Overgeneralizing. ↑
Dichotomus thinking ↑
Personalizing ↑
بک، آرون تی، “شناخت درمانی و مشکلات روانی"، تلخیص از ص ۸۹-۹۸؛./ لیهی،رابرت، پیشین، تلخیص از صفحه ۵۷-۵۸٫/ شارف،ریچارد اس،پیشین،تلخیص از صفحه۳۳۳-۳۳۴٫ ↑
بک، آرون تی،” شناخت درمانی و مشکلات روانی"، تلخیص از صفحه ۲۵۹-۲۵۸٫ ↑
بک ، آرون تی، ” شناخت درمانی و مشکلات روانی، تلخیص از صفحه ۲۶۱-۲۵۸/ نینان ، مایکل و درایندی ، درایدن، “شناخت درمانی ۱۰۰ نکته ۱۰۰ تکنیک” ترجمه حمید یعقوبی و معصومه کریمی ، تهران، انتشارات ارجمند . چاپ دوم ۱۳۸۹ ، صفحه ۱۸۱٫/ نینان، مایکل و درایدن، ویندی ،"مقدمه ای بر شناخت درمانی"، ترجمه عالیه شاطرلو، ویراستار رحیم یوسفی، تهران، انتشارات ورای دانش، چاپ اول: ۱۳۸۸، صفحه ۱۸٫/ شارف، ریچارد اس، پیشین ، صفحه ۳۳۵٫ ↑
بک، آرون تی، “شناخت درمانی و مشکلات روانی"، تلخیصی از صفحه ۲۶۲-۲۶۵٫ ↑
آزادی احمد آبادی، زهرا، “مقایسه اثر بخش آموزش شناخت درمانی گروهی و آموزش مهارتهای ارتباطی بر افزایش رضایت زناشویی مادران دانش آموزان دختر ابتدایی منطقه ۱۲ تهران"، پایان نامه کارشناسی ارشد ، پاییز ۱۳۹۰، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی، تلخیص صفحه ۳۶-۳۵٫ ↑
فروغی ، محمد علی، “سیر حکمت در اروپا"(۳جلد)( از زمان باستان تا مائه هفدهم )، تهران: کتاب فروشی زوار، جلد اول، صفحه ۴۳٫ ↑
کاپلستون ، فردریک، “تاریخ فلسفه"( ۹ جلد )، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، چاپ چهارم: ۱۳۸۰، جلد اول(یونان و روم)، صفحه ۴۹۱ ، ۴۸۳، ۴۴۰٫ ↑
خدایی که رواقیان می شناختند، مورد تقدیس پارسایان در حیات بشری است. هر آن چه که مردم دین دار به خدایان منسوب داشته و یا خدایان را منشا آن ها انگاشته اند از قبیل کائنات جو نقطه عالم، عواملی که سودمند یا زیان آور به حال آدمی است و…. مورد قبول رواقیون بوده است. برای"زنون"( بنیانگذار حوزه رواقی) و تقریبا بقیه رواقیان به نظر می آید که “اثیر"( ماده سیال، قابل انقباض و انبساط، که فضا را پر کرده و در همه اجسام نافذ است ) برترین خدا باشد که دارای عقل است و به وسیله آن همه موجودات تدبیر می شوند.( (کاپلستون، فردریک،” تاریخ فلسفه"، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۲جلد اول(قسمت دوم)، صفحه ۵۳۷٫ ) ↑
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کاپلسون ، فردریک،” تاریخ فلسفه"(۹جلد )، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی ، تهران : شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، چاپ چهارم : ۱۳۸۰، جلد اول(یونان و روم)، پیشین ، تلخیص از صفحه ۴۵۶ -۴۴۶٫ ↑
فروغی ، محمد علی ، پیشین ، تلخیص از صفحه ۴۳ -۴۴ ↑
Epictetus ↑
برویه، امیل، “تاریخ فلسفه در دوره انتشار فرهنگ یونانی و دوره رومی"، ترجمه علی مراد داوودی، تهران، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۲۳۵۳ شاهنشاهی، ج ۲، تلخیص ص ۲۱۲-۲۱۳٫ ↑
“و قال الذین لایرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملائکه اونری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم و عتو عتواً کبیراً"(۲۱) “یوم یرون الملائکه لابشری یومئذً للمجرمین و یقولون حجراً محجورا"فرقان / آیات ۲۲-۲۱ ↑
“بل یرید کل امری منهم ان یوتی صحفاً منشره” مدثر/ ۵۲ ↑
“لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم” زخرف / ۳۱ ↑
جواد آملی، عبدالله، “تفسیر موضوعی قرآن"( معرفت شناسی در قرآن )،جلد ۱۳، تلخیص از صفحه ۲۴۳-۲۴۰ ↑
انسان غیر از قوه عقل نظری که اهل درایت و معرفت و ادراک است، نیروی دیگری دارد که سایس و مدبر اوست؛ و از آن مدیر و مدبر، به عقل عملی(نیرو ئی است که از طریق آن عمل می شود) تعبیر می شود. کار عقل نظری صرفا ادراک است و هیچ مولویت و آمریت و ولایتی ندارد و کار عقل عملی، سیاست و تدبیر و فرماندهی امور شخصی است.عقل عملی می تواند حاکم و فرمانروا باشد و شخص را به سوی اطاعت و امتثال آن احکامی که عقل نظری ادراک کرده یا از طریق نقل به آن رسیده، فراخواند. ↑
نهج البلاغه ، حکمت ۲۱۱٫ ↑
کلینی رازی، “اصول کافی"( ۴ جلد)، ترجمه و شرح محمد باقر کمره ای، {قم}،انتشارات اسلامیه، جلد اول، کتاب العقل و الجهل، ح ۱۲٫ ↑
آیه الله جوادی آملی، عبد الله، “منزلت عقل در هندسه معرفت دینی"، قم، نشر اسراء چاپ چهارم: ۱۳۸۹، صفحات ۳۸، ۴۰، ۴۱، ۴۴ و ۴۵٫ / آیت الله جوادی آملی،"شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی"، تلخیص ص۱۲۰٫ ↑
کلینی رازی، “اصول کافی"( ۴ جلد)، ترجمه و شرح محمد باقر کمره ای، {قم}،انتشارات اسلامیه، جلد اول، کتاب العقل و الجهل، ح ۱۲٫ ↑
عثمان، عبد الکریم، “الدراسات النفسیه عند المسلمین و الغزالی الی بوجه الخاص"( ۲ جلد )،ترجمه سید محمد حجتی ( تهران )، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم : ۱۳۶۵، ج ۲، تلخیص ص ۱۱۷-۱۲۰٫ ↑
همان ، تلخیص صفحه ۱۳۱-۱۳۳٫ ↑
مکارم شیرازی، ناصر،"تفسیر نمونه”، ج۵، تلخیص ص: ۳۹۲٫ ↑
انعام/ ۱۰۷؛ نساء/ ۸۰؛ نور/ ۵۴؛ شوری/ ۴۸؛ غاشیه/ ۲۲؛ و …. ↑
یثربی ، سید یحیی ، تفسیر روز (تفسیر عقلی – کاردی قرآن کریم با توجه به مسایل روز ) ( ۷جلد )، تهران؛انتشارات امیر کبیر ، چاپ دوم: ۱۳۹۰، جلد اول، تلخیص از صفحه ۵۲-۵۰ ↑
نهج البلاغه ، کلمات قصار ، ۱۳۱؛ ترجمه علامه محمد تقی جعفری ، مشهد : به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) چاپ چهارم : ۱۳۸۳ . ↑
نجاتی، محمد عثمان، پیشین، تلخیص از ص ۳۵۱-۳۵۲٫ ↑
نجاتی، محمد عثمان، پیشین، تلخیص از صفحه ۳۰۴-۳۱۳٫ ↑
الیس، آلبرت ،هارپر، رابرت،پیشین،۱۱۳٫ ↑
همان، تلخیص از صفحه ۱۱۸-۱۱۹٫ ↑
منظور از تقدیر اجتماعی ، نیاز به ارزش نهادن دیگران نسبت به فرد است ؛ خواه این ارزش نهادن مربوط به ابراز علاقه نسبت به فرد باشد یا تقدیر و تشکر از خدماتی باشد که برای اجتماع انجام داده است. ↑
بستانی . محمود،پیشین، تلخیص از صفحه ۲۱۷-۲۲۲٫ ↑
رافعی، علی، “محبت در قرآن و حدیث"، قم، نشر ادیان،۱۳۸۹ش، ص ۲۱۵٫ ↑
الحر العاملی، محمد بن حسن،"وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه"،تصحیح و تحقیق عبد الرحیم الربانی الشیرازی، تهران، مکتبه الاسلامیه، ،باب ۱۰۵، حدیث ۲۵۱، احکام المعاشره. ↑
بستانی . محمود ، پیشین ، تلخیص از صفحه ۲۱۷- ۲۳۰ . ↑
مجلسی،محمد باقر،"بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار"، بیروت،موسسه الوفاء،چاپ دوم،۱۴۰۳ق،جلد ۶۹، ص ۲۴۰٫ ↑
جوادی آملی،عبدالله، “ادب فنای مقربان"(شرح زیارت جامعه کبیره)(۵جلد)،تحقیق و تنظیم محمد صفایی، ویرایش محمد ربیع میرزایی، قم، نشر اسراء،چاپ چهارم: ۱۳۸۶ش،ص ۳۴۷٫ ↑
مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت امین الله ↑
مکارم شیرازى ،ناصر،"تفسیر نمونه"(۲۷جلد)،تهران: دار الکتب الإسلامیه ،چاپ اول :۱۳۷۴، ج۱۳، ص: ۱۴۵ ↑
نهج البلاغه،خطبه ۱۲۷،ترجمه و شرح فیض الاسلام. ↑
اصطلاح “ساختارهای شناختی” به اعتقادات، تعهدات، فرضیات ضمنی و معانی اطلاق می شود که فرد بر حسب عادت بر اساس آن ها، خود و دنیایش را تفسیر می کند. ساختارهای شناختی به عنوان الگوهای راهنما عمل می کنند که بر نحوه ارزیابی فرد از موقعیت های زندگی تاثیر گذار هستند و رفتارها و فرایندهای شناختی – عاطفی او را هدایت می کنند. و به عبارت دیگر، در روش های شناختی، بر شناخت فرد نسبت به جهان هستی و زندگی انسان تاکید می شود. (برگرفته از کتاب” آموزش ایمن سازی در مقابل استرس” از دونالد مایکنبام، چاپ اول،ص ۳۲٫) ↑
مکارم شیرازى ،ناصر،"تفسیر نمونه"،تهران: دار الکتب الإسلامیه ،چاپ اول :۱۳۷۴، ج۱، ص: ۴۲۸٫ ↑
مائده/ ۱۰۳؛ انعام/ ۳۷؛ اعراف/ ۱۳۱؛ نحل/ ۷۵؛ و…. ↑
بقره/ ۲۱۶، ۲۳۲؛ آل عمران/ ۶۶؛نحل/ ۲۳؛ و…. ↑
نساء/ ۶۵؛ احزاب/ ۵۶؛ نور/ ۶۲؛ حجرات/ ۱۵؛ و ….. ↑
شرح این قضیه را مفسرین مختلف نقل کردهاند و اخبار مختلفی هم در این باب رسیده است؛ که یکی از آن ها این است که پیغمبر (ص) هر روزى را برای بیتوته در حجره یکى از همسران خود قرار گذاشته بود. روزى که نوبت حفصه دختر عمر بود و در حجره او تشریف بردند؛ حفصه اجازه گرفت که من کارى با پدرم دارم، باید بروم و او را ملاقات کنم. حضرت اجازه داد و او رفت، حضرت ماریه قبطیه را خواست که سلطان روم به رسم هدیه براى حضرت فرستاده بود؛ و او نزد حضرت رفت. چون حفصه آمد و فهمید اعتراض نمود که امروز نوبت من بود. حضرت فرمود: دیگر نزد او نمی روم، و برخی گفته اند که حضرت قسم یاد کرد که آمدن ماریه را بر خود حرام کردم و با حفصه قرار داد نمود که از سایر زوجات مستور بدارد، حفصه به عایشه و دیگران گفت؛ این آیه نازل شد.( طیب، سید عبد الحسین،"أطیب البیان فی تفسیر القرآن"،تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش،ج۱۳، تلخیص ص: ۷۰٫) ↑