لی، تان، کوان و لیو (۲۰۰۸) در مطالعهای با نمونه اضطراب اجتماعی، اثرات اصلاح سوگیری توجه بر علائم اضطراب اجتماعی را مورد بررسی قرار دادند. برنامه اصلاحی با بهره گرفتن از آزمایه پروب دات و تصاویر چهره در هفت جلسه اجرا شد. در گروه آزمایش پروب تنها به دنبال چهرههای مثبت و در گروه کنترل به یک نسبت به دنبال چهرههای مثبت و منفی ارائه شد. در پسآزمون، افراد گروه آزمایش، به تصاویر مثبت نسبت به تصاویر منفی پاسخهای سریعتری میدادند درحالی که سرعت پاسخدهی افراد گروه کنترل نسبت به دو نوع تصاویر یکسان بود؛ بنابراین اجرای آزمایه در یک بازه زمانی هفت روزه اثربخش تشخیص داده شد. علاوه بر این، نتایج تایید نمودند که اصلاح سوگیری توجه میتواند سطح اضطراب را در تعاملات اجتماعی کاهش دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
امیر، وبر، برد، بومیا و تیلور (۲۰۰۸) اثربخشی و تعمیم اجرای تک جلسهای طرح فوق را بر تکلیف سخنرانی[۲۰۶] سنجیدند. افراد گروه اصلاح سوگیری توجه که در جهت توجه به چهرههای خنثی آموزش دیده بودند در مقایسه با گروه کنترل، اضطراب کمتری در حین سخنرانی نشان دادند و ارزیابان عملکرد آنها را مثبتتر درجهبندی نمودند. در تبیین یافتهها مطرح شد که اثرات اصلاح سوگیری توجه بر اضطراب بهواسطه ارتقاء توانمندی بازگیری توجه از نشانههای تهدید در موقعیت سخنرانی شکل گرفته است.
در مطالعهای دیگر، امیر و همکاران (۲۰۰۹) اثرات روش آموزش توجه (۸ جلسه آموزشی) را بر علائم اضطراب اجتماعی در ۴۴ فرد مبتلا به هراس اجتماعی منتشر بررسی کردند. در برنامه اصلاح توجه، پروب در تمام کوششها جای تصویر چهره خنثی ارائه میشد و بنابراین توجه به دور از تهدید جهت داده میشد و در گروه کنترل، پروب با فراوانی یکسان جایگزین تصاویر چهره تهدیدآمیز و خنثی میشد. نتایج، افزایش بازگیری توجه از تهدید در پسآزمون گروه اصلاح توجه نسبت به پیشآزمون را نشان دادند. هم از نظر متخصص بالینی و هم در مقیاسهای خودگزارشی نیز علائم اضطراب اجتماعی کمتری در این گروه گزارش شد. در پسآزمون ۵۰ درصد شرکتکنندگان گروه اصلاح سوگیری و ۱۴ درصد شرکتکنندگان گروه کنترل ملاکهای تشخیصی DSM-IV برای اختلال هراس اجتماعی منتشر را برآورد نکردند. کاهش علائم در گروه اصلاح توجه، در پیگیری ۴ ماهه تداوم داشت.
اشمیت، ریچی، بوکنر و تیمپانو (۲۰۰۹) در طرحی مشابه به این سوال پرداختند که آیا آموزش بیماران با اضطراب اجتماعی منتشر درجهت درگیر نشدن با نشانههای اجتماعی منفی میتواند به بهبود اضطراب اجتماعی منجر شود یا خیر. شرکتکنندگان پس از مصاحبه بالینی-تشخیصی و تکمیل سنجشهای خودگزارشی، به تصادف در دو گروه آموزش توجه و کنترل قرار گرفتند. مرحله مداخله شامل ۸ جلسه ۱۵ دقیقهای (به مدت ۲ هفته) بود و پسآزمون یک هفته بعد از جلسه آخر انجام شد. در گروه آموزش، پروب در مجموع ۱۶۰ کوشش، در ۸۰ درصد موارد جایگزین چهره خنثی شد ولی در گروه کنترل احتمال جایگزینی پروب به جای چهره خنثی و انزجاری مساوی بود. همانطور که پیش بینی میشد، بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش بیشتری در اضطراب اجتماعی و اضطراب خصلتی نشان دادند. در پایان ۷۲ درصد بیماران گروه آزمایش و ۱۱ درصد بیماران گروه کنترل، ملاکهای اختلال اضطراب اجتماعی منتشر را نداشتند. پس از ۴ ماه پیگیری، بیماران گروه آزمایش، بهبودی بالینی خود را حفظ کرده بودند.
کاستر، بائرت، بوکاستال و رات (۲۰۱۰) در بررسی اثرات کاهش سوگیری توجه بر مراحل پردازش اولیه و بعدی تهدید این یافته را گزارش نمودند که کاهش سوگیری توجه در مرحله اولیه پردازش اطلاعات، با ارائه ۳۰ هزارم ثانیه و ۱۰۰ هزارم ثانیه محرک اثرگذار نیست و این اثربخشی در مراحل بعدی رخ میدهد.
اگرچه اکثر تحقیقات آزمایشگاهی نشان دادند که اصلاح سوگیری توجه به اطلاعات منفی موجب تخفیف واکنش اضطرابی به استرسورهای طرحریزی شده آزمایشگاهی میشود، سی[۲۰۷]، مکلئود و بریدل[۲۰۸] (۲۰۰۹) سهم اصلاح سوگیری توجه را در آسیبپذیری نسبت به استرسورها در زندگی واقعی بررسی کردند. یافتهها نشان داد روشهای اصلاح سوگیری توجه در القای اجتناب توجه از اطلاعات منفی موثر است. به علاوه، این آموزش اضطراب صفت را کاهش و اضطراب حالت را در پاسخ به رویداد استرسزای محیط واقعی تخفیف میدهد.
۲-۲-۳-۲- تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
به منظور بررسی نقش علی سوگیری تفسیر در اضطراب، میباید سوگیری تفسیر مورد مداخله آزمایشی قرار گیرد. مطالعاتی که اصلاح سوگیری تفسیر را هدف قرار دادهاند، نقش علی سوگیری تفسیر بر اضطراب را اثبات نمودهاند (سالمینک، ۲۰۰۷). در ادامه به مطالعات کلیدی صورت گرفته در این حیطه پرداخته میشود.
نخستین بار متیوز و مکینتاش (۲۰۰۰) در راستای بررسی نقش علی سوگیری تفسیر در اضطراب، طرحی آزمایشی اجرا نمودند. در گام اول، از افرادی که نمرات متوسطی در اضطراب صفت داشتند دعوت شد تا در پژوهش یاد شده شرکت کنند. علت انتخاب این افراد اطمینان یافتن از این بود که سوگیریهای پیشین قابل توجه نباشد. شرکتکنندگان با بهره گرفتن از روش تعدیل سوگیری شناختی-مؤلفه تفسیر، آموزش دیدند تا اطلاعات مبهم را به صورت مثبت یا منفی تفسیر کنند و سپس تاثیر آن بر اضطراب مورد مشاهده قرار گرفت. به این ترتیب که شرکتکنندگان ۱۰۴ سناریوی کوتاه را خواندند که ماهیتی مبهم داشت و به احتمال مساوی میتوانست پایانی مثبت یا منفی داشته باشد. هر سناریو به یک کلمه ناقص ختم میشد که آزمودنیها باید آن را تکمیل مینمودند. تکمیل کلمه ناقص، ابهام داستان را با معنا بخشیدن به آن در جهت مثبت (آموزش سوگیری مثبت) و یا در جهت منفی (آموزش سوگیری منفی) حل میکرد. فرض بر این بود که تفسیر اطلاعات مبهم در جهت خاص و به صورت مکرر، تعدیل تفسیرها را باعث خواهد شد. نتایج نشان داد شرکتکنندگانی که تحت آموزش مثبت قرار گرفته بودند نسبت به گروه آموزش منفی، در حل کلمات ناقص مثبت سرعت بیشتری داشتند و بیشتر تفسیرهای مثبت را اتخاذ میکردند. نکته مهمتر اینکه تعدیل سوگیری تفسیر به تغییر در اضطراب نیز منجر شد. به این معنی که شرکتکنندگان گروه آموزش منفی، اضطراب بیشتری داشتند در حالی که اضطراب در گروه آموزش مثبت کاهش یافته بود. این یافته از این فرضیه که سوگیری تفسیر مربوط به اطلاعات مبهم به طور علی در اضطراب نقش دارد، حمایت میکند.
ویلسون[۲۰۹]، مکلئود، متیوز و راترفورد (۲۰۰۶) نیز دریافتند که آزمودنیهایی که تحت آموزش سوگیری مثبت قرار میگیرند نسبت به آنهایی که تحت آموزش سوگیری تفسیر منفی قرار دارند، در پاسخ به ویدئوهای استرسآور، اضطراب کمتری را تجربه خواهند نمود. این یافته تاثیر تعدیل تفسیر بر واکنش اضطرابی را تایید نمود.
در خصوص برنامه تعدیل سوگیری تفسیر، متیوز، ریجوی[۲۱۰]، کوک[۲۱۱] و یند[۲۱۲] (۲۰۰۷) گزارش نمودند که با اجرای چهار جلسه برنامه تعدیل سوگیری در مورد افراد با اضطراب خصیصهای بالا، تفسیرهای گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پسآزمون مثبتتر و کمتر منفی به دست آمده است. علاوه بر این، اضطراب خصیصهای افراد گروه آزمایش در پسآزمون نسبت به پیشآزمون کاهش معناداری را نشان داد.
سالمینک، وندن هوت[۲۱۳] و کینت[۲۱۴] (۲۰۰۹) نیز با القای سوگیری تفسیر مثبت و منفی در افراد مبتلا به اضطراب صفت بالا نشان دادند که پس از آموزش، آزمودنیهای گروه آموزش مثبت در مقایسه با گروه آموزش منفی، اضطراب صفت و حالت کمتری داشتند. به علاوه آزمودنیهای گروه آموزش مثبت در مقیاس آسیبشناسی عمومی نمرات کمتری کسب کردند.
با تایید اثرات القای آزمایشی سوگیری تفسیر و تعدیل آن، تعدیل سوگیری تفسیر در اختلال اضطراب اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.
مورفی، هیرچ، متیوز، اسمیت و کلارک (۲۰۰۷) مطالعه خود را به منظور پاسخ به این سوال شکل دادهاند که آیا آموزش سوگیری تفسیر مثبت در یک جلسه میتواند به تفسیرهای مثبت بیشتر و تفسیرهای منفی کمتر از رویدادهای اجتماعی در گروهی از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی منجر شود یا خیر. گروه آموزش مثبت به ۹۵ سناریوی کوتاه گوش کردند که میتوانست از نظر اجتماعی به صورت تهدیدآمیز تفسیر شود اما در نهایت به صورت مثبت خاتمه مییافت. گروه کنترل به همان سناریوها گوش دادند با این تفاوت که سناریوها با جهتگیری خاصی خاتمه پیدا نمیکردند. بعد از آموزش، با بهره گرفتن از آزمون بازشناسی به تغییرات حاصل در سوگیری تفسیر پرداخته شد. نتایج نشان داد که آزمودنیهای مبتلا به اضطراب اجتماعی که تحت آموزش تفسیر مثبت قرار داشتند در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای مثبت بیشتر و تفسیرهای منفی کمتری نسبت به سناریوهای اجتماعی مبهم جدید اتخاذ میکنند. همچنین آزمودنیها پیشبینی کردند که در موقعیتهای اجتماعی آینده نیز اضطراب کمتری خواهند داشت.
برد و امیر (۲۰۰۸) با هدف تعدیل سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی و سنجش تاثیر این تعدیل بر علائم اضطراب اجتماعی، پارادایم ارتباط کلمه-جمله[۲۱۵] را به عنوان روش سنجش و تعدیل سوگیری تفسیر در نمونهای از دانشجویان مبتلا به اضطراب اجتماعی استفاده نمودند. آزمودنیهایی که برنامه تعدیل تفسیر را در هشت جلسه و در طی چهار هفته تکمیل کرده بودند، کاهش تفسیرهای تهدیدآمیز و افزایش تفسیرهای مثبت را نشان دادند که این تغییر به محرکهای جدید نیز تعمیم یافته بود. همچنین گزارش شد که برنامه تعدیل تفسیر باعث کاهش نشانههای اضطراب اجتماعی در پسآزمون نسبت به پیشآزمون شده است. این نخستین پژوهشی است که گزارش نموده القای تفسیرهای مثبت نه تنها در کاهش تفسیرهای منفی موثر است بلکه به طور خاص، نشانههای اضطراب اجتماعی را نیز کاهش میدهد.
مبینی (۲۰۱۰؛ به نقل از خلیلی طرقبه، ۱۳۹۱) با بهره گرفتن از روشی مشابه روش متیوز و مکینتاش (۲۰۰۰) نیز به این نتیجه دست یافت که آزمودنیهای گروه آموزش تفسیر مثبت در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای منفی کمتر و تفسیرهای مثبت بیشتری در موقعیتهای اجتماعی مبهم جدید اتخاذ کردند اما برخلاف پژوهش برد و امیر (۲۰۰۸) کاهش در علائم اضطراب اجتماعی مشاهده نشد.
ترنر[۲۱۶] و همکاران (۲۰۱۱) اثربخشی برنامه تعدیل تفسیر را به نمونهای از بیماران اضطراب اجتماعی با تشخیص سایکوز گسترش دادند و گزارش نمودند که اگرچه در نمونه هشت نفره پژوهش، سه نفر افزایش تفسیرهای مثبت را نشان دادند اما همه بیماران خلق مثبت بالاتری نسبت به پیشآزمون داشتند.
خلیلی طرقبه (۱۳۹۱) نخستین بار اثربخشی برنامه تعدیل سوگیری تفسیر را در مطالعهای بین فرهنگی مورد سنجش قرار داده است. طرح آزمایشی وی برمبنای روش متیوز و مکینتاش (۲۰۰۰) در چهار جلسه بر روی افراد با اضطراب اجتماعی اجرا شد. نتایج کاهش معنادار تفسیرهای منفی و افزایش معنادار تفسیرهای مثبت را در گروه تعدیل در مقایسه با گروه کنترل در برابر سناریوهای مبهم نشان داد. علاوه بر این کاهش معنادار اجتناب و آشفتگی هیجانی گزارش شد. نتایج در پیگیری ۴۵ روزه پایدار بود.
۲-۲-۴- تعامل سوگیری توجه و سوگیری تفسیر در اضطراب اجتماعی
امیر، بومیا و برد (۲۰۱۰) با در نظر گرفتن سبک توجه افراد مضطرب اجتماعی به اطلاعات منفی اجتماعی و همچنین تفسیر منفی این اطلاعات، این فرض را مطرح کردند که ممکن است این سوگیریها حاکی از مکانیزم واحدی در فرایند پردازش اطلاعات باشد که تداوم اضطراب اجتماعی را موجب میشود. در آزمون این فرض، در ابتدا سوگیری توجه و سوگیری تفسیر با بهره گرفتن از آزمایه پوزنر[۲۱۷] (امیر، ۲۰۰۳) و پرسشنامه تفسیر[۲۱۸] (امیر، فوآ و کولز، ۱۹۹۸) مورد سنجش قرار گرفت. سپس برنامه تعدیل سوگیری تفسیر بر مبنای پارادایم ارتباط کلمه-جمله در یک جلسه ارائه شد و مجدداً سوگیری توجه و سوگیری تفسیر ارزیابی شد. افراد گروه تعدیل تفسیر که در جهت تفسیر خنثی و غیر تهدیدآمیز محرکهای مبهم آموزش دیده بودند، در پسآزمون و در مقایسه با گروه کنترل، تفسیرهای منفی کمتری نشان دادند. این اصلاح سوگیری تفسیر به سوگیری توجه نیز تعمیم یافته بود به نحوی که افراد گروه آزمایش توانمندی ارتقا یافتهای در بازگیری توجه از اطلاعات تهدیدکننده کسب نموده بودند. این نتایج تاثیر آموزش سوگیری تفسیر بر سوگیری توجه به تهدید را تایید نمود و ارتباط علی سوگیریهای توجه و تفسیر بر تداوم اضطراب اجتماعی را اثبات کرد. بر همین اساس نتیجه گرفته شد که تغییر سیستماتیک در یک سوگیری شناختی تاثیر معناداری بر دیگر سوگیریهای شناختی دارد.
در سنجش طرف دیگر این تعامل یعنی اثرگذاری سوگیری توجه بر سوگیری تفسیر، وایت[۲۱۹]، سووی[۲۲۰]، پین[۲۲۱]، بار-هیم و فاکس (۲۰۱۱) مطالعهای با طرح القای سوگیری توجه و سنجش تاثیر آن بر تفسیر اطلاعات مبهم طرحریزی نمودند. در این طرح، با بهره گرفتن از آزمایه پروب دات و ارائه پروب در تمام موارد به دنبال چهره عصبانی در مقایسه با چهره خنثی، سوگیری توجه منفی القا شد و پس از آن، تکلیف جملات ناتمام هاپرت و همکاران (۲۰۰۷) اجرا شد تا تاثیر زنجیرهای سوگیری توجه و سوگیری تفسیر ارزیابی شود. در تحلیل نتایج، شرکتکنندگان گروه آموزش سوگیری توجه به تهدید، تفسیرهای منفی مرتبط با اضطراب بیشتری دربرابر موقعیت مبهم نشان دادند. اگرچه نسبت کلی تفسیرهای منفی مرتبط با اضطراب در میان دو گروه آموزشی و کنترل تفاوتی نداشت اما در افراد گروه آموزش، به احتمال بیشتری نخستین تفسیر مرتبط با تهدید بود؛ بنابراین استنباط شد که سوگیری توجه به تهدید قابلیت فراخوانی سوگیری تفسیر منفی را از طریق برجسته ساختن توجه به اطلاعات مرتبط با تهدید که قبلاً دیده نمیشدند، داراست. در نتیجه از آنجا که توجه به صورت همخوانی به نشانههای تهدید معطوف شده است، در واکنش به اطلاعات مبهم، تفسیر مرتبط با تهدید در دسترس خواهد بود.
به نظر میرسد مسیر پژوهشهای صورت گرفته در حیطه ارتباطات زنجیرهای مؤلفههای برنامه تعدیل سوگیری شناختی بسیار سریع تغییر جهت داده و بر اثربخشی برنامههای تلفیقی این مؤلفهها متمرکز شده است. این نقیصه آنجا پررنگ میشود که حتی درصورت اثربخشی برنامههای ترکیبی، میباید سهم برنامه هر مؤلفه مشخص شود تا بتوان درک دقیقی از نقش مؤلفهها و مکانیزمهای سودار درگیر در فرایند پردازش اطلاعات به دست آورد.
در مطالعه اثربخشی برنامههای ترکیبی، بروسان[۲۲۲]، هاپیت[۲۲۳]، شلفر[۲۲۴]، سایلنس[۲۲۵] و مکینتاش (۲۰۱۱) اثربخشی تلفیق مؤلفههای توجه و تفسیر برنامه تعدیل سوگیری شناختی را بر روی ۱۳ فرد مضطرب بالینی با چهار جلسه آموزشی مورد سنجش قرار دادند. نتایج کاهش توجه به تهدید و ارتقا سوگیری تفسیر مثبت به همراه کاهش اضطراب صفت و حالت شرکتکنندگان گروه آزمایش را تایید نمود.
برد، ویسبرگ و امیر (۲۰۱۱) نیز اثربخشی تلفیق مؤلفه های توجه و تفسیر را در افراد با اضطراب اجتماعی ارزیابی نمودند. این برنامه، ترکیبی از آزمایه پروب دات و پارادایم ارتباط کلمه-جمله بود تا توجه و تفسیر افراد به دور از محرکهای منفی (از طریق ارائه پروب پشت چهره خنثی) و تفسیرهای تهدیدآمیز (با ارائه بازخورد مثبت به تفسیرهای خنثی و بازخورد منفی به تفسیرهای تهدیدآمیز) جهت داده شود. برنامه دو بار در هفته و در هشت جلسه اجرا شد. افراد گروه آزمایش در پسآزمون در مقایسه با گروه کنترل، نمره اضطراب اجتماعی کمتری در پرسشنامههای خودگزارشی به دست آوردند. علاوه بر آن در تکلیف سخنرانی نیز با اضطراب کمتر و عملکرد بهتر نسبت به پیشآزمون ارزیابی شدند. در نهایت اینکه اندازه اثر این برنامه ترکیبی نسبت به درمانهای شناختی-رفتاری و دارویی، متوسط تا بالا گزارش شد.
۲-۳- فرضیهها و سوالات پژوهش
با توجه به مبانی نظری و پیشینه پژوهشی متغیرهای مدنظر و در مسیر تحقق اهداف پژوهش، فرضیات و سوالات زیر مطرح و بررسی شد:
برنامه تعدیل سوگیری تفسیر تاثیر معنادار بر سوگیری تفسیر (کاهش سوگیری تفسیر منفی و افزایش سوگیری تفسیر خنثی) دارد.
برنامه اصلاح سوگیری توجه تاثیر معنادار بر کاهش سوگیری توجه دارد.
برنامه اصلاح سوگیری توجه تاثیر معنادار بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی دارد.
برنامه اصلاح سوگیری توجه تاثیر معنادار بر کاهش سطح اضطراب اجتماعی دارد.
آیا برنامه تعدیل سوگیری تفسیر تاثیر معنادار بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی دارد؟
آیا برنامه تعدیل سوگیری تفسیر تاثیر معنادار بر کاهش سطح اضطراب اجتماعی دارد؟
آیا برنامه تعدیل سوگیری تفسیر تاثیر معنادار بر کاهش ترس از ارزیابی منفی دارد؟
آیا برنامه اصلاح سوگیری توجه تاثیر معنادار بر کاهش ترس از ارزیابی منفی دارد؟
آیا اجرای برنامه تعدیل سوگیری توجه تاثیر معنادار بر سوگیری تفسیر (کاهش سوگیری تفسیر منفی و افزایش سوگیری تفسیر خنثی) دارد؟
آیا اجرای برنامه تعدیل سوگیری تفسیر تاثیر معناداری بر کاهش سوگیری توجه دارد؟
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱- طرح پژوهش
پژوهش حاضر از نوع تحقیقات آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه کنترل محسوب میشود. در این طرح، برنامه تعدیل سوگیری شناختی، مؤلفههای توجه و تفسیر، به عنوان متغیر مستقل و نمره سوگیری توجه، سوگیری تفسیر منفی، سوگیری تفسیر خنثی، علائم اضطراب اجتماعی و ترس از ارزیابی منفی نیز به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. لازم به ذکر است متغیرهای سن و تحصیلات به عنوان متغیر کنترل اعمال شدند.
۳-۲- جامعه آماری
کلیه دانشجویان دختر در حال تحصیل دانشگاه دولتی شیراز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز در نیمسال دوم سال تحصیلی ۹۲-۹۱ و نیمسال اول سال تحصیلی ۹۳-۹۲ که واجد علائم اضطراب اجتماعی بودند، به عنوان جامعه آماری این پژوهش در نظر گرفته شدند. با توجه به فراوانی موقعیتهای اجتماعی اجتنابناپذیر برای دانشجویان، دامنه ۳۰-۱۸ سالگی سن شروع اختلال و نرخ شیوع بیشتر اختلال در زنان (سردارآبادی، ۱۳۸۵)، جامعه آماری فوق برای اجرای طرح حاضر تعیین شد.
۳-۳- نمونه و روش نمونهگیری
آزمودنیهای این پژوهش به روش نمونهگیری در دسترس به دست آمدند. در گام نخست فراخوانهایی با تمرکز بر علائم بنیادی اضطراب اجتماعی در دانشکدهها و خوابگاهها نصب شد تا افراد واجد علائم با محقق تماس بگیرند. افراد داوطلب، پرسشنامه هراس اجتماعی[۲۲۶] کانور (۲۰۰۰) را به عنوان ابزار غربال تکمیل نمودند و در صورت کسب نمره بالاتر از خط برش (۱۹) و برآورده ساختن ملاکهای شمول، در پژوهش شرکت داده شدند و به تصادف در یکی از گروههای چهارگانه قرار گرفتند.
ملاکهای شمول بدین ترتیب بود: (۱) عدم سوء مصرف یا وابستگی به مواد مخدر (۲) فقدان اختلالات روانپزشکی در زمان اجرای پژوهش (۳) عدم دریافت درمانهای روانشناختی و روانپزشکی در حین اجرای پژوهش.
در نهایت ۸۰ نفر که به تصادف در دو شرایط آزمایشی تعدیل سوگیری تفسیر و اصلاح سوگیری توجه در قالب گروههای آزمایش و کنترل (جمعاً چهار گروه ۲۰ نفره) جای گرفتند، در پژوهش شرکت نمودند.
۳-۴- ابزار پژوهش