می دانیم که در سطح جامعه، افراد به طور طبیعی یا از نظر رفاه زندگی و وضع مادی در جایگاه خوبی قرار دارند یا این که در مرتبه پایین تری هستندو اکنون پرسش این است که انسان مسلمان در برخورد و ارتباط خود با این دو دسته چه وظیفه ای دارد و کدام را باید بر دیگری ترجیح بدهد؟ دستور اسلام این است که انسان باید بیشتر با دسته دوم که از نظر مادی در سطح پایین تری هستند ،ارتباط داشته باشد، به دیدار آنان برود و درباره وضعیت شان اندیشه کند تا همواره از زندگی خود خوش دل و راضی بوده و از هر دغدغه و اضطرابی فارغ باشد و بتواند سپاس خدای را به جای آورد. علی (ع) در این زمینه می فرماید: « وَ أَکْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّکْر[۴۲۳]؛ بسیار نظر کن به کسانی که بر آنان برتری داری؛ زیرا این کار از اسباب شکرگزاری است . »
هم چنین در ارتباط داشتن با ثروت مندان باید بکوشد کمتر رفت و آمد کند. رفت و آمد با چنین افرادی باید تنها به اندازه رعایت فریضه صله رحم و دوری از گناه قطع رحم باشد. البته در همان حال باید فریفته زرق و برق زندگی آنان نشود و مانند آنان به فکر بلندپروازی و به دست آوردن رفاه در زندگی از هر راهی نباشد. اگر جز این باشد، زندگی آرام و آسوده خود را به دست خویش ، ناآرام و مشوش خواهد کرد و اسیر خواسته های بی انتهای نفس خواهد گردید .
یکی از علت هایی که موجب می شود انسان ها به مال یکدیگر چشم بدوزند و همیشه در جدالی روحی، نسبت به داشته های مادی یکدیگر، حسرت بخورند، بی توجهی به حکمت خدای متعال است؛ زیرا رسیدن هر شخصی به تمکن مالی بر اساس مشیت خداوند است: «اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکلُِّ شىَْءٍ عَلِیم [۴۲۴]؛ خداوند روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد گسترده مىکند، و براى هر کس بخواهد محدود مىسازد خداوند به همه چیز داناست! »
خدای متعال با علم و آگاهی خود نسبت به مصالح و مفاسد همه آفریدگان از جمله انسان ، مقدمات را به گونه ای فراهم می آورد که هر شخص به کمالی که شایسته ی آن است، برسد . بنابراین، همه مراحل زندگی در این دنیا از فقر و گرفتاری تا بی نیازی و آسایش برای آزمایش و رسیدن به آن کمال شایسته در نظر گرفته شده است و چه زیباست آن جا که می فرماید: « وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلىَ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنهُْمْ زَهْرَهَ الحَْیَوهِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنهَُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیرٌْ وَ أَبْقَى[۴۲۵]؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، که به گروههایى از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههاى زندگى دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است! »
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تفاوت های مادى، ملاک ارزش انسانها نیست و اگر شخصی بخواهد بدون توجّه به امکانات و درآمد زندگی اش، به قناعت و رضایت از آنچه خداوند بدو داده پشت کند، و به زندگی و وضع مادّی دیگران چشم بدوزد، به طور یقین به دست خویش، راحتی و آسایش خاطر را از خود و خانواده اش سلب کرده، خود و آنان را در زحمت و رنجی بی پایان قرار خواهد داد؛ زیرا انسان هر چند، در برخورداری های مادّی پیش رود، باز هم کسانی هستند که سطح زندگی و امکانات آنها از او بالاتر باشد و لذا هیچ گاه چنین شخصی در زندگی به امنیّت و اطمینان خاطر دست نخواهد یافت.
در روایتی از امام علی(ع) آمده است : در شب معراج خداوند به پیامبر (ص) وحی کرد :« بَعِّدِ الْأَغْنِیَاءَ وَ بَعِّدْ مَجْلِسَهُمْ مِنْک[۴۲۶] ؛ از ثروتمندان دوری کن و مجالس آن ها را از خودت دور نما. » برقراری رابطه با افراد معتدل و قانع ،برقراری پیوند ازدواج با این خانواده ها ، انتخاب دوستان و رفقای میانه رو و ترک دوستی با افراد تجمل گرا و ولخرج ، عیاش و خوشگذران هم از مظاهر نهی از منکر عملی است .
۶-۱۱ اصل انفاق مازاد درآمد
انفاق عبارت است از خرج کردن و بخشیدن مال در راه خدا برای کسانی که به آن نیاز دارند. از دقت در آیات قرآنی و روایت های اهل بیت علیهم السلام به خوبی این حقیقت معلوم می شود که انفاق یکی از اصول مهمّ تربیتی و نیز سیاست های لازم و بسیار مفید اقتصادی است که علاوه بر کمک به رشد و تعالی معنوی انسان نقش مهمی در جلوگیری از پدیده انباشت سرمایه و به وجود آمدن قشر تنگ دست دارد؛ به عبارت دیگر انفاق موجب پر شدن شکاف های اجتماعی ناشی از فقر می شود و به عنوان یک مکانیزم فعّالِ تعدیلِ ثروت از تقسیم شدن افراد جامعه به دو قشر فقیر و سرمایه دار جلوگیری می کند.
قرآن کریم با بیان های گوناگون اهمیت انفاق برای رفع محرومیت از افراد جامعه را متذکر گردیده و مردم را بدان تشویق و ترغیب نموده است؛ گاهی در وصف ابرار و خوبان، «انفاق» را به عنوان یکی از شاخص های ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی دانسته و آن را از اوصاف متقین، محسنین، صادقین و ابرار شمرده است.[۴۲۷] برخی دیگر از آیات، انفاق را در کنار نماز و قرین آن ذکر کرده اند که حاکی از اهمیت زیاد آن می باشد[۴۲۸]. آیات دیگری از قرآن نیز از انفاق به عنوان قرض به خداوند متعال و یا قرض نیکو (قرض الحسنه) به خداوند یاد کرده[۴۲۹] و بعضی خدای متعال را گیرنده صدقات معرفی نموده اند[۴۳۰]. از همه مهم تر، بعضی آیات، انفاق را وسیله تقرّب و یا وصف ولی خدا، امیرالمؤمنین(ع)، برشمرده اند[۴۳۱] که همه گواه بر اهمیت این عمل و تشویق و ترغیب بر انجام آن می باشد. همراه با بیانات مذکور، در بسیاری از آیات، اجر و پاداش بزرگ انفاق کننده در آخرت و نزد خداوند متعال مورد تأکید قرار گرفته است.[۴۳۲] یکی از آیات بسیار مهم در این زمینه آیه ۳۴ سوره توبه است که می فرماید : « وَ الَّذِینَ یَکْنزُِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لَا یُنفِقُونهََا فی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیم؛ کسانی که طلا و نقره انباشته و کنز می کنند و از انفاق آن در راه خدا دریغ می ورزند به عذابی دردناک بشارت ده . »
این آیه یکی از حربه های ابوذر غفاری در جنگ با متمولیان و ثروت اندوزان زمان عثمان بود . وقتی عثمان خلیفه سوم در توجیه کارهای خود می گفت ، این ثروت از راه مشروع بدست آمده است وچون زکات آن پرداخت شده است ، پس ایرادی برآن وارد نیست ، ابوذر در جواب می گفت پس انفاق چه می شود ، و باید از مال خود انفاق کنید تا شکافهای طبقاتی پر شود . ضمنا ایشان یکی از واجبات جهت رفع هر گونه فقرو شکاف طبقاتی را انفاق از مال می دانست وآنرا واجب می شمرد . او آیه فوق را در برابر معاویه در شام هر صبح و شام میخواند و با صدای بلند فریاد میزد:« بشر اهل الکنوز بکی فی الجباه و کی بالجنوب و کی بالظهور ابدا حتی یتردد الحر فی اجوافهم؛ به گنجاندوزان بشارت ده که هم پیشانی آنها را با این اموال داغ میکنند و هم پهلوها و هم پشتهایشان را تا سوزش گرما، در درون وجود آنها به حرکت در آید»! [۴۳۳]
حاصل آن که یک مسلمان با ایمان، ضمن بهره برداری و استفاده شخصی از نعمت ها و امکانات، نه تنها با در نظر گرفتن تکالیف دینی، با انگیزه الهی، حقوق واجب مالی از قبیل «خمس» و «زکات» را ادا می کند، بلکه همواره درصدد است در حد توان، با انفاق ها و کمک های خود به فقرا و محرمان جامعه، فقر و محرومیت را در سطح جامعه کاهش دهد و تلاش می کند خود را به مرتبه ای از کمالات انسانی برساند که گذشت و ایثار نسبت به فقرا و نیازمندان جامعه نیز برای او آسان و لذت بخش گردد و با اتخاذ ویژگی مذکور در الگوی مصرف خود، دست یابی به رضایت و خشنودی خداوند متعال و رسیدن به مقام قرب الهی برای او از هر چیزی ارزشمندتر و لذت بخش تر باشد.
از دیگر راه های مبارزه با تجمل گرایی عبارتند از :
الف) توجه کافی به زیانهای اقتصادی، اخلاقی، فردی، اجتماعی و نیز کیفرهای اخروی آن؛
ب) آشنا شدن با تربیتهای معنوی اسلام؛