«اشاره به داستان بیژن، پهلوان ایرانی که مدت ها در توران زمین به دست افراسیاب در چاه گرفتار شده بود دارد . در این پژوهش، نویسنده تلاش خواهد کرد تا تمامی عناصر حماسی و پهلوانی را در دیوان اشعار قاآنی تحلیل و بررسی نماید. برای این منظور علاوه بر دیوان قاآنی از پژوهشهای دیگر محققان نیز بهره کافی برد از دیدگاه موسیقی شعر، قصاید قاآنی چهره ای ممتاز دارد. اوعلاوه بر انتخاب اوزان و بحور پرتحرک و تند، سلیقه ای خوش و مهارتی تام دارد. زبان قاآنی از نظر واژگان چه از نظر مفردات و چه از نظر ترکیبات، اغلب تکراری است البته گاهی در کاربرد کلمات و اصطلاحات عامیانه تازگی هایی در زبان قاآنی وجود دارد.» (گرگین پور، ۱۳۸۵: ۶۹-۶۷)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فصل دوم
حماسه و انواع آن
۲-۱- تعریف حماسه
«حماسه در لغت به معنای دلاوری و شجاعت است و در اصطلاح شعری است داستانی با زمینه قهرمانی، قومی وملی که حوادث خارق العاده در آن جریان دارد، واژه حماسه واژهای عربی است به معنای تندی و دلاوری و مرد حماسه کسی است که در کار استوار باشد.» (صفا، ۱۳۸۳: ۲۴-۲۳)
۲-۲- تاریخچه حماسه
«محمد مختاری معتقد است حماسه زاییده وجدان جمعی مردم یک ملت است پس آفریننده خاصی ندارد و انتقال دهندگان نیز قوالان و سرایندگان گمنام بوده اند.» (مختاری، ۱۳۶۸: ۳۶) «ظاهراً نخستین تلاش برای گردآوری افسانه های حماسه و ملی ایران در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی صورت گرفت. او دستور دارد تا قصه های ملی کهن را در باره پادشاه باستان از سراسر ایالت های امپراتوری گردآورند و در کتابخانه اش نگهدارند.» (صفا، ۱۳۶۹: ۱۹)
«در حماسه التقاطی از انواع ادبیات است هر چند بخش اصلی آن را از جنبه داستانی نیرومندی برخوردار است.
در حماسه ملی ایران، گذشته از داستان پهلوانی، داستانهای عاشقانه، داستانهای غنایی و شاعرانه، افسانه های عامیانه، داستانهای عرفانی و …. به چشم می خورد.
حماسه از نظر شکل شناسی نوعی خاص از ادبیات است که علیرغم تصور عمومی تنها از پیوند زدن داستانهای کهن قومی به حاصل نیامده است.» (سرامی، ۱۳۷۸: ۴۱)
«حماسه از قدیمی ترین و مهیج ترین انواع ادبی است. حماسه در شرح تاریخ قبل از دوران تاریخی است. گزارشی است از اوضاع و احوال روزگاران نخست و تاریخ صدر جهان در روزگار مردمان نخستین را ترسیم می کند. حماسه شعر ملل است به هنگام طفولیت ملل، آنگاه که تاریخ و اساطیر، خیال و حقیقت به هم آمیخته و شاعر مورخ ملت است. حماسه های قدیمی بیشتر منظومه اند، اشعار روایی (منظومه) هستند که در آن ها درباره مسایل جدی زندگی مردم باستان باسبکی عالی و فاخر سخن گفته شده است. ارسطو می گوید هم حماسه وهم تراژدی محاکات منظوم اعمال جدی هستند و آن ها را انواع عالی Noblegenre می خواند.» (شمیسا، ۱۳۸۱: ۶۴-۶۳)
۲-۳- انواع حماسه
«حماسه را می توان به طبقات مختلف طبقه بندی کرد در یک طبقه می توان حماسه را بر دو نوع دانست نوع نخست حماسه های منثور، نوع دوم حماسه های منظوم، حماسه های منثور به نثر نگاشته شده است که در متون ادبی کمتر از این نوع حماسه می یابیم. از حماسه های منثور می توان به حماسه های کارنامه اردشیر بابکان به زبان پهلوی و شاهنامه ابوالموید بلخی و شاهنامه ابومنصوری و داستانهای اسکندر نامه، داراب نامه اشاره نمود. حماسه های منظوم به صورت شعر بوده و غالب آثار حماسی را از این نوع تشکیل می دهند. اغلب منظومه های حماسی فارسی در قالب مثنوی سروده شده اند مانند شاهنامه فردوسی. در دیگر زبان ها در زمینه حماسه های منظوم می توان در زبان هندی مهابهارات و در ادبیات یونانی، ایلیاد و ادیسه را نام برد.» (فرهمند، ۱۳۹۰: ۴۹)
۲-۴- اشعار حماسی
«اشعار حماسی خود به چندین دسته تقسیم می شوند که عبارتند از :
حماسه اساطیری :که قدیمی ترین و اصیل ترین نوع حماسه است. این گونه حماسه ها مربوط به دوران ماقبل تاریخ و بر مبنای اساطیری شکل گرفته است. مثل حماسه سومری گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی» (صفا، ۱۳۶۳: ۲۶) «قسمت هایی از ایلیاد و ادیسه، قسمت هایی از تورات،رامایانا ومهابهارتا را هم می توان جزو حماسه های اساطیری دانست.» (شمیسا،۶۹:۱۳۸۱)
حماسه های پهلوانی: «که در آن از زندگی پهلوانان سخن رفته است. حماسه پهلوانی ممکن است جنبه اساطیری داشته باشد. مثل زندگی رستم در شاهنامه»(شمیسا،۵۴:۱۳۸۳)«وممکن است جنبه تاریخی داشته باشد مثل ظفرنامه حمدالله مستوفی وشهنشهنامه صبا که قهرمانان آن ها وجود تاریخی داشته اند. البته گاهی نمی توان ردپای قهرمان را دقیقا در تاریخ جستجو کرد. در حماسه پهلوانی ،قهرمان معمولا یک پهلوان مردمی است وبرای او مرگ بهتر از ننگ است» (همان،۶۹:۱۳۸۱)
حماسه دینی یا مذهبی: «در این نوع حماسه، قهرمان یکی از رجال مذهبی است و ساخت آن بر مبنای اصول یکی از مذاهب است. نظیر کمدی الهی دانته، خاوران نامه ابن حسام (شاعر قرن نهم)، خداوند نامه ملک الشعرای صبای کاشانی.
حماسه عرفانی: مخصوص ادبیات عرفانی است. در اینگونه حماسه، قهرمانان بعد از شکست دادن دیو نفس و طی سفری مخاطره انگیز به پیروزی که همانا حصول جاودانگی از طریق
فنافی الله است، دست می یابد. مانندحماسهی تذکره الاولیا شیخ عطار نیشابوری. منطق الطیر هم یک حماسه عرفانی است. منتها به شیوه تمثیلی سروده شده است.» (شمیسا، ۱۳۸۳: ۵۴)
«جلال الدین کزازی اندیشمند و اسطوره شناس در مورد حماسه می گوید حماسه زاده اسطوره
است ، حماسه تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید می آید که دارای تاریخ و کهن اسطوره دیرینه اند» (کزازی، ۱۳۷۶: ۱۸۴)
«در مورد حماسه نیز دکتر ذبیح الله صفا مولف کتاب حماسه سرایی در ایران معتقدند که در شعر حماسی شاعر با داستانهای شفاهی یا مدون کار دارد که در آن ها شرح پهلوانیها، عواطف و احساسات مختلف مردمان یک روزگار، و مظاهر میهن پرستی و فداکاری و جنگ با آنچه در نظر نسلهای ملتی بدو ناپسند و مایه شر و فساد بود، آمده باشد» (صفا، ۱۳۸۳: ۲۶)
«حماسه سرا یعنی کسی که اشعار حماسی و رزمی می سراید. حماسه خاطره ای حادثه با حوادثی واقعی پیش از تاریخ است. که سینه به سینه از نسلی به نسل بعد نقل شد و گذشت اعصار بر آن شاخ و
برگ ها افزوده و بدین سبب همواره با امور شگفت و غیر طبیعی به صورت افسانه درآمده است و سرانجام شاعر یا شاعرانی ان را به نظم کشیده اند. حماسه، نماینده و تجسم آرمان های هر ملت است و قهرمان حماسی، تجسم انسانی با خصایص، عواطف افکار و آرزوهای آن ملت، و سرگذشت قهرمان اول حماسه، معمولاً وحدت بخش قسمت های دیگر ان است حماسه های قدیمی نوع ادبی است که در اذهان و عواطف ملل نفوذ داشته و آن را تحت تأثیر قرار داده است» (فرهمند، ۱۳۹۰: ۴۸)
«پیداست که ذهن ایرانیان مانند هر ملتی در تکوین این داستانهای ملی به ذکر مفاخر و نیاکان و اعمال بزرگ ایشان رنج هایی که برده وکارهایی که کرده بودند، توجه داشته و خاطرات و داستان هایی که از پهلوانان و جنگجویان بزرگ داشتند. بر آن امر افزوده می شد همین خاطرات منشا تکوین حماسه های ملی ایران شد و به عبارت دیگر حماسه های ملی ایران از همان روزگار نخست حیات ملی ما تکوین یافت و روز به روز به سوی تکامل رفت.» (همان،۱۳۹۰: ۴۹-۴۸)
«حماسه یک شعر بلند رویی است درباره ی رفتار کردار پهلوانان و رویداد قهرمانی و افتخارآمیز در حیات باستانی یک ملت است چشم انداز حماسه وسیع، سبکش عالی و پرآب و تاب و ساختن مبتنی بر تفسیر و تفصیل ماهرانه است» (مختاری، ۱۳۷۹: ۲۷)
۲-۵- اهمیت ادبیات حماسی
«از آن جا که قهرمانان داستانهای حماسه نقش آفرین رخدادهای شکوهمند رزمی و دلاوری هستند، که در راه پاسداری از آب و خاک فرهنگ، اخلاق و ارزشهای معنوی چون آزادی ، عدالت خواهی کرامت انسانی و دیگر مکارم بشری می کوشند و از لحاظ جهان بینی، اعتقادات دینی و آداب و رسوم، نمایندگان مردم خود نیز هستند و حماسه های ملی، تاریخی و مذهبی ملتهای کهنسال و فرهنگ مدار پاسدار حرمتها، آرزوها و افتخارات ملی و دینی و آیین گرایی آنان نیز هست. به علاوه شعر حماسی بدین جهت از جالبترین و سازنده ترین انواع سخن منظوم به حساب می آید. چون در واقع به منزله آیینه ای است که تصویر بزرگیها منشهای نیک سنتها و پای بندیهای آن ملتها را در آنها مشاهده کرد.» (رزمجو، ۱۳۸۱: ۲۴)
«خواستگاه حماسه های دینی در ادب فارسی جنگهای صدر اسلام است و این جنگها که به منظور دفاع از مرز ارزشها و کرامات انسانی و پاسداری از حریم آیین الهی اسلام انجام می گیرد و چونان حماسه های ملی موجود در دوره های اساطیری و پهلوانی شاهنامه، جالب، آموزنده، حکمت آمیز و هیجان انگیز و غرور آفرین می باشند و همان تأثیرات اخلاقی و روانی را که منظومه های حماسه ملی در اذهان
علاقه مند به نوع ادب حماسی می گذارند دارا هستند.» (همان، ۱۳۸۱: ۲۱۶-۲۱۷)
۲-۶- پهلوانان شاهنامه
«پهلوانان شاهنامه که سلسه جنبان نبرد هستند به سه دسته تقسیم می شود:
پهلوانان نیکوکار: که عمر و سعادت خود را در خدمت خوبی می گذارند، بعضی از آنها نمونه عالی انسانی و مبری از هر عیب هستند چون فریدون، سیاوش، کیخسرو بعضی دیگر خالی از ضعف و عیب نیستند چون رستم، گودرز، طوس و غیره …
پهلوانان بدکار: که وجود آنان سراپا از خبث و شرارت سرشته شده چون ضحاک و سلم و افراسیاب …
پهلوانانی که آمیخته ای از خوبی و بدی اند: گاهی به جانب این گرایش دارند، و گاهی به جانب آن چون کاووس در ایران و پیران و توران.» (ندوشن، ۱۳۴۸: ۱۱۸)
«آثار حماسی متضمن جنگاوری، بهادری و شهسواری هاست، حماسه در حوزه و پیرامون طرح شخصیت پهلوان است حماسه یک اثر نقلی و رویی است.» (مختاری، ۱۳۷۹: ۸۰)
«مثنوی حماسی به شرح پهلوانی ها قهرمانان یک داستان می پردازند معمولا شخصیت های این گونه منظومه ها حالتی اسطوره ای دارند واژگانی در مثنوی های حماسی از درشتناکی و صلابت خاصی برخوردار است.» (جعفری، ۱۳۷۷: ۹۹)
۲-۷- اسطوره
«اسطوره جنبه افسانه ای محض دارد شخصیت های اسطوره را موجودات مافوق طبیعی تشکیل می دهند و همواره هاله ای از تقدس قهرمانان مثبت آن را فرا گرفته است.» (آموزگار، ۱۳۷۴: ۳)
«واکنشی از ناتوانی انسان است در مقابل بادرماندگیها و ضعف او در برآوردن آرزوها و ترس او از حوادث غیر مترقبه است.» (آموزگار، ۱۳۷۴: ۴)
«اسطوره نقل کننده سرگذشتی قدسی و مینوی است. همیشه متضمن روایت یک خلقت است یعنی
می گوید چگونه چیزی پدید آمده، موجود شده و هستی خود را آغاز کرده است. آدمهای اسطوره، موجودات مافوق طبیعی اند.» (الیاده، ۱۳۶۲: ۱۴)
«اسطوره های کهن وقتی آرایش حماسی به خود گرفته اند، تغییر بسیار پذیرفته و دگرگون و نوآیین
شده اند.» (سرکاراتی، ۱۳۸۵: ۷۱)
«سرشت حماسی در حماسه های عارفانه، صورت تغییر یافته و دیگر گون شده روح و روحیه حماسی در حماسه های اسطوره ای و پهلوانی است، نبرد قهرمانان و درگیری آنان با دشمنان و اهرمن خوی بیگانه در آوردگاههای بیرونی، مبدل به پیکار درونی انسان با دشمن همخانه اش، نفس اماره می گردد و جای زور بازو و نیروی نیزه و شمشیر را قدرت عشق و بردباری و ترک علایق مادی و ریاضتهای روحانی میگردد.» (رزمجو ۱۳۶۸: ۱۱۵)
۲-۸- سبک حماسی
«همه محققان در این نکته متفق القول اند که سبک حماسی، سبکی فاخر و جزیل است که باید در آن عظمت هم از نظر لفظ و هم از نظر معنی چشمگیر باشد. علو معنی و صلابت لفظ در ادبیات فارسی حماسه در سبک خراسانی است و مختصات لفظی همان سبک را دارد. یکی از مختصات سبک حماسی، کثرت اغراق و غلو است. در این جا اغراق و غلو یک صنعت بدیعی نیست بلکه از ذاتیات حماسه است.» (شمیسا، ۱۳۸۱: ۱۰۸-۱۰۹)
«در حماسه،اعمال پهلوانی بنیادهای اساطیری دارد.معمولا شرح تاریخ ملی است.قهرمان حماسه گاهی در نبردها شکست می خوردیا حتی کشته می شود.» (همان،۱۲۳:۱۳۸۱)
فصل سوم
بررسی عناصر حماسی در اشعار قاآنی
۳-۱- درآمد
از جمله عناصر حماسی که در اشعار قاآنی به چشم می خورد شاهان و شاهزادگان، پهلوانان، شخصیت های تاریخی و دینی، ابزارهای جنگی، واژه های حماسی، موجودات حماسی و اساطیری و لحن حماسی جزء عناصر حماسی است که در اشعار قاآنی به چشم می خورد. در این فصل پژوهشگر تلاش خواهد کرد که عناصر حماسی در اشعار قاآنی به چشم می خورد را با ذکر نمونه شعری بیاورد توضیح این که ممکن است برخی شخصیت های اساطیری یا دینی چندان حماسی نباشد اما به دلیل این که در شاهنامه به عنوان شخصیت های حماسی و پهلوانی آمده است از آوردن آن ها ناگزیر می باشیم در قسمت شاهان و شاهزادگان هم شخصیت هایی که در اساطیر دیده می شود مانند فریدون و جمشید و … و هم آن هایی که در قسمت پهلوانی مانند گرشاسب و رستم و غیره در این بخش از آنها نام برده خواهد شد در قسمت ابزارهای جنگی ابزارهایی مانند تیغ، تیر و شمشیر در اشعار قاآنی به چشم می خورد که نویسنده با ذکر نمونه های بیتی به تحلیل آن ها خواهد پرداخت. از میان واژگان حماسی واژه هایی که در شاه نامه از آن ها نام برده شده است و هم واژه هایی که در شاهنامه از آن ها دیده نمی شود. لحن حماسی نیز از دیگر عناصر تشکیل دهنده ادبیات حماسی است که در اشعار قاآنی به وفور دیده می شود. از موجودات حماسی و اساطیری از جمله اژدها و اژدر زیاد به کار رفته است. شخصیت های دینی که قاآنی در ابیاتش به کار برده در شعر قاآنی با تفکر حماسی ذکر می شود.
۳-۲- شخصیت حماسی و اساطیری
۳-۲-۱- شاهان وشاهزادگان
۳-۲-۱-۱- ایرج
«فریدون ممالک خودرا میان پسران خود ایرج و سلم و تور تقسیم کرد. منوچهر روم را به سلم، توران را به تور و ایران را به ایرج داد .سلم و تور بر ایرج حسادت کردند و او را کشتند.»