (GDP)و هزینههای نظامی کشورها است. پس از سال ۱۹۹۰ با فروپاشی یکی از آن قطبها تنها یک کشور دارای این ویژگیها بوده است. (۵۶)
جدول شماره ۱-۳- نشانگر اقتصادی قدرتهای بزرگ «۲۰۱۲»