|
|
|
«هکر»[۳۷۵]و «مورگان»[۳۷۶]معتقدند: بحث راجع به «شبکهبندی نوین رسانهای»[۳۷۷]، از تئوریهای ارتباطات و یا تئوریهای علوم سیاسی برای توضیح نقش شبکهبندی نوین رسانهای در قدرتمندسازی استفاده نمیکند؛ بلکه شبکهبندی جدید رسانهای معاصر، قدرت را در ارتباط با شبکه ها توضیح میدهد؛ چرا که شبکهبندی، تماما راجع به شبکه هایی است که رسانههای جدید را به کار میگیرند. تئوری «ساختاربندی» به ما این اجازه را میدهد که نگاهی نظری به قدرت شبکهبندیشده داشته باشیم. در انجام این کار، بحث اساسی این است که بازیگران اقدامات خود را در ساختارهای معینی انجام می دهند، گرچه در انجام چنین اقداماتی، بازیگران ساختار را بازتعریف می کنند. ساختار، کارگزاری و پویایی اجتماعی، در این دیدگاه همه با هم مرتبطاند. ساختاربندی در سطوح مختلف سازمان اجتماعی رخ میدهد و ارتباطات از سطح فرد تا سطح کلان برقرار میگردد. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۱۰۲) (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
کستلز مینویسد: بخشی از قدرت شهروندان در زندگی، از طریق جایگاه و موقعیتی که دارند و همچنین بخش دیگر آن، از طریق اقدامات سیاسی معنیداری که خود انجام می دهند، بدست می آید. (کستلز، ۲۰۰۹، ص ۳۹۸) کستلز در ظهور شبکه های ارتباطی چهار نوع قدرت را از هم تفکیک می کند. اولین نوع قدرت را قدرت شبکه بندی[۳۷۸]نامیده است. چنین قدرتی به توانایی متصل شدن به شبکه ها در مقابل منفصل شدن از آنهاست. او مینویسد که هزینه جدا شدن از شبکه، از مزایای پیوستن به آن سریعتر افزایش مییابد. شکل دیگری از قدرت، قدرت شبکه است. این قدرت مستلزم نفوذ بر مقررات و قوانین ورود به شبکههاست. سومین قدرت، قدرت شبکه ای شده[۳۷۹]است که به توانایی تحمیل خواسته یک نفر بر دیگران به دلیل سلطه ساختاری در یک شبکه مربوط می شود. و بالاخره قدرت «شبکهسازی»[۳۸۰]، توانایی ایجاد شبکه ها و پیکربندی آنها بر حسب اهداف مختلف است. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۱۰۲) کستلز همچنین استدلال می کند که قدرت، امروزه به معانی موجود در ذهن شهروندان مربوط می شود و این معانی تحتتاثیر ارتباطات میان شبکه ها قرار دارند. با بهره گرفتن از تئوری قدرت ارتباطات، میتوان شبکهبندی نوین رسانه ها و وابستگی و تاثیرگذاری آنها را بر شبکه ها را مورد بررسی قرار داد. کستلز همچنین دو شکل عمده قدرت را از هم تفکیک می کند: برنامه ریزی و سوئیچینگ. قدرت برنامه ریزی، تعیین برنامه ها و تصمیم گیری راجع به عملیات را دربر میگیرد. قدرت سوئیچینگ، توانایی اداره ارتباط میان دو یا چند شبکه است. چالشهای قدرت شبکه ای ناشی از برنامه ریزی مجدد شبکه ها حول منافع و ارزشهای جایگزین است. به اعتقاد کستلز، از جمله جنبه های شبکه های نوین رسانهای، آوردن مردم به صحنه فعالیتهای سیاسی، تولید سیاستهای متفاوت و فعالسازی منابع جدید برای تصمیم گیری سیاسی میباشد. (کستلز، ۲۰۰۹، ص ۴۳۱) دولتها باید به شهروندان پاسخ دهند. شهروندانی که با بهره گرفتن از شبکه های نوین رسانهای سازماندهی، تجهیز و مشارکت بیشتری در سیاست یافتهاند. وقتی شهروندان از شبکه ها برای افشای دروغهای رهبرانشان استفاده می کنند یا یک اقدام مقاومتی را در سطحی گسترده بسیج می کنند، مقامات دولتی مجبور میشوند تا در بسیاری از تصمیم گیریهای خود تجدید نظر کنند و توجه بیشتری به خواسته های مردم از جمله ورود آنان به تصمیم گیریهای سیاسی داشته باشند. (همان، ص ۴۲۰) البته بر خلاف تعدادی از محققان، کستلز به رسانههای نوین، نگاهی ساختاری دارد و معتقد است تکنولوژی به تنهایی قادر نیست تغییر سیاسی ایجاد کند یا نابرابری را کاهش دهد؛ بلکه شبکه های نوین رسانهای این فرصت را در اختیار شهروندان میگذارند تا با بهره گرفتن از پتانسیل شبکهبندی با قدرت تعاملی بسیار بالا، شبکه های مختلف را حول ارزشها و علاقه مندی خود مجددا برنامه ریزی کنند که به سادگی از سوی شرکتهای رسانهای و دولتها سرازیر نشوند. از دیدگاه تئوری ساختاربندی، این بدان معناست که شهروندان میتوانند از منابع رسانههای نوین، شبکه ها و اشکال جدید تعامل و همکاری استفاده کنند تا ساختارهای جدید اجتماعی ایجاد کنند. شبکه های نوین رسانهای، استقلال اقتصادی-سیاسی بیشتری برای شهروندان فراهم می کنند؛ زیرا آنها میتوانند محتوای سیاسی را تولید، منتشر و دریافت کنند. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۱۰۳) کستلز با معرفی مفهوم نقاط اتصال یا «گرهها»[۳۸۱]، آنها را بر جامعه تاثیرگذار میداند و برایشان نقش قابل توجهی در تغییرات اجتماعی قائل است. وی در این رابطه مینویسد: شبکه ها، دارای نقاط اتصال (گرهها) هستند. این نقاط، از طریق ارتباط به هم میپیوندند تا شبکه های موثری باشند. وقتی که یک نقطه اتصال نتواند به نقطه دیگری متصل شود، از شبکه حذف میگردد. چنین نقاطی از اعمال نفوذ بر سازمانهای اجتماعی کنار گذاشته میشوند. اما آن دسته از نقاطی که بخشی از شبکه هستند و تاثیرشان را بر جامعه اعمال می کنند، میتوانند با بهره گرفتن از ایجاد تغییرات در الگوهای موجود ساختارهای اجتماعی یا با تقویت آنها، تاثیر خود را افزایش دهند. کستلز معتقد است کارکرد و معنی نقطه اتصال در یک شبکه، به برنامه های شبکه و تعامل آن نقطه با سایر نقاط بستگی دارد. اعضای یک شبکه (نقاط اتصال یا گرهها) که بیشترین ارزش را دارند و یا قدرت یافتهاند، در حقیقت آنهایی هستند که بیشترین کمک را به شبکه می کنند تا به اهداف خود دست یابد. بالعکس، اعضایی که برای رسیدن شبکه به اهدافاش قادر به کمک نیستند، حذف میشوند و یا با اعضای دیگری جایگزین میگردند. (کستلز، ۲۰۰۹، ص ۴۳۸) کستلز اظهار میدارد که اعضای با ارزش شبکه ها نه تنها دارای مجموعه ای از مهارت ها هستند، بلکه در سروکار داشتن با اطلاعات و دانش، خلاقیت دارند و بدین صورت، کمکهایشان به شبکه را ارزشمند و ضروری میسازند. قدرت شبکهبندی، متضمن وارد کردن اعضای ارزشمندتر بیشتری به شبکه و جلوگیری از ورود اعضایی است که برای شبکه هیچ سودی ندارند. کستلز خاطرنشان میسازد که هزینه حذف شدن از شبکه، از مزایای پیوستن به آن بیشتر است؛ چرا که ارزش نقاط اتصال به صورت تصاعدی با بزرگ شدن اندازه حجم یک شبکه افزایش مییابد. (همان، ص ۴۳۹) «بارنی»[۳۸۲]با بررسی نقش تکنولوژیهای نوین ارتباطی در این زمینه، به این نتیجه میرسد: تکنولوژیهای ارتباطی، همیشه برای به کارگیری و اعمال قدرت توسط دولت و همچنین برای شکل گیری فضای عمومی مشورتی مورد نیاز شهروندان، ضروری بوده اند. دسترسی به شبکه ها و قدرت تعیین این که کدام جریان بر آنها حاکم است، نشانگر مهم مزایا و معایب سیستمیک به صورت داخلی و جهانی میباشد. (بارنی، ۲۰۰۴، ص ۱۷۸) با طرح بحث فوق، میتوان نتیجه گرفت که قدرت در جوامع شبکه ای به شدت با کنترل جریان اطلاعات در شبکه، تاثیرگذاری و نفوذ افراد بر پیکربندی سیستم و موقعیت آنان در درون شبکه مرتبط خواهد بود. جای تعجب نخواهد بود اگر به زودی، آنهایی که امکان برقراری ارتباط بیشتر، مرکزیت بیشتر و تعامل بیشتری در شبکه ها داشته باشند، همانهایی باشند که از شبکه تکنولوژیهای ارتباطی در جامعه سود بیشتری خواهند برد. علاوه بر این، یک اتصال ساده و معمولی به شبکه های ارتباطی جدید، میزان تاثیرگذاری و قدرت را تضمین نمیکند. در حقیقت ارتباط بدون قدرت، باعث می شود که فرد متصل شده، توسط کسانی که کنترل بیشتری بر جریان اطلاعات و پیکربندی شبکه ها دارند، در معرض شکلهای جدیدی از سلطه قرار گیرد. (همان، ص۱۹۱) ۶– ۲ – ۳ مشارکت در جامعه شبکه ای برای بررسی رابطه میان شبکه های جدید رسانهای و مشارکت سیاسی به تحقیقات بیشتری نیاز است؛ چرا که شبکه ها به طور ثابت در حال تغییر هستند و به همان اندازه باعث ایجاد مسائل جدیدی در مشارکت سیاسی میشوند. در حقیقت در حالی که امکان افزایش دانش و مشارکت سیاسی تعدادی از کاربران از طریق شبکه های نوین رسانهای فراهم شده، اما تعدادی از کاربران از امکان بینصیب ماندهاند؛ به عبارت دیگر شبکه های نوین رسانهای، تعدادی از مردم را قدرتمند ساخته در حالی که تعدادی نیز قدرت خود را از دست دادهاند. این مسئله به ویژه در مورد آن دسته از افرادی که به طور سنتی بر اثر تغییر تکنولوژی منزوی و به حاشیه رانده شده اند، مانند جمعیت میانسال و پیر جامعه، صادق است. ارتباطات مبتنی بر اینترنت، عمدتا به جوانان فرصت استفاده از فضاهای جدید برای گفتگوی سیاسی و سایر اشکال خصوصیتر ارتباطات سیاسی را داده است؛ لذا در اینجا این سوال مطرح می شود چه کسی از قدرت شبکه برخوردار خواهد شد تا در همه این موارد مشارکت داشته باشد؟ مطالعات زیادی راجع به استفاده از اینترنت و مشارکت سیاسی وجود دارد که در آنها تلاش شده که به این سوالات پاسخ داده شود که استفاده از اینترنت تا چه حد بر افزایش قابل توجه مشارکت سیاسی تاثیر می گذارد. برای مثال، «پولات»[۳۸۳] با انجام یک تحقیق در سال ۲۰۰۵ به این نتیجه رسید که اینترنت تواناییهای جستجو و انتشار اطلاعات سیاسی را افزایش میدهد. علاوه بر این، مطالعات حاکی از آنند، کسانیکه تحصیلات بالاتری دارند، از اینترنت به طور سودمند استفاده می کنند، اما افرادی با تحصیلات پائینتر، اغلب آن را برای سرگرمی مورد استفاده قرار می دهند. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۴۴۱) «مدرسه ارتباطات آننبرگ»[۳۸۴]، در سال ۲۰۰۹ آماری منتشر نمود که بر اساس این آمار، ۸۱ درصد از اعضای جامعه آنلاین مشارکت خود در جوامع آنلاین را ناشی از انگیزه های اجتماعی دانستند. اما تنها ۲۵ درصد از پاسخگویان اعتقاد داشتند که اینترنت می تواند رهبران سیاسی را به توجه بیشتر به دغدغه های شهروندان تشویق کند. (کول، ۲۰۰۹، ص۱۱۳) بر اساس آمار، اغلب مردم در ایالات متحده آمریکا برای دستیابی به اطلاعات سیاسی و برقراری ارتباط، از رسانههای نوین استفاده می کنند. اغلب آمریکاییها (۹۲ درصد) از منابع مختلفی، ترکیبی از رسانههای سنتی و نوین مانند اینترنت، رادیو، تلویزیون، روزنامه و غیره برای کسب خبر استفاده می کنند. اینترنت از نظر میزان استفاده در جایگاه سوم قرار دارد. ۳۳ درصد از آمریکاییان، از طریق تلفن همراه، خبرها را دریافت می کنند و ۳۷ درصد از آنان در تولید و یا ارسال خبر در سایت رسانههای اجتماعی نظیر فیسبوک همکاری دارند. همچنین ۷۵ درصد از مصرف کنندگان خبرهای آنلاین، گفتهاند که خبرها را یا از طریق ایمیل یا از طریق سایت شبکه های اجتماعی دریافت می کنند. (پورسل[۳۸۵] و دیگران، ۲۰۱۰)[۳۸۶] ۶– ۲ – ۳ – ۱ عوامل افزایش دهنده مشارکت عواملی که مشارکت شهروندان را با بهره گرفتن از شبکه های جدید رسانهای تسهیل می کنند، عبارتند از: الف) تسهیل برقراری ارتباط و تعامل بیشتر میان دولتمردان و شهروندان در وبسایتهای مربوط به دولت ب) تسهیل برقراری ارتباط میان شهروندان با یکدیگر در فضاهای عمومی و گفتگو راجع به خطمشی سیاسی دولت ج) تشویق خلاقیت و افزایش مهارت و انگیزه شهروندان در استفاده از دولت الکترونیک د) توسعه سیاستهای دسترسی، آموزش و ایجاد تنوع در محتوای اینترنتی. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۱۱۱) به همان اندازه که اینترنت و شبکه های نوین رسانهای، با فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انباشته میشوند، نیاز شهروندان به استفاده از شبکه ها برای افزایش توانایی خود برای مشارکت در فرصتها، منابع یا اطلاعات اجتماعی آنلاین، بیشتر می شود. در نتیجه کسانی که در استفاده از شبکه های نوین رسانهای مهارت بیشتری بدست میآورند، نسبت به آنهایی که فاقد مهارت و فعالیت هستند، از قدرت بیشتری برخوردار خواهند شد. (همان، ص ۱۰۰) افرادی که قدرت و منابع بیشتری در اختیار دارند، اغلب همان «اقتباسکنندگان اولیه» تکنولوژیهای جدید هستند و نفوذ آنها، تکامل تغییرات تکنولوژیکی در جامعه را موجب می شود. بنابراین ممکن است آنان به طور فزآیندهای شبکه های اجتماعی را سازماندهی و اداره کنند و در نتیجه نابرابریهای اجتماعی دائمی و همیشگی شود. هر چه استفاده این افراد در همه حوزه های اجتماعی آنلاین افزایش یابد، دسترسی و یا استفاده موثر از اینترنت و شبکه های نوین رسانهای اهمیت بیشتری مییابد. بنابراین کسانی که به اشکال جدید تکنولوژیهای ارتباطی دسترسی ندارند، به طور قابل توجهی از سازماندهی جامعه در هر سطحی کنار گذاشته میشوند. این مسئله حاکی از آن است که افزایش شبکهبندی که با افزایش شکاف در استفاده از دولت و ارتباطات سیاسی همراه است، ممکن است بسیاری از شهروندان هر ملتی را که به سمت ساختارهای شبکه های اجتماعی در حال حرکتاند، ناتوان و بیقدرت سازد. (همان، ص ۱۰۰) ۶– ۲ -۴ حوزه عمومی در جامعه شبکه ای «جان کین»[۳۸۷]معتقد است در ارتباطات دیجیتال، تنها یک فضای عمومی وجود ندارد، بلکه چندین نوع فضای عمومی در لایه های مختلف جامعه وجود دارد. کین میافزاید گفتمان زیادی راجع به «عموم» (خیر عمومی، افکار عمومی، فضای عمومی) در تاریخ مورد استفاده قرار گرفته تا در مقابل اقدامات رهبران سیاسی که به نظر میرسد بیشتر به خودشان اهمیت می دهند تا به مسائل دیگر، مقاومت شود. بحث راجع به فضای عمومی بر اساس این امید بنا نهاده شد که ارتباطات دموکراتیک، عقلایی و بابصیرت میان شهروندان، می تواند کنترل ارتباطات توسط نیروهای بازار و دولتی را به چالش بکشاند. (کین، ۲۰۰۰، ص۷۸) کین همچنین معتقد است شبکه های نوین رسانهای امروزه دارای سه سطح از حوزه عمومیاند: خرد، میانه و کلان. حوزه عمومی خرد در برگیرنده گفتگوهای کافهها، اجتماعات تالارها و سایر اشکال تعامل اجتماعی است که شهروندان در آنجا بحث می کنند، شکایت می کنند و همه انواع اقدامات سیاسی و سیاست را به چالش میکشاندند. کین مینویسد که این شکل از ارتباطات، اهمیت بسیاری دارد، چرا که دربرگیرنده هویت و شکل گیری معناست. او حتی این مکانها را آزمایشگاههایی میخواند که در آنجا، تجربه های جدید ابداع میشوند و به شهرت میرسند. تاکید و تمرکز بر قدرت تعامل اجتماعی سطح خرد، در انطباق با تئوری ساختاربندی است که بیان می کند: ساختارها در جامعه به وسیله ارتباطات معرفی میشوند. (گیدنز، ۱۹۸۴) سطح میانی حوزه عمومی، بررسی مسائل جاری در رسانههای جمعی است و رسانههای جهانی، حوزه عمومی سطح کلان را تشکیل می دهند. شرکتهای رسانهای جهانی که با انگیزه سودجویی فعالیت می کنند، اغلب عاملی هستند برای جلب توجه عمومی و تحریک مردم، به ویژه وقتی که برخی رویدادهای سیاسی از جمله سرکوب دانشجویان در «میدان تیانانمن[۳۸۸]» در چین را پوشش می دهند. (همان، ص۸۰) چالش در مفهوم سنتی حوزه عمومی هابرماس به عنوان یک فضای جایگزین برای ارتباطات سیاسی که از دستکاری تجاری و دولتی مصون باشد، به این بحث مربوط می شود که حوزه های عمومی چندگانه، مناطقی هستند که در آنجا شهروندان میتوانند به برقراری ارتباط بپردازند و انواع سلطه را به چالش بکشانند. کین از این هم فراتر رفته و معتقد است این چالشهای ارتباطی حتی می تواند در جامعه مدنی، بازارها و دولت هم اتفاق بیافتد. (همان، ص۸۱) بنکلر[۳۸۹]معتقد است سطح میانه حوزه عمومی کاملا در کنترل مالکان شرکتهای رسانهای و دولتها بوده است. وی با اشاره به دوران طلایی سلطه رسانههای جمعی که شرح آن در صفحات پیشین همین بخش آمده است و نفوذ آنها در مباحث عمومی جامعه، مینویسد: در حالی که رسانههای جمعی، گفتگوها و خبرهای سیاسی را تحت سلطه خود داشتند، مباحثات و حوزه عمومی تا حد زیادی نتیجه تصمیماتی بود که توسط کسانی که شرکتهای رسانهای را تحت کنترل داشتند (هم دولتها و هم شرکتها)، اتخاذ میشد. همکاری میان دولت و شرکتهای رسانهای با توجیه حمایت از «خیر عمومی» صورت میگرفت. در همه اینها، حوزه عمومی به آنچه که نخبگان رسانههای جمعی به عنوان موضوعات ضروری برای گفتگوی عمومی در نظر میگرفتند، محدود میشد. (بنکلر، ۲۰۰۶، ص ۱۹۶) در حوزه عمومی رسانههای جمعی (سطح میانه)، ارتباطات، از تعداد کمی از مردم، به تعداد زیادی از آنها جریان داشت و گروه بزرگتر، درخصوص موضوعات مورد بحث در حوزه عمومی، حرف کمتری برای گفتن داشت. فیلتر کردن موضوعات، توسط گروه کوچکتر انجام میشد که لیست برنامه ها را در اختیار داشت. بازخورد از دریافتکنندگان به فرستندگان، در حداقل مقدار بود. مصرف کنندگان اطلاعات سیاسی رسانههای جمعی، دریافتکنندگان منفعل پیامها بودند. حوزه عمومی رسانههای جمعی، شامل ارزیابیهای از قبل تعیین شده، فیلتر شده و بستهبندی شده راجع به موضوعات بود که توسط برنامه ریزان رسانه ها، مفهومسازی و چهارچوببندی میشد. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۱۰۱) ۶ – ۲ – ۵ ویژگیهای حوزه عمومی شبکه ای شده رسانههای نوین و شبکه های نوین رسانهای برخلاف رسانههای جمعی، ظرفیت «حوزه عمومی شبکه ای شده» را دارا هستند. بنکلر عقیده دارد که این نوع از حوزه عمومی، حوزه عمومی رسانههای جمعی را دگرگون می کند، به طوریکه بحث و گفتگوی عمومی از انحصار گروهی از افراد (خوشه ها) خارج می شود و تعیین موضوعات مورد بحث، از کنترل تجاری و دولتی مستقل میگردد. برخلاف حوزه عمومی رسانههای جمعی که فقط به شهروندان اجازه میدهد که گفتگوها را به پایان برسانند و اظهارات پایانی را ادا کنند، فضای شبکه ای شده، به شهروندان فرصت شرکت در یک مباحثه واقعی با ساختاری چندجهته و امکان برقراری ارتباط میان نقاط اتصال از طریق کانالهای چند به چند را میدهد. (بنکلر، ۲۰۰۶، ص ۱۷۷) دومین تفاوت اساسی در فضای عمومی شبکه ای شده، کاهش شدید هزینه های ارسال پیام است. هر کس می تواند با یک وبسایت، وبلاگ و حتی پیامک، آغازگر یک ارتباط و منبعی برای ارسال یک پیام باشد و آن را از طریق سایر شبکه های نوین رسانهای گسترش دهد. (هکر و مورگان، ۲۰۱۱، ص ۱۰۲) سومین ویژگی کلیدی فضای عمومی شبکه ایشده این است که فهرست مباحث قابل گفتگو، از قبل و توسط مراکز قدرت به تنهایی تعیین نمی شود؛ بلکه توسط ائتلافی از گروه های شهروندی که رویدادهای سیاسی را آن گونه که خود میخواهند طرح و کادربندی می کنند، انتخاب میگردد. همانگونه که تعداد فضاهای عمومی شبکه ای شده افزایش مییابد، تعداد سخنگویان و مشارکتکنندگان در مباحثات سیاسی هم به تبع آن افزایش می یابد. (همان، ص ۱۰۲) فضای عمومی شبکه ای شده اکنون این امکان را دارد که با دولت به روشهای جدیدی، وارد تعامل شود. بر اساس گفته ون دایک، دولت باید مشارکت شهروندان در فضای عمومی شبکه ای شده و افزایش کنترل تصمیم گیریها توسط شهروندان را افزایش دهد. (همان، ص ۱۰۲) ۶ – ۳ استراتژی تاثیر شهروند بر سیاست خارجی یک استراتژی مناسب و طویلالمدت برای استفاده از قدرت شهروندی در سیاست خارجی، باید بر فعالیتهای رسمی و خصوصی درمراحل مختلف سیاستگذاری متمرکز باشد. صرفنظر از وفاق عمومی، حداکثر قدرت شهروندی در سطوح: الف- مقاصد و اغراض: راجع به موضوعات کلی سیاست خارجی ظاهر می شود. ب- اقدامات یا کنشها: توسط سازمانها و موسسات مرکزی (معمولا دولتی) انجام میشوند در حالی که شهروندان و مقامات برای اتخاذ موضعگیری، با هم دیدارهایی خواهند داشت. پ- موضعگیری: که هم مقاصد عمومی و هم اقدامات آتی را منعکس می کند. نتایج باید به گونه ای باشد که هر کس بتواند خارج از شاخه اجرایی از آنها حمایت کند و به طور دایم از مداخله در مرحله اقدامات اجتناب کند؛ بنابراین نتایج به دست آمده، همراستا با نتایجی خواهد بود که مورد توافق همگان است. این دو مورد، ضرورتا باید توسط طبقه بندی زیر به هم مربوط شوند: الف- فرضیات: در مدلهای علی گنجانده میشوند و حداقل به صورت ضمنی، توسط مقامات و شهروندان دریافت میشوند. ب- اولویتها: که خواسته های عامه را بیان می کند. اغلب میان دو خواسته یا بیشتر و در غیر این صورت، میان ارزشهای غیرقابل مقایسه. پ - و در نتیجه، مسیرها: که بیان کننده مفهوم کلی انتخابهای سیاسی است (مانند تجارت در مقابل کمک، همکاری در مقابل رقابت، تشنجزدایی در مقابل محدودیت). (هلیکر، ۱۹۹۰، ص۲۲۸) بنابراین چهارچوبی از مقررات عملی ایجاد می شود که در آن قدرت شهروندی می تواند بر رویدادهای جهانی تاثیرگذارد. راهبردی که باید به خاطر سپرده شود، ساده است: تغییر منابع داخلی قدرت شهروندی (در یک یا دو کشور) به ابزارهای خارجی، تا توانایی تاثیرگذاری بر رویدادهای جهانی را داشته باشد. مجموعه روشهایی که با بهره گرفتن از آنها، این کار می تواند انجام شود، از روشهایی متعارف رسمی تا روشهای ابتکاری (خصوصی-اجتماعی) بسط و توسعه یافته است. روشهای متعارف رسمی از طریق کانالهای متعارف و مرسوم سیاست داخلی و سیاست خارجی انجام میگیرد؛ اما دروندادهای مستقیم شهروندان را نادیده میگیرد. روشهای ابتکاری نیز، ممکن است از طریق کانالهای فراملی که هنوز برای انجام این کار مناسب نیستند، اقدام کند و دولت را نادیده بگیرد. (همان، ص ۲۲۹) دو روش دیگر نیز وجود دارد که مورد توجه بیشتری هستند. یکی از آنها، روش «دیپلماسی شهروندی» است (خصوصی- غیررسمی) که بر روشهای ابتکاری غیررسمی تکیه دارد و تاثیرات محدود دارد و نمیتواند بهره کاملی از وفاق عمومی یا قدرت شهروندی ببرد. دیگری روش اجماع رسمی است. این روش، عناصر دیپلماسی شهروندی را هم دربر میگیرد: در این شیوه، ابتدا در داخل و در خارج وفاق عمومی به وجود می آید؛ ثانیا، مقاصد و اهداف تولید شده، به عنوان سیاست رسمی به مقامات ملی ارائه می شود تا اتخاذ و به کار گرفته شود. در چنین روشی، قدرت شهروندی، حداقل بر اقدامات و اوضاع رسمی نظارت خواهد داشت. همه استراتژیها نیاز به زمان دارند تا مورد فهم قرار گیرند، به ویژه استراتژی تاثیرگذاری قدرت شهروندی بر سیاست خارجی. گروه های شهروندی همچنان به انجام انتخابهای تاکتیکی خود ادامه خواهند داد و تصمیم گیریهای تاکتیکی دولت را زیر نظر خواهند داشت. اما قرار نیست قدرت شهروندی سیاست را در طول یک شب تغییر دهد. تاکتیکهای گروه های حامی سیاست، به ویژه نباید با استراتژی های مبتنی بر وفاق عمومی تناقض داشته باشند. برای حفظ قدرت شهروندی، تاکتیکهای گروه های شهروندی، باید قانونگذاریهایی را که اولویتها، مقاصد و جهتهای سیاست خارجی را مورد حمایت قرار می دهند، توسعه و بسط دهند. (همان، ص ۲۳۱) فصل سوم روش پژوهش مقدمه روششناسی یا متدولوژی، فن درست اندیشیدن و شیوه تحقیق و اسلوب علمی بررسی امور و پدیده هاست. با این تعریف میتوان گفت که روش تحقیق عبارت است از مجموعه روشهای کشف قانونمندیهای حاکم بر روابط میان پدیده ها و رخدادهای اجتماعی، خواه به صورت آشکار و خواه، به صورت پنهان در بطن مناسبات اجتماعی، جهت استخراج صفات و ویژگیهای مشترک و تعمیم آنها برای ارائه یک قانون تجربی یا نظریه اجتماعی.» (گلابی، ۱۳۶۹، ص ۱۳) هدف اصلی این تحقیق شناخت دیپلماسی شهروندی و نقش آن در سیاست خارجی و همچنین شناخت میزان فعالیتهای شهروندان در این چهارچوب است. در این تحقیق از دو روش برای جمعآوری و تجزیه و تحلیل داده ها در ارتباط با موضوع تحقیق استفاده شده است، روش کمی و روش کیفی. در بخش اول این فصل، روش تحقیق پیمایش که یکی از مهمترین روش های انجام تحقیقات اجتماعی است، معرفی شده است. ابزار گردآوری داده ها در این روش عمدتا پرسشنامه میباشد که مقیاسها، شاخصها، جامعه آماری، جمعیت نمونه، روایی و پایایی و سایر مفاهیم مرتبط به آن در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش دوم این فصل که مربوط به روش تحقیق کیفی میباشد، مصاحبه، به عنوان یکی از اصلیترین روش های انجام تحقیقات کیفی مطرح گردیده و سپس نحوه جمعآوری داده ها و تجزیه و تحلیل آنها با بهره گرفتن از این روش مورد بررسی قرار گرفته است. ۳-۱ بخش اول: روش تحقیق کمی ۳-۱-۱ بیان سئوالهای تحقیق
- این تحقیق می تواند ارتباط واقعی ویژگیهای شخصیتی مصرف کنندگانی که قصد (رفتار) خرید دارند و همچنین در شناسایی عوامل روانشناسی اصلی و موثر، رفتار خرید مصرف کننده را در مصرف کننده سرعت میبخشد و قطعاً به عملگرایان در بهبود استراتژی های بازاریابانشان با توجه به فروش محصولات کمک می کند.
جمعبندی فصل پنجم
در این فصل نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به صورت خلاصهبندی مورد بحث واقع شد و سپس به بیان محدودیتهایی که در روند تحقیق با آن مواجه بودهایم پرداخته شد و سپس بر اساس نتایج به دست آمده به بیان پیشنهادات کاربردی و نیز پیشنهاداتی برای محققین آتی اقدام نمودیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
منابع و ماخذ
-
- احمدیپور، مراد. (۱۳۸۷). مبانی نفوذ پیامهای تبلیغاتی. تدبیر(۱۹۱)، ۵۲-۵۶.
-
- آذر، عادل، و مومنی، منصور. (۱۳۸۹). آمار و کاربرد آن در مدیریت. تهران: سمت.
-
- بحرالعلومی، سراج، جامعی، بابک، و عامری، محمود. (۱۳۹۰). بازاریابی دهان به دهان؛ مثبت یا منفی. بانک مقالات بازاریابی، ۷-۱.
-
- جلیلیان، حسین، ابراهیمی، عبدالمجید، و محمودیان، امید. (۱۳۹۱). تاثیر تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی بر قصد خرید مصرف کنندگان از طریق ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در میان دانشجویان فصلنامه مدیریت بازرگانی، ۴(۱۴)، ۶۴-۴۱.
-
- حیدرزاده، کامبیز، و حسنیپارسا، الهام. (۱۳۹۱). بررسی تاثیر ارزش های لذت جویانه بر رفتار خرید مصرف کنندگان. مدیریت بازاریابی، ۰(۰)، ۳۶-۱۷.
-
- خاکی، غلامرضا. (۱۳۹۰). روش تحقیق با رویکرد پایان نامه نویسی. تهران: انتشارات بازتاب و انتشارات مرکز تحقیقات علمی کشور.
-
- خان محمدی، هدی، و سیدجوادین، سیدرضا. (۱۳۹۳). ویژگی پیام های تبلیغاتی اثربخش در بیمه های بازرگانی از دیدگاه بیمه گذاران. مجله مطالعات کمی در مدیریت، ۵(۲)، ۵۰-۳۳.
-
- خانمحمدی، سهراب، و محمدی، محسن. (۱۳۸۶). طراحی مدل ارزیابی اثربخشی رسانه های تبلیغاتی بر رفتار مصرف کننده. مدیریت بازاریابی، ۰(۲)، ۴۶-۲۷.
-
- درودی، هما. (۱۳۹۲). نقش پیام تبلیغاتی رسانه براساس مدل (A.I.D.A) بر روی رفتار مصرف کننده؛ (در فروشگاه های عرضه کننده لوازم خانگی، غرب تهران). مطالعات رسانه ای، ۱(۸)، ۱۱۸-۱۱۱.
-
- دهدشتیشاهرخ، زهره، و نیاکانلاهیجی، نازیلا. (۱۳۸۸). اثربخشی تبلیغات اینترنتی بر رفتار مصرف کننده کالاها و خدمات رایانه ای. مطالعات مدیریت بهبود و تحول(۶۰)، ۱۲۴-۱۱۵.
-
- رضایی، محمد. (۱۳۸۷). ارتباط مؤثر با بازار هدف. تدبیر، ۱(۱۹)، ۳۹-۳۳.
-
- رنجبرفرد، مینا، و بختیاری، سیدمجید. (۱۳۹۳). رضایت بیمه گذاران از خدمات بیمه شخص ثالث. پژوهشنامه بیمه، ۱(۲۹)، ۱۰۴-۷۹.
-
- زرورق، محمدحسن. (۱۳۹۰). مبانی تبلیغ. تهران: انتشارات سروش.
-
- صحت، سعید، گراوند، عادله، و قبادی، لیدا. (۱۳۹۰). بررسی نقش اصلی تبلیغات در صنعت بیمه. تازه های جهان بیمه، ۱(۱۴)،۵-۱۴.
-
- صنایعی، علی، و شافعی، رضا. (۱۳۹۱). ارائه مدلی برای تحلیل و پیش بینی رفتار خرید مشتری ها بر اساس تئوری کارکردی نگرش. پژوهش نامه بازرگانی(۶۲)، ۱۹۲-۱۵۲.
-
- قریحه، محبوبه، اسماعیل پور، مجید، و بحرینی زاده، منیژه. (۱۳۹۲). ارائه مدلی سلسله مراتبی جهت بررسی نقش تبلیغات اینترنتی در فرایند خرید مشتریان. ارائه شده در دومین همایش ملی علوم مدیریت نوین، گرگان.
-
- قنبری نژاد، مجید. (۱۳۹۰). نقش رفتار مصرف کننده در تصمیم گیری برای خرید محصولات. (کارشناسی ارشد )، دانشگاه آزاد واحد رشت، رشت.
-
- کاتلر، فیلیپ، آرمسترانگ، گری. (۱۳۸۳). اصول بازاریابی، ترجمه بهمن فروزنده. تهران: انتشارات آتروپات.
-
- کریمی، آزاده. (۱۳۹۰). تکنیک های فروش حرفه ای بیمه. پژوهشکده بیمه. چاپ پنجم. تهران.
-
- کیا، علیرضا. (۱۳۹۱). بررسی تاثیر تداعی توانایی شرکت و آگاهی از برند بر تمایل به خرید مجدد و نقش میانجی درک از کیفیت محصول و تداعی برند در فرایند تصمیم گیری خرید. مدیریت بازاریابی، ۰(۰)، ۸۹-۱۰۴.
-
- مک، دانیل. (۲۰۰۰). فناوری اطلاعات برای مدیریت. ترجمه دکتر اصغر صرافی زاده. تهران: انتشارات ترمه. چاپ دوم. ویرایش پنجم
-
- مکارمی، سارا. (۱۳۹۱). بررسی مفهومی اثربخشی تبلیغات برروی انتخاب مشتری، بانک مقالات بازاریابی، ۱۰-۱.
-
- میرزاییمقدم، الهام، جهانی، محسن، و ملاجان، مریم. (۱۳۹۱). نوشتن طرح بازاریابی در بیمه های عمر. تازه های جهان بیمه، ۰(۰)، ۴۱-۲۹.
-
- مینور، میشل، و سی مون، جان. (۱۳۹۰). رفتار مصرف کننده، ترجمه عباس صالح اردستانی و محمد رضا سعدی. انتشارات آیلار. ویرایش سوم.
-
- نوربخش، کامران. (۱۳۹۱). تاثیر محیط فیزیکی بر رفتار مصرف کننده، بانک مقالات بازاریابی، ۱۶-۱.
-
- یدالهیفارسی، جهانگیر، دقیقیاصلی، علیرضا، و نظمیشرامین، ولیاله. (۱۳۹۲). طراحی الگوی ارزیابی فرصت های کارآفرینی در بیمه های عمر. پژوهشنامه بیمه، ۰(۲۸)، ۲۰۰-۱۷۹.
-
- Abideen, Zain-Ul, & Saleem, Salman. (2011). Effective advertising and its influence on consumer buying behavior. European Journal of Business and Management, 3(3), 55-65.
-
- Adelaar, Thomas, Chang, Susan, Lancendorfer, Karen M, Lee, Byoungkwan, & Morimoto, Mariko. (2003). Effects of media formats on emotions and impulse buying intent. Journal of Information Technology, 18(4), 247-266.
-
- Badgaiyan, Anant Jyoti, & Verma, Anshul. (2015). Does urge to buy impulsively differ from impulsive buying behaviour? Assessing the impact of situational factors. Journal of Retailing and Consumer Services, 22, 145-157.
-
- Bakshi, Gaurav, & Gupta, Surender Kumar. (2013). Online advertising and its impact on consumer buying behavior. International Journal of Research in Finance and Marketing, 3(1), 21-30.
-
- Bergemann, Dirk, & Bonatti, Alessandro. (2011). Targeting in advertising markets: implications for offline versus online media. The RAND Journal of Economics, 42(3), 417-443.
-
- Butler, Patrick, & Peppard, Joe. (1998). Consumer purchasing on the Internet:: Processes and prospects. European Management Journal, 16(5), 600-610.
-
- Carpenter, Phil. (2000). Building an Internet Business at Breakneck Speed. Boston: Harvard.
-
- Cengiz, Ekrem, Ayyildiz, Hasan, & Er, Bünyamin. (2007). Effects of image and advertising efficiency on customer loyalty and antecedents of loyalty: Turkish banks sample. Banks and Bank Systems, 2(1), 56-78.
-
- Chaudhuri, Arjun, & Holbrook, Morris B. (2001). The chain of effects from brand trust and brand affect to brand performance: the role of brand loyalty. Journal of marketing, 65(2), 81-93.
-
- Cheng, Hsiu-Hua, & Huang, Shih-Wei. (2013). Exploring antecedents and consequence of online group-buying intention: An extended perspective on theory of planned behavior. International Journal of Information Management, 33(1), 185-198.
-
- East, Robert, Hammond, Kathy, & Lomax, Wendy. (2008). Measuring the impact of positive and negative word of mouth on brand purchase probability. International Journal of Research in Marketing, 25(3), 215-224.
-
- Floh, Arne, & Madlberger, Maria. (2013). The role of atmospheric cues in online impulse-buying behavior. Electronic Commerce Research and Applications, 12(6), 425-439.
-
- Godes, David, & Mayzlin, Dina. (2004). Using online conversations to study word-of-mouth communication. Marketing Science, 23(4), 545-560.
-
- Goldsmith, Ronald E, & Lafferty, Barbara A. (2002). Consumer response to Web sites and their influence on advertising effectiveness. Internet Research, 12(4), 318-328.
-
- Goyette, Isabelle, Ricard, Line, Bergeron, Jasmin, & Marticotte, Francois. (2010). e‐WOM Scale: word‐of‐mouth measurement scale for e‐services context. Canadian Journal of Administrative Sciences, 27(1), 5-23.
-
- Hellier, Phillip K, Geursen, Gus M, Carr, Rodney A, & Rickard, John A. (2003). Customer repurchase intention: A general structural equation model. European Journal of Marketing, 37(11/12), 1762-1800.
-
- Jalilvand, Mohammad Reza, & Samiei, Neda. (2012). The effect of electronic word of mouth on brand image and purchase intention: An empirical study in the automobile industry in Iran. Marketing Intelligence & Planning, 30(4), 460-476.
-
- Jauhari, Vinnie, Manaktola, Kamal, & Jauhari, Vinnie. (2007). Exploring consumer attitude and behaviour towards green practices in the lodging industry in India. International Journal of Contemporary Hospitality Management, 19(5), 364-377.
-
- Kimiloglu, Hande, & Zarali, Hülya. (2009). What signifies success in e-CRM? Marketing Intelligence & Planning, 27(2), 246-267.
-
- Kotler, Philip, & Armstrong, Gary. (2010). Principles of marketing: Pearson Education.
-
- Liu, Chung-Tzer, Guo, Yi Maggie, & Lee, Chia-Hui. (2011). The effects of relationship quality and switching barriers on customer loyalty. International Journal of Information Management, 31(1), 71-79.
-
- Moliner, Miguel A, Sánchez, Javier, Rodríguez, Rosa M, & Callarisa, Luis. (2007). Perceived relationship quality and post-purchase perceived value: An integrative framework. European Journal of Marketing, 41(11/12), 1392-1422.
-
- Moore, Robert, Moore, Melissa L, & Capella, Michael. (2005). The impact of customer-to-customer interactions in a high personal contact service setting. Journal of Services Marketing, 19(7), 482-491.
-
- Nicholls, Richard. (2011). Customer‐to‐customer interaction (CCI): a cross‐cultural perspective. International Journal of Contemporary Hospitality Management, 23(2), 209-223. doi: doi:10.1108/09596111111119338
- Priyanka, Srivastava. (2012). A study on impact of online advertising on consumer behavior (with special reference to e-mails). International Journal of Engineering and Management Sciences, 3(4), 461-465.
| خدمات مشتری |
فروش |
بازاریابی |
| مرکز تماس ها |
مدیریت فروش |
ایجاد کننده فهرست |
| سلف سرویس مبتنی بر وب |
مدیریت تماس ها |
مدیریت فعالیت ها |
| مکتوب کردن مکالمات |
مدیریت فرصت ها |
حین فروش و پس از فروش |
بازاریابی و مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی
شرکت ها دیگرسعی نمی کنند یک محصول را تا جای ممکن به تعداد زیادی از مشتریان بفروشند، بلکه آنها در تلاشند که به یک مشتری، تعداد زیادی از محصولات ممکن را بفروشند. بخش بازاریابی این توانایی را پیدا کرده است که با کمک فن آوری CRM به جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مشتریان بپردازد.( Baltzan, Philips, 2008. P 284) ایجاد کننده لیست[۲۵] ایجاد کنندگان لیست اطلاعات مشتری را از منابع مختلف جمع آوری نموده و براساس معاملات مختلف بازاریابی بخش بندی می کنند. منابع اطلاعات شامل بازدیدکنندگان وب سایت، پرسشنامه های وب سایت، پرسش های آنلاین و آفلاین، لیست مشتریان کنونی و غیره می باشد. بعد از جمع آوری لیست مشتریان، سازمان می تواند با توجه به معیارهای که دارد به فیلتر کردن و گروه بندی کردن مشتریان بالقوه خود بپردازد. مدیریت فعالیت ها سیستم های مدیریت فعالیت ها، کاربران را از طرق بازاریابی در حال اجرا که تعریف، طراحی، برنامه ریزی، بخش بندی و تجزیه و تحلیل را شامل می شود هدایت می کند. این سیستم های پیشرفته حتی این توانایی را دارند که نتایج کم نرخ بازگشت سرمایه[۲۶] ( ROI ) را برای هر فعالیت محاسبه کنند. و نتایج آن را به منظور تجزیه و تحلیل و درک چگونگی فعالیت های آتی به کار گیرد. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در حین فروش[۲۷] و پس از فروش[۲۸] دو استراتژی مهم که فعالیت های بازاریابی را توسعه می دهد استراتژی های در حین فروش و پس از فروش می باشند.استراتژی حین فروش به معنی خدمات با محصولات اضافی به یک مشتری می باشد. به عنوان مثال، مک دونالد، فعالیت های پس از فروش خود را با پرسیدن از مشتریان به منظور درخواست آنها برای وعده های غذایی بزرگ تر انجام میدهد. سیستم های CRM ، تمامی انواع اطلاعات درباره مشتریان را در اختیار بخش های بازاریابی قرار می دهد و از این طریق به آنها کمک می کنند تا فعالیت های بازاریابی در حین و پس از فروش خود را مشخص نمایند.
فروش و مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی
دپارتمان های فروش، اولین مکانها در سازمان بودند که توسعه سیستم های CRM را شروع کردند. این بخشها، دو دلیل اصلی برای پی گیری اطلاعات مربوط به فروش به مشتریان به صورت الکترونیکی داشتند. اولین دلیل این بود که عاملان و نمایندگان فروش شرایط سختی را با حجم عظیمی از اطلاعات حساب مشتریان داشته اند و می خواستند آنها را حفظ و طبقه بندی کنند. دومین دلیل اینکه شرکتها با این موضوع درگیر بودند که بسیاری از اطلاعات مربوط به فروش و مشتریان مهم آنها، تنها در اختیار عاملان فروش آنها قرار داشت. یکی از اجزای اصلی CRM که به رفع این مشکل کمک می نمود اتوماسیون نیروی فروش بود. اتوماسیون نیروی فروش ( SFA ) سیستمی است که به طور خودکار همه مراحل فرایند فروش را پیگیری می نماید. محصولات ( SFA ) توجه زیادی به افزایش رضایتمندی مشتری، ایجاد روابط با مشتریان و بهبود فروش محصول از طریق پیگیری همه اطلاعات فروش می نماید.سه فناوری اصلی که CRM می تواند از آنها به منظور رضایت مندی مشتریان استفاده نماید شامل: ( Baltzan, Philips, 2008, p 285 ). ۱٫سیستم های مدیریت فروش CRM ۲٫سیستم های مدیریت تماس های CRM ۳٫سیستم های مدیریت فرصتهای CRM سیستم های مدیریت فروش CRM: نمودار(۲-۲) فرایند مراسم فروش را نشان می دهد که با یک فرصت شروع شده شده و یا صورت حساب به مشتری خاتمه می یابد. فرصتهای ایجاد شده هماهنگی با فروشنده ملاقات با مشتری تماس با مشتری تکمیل سفارش گرفتن سفارش دادن قیمت به مشتری
۲-۱-۵) عوامل مؤثر بر رهبری تحولگرا با توجه به اینکه رهبری تحولگرا یکی از نیازهای آتی و ضروری سازمانها و جوامع محسوب میشود، بررسی پارامترهای مؤثر بر سبک رهبری تحولگرا به منظور شناسایی مشخصات شخصیتی و ویژگیهای محیطی تأثیرگذار و درک چگونگی ارتباط میان رفتارهای شخصیتی و رفتار رهبری تحولگرا، امری ضروری و مبرم است. عمدهترین و مهمترین پارامترهای مؤثر بر سبک رهبری رهبری تحولگرا، شناسایی و معرفی شدهاند که در شکل (۲-۳) زیر ارائه شده است(سیادت، قادری، شمس مورکانی، ۱۳۹۲: ۶۳). شکل۲-۳) پارامترهای مؤثر بر رهبری تحولگرا(همان منبع: ۶۳) قربانیزاده مقالهای تحت عنوان “رابطه هوش معنوی و اخلاقی با رهبری تحول آفرین” در سال ۱۳۹۲ به چاپ رساند. یافتههای تحقیق نشان داد که متغیرهای سه گانه مورد بررسی محقق همبستگی معناداری با یکدیگر دارند. البته مشاهده شد که هوش معنوی همبستگی بیشتری با رهبری تحول آفرین دارد و شدت رابطه هوش اخلاقی با رهبری تحول آفرین کمتر از شدت رابطه هوش معنوی با متغیر تحول آفرین است. با توجه به اجزای هوش معنوی یعنی ارزشهای اساسی، تجارب اصلی، خواص کلیدی، قابلیتهای اصلی و سیستمهای نمادین و رابطه معنادار آن با رهبری تحول آفرین میتوان گفت که فردی که دارای هوش معنوی بالایی است، در واقع با ظرفیتی که برای الهام بخشی، خلاقیت، نگرش کلی به جهان هستی و تمایل به هدایت و آموزش دارد میکوشد تا در کارکنان خود نوعی انگیزش معنوی فراهم کند و با نفوذ بر قلبهایشان آنها را هدایت کند.(قربانیزاده, ۱۳۹۲)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
زرندی، قربانی و علوی در سال ۱۳۹۰ مقالهای تحت عنوان “ارتباط پنج عامل شخصیت و رهبری تحولگرا بر اساس دگر ارزیابی زیردستان و فرادستان” به چاپ رساندند. پژوهش آنان به مطالعۀ شخصیت مدیران تحولگرا بر اساس مدل پنج عاملی و بررسی عملکرد آنها طی ارزیابی زیردستان و فرادستان پرداخت. طبق یافتهها عاملهای شخصیتی برون گرایی و انعطاف پذیری به صورت مثبت و عاملهای وظیفه شناسی و روان رنجور خویی به صورت منفی، رهبری تحولگرا را پیش بینی میکنند.(زرندی, قربانی, & علوی, ۱۳۹۰) در ادامه به برخی از تحقیقات انجام شده در حوزه رهبری تحولگرا پرداخته خواهد شد. جدول۲-۱) برخی از تحقیقات انجام شده در حوزه رهبری تحولگرا
| ردیف |
منبع |
عنوان |
نتایج |
| ۱ |
شائمیبرزکی و محمدی(۱۳۹۳) (شائمی برزکی & محمدی, ۱۳۹۳) |
بررسی تأثیر رهبری تحولگرا بر بهرهوری نیروی انسانی با نقش میانجی کارآفرینی سازمانی |
نتایج نشان داد که رهبری تحولگرا بر بهرهوری نیروی انسانی تأثیر مثبت و معناداری دارد و همچنین تأثیر غیرمستقیم رهبری تحولی بر بهرهوری نیروی انسانی از طریق متغیر میانجی کارآفرینی سازمانی معنادار شناخته شد. |
| ۲ |
شیخعلیزاده هریس و تجاری(۱۳۹۲)(شیخعلی زاده هریس & تجاری, ۱۳۹۲) |
تأثیر رهبری تحولگرا و فرهنگ سازمانی بر اثربخشی سازمانی در سازمانهای ورزشی |
نتایج نشان داد که رهبری تحولگرا به صورت مستقیم و غیر مستقیم(به واسطۀ فرهنگ سازمانی) تأثیر مثبت و معنیداری بر اثربخشی سازمانی دارد. |
| ۳ |
ناظم و پورشفیعی(۱۳۹۱) (ناظم & پورشفیعی, ۱۳۹۱) |
بررسی رابطه سبک رهبری عملگرا و تحولگرا با مدیریت سرمایه فکری در سازمان آموزش و پرورش |
نتایج حاصل از روش تحلیل مسیر بیانگر این است که رابطه مثبت و معنیداری بین ابعاد سبک رهبری تحولگرا و سرمایه فکری برقرار است. |
| ۴ |
(Hussain Haider & Riaz, 2010) |
نقش رهبری تحولگرا و عملگرا بر موفقیت شغلی و رضایت شغلی |
نتایج نشان داد که رهبری تحولگرا در مقایسه با رهبری عملگرا تأثیر معنیدار و قویتری بر رضایت شغلی دارد. |
| ۵ |
(Rowold & Rohmann, 2008) |
روابط بین سبک رهبری و تجربه عاطفی پیروان و اثربخشی در بخش داوطلبانه |
نتایج نشان داد که رهبری تحولگرا تأثیر مثبت و معنی داری بر اثربخشی دارد. |
| ۶ |
(Emery & Barker, 2007) |
تأثیر سبک رهبری عملگرا و تحولگرا برتعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان در ارتباط با مشتری |
نتایج نشان داد بین عوامل رهبری تحولگرا(تحریک ذهنی و توجه فردی) با رضایت و تعهد شغلی رابطه معنی دار و مثبت وجود دارد. |
چکیده: امروزه اختلال وسواسی – جبری (OCD) بیماری روانپزشکی شایع و قابل درمان است که به شکلهای مختلف بالینی مانند وسواس شستوشو، وسواس فکری، وسواس وارسی و نظایر اینها مشاهده میشود. برای درمان این اختلال از شیوه های متعددی مثل رفتاردرمانی، شناختدرمانی و دارودرمانی استفاده میشود. با توجه به اثر مفید طرحوارهدرمانی در تخفیف علائم و بیماریهای مختلف مثل اضطراب، اختلالات خوردن و… بر آن شدیم تا اثر این مدل از درمان را در درمان مبتلایان به OCD مورد ارزیابی قرار دهیم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون در مبتلایان به OCD بدون اختلال همراه دیگر است که تعداد ۷ آزمودنی تحت طرحواردرمانی، ۷ آزمودنی دارودرمانی و ۶ آزمودنی تحت رفتاردرمانی قرار گرفتند. به کمک پرسشنامه های وسواس مادزلی و مقیاس Dass21 ، میزان وسواس، استرس، اضطراب و افسردگی آزمودنیها سنجیده شد. داده ها به کمک آزمون تحلیل واریانس چند متغییری و روش تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان دادند که کاهش نمره ها در مبتلایان به OCD در متغییر وسواس در طرحوارهدرمانی، دارودرمانی و رفتاردرمانی معنیدار نمیباشد و هر سه به یک میزان اثربخش هستند ولی در متغییرهای استرس، اضطراب و افسردگی در گروه طرحوارهدرمانی نمره ها کاهش معنیدار نسبت به دارودرمانی و رفتاردرمانی در پسآزمون و پبگیری نشان دادند. (۰۵/۰ p <) نتیجهگیری: نتایج بهطور کلی تفاوت معنیدار بین طرحوارهدرمانی، دارودرمانی و رفتاردرمانی در متغییرهای استرس، اضطراب و افسردگی نشان میدهند و این بیانگر آن است که طرحوارهدرمانی در کاهش استرس، اضطراب و افسردگی از کارایی لازم برخوردار است. واژگان کلیدی: اختلال وسواسی – جبری، طرحوارهدرمانی، رفتاردرمانی، دارودرمانی ۱-۱مقدمه: آرون تی بک[۱](۱۹۷۶-۱۹۶۷) بیش از ۳۰ سال در نظریه خود درباره اختلالات هیجانی، بر عملکرد طرحوارههای شناختی به عنوان اساسیترین عامل تأکید کرد. بر اساس این نظریه، طرحوارهها در ایجاد و تداوم مشکلات روانی و همچنین عود دوباره بیماری نقش اساسی بازی میکنند. در سالیان اخیر نظریههای شناختدرمانی به طور خاص و درمان های شناختی – رفتاری در بعد گسترده سرنوشت تازهای را برای رواندرمانی رقم زدند. به طوری که در ۶ دهه گذشته همواره شاهد تحولات عظیم در نظریه شناختی – رفتاری بودیم که به رشد این نظریه در درون خود و بالندگی رواندرمانی در ابعاد گستردهتر منجر شده است. رویکرد طرحوارهدرمانی در قالب جنبش سازندهگرایی[۲] میگنجد که صاحب نظرانی چون لیتویی[۳]، شفران[۴] در این گروه جای میگیرند.در جنبش سازندهگرایی بر نقش عواطف در فرایند تغییر، به کارگیری تکنیکهای تجربی[۵]، دلبستگیهای اولیه و رفتارهای بین فردی تأکید میشود. یکی از دلایل روی کار آمدن سازندهگرایی عدم موفقیت در درمان بسیاری از مشکلات روانشناختی بود که اختلال وسواسی – جبری(OCD)[6]در زمره این مشکلات قرار می گیرد. تاریخچه رواندرمانی حاکی از آن است که درمان OCD کاری سخت و طاقت فرسا بوده است. اختلال وسواسی جبری بیماری جدی، ناتوان کننده ولی قابل درمان است .این بیماری از دو جزء وسواس[۷] و اجبار[۸] تشکیل شده است. جزء وسواسی عبارت از افکار[۹]، احساس[۱۰]، انگارهها یا حسهاو تصورات ذهنی است که ناخواسته و به طور مکرر وارد ذهن بیمار میشود و جزء اجباری الگوی رفتاری تکرار شونده ویژه ای است که به طور معمول درپاسخ به فکر یا انگاره وسواسی و برای کاهش اضطراب ناشی از آن انجام میشود و حالتی اجباری دارد و مقاومت در برابر انجام آن نیزباعث پیدایش اضطراب میشود. الگوهای رفتاری اجباری متعدد هستند که شایع ترین آنها عبارتنداز: وسواس شستشو[۱۱] ، وسواس وارسی[۱۲] وسواس شمارش [۱۳]، اما شایع ترین الگوی افکار وسواسی، رسوخ افکار نگران کننده در مورد آلودگی، تردیدهای وسواسی، انگاره های جنسی و پرخاشگرانه است که، درمجموع، با عنوان فکر وسواسی طبقهبندی میشوند. اختلال وسواسی – جبری تا قبل از دهه ۱۹۷۰ یک اختلال مقاوم به درمان قلمداد میشد که نیازمند درمان مادامالعمر بود. وسواس اختلال ناهمگنی است و شیوه های درمانی متنوعی را به خود دیده است. با وجود موفقیتآمیز بودن نسبی این درمانها به ویژه درمان شناختی رفتاری، در اکثر افراد تحت درمان نشانههایی از وسواس باقی مانده و یا در دوره پیگیری، علایم عود میکنند. ۱-۲بیان مسئله: اختلال وسواسی – جبری (OCD) نشانگان عصبی – روانپزشکی پیچیدهای است که مشخصه اصلی آن افکار ناخواسته، تکراری و مزاحم(افکار وسواسی) و نیز رفتارهای تکراری و آزاردهنده، آئین مند[۱۴](اعمال وسواسی) میباشد، که بیمار به منظور اجتناب از اضطراب یا خنثیسازی افکار وسواسی انجام میدهد.(انجمن روانپزشکی امریکا۲۰۰۰) وسواس از زمان های دور مورد توجه بوده و در تاریخ و ادبیات نیز ردپای آن دیده میشود. در زمان های قدیم وسواس به طور کلی مرتبط با مذهب شناخته میشد و میپنداشتند مبتلایان به این بیماری بوسیله نیروهای بیرونی تسخیر شدهاند.(قاسم زاده ۱۳۸۵) شکسپیر در قرن شانزدهم توصیف جالبی را از وسواس شستوشو در شخصیت بانو مکبث ارائه میدهد. این شخصیت در تلاش برای رهایی از احساس گناه به صورت تکراری دستان خود را میشست،رفتاری که هنوز هم شکل غالب رفتارهای وسواسی است. (کروچمالیک ومنزیس۲۰۰۳) در سده ۲۰ میلادی و با پیدایش روانشناسی بالینی تعریف غیرآسیب شناختی – غیر مذهبی از وسواس ارائه شد. پیر ژانه (۱۹۰۳) نخستین کسی بود که دیدگاهی روانشناختی درباره رواننژدی وسواسی – جبری عرضه کرد. او معتقد بود که تمام بیماران وسواسی شخصیتی نابهنجار دارند که با اضطراب، نگرانی بیش از حد، فقدان انرژی، و تردید همراه است. ژانه، درمانی را برای آئینهای وسواسی توصیف کرد که بعدها با آنچه به نام رفتاردرمانی شکل گرفت هماهنگ بود. در همان زمان فروید (۱۸۹۶) نظریه انقلابی خود را درباره تفکر وسواسی ارائه داد. (قاسم زاده ۱۳۸۵) شیوع اختلال وسواسی – جبری در طول عمر در جمعیت کلی ۲ تا ۳ درصد تخمین زده شده است. برخی پژوهشگران تخمین زدهاند که بین بیماران سرپایی کلینیکهای روانپزشکی میزان شیوع این اختلال به ۱۰ درصد میرسد.این ارقام OCDرا پس از فوبیها،اختلال وابسته به مواد و افسردگی در رده چهارم شایعترین تشخیصهای روانپزشکی قرار می دهد.(سادوک و سادوک ۲۰۰۷،۲:۱۸۲) اخیراً در این حوزه پیشرفتهای شایان توجهی صورت گرفته است. شناسایی عوامل فرایندی که بر اثربخشی و رویارویی و جلوگیری از پاسخ تاثیر میگذارند.(کزاک و کولز ۲۰۰۵) چندین مطالعه کنترل شده نشان دادهاند درمان شناختی – رفتاری و درمان داروئی موثرتر از سایر درمانهای دیگر برای این اختلال نیست. (فوآ،فرانکلین و موزر ۲۰۰۲) یک گروه از متخصصان بین المللیOCD (کارگروه شناخت های وسواسی – جبری ۱۹۹۷،۲۰۰۱،۲۰۰۳) حوزه های مربوط به باورهای ناکارآمد مربوط به وسواسها و آئینهای رفتاری را شناسایی کردند.درمانهای شناختی که باورهای مربوط به این حوزه را مورد توجه قرار دادهاند نتایج نویدبخشی را بدست آوردهاند. (ویلهلم ۲۰۰۵) به نظر میرسد برای درمان اختلالات مزمن و مقاوم در برابر درمان نظیر اختلالات محورI تاکید بر محتوا و فرایند پردازش فکری و کارکردن در سطح افکار خودآیند منفی و باورهای هستهای بیماران کافی نباشد و باید طرحوارههای[۱۵] شناختی بیماران بخصوص طرحوارههای شناختی ناسازگار به عنوان پایهایترین و ابتدائیترین سطوح شناختی توجه بیشتری کرد.(بک،فریمن و یانگ۱۹۹۰) از آنجا که طرحواره ها هسته خودپنداره افراد را شکل می دهند، اگر دارای محتوای ناسازگار باشند افراد را به گسترهای از کاستیها و مشکلات آسیبپذیر میکنندبررسیهای چندی که انجام شده در این زمینه نشان میدهند که طرحوارههای ناسازگار اولیه در شکلگیری و گسترش بسیاری از مشکلات روانشناختی همچون اختلال شخصیت، افسردگی مزمن و اختلالات اضطرابی نقش دارند.(حقیقت منش و همکاران۱۳۸۹) پژوهش حاضر با در نظر گرفتن اینکه طرحوارههای ناسازگار اولیه میتواند هسته اصلی اختلالات محور I قرار بگیرد درصدد است با تعیین این ساختار شناختی در مبتلایان OCD اثربخشی آن را در مقایسه با رفتاردرمانی و دارودرمانی بررسی کند. که این در نوع خود پژوهش جدیدی به شمار می رود. ۱-۳ اهمیت و ضرورت انجام تحقیق: بر اساس راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانپزشکی([۱۶] DSM- IV-TR) وانجمن روانپزشکی امریکا[۱۷] و گزارشات سازمان جهانی بهداشت( ([۱۸] WHOوسواس چهارمین اختلال فلج کننده روانی و دهمین شرایطی است که فرد را به سوی معلولیت سوق میدهد. اختلالات اضطرابی شایعترین اختلالات روانی در جمعیت عمومی هستند و تقریبا از هر ۴ بزرگسال ۱ نفر را در ایالات متحده مبتلا میکنند.مطالعات انجام شده در ایران نیز این اختلال را شایعترین دسته اختلالات روانپزشکی یافتهاند. اختلال وسواسی – جبری نیز یکی از اختلالات اضطرابی شدید و ناتوان کننده که از هر ۴۰ بزرگسال ۱ نفر (بین ۹/۰ تا ۴/۴ درصد از کل جمعیت) را مبتلا میکند. مطالعات انجام شده در ایران نیز شیوعی را در همان حدود جمعیت عمومی بزرگسال یعنی ۸/۱ درصد برآورد کردهاند.بدین ترتیبOCD دو برابر از اختلالات اسکیزوفرنی و اختلالات دوقطبی شایعتر و چهارمین بیماری شایع روانپزشکی است. با توجه به مسائل مطرح شده به نظر میرسد که OCD یک مشکل سلامت روانی است که نیاز به درمان موثر دارد. پیشرفتهای بدست آمده در سه دهه اخیر درمان این بیماری را بهبود بخشیده است. در حال حاضر درمانهای انتخابی این اختلال مواجهه و پیشگیری از پاسخ[۱۹] و استفاده از داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین میباشد و متأسفانه هر دو شیوه درمانی یادشده دارای نارسائیهای جدی هستند. در سالهای اخیر بسیاری از درمانگران مدل شناختی – رفتاری را آزمودهاند.اما تحقیقات نشان دادهاند که هنوز ۵۰ درصد از بیماران به طور ایدهآل به درمان شناختی – رفتاری پاسخ نمیدهند حتی درترکیب با دارودرمانی. در اکثر بیمارانی که به درمان پاسخ میدهند بعضی از نشانه های اختلال تا حدودی باقی میماند. حمایتهایی نیز از مدل طرحوارهدرمانی در درمان OCD و سایر اختلالات محورI به دست آمده که این مدل را آزمودهاند.(سوکمان و همکاران۲۰۰۳،جاکوبسون و توراکس۱۹۹۱،گودمن و پرایس۱۹۹۲،استکتی و همکاران ۱۹۹۶، راچمن ۱۹۹۸، بک،فریمن و دیویس۲۰۰۴ و…) با توجه به آسیبی که OCD به افراد و عملکرد آنها میزند و با در نظرگیری تعداد بسیار کم پژوهشها در این زمینه بر آن شدیم تا مدل طرحوارهدرمانی را بر روی مبتلایان به OCD بررسی کنیم. ۱- ۴ -۱ اهداف تحقیق: هدف اصلی: تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی و رفتاردرمانی در کاهش نشانه های وسواس در مبتلایان به OCD اهداف فرعی: تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی در کاهش نشانه های استرس در مبتلایان به OCD تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی در کاهش نشانه های اضطراب در مبتلایان به OCD تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی در کاهش نشانه های افسردگی در مبتلایان به OCD تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با رفتاردرمانی در کاهش نشانه های استرس در مبتلایان به OCD تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با رفتاردرمانی در کاهش نشانه های اضطراب در مبتلایان به OCD تعیین تفاوت اثربخشی طرحوارهدرمانی با رفتاردرمانی در کاهش نشانه های افسردگی در مبتلایان به OCD ۱-۴-۲هدف کاربردی: هدف این پژوهش استفاده از تکنیکهای طرحوارهدرمانی و مقاسیه آن با دو شیوه دارودرمانی و رفتاردرمانی است تا اثر آن را در کاهش نشانه های وسواس سنجیده و علاوه بر یافتن شواهد پژوهشی جهت بررسی اهداف پژوهش، به بیماران در جهت رسیدن به یک زندگی سالم تر و بهتر کمک شود. ۱-۵ سؤالات و فرضیه های تحقیق(مطابق با اهداف تحقیق): بین اثربخشی طرحوارهدرمانی،دارودرمانی و رفتاردرمانی در کاهش نشانه های وسواس در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد. بین اثربخشی طرحوارهدرمانی با دارودرمانی در کاهش نشانه های اضطراب در مبتلایان به OCD تفاوت معنیدار وجود دارد.
|
|