۱-۴-۱۰-۳- سویا
۱-۴-۱۰-۳-۱- تاریخچه سویا
لوبیای روغنی، سویا یا سوژا از گیاهان دانه روغنی و علوفه ای است که از قدیم الایام و حداقل ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد در موطن اصلی سویا، مناطق شمال شرقی چین کشت میشده است (آلیاری ۱۳۷۹). سویا در اوایل قرن هفدهم به اروپا و در اوایل قرن نوزدهم به آمریکای شمالی برده شد. اگرچه کشت سویا در شرق بهعنوان یک محصول اصلی به شمار میآید ولی امروزه تولید سویا در آمریکای شمالی بیش از تولید آن در شرق است. کشورهای مهم تولید کننده سویا عبارتند از ایالات متحده، برزیل، چین و آرژانتین، چهار کشور اصلی تولید کننده سویا، بر روی هم ۹۰ تا ۹۵ درصد تولید جهانی را دارا هستند (لطیفی، ۱۳۷۵). ارقام این گیاه اولین بار در سال ۱۳۱۰ و سپس در سالهای ۱۳۱۶ و ۱۳۱۸ از آسیای شرقی و آلمان به ایران وارد شدند.
۱-۴-۱۰-۳-۲- اهمیت سویا
دانه سویا، تقریبا حاوی ۲۱% روغن خوراکی بسیار مرغوب و ۳۵-۵۰% پروتئین، براساس وزن خشک میباشد که در آسیای شرق آن را به مناسبت زیادی پروتئن گوشت مزارع نامیدهاند (کریمی، ۱۳۷۵). روغن سویا ۲۰ تا ۲۵ درصد کل تولید روغن و چربی جهان و ۳۰ تا ۳۵ درصد کل تولید روغن نباتی خوراکی را شامل میشود. روغن سویا برای غذای انسان، انواع دارو، تولید مواد ضدعفونی کننده، مرکب چاپ و صابون کاربرد دارد. از سویا چندین محصول غذایی به منظور مصرف انسانی بدست میآید که از آن جمله میتوان مواد تخمیری، نوشابهها، انواع محصولات شیرینی حاوی لوبیای کامل، پروتئین گیاهی بهعنوان گوشت، میوه و آجیل مصنوعی را نام برد. بعد از فرآوری بقایای دانه، غذای مکمل با ارزش و غنی از پروتئین را فراهم میسازد (امام و ثقه الاسلام، ۱۳۸۴).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱-۴-۱۰-۳-۳- گیاهشناسی سویا
گیاهی است یک ساله از تیره باقلا (Fabaceae) با نام علمی Glycine max (L.) Merr که اجداد احتمالی آن گونه G. ussuriensis میباشد و به صورت بوتهای ایستا و راست و نسبتاً پربرگ رشد میکند (عباس دخت، ۱۳۸۲؛ لطیفی، ۱۳۷۲).
فصل دوم
بررسی منابع
۲-۱-کشت مخلوط
۲-۱-۱- عملکرد و اجزای عملکرد
میزان تولیدات کشاورزی از طریق افزایش سطح زیر کشت و افزایش عملکرد در واحد سطح، تأمین میگردد، علاوه بر دو روش یادشده برای افزایش تولید محصولات کشاورزی میتوان از عوامل محیطی بهره بیشتری برد و از عامل زمان و مکان در تولید محصولات زراعی (یعنی استفاده از کشت مخلوط یا چند کشتی) استفاده نمود. در این حالت افزایش تولید در واحد سطح از طریق کشت بیشتر از یک گیاه در یک قطعه زمین و در یک سال زراعی تأمین میشود. در این راستا انتخاب گیاهانی که کمترین رقابت را در یک آشیان اکولوژیک ثابت چه از نظر عوامل محیطی و چه از نظر زمان باهم ایجاد کنند گام مهمی محسوب میشود (جهانی و همکاران، ۱۳۸۷). کشت مخلوط امکان افزایش کارایی استفاده از منابع را در زمان و مکان فراهم میکند و مشکلات آفات، بیماریهای گیاهی و علفهای هرز را به سبب افزایش تنوع زیستی رفع کرده و به مصرف کارآمدتر آب و مواد غذایی در سیستمهای زراعی منجر میشود. علاوه بر این، با توجه به نیاز متفاوت گونهها در کشت مخلوط، رقابت نیز کمتر میشود (فرصتیان و همکاران، ۱۳۸۸). بطور کلی میتوان گفت نور، آب و مواد غذایی ممکن است در سیستمهای کشت مخلوط بطور کامل جذبشده و مورد استفاده قرار گیرند (هوگارد-نلسون و همکاران، ۲۰۰۱).
گزارشهای متعددی مبنی بر افزایش عملکرد بهعنوان برتریهای کشت مخلوط نسبت به کشت خالص وجود دارد که در اثر استفاده بیشتر از آب، عناصر غذایی، نور و … منتج میشود (ابدالی مشهدی، ۲۰۰۶؛ بولسون، ۱۹۹۷). یوجینایا و همکاران (۱۹۹۱) در کشت مخلوط افزایشی آفتابگردان و لوبیا (Phaseolus vulgaris L.) گزارش دادند که لوبیا از آفتابگردان بهعنوان قیم استفاده کرده و عملکرد دانه آن افزایش یافت، ضمن اینکه لوبیا با تثبیت بیولوژیک نیتروژن، عملکرد آفتابگردان را نیز افزایش داد. کاندل و همکاران (۱۹۹۷) از بررسی کشت مخلوط چندین لگوم در مراحل مختلف رشدی آفتابگردان گزارش کردند که از کشت همزمان آفتابگردان با عدس (Lens cuIinaris L.)، عملکرد دانه آفتابگردان افزایش یافت.
در آزمایشی مشاهده شد که کشت مخلوط ۷۵ درصد ذرت + ۲۵ درصد آفتابگردان، ۳۲% بیشتر از کشت خالص آفتابگردان و همچنین ۱۲% بیشتر از کشت خالص ذرت برتری دارد (توحیدی نژاد و همکاران، ۱۳۸۳). همچنین کشت مخلوط یونجههای یک ساله با جو سبب افزایش عملکرد کل شده است (عشقی زاده و همکاران، ۱۳۸۶؛ شعبانی و همکاران، ۱۳۸۴؛ میر حاجی و محمد علیها، ۱۳۸۰٫( مورالس و همکاران (۲۰۰۹) نیز با کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا اعلام کردند که در کشت مخلوط رقابت برای منابع به ویژه نور افزایش یافته و عملکرد آفتابگردان کاهش مییابد. سلیم و همکاران (۲۰۰۳) نیز طی آزمایشی اعلام کردند که با کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا شرایط محیطی مناسبی برای رشد لوبیا فراهم گردید و عملکرد دانه لوبیا در بوته افزایش یافت. ابدالی (۱۳۷۵) طی تحقیقی در رابطه با مخلوط ذرت و آفتابگردان علوفهای بیشترین عملکرد پروتئین علوفه را در نسبت ۷۵ درصد آفتابگردان و ۲۵ درصد ذرت معادل ۲۴۷۱ کیلوگرم در هکتار بدست آورد. رابینسون (۱۹۸۴) در ارتباط با کشت مخلوط ذرت و آفتابگردان گزارش داد که آفتابگردان ۱۳ درصد افزایش و ذرت ۱۵ درصد کاهش عملکرد دانه داشته است. جهان بخت و همکاران (۱۹۸۹) در آزمایشی با بررسی کشت مخلوط ذرت و آفتابگردان در سطوح مختلف نیتروژن دریافتند که بیشترین عملکرد دانه مربوط به کشت خالص ذرت بود و در میان کشتهای مخلوط بیشترین عملکرد دانه مربوط به کشت منفرد متناوب یک ردیف از هر یک و کمترین عملکرد مربوط به کشت دوگانه متناوب دو ردیف از هر یک بود. رحیمیان و همکاران (۱۳۷۱) گزارش دادند که در کشت مخلوط آفتابگردان و ذرت نه فقط هیچ مزیتی نسبت به عملکرد هر یک از آنها در کشت خالص نداشت بلکه افزایش عملکرد یکی از گیاهان زراعی در هر یک از این دو تیمار نتوانست کاهش عملکرد گیاه زراعی دیگر را دقیقاً جبران کند.
آبراهام و سینگ (۱۹۸۴) دریافتند که کشت ردیفی هر یک از چهار گونه بقولات یکساله (لوبیا چشم بلبلی علوفه ای، لوبیا چشم بلبلی دانه ای، ماش سبز و سویا) با سورگوم باعث افزایش عملکرد و محتوی نیتروژن سورگوم و کنترل علفهای هرز در حدی کمتر از آلودگی در کشت خالص سورگوم شدند. در تحقیقی که روی کشت مخلوط گندم و نخود انجام گرفت مشاهده شد که عملکرد نخود بطور معنیداری کاهش یافت ولی در عین حال تولید کل و کارایی مصرف زمین در هر دو گیاه بیشتر بود (بانیک و همکاران، ۲۰۰۶). در آزمایشی که حسینی و همکاران (۱۳۸۲) روی کشت مخلوط لوبیا چشم بلبلی و ارزن علوفهای انجام دادند مشاهده کردند که میزان عملکرد محصول در کشت مخلوط در نسبت ۵۰ درصد ارزن علوفه ای + ۵۰% لوبیا چشم بلبلی، ۳۷% بیشتر از تک کشتی است. آلن و ابورا (۱۹۸۳) نیز کشت مخلوط ذرت و سویا و همچنین ذرت و لوبیا چشم بلبلی را مورد بررسی قرار دادند و نتیجه گرفتند که مخلوط ذرت و لوبیا چشم بلبلی ۲۷ تا ۳۲ درصد نسبت به کشت خالص هر کدام برتری عملکرد نشان داد. در همین راستا برخی تحقیقات اثر معنیدار کشت مخلوط بر روی عملکرد بیولوژیکی و عملکرد دانه ذرت و همچنین لوبیا را گزارش نمودهاند (زاویه مودت، ۱۳۷۴). در بررسی اثر الگوی کاشت و ارقام مختلف در سیستم کشت مخلوط لوبیا چشم بلبلی با غلات عملکرد دانه و کل تولید تحت شرایط همه الگوهای کاشت و اقام معنیدار بود و رقم اصلاح شده لوبیا چشم بلبلی در سیستم مخلوط ذرت- لوبیا چشم بلبلی عملکرد دانه بیشتری از رقم محلی نسبت به سورگوم- لوبیا چشم بلبلی تولید کرد و نیاز کمتری به حشره کش داشت. آیسی و همکاران (۲۰۰۴) گزارش کردند که سیستم کشت مخلوط بر فعالیت همزیستی لگوم و عملکرد دانه ذرت به جز در یک مورد از ترکیبهای مخلوط در بقیه حالتها بیشترین اثر را داشت و عملکرد دانه لوبیا چشم بلبلی در تک کشتی و مخلوط مشابه بود. گووش (۲۰۰۴) گزارش کرد که در بین کشت مخلوط ذرت، سورگوم و ارزن مرواریدی و با بادام زمینی، ارزن مرواریدی دارای بیشترین عملکرد علوفه خشک در دو چین (۵/۱۶ تن) تعداد پنجه و ارتفاع گیاه در بین این سه گیاه بود.
همچنین گزارش شده است که بیوماس تولیدی سورگوم در کشت مخلوط سورگوم و یونجه یک ساله افزایش یافت (چایی چی و همکاران، ۱۳۸۷). کاراوتا و همکاران (۱۹۹۰) کاهش ارتفاع سورگوم را همگام با افزایش تراکم گزارش کردند. پیرزاد و همکاران (۱۳۸۱) گزارش کردند که در کشت مخلوط سویا و ذرت و سویا رقیب ضعیفی برای ذرت بود.
بر اساس نظریه فیزیولوژیستها، کشت مخلوط گونههای مخلوط با توجه به وجود اختلافاتی نظیر اختلاف ارتفاع، از طریق جذب بیشتر تشعشع خورشیدی موجب افزایش عملکرد میشود. بررسیها در کشت مخلوط ارقام گندم (صادق زاده و همکاران، ۱۳۷۷)، سویا (قادری و رحیمیان، ۱۳۷۳) و ذرت (مظاهری، ۱۳۷۲) نشان میدهند که عملکرد مخلوط بیشتر از کشتهای خالص است. این افزایش از مخلوط ارقامی با تیپ رشدی متفاوت (صادق زاده و همکاران، ۱۳۷۷) و از مخلوط ارقام پا کوتاه و پا بلند ناشی میشود. فاهلر (۱۹۶۵) در کشت مخلوط دو رقم یولاف و شورتر و فری (۱۹۹۹) در کشت خالص و مخلوط هشت رقم و بیست لاین اصلاح شده یولاف، در بین عملکرد بیولوژیک و اقتصادی کشت مخلوط و پرمحصول ترین آنها اختلافی را مشاهده نکردند. ولی جانسون (۱۹۹۹) در کلیه آزمایشهای خود به این نتیجه رسید که عملکرد ارقام یولاف در کشت مخلوط بیشتر از کشت خالص آنها است.
تحقیقات نشان میدهد که برتری بیولوژیک زراعت مخلوط نتیجه استفاده کاراتر از منابع رشد است. اجزای مخلوط ممکن است از نظر استفاده از منابع رشد تفاوت داشته باشند، چنانچه وقتی با همدیگر کشت شوند استفاده بهینه ای را از نور، آب و مواد غذایی نسبت به وقتی که بطور جداگانه کشت شده اند خواهند نمود. به علاوه رقابت علفهای هرز بهدلیل ترکیبی از گونههای گیاهی که دو آشیان اکولوژیک و یا بیشتر را در مزرعه اشغال میکند کمتر میشود. ویل ری و مک فادن (۱۹۹۱) بیان کردند که برتری بیولوژیک زراعت مخلوط به کشت خالص وقتی است که رقابت بین گونهای برای منابع رشد نسبت به رقابت درون گونه ای کمتر باشد. طبق تحقیقات انجام شده در اکثر نقاط جهان، عملکرد کل در کشت مخلوط نسبت به کشت خالص، زمانی که گیاهان در کنار هم سازگاری بیشتری نشان میدهند، افزایش نشان داده است. این امر ناشی از کاهش رقابت بین آنها و سازگاری بیشتر بین آنها میباشد (آینه بند ۱۳۸۶). در آزمایشی که توسط ونزی و همکاران (۲۰۰۵) صورت گرفت، مشاهده شد که کشت ذرت با باقلا موجب افزایش عملکرد دانه ذرت میشود. لی و همکاران (۱۹۹۹) نشان دادهاند که در کشت مخلوط باقلا با گندم، عملکرد دانه گندم ۴۰ درصد افزایش یافت. مظاهری (۱۳۶۶) در آزمایشی جهت ارزیابی رشد و نمو ذرت و کلم زینتی در کشت مخلوط نتیجه گرفت که محصول بهترین ترکیب (ترکیب تراکم زیاد ذرت و تراکم کم کلم زینتی)، ۱۹ درصد بیش از حداکثر عملکرد تک کشتی بود. او اظهار داشت که تراکم بهینه گیاهی در مخلوط بیش از تراکم بهینه گیاهی تک کشتی است که نشان میدهد رقابت برون گونه ای از رقابت درون گونه ای کمتر است. در آزمایش حسینی و همکاران (۱۳۸۲) کمترین میزان عملکرد ارزن علوفه ای در مخلوط با ۲۵ درصد ارزن + ۷۵ درصد لوبیا چشم بلبلی بدست آمد. عملکرد لوبیا چشم بلبلی با افزایش درصد آن در مخلوط بیشتر شد.
۲-۱-۲- نسبت برابری زمین
یوجینایا و همکاران (۱۹۹۱) دریافتند که علی رغم کاهش عملکرد دانه آفتابگردان و لوبیای سودانی در کشت مخلوط، در کل نسبت برابری زمین به ۵۱/۱ افزایش یافت و بیشترین سود خالص به میزان ۴۲۰۳ روپیه در هکتار حاصل شد.
مورالس و فرانکومورا (۲۰۰۹) طی آزمایشی اعلام کردند که با کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا از منابع محیطی با کارایی بیشتری استفاده گردید و مقدار LER به ۸/۱رسید. رشید و همکاران (۲۰۰۲) نیز با کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا اعلام کردند که در حالت کشت مخلوط میزان سودمندی نسبت به کشت خالص آنها بیشتر شد. سینگ (۲۰۰۷) اعلام کرد با کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیا مقدار LER به ۲۵/۱ رسید. سادی و المتولی (۲۰۰۹) اعلام کردند که با کشت مخلوط آفتابگردان و سویا مقدار LER به ۳۷/۱ رسید.
ماکادو و همکاران (۱۹۸۴) گزارش دادند که در کشت مخلوط لوبیا، ذرت و آفتابگردان، مقدار LER برای لوبیا و ذرت، ۲۵/۱ و برای آفتابگردان و ذرت، ۲۹/۱ بدست آمد.
در بررسی کشت مخلوط جو (Hordeum vulgare L.) و نخود فرنگی (Pisum sativum L.)، عملکرد دانه در کشت مخلوط جو و نخود فرنگی بیشتر از تک کشتی گزارش شد. همچنین میزان جذب نیتروژن در تک کشتی جو و کشت مخلوط جو و نخود فرنگی بسیار بیشتر از تک کشتی نخود فرنگی بوده است و مقادیر نسبت برابری زمین نشان داد که کشت مخلوط، ۲۵ تا ۳۸% کارامدتر از کشت خالص بود (هوگارد-نیلسون و همکاران، ۲۰۰۱). جهانی و همکاران (۱۳۸۷) نیز در تیمارهای کشت مخلوط زیره سبز (Cuminum cyminum L.) و عدس، LER بالاتر از یک را گزارش نمودند که نشاندهنده برتری کشت مخلوط نسبت به تک کشتی است. علاوه بر این، LER بالاتر از یک در کشت مخلوط نخود و گندم (Triticum aestivum L.) توسط بانیک و همکاران (۲۰۰۶) و در کشت مخلوط ذرت و خیار (Cucumis sativus L.) توسط قنبری و همکاران (۱۳۸۵) نیز گزارش گردید. راعی و همکاران (۱۳۸۵) مقدار LER بزرگتر از واحد را در ترکیبات مختلف کشت مخلوط سورگوم (Sorghum bicolore L.) و شبدر برسیم (Trifolium alexandrinum L.) گزارش دادند. در شرایط دیم نیز ترکیبهای ۱۰۰% یونجه یک ساله و ۱۰۰% جو و ۷۵% یونجه (Medicago scutellata L.) و ۱۰۰% جو به صورت یک درمیان به لحاظ تولید علوفه خشک، نسبت برابری زمین و عملکرد پروتئین نسبت به کشت خالص برتری داشت (عشقی زاده و همکاران، ۱۳۸۶).
همچنین ساهو و همکاران (۲۰۰۳) با کشت مخلوط آفتابگردان و بادامزمینی (Arachis hypogaea L.) اعلام کردند که در کشت مخلوط میزان سودمندی افزایش یافت و مقدارLER به ۴۵/۱ رسید.
اختلاف در خصوصیات مورفولوژیکی گیاهان در جذب نور مؤثر است و تغییرات آرایش ردیفهای یک مخلوط میتواند جذب نور در بین گیاهان همراه را تغییر دهد. برای ارزیابی کارایی نظام کشت مخلوط از شاخص هایی مانند عملکرد نسبی، نسبت برابری زمین، شاخص سودمندی اقتصادی استفاده میکنند (مظاهری، ۱۳۷۷). ارزیابی کشت مخلوط سورگوم دانهای و سویا نشان داد که مخلوط این دو گیاه در کلیه تیمارها موجب افزایش نسبت برابری زمین شده است و در این میان تراکم ۷/۶۶ بوته در متر مربع و نسبت اختلاط ۶۷: ۳۳ سویا / سورگوم باعث افزایش عملکرد تا ۳۰ درصد گردید (بهشتی، ۱۳۷۵). اوجینای و همکاران (۱۹۹۱) دریافتند که علی رغم کاهش عملکرد دانه آفتابگردان و لوبیای سودانی در کشت مخلوط، در کل نسبت برابری زمین (LER) به ۵۱/۱ افزایش یافت و بیشترین سود خالص حاصل شد. مطالعات رینولدز و همکاران (۱۹۹۴) در شرایط دیم با بارندگی سالانه نسبتاً زیاد (۴۸۰ میلی متر) در مکزیک نشان داد که هنگامی که ماشک علوفهای در نظام مخلوط با گندم بهعنوان علوفه برداشت شد، کل ماده خشک تولیدی ۵/۲ برابر شرایطی بود که گندم به تنهایی کشت شد. در این آزمایش با در نظر گرفتن بیوماس تولیدی بوسیله تککشتی و مخلوط مقدار نسبت برابری زمین برابر با ۴/۱ بود. کوردالی و همکاران (۱۹۹۶) در بررسی کشت مخلوط جو و ماشک علوفه ای در شرایط دیم در سوریه در طی دو سال مشاهده کردند که نسبت برابری زمین در کشت مخلوط در شرایطی که تنها یک برداشت و در انتهای فصل انجام شد بیشتر از یک بود. مظاهری (۱۳۶۴) از ترکیب ۷۵ درصد ذرت و ۲۵ درصد لوبیا، نسبت به تک کشتی این دو گونه ۱۶ درصد اضافه محصول تولید نمود. واهوما و همکاران (۱۹۸۱) اعلام کرد که در کشت مخلوط ذرت و لوبیا، اجزای کشت مخلوط در مصرف منابع محیطی مکمل هم بوده اند. به طوری که جذب عناصر غذایی، بهعنوان یکی از منابع محیطی، در کشت مخلوط بیشتر از کشت خالی بود. آبراهام و سینگ (۱۹۸۴) نیز افزایش نسبت برابری زمین در کشت مخلوط را اساساً بهدلیل افزایش جذب عناصر غذایی اعلام کردند. در آزمایشی زاویه مودت (۱۳۷۴) بیشترین نسبت برابری زمین و مجموع عملکردهای نسبی دانه را در تیمار ۱۰۰% ذرت + ۵۰% لوبیا چشم بلبلی به ترتیب ۱۸/۱ و ۴۳/۱ گزارش نمود. طبق اظهارات وزان (۱۳۷۶) عملکرد دانه ذرت در هر بوته در کشت مخلوط با افزایش سهم آن در مخلوط کاهش معنیداری یافت همچنین افزایش عملکرد در تراکم بوته بالاتر تحت تاثیر افزایش تعداد بلال در واحد سطح قرار گرفت. بنابراین نتیجه گرفتند ذرت در کشت مخلوط از غالبیت بیشتری برخوردار بود. آیابومی (۲۰۰۰) گزارش نمود که اگر چه کشت مخلوط لوبیا چشم بلبلی با ذرت در یک یا چند عملکرد کاهش نشان داد ولی قدرت تولید در مخلوط در واحد سطح بیشتر از تک کشتی بود. لیمافیلو (۲۰۰۰) گزارش نمود که قدرت تولیدی ذرت در مخلوط نسبت به تک کشتی آن ۱۸% افزایش یافت در صورتی که قدرت تولیدی لوبیا ۵% کاهش یافت و نسبت برابری زمین برابر ۱۳/۱ سودمندی بالای کشت مخلوط را نسبت به سیستم تک کشتی نشان داد افزایش تراکم گیاهی منجر به افزایش رشد رویشی ذرت زودرس بیش از ۱۴% عملکرد بیولوژیکی را نسبت به تک کشتی آن افزایش داد. سیروس مهر و همکاران (۱۳۸۲) مشاهده کردند در کشت مخلوط ارزن و ماشک زراعی در تراکم ۱۵ کیلوگرم در هکتار ارزن نوتروفید و ۹۰ کیلوگرم ماشک زراعی بیشترین عملکرد و نسبت برابری زمین بدست آمد. در بررسی که روی کشت مخلوط سورگوم و لوبیا چشم بلبلی انجام شد مشاهده شد که در تراکم متوسط و ترکیب ۲۵ درصد لوبیا و ۷۵ درصد سورگوم بیشترین عملکرد علوفه، تعداد پنجه سورگوم، شاخه فرعی لوبیا چشم بلبلی و نسبت برابری زمین بدست آمد (شریفی و همکاران، ۱۳۸۵).
سیستاکس و همکاران (۱۹۹۳) بالاترین نسبت برابری زمین را در کشت مخلوط ذرت و ارزن معمولی برابر ۱۳/۱ گزارش کردند که این میزان معادل ۱۳ درصد افزایش عملکرد نسبت به تککشتی و گیاه بود. در بررسی که توسط حمایتی و همکاران (۱۳۸۱) درباره کشت مخلوط دو هیبرید دیررس ذرت، به عمل آمد نسبت برابری زمین به حدود ۲۱/۱ افزایش یافت. هیکام و همکاران (۱۹۹۲) در بررسی کشت مخلوط ذرت و لوبیا گزارش کردند که هر دو گونه بطور منفی تحت تاثیر کشت مخلوط قرار گرفتند، با وجود این دو محصول توانستند کاهش عملکرد یکدیگر را جبران کنند و بدین سبب نسبت برابری زمین در تمام تیمارهای کشت مخلوط بیشتر از یک بود که نشان دهنده سودمندی کشت مخلوط است. تستی و همکاران (۲۰۱۰) در بررسی رقابت و مساعدت کشت مخلوط افزایشی ماشک گل خوشهای و جو در شرایط آب و هوای مدیترانهای شاخصهای ارزیابی را مورد مطالعه قرار دادند و افزایش کارایی استفاده از منبع نیتروژن را در کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص نشان دادند و از این شاخصها برای توضیح جریانهای رقابتی درون گونهای و برون گونه ای استفاده کرده و جو را گیاه غالب کشت مخلوط معرفی کرده با این وجود ماشک گلخوشه ای فقط در انتهای فاز ساقه دهی جو توانست حریف اثر رقابتی غله شود. جناب (۱۳۸۱) گزارش کرد که بیشترین نسبت برابری زمین در مخلوط شبدر ایرانی و جو را تیمار ۸۰% شبدر + ۲۰% جو یا نسبت برابری زمین برابر ۳۹/۱ و بیشترین عملکرد علوفه خشک معادل ۱۳۰۹۰ کیلوگرم در هکتار به خود اختصاص داد. رائو و همکاران (۱۹۸۷) به نقل از تونیلو و همکاران کشت مخلوط ذرت را با ارقام سویا طی سه سال برای تولید علوفه در دو الگوی کشت ۱: ۱ و ۱: ۵ (۱ خط سویا : ۵ خط ذرت) بررسی نمودند. نتایج بدست آمده نشان داد که در کشت مخلوط عملکرد ذرت کمی کاهش مییابد ولی نسبت برابری زمین بیش از یک شده و در نتیجه کشت مخلوط سودمند بود. همچنین اندازهگیری پروتئین خام نشان داد که مقدار پروتئین خام در حالت مخلوط بیش از کشت خالص ذرت بود و نتیجه گیری شد که کشت مخلوط ذرت و رقم دیر رس سویا در نسبت ۱ :۱ سودمندتر از سایر ارقام میباشد. اولسانتان (۱۹۹۴) اثر الگوهای مختلف کشت مخلوط کاساوا با ذرت و لوبیا چشم بلبلی را در ردیفهای مختلف طی سه سال در نیجریه بررسی و نتیجه گرفت که نسبت برابری زمین صرف نظر از نوع ترکیب محصولات بیشتر از یک بود. در مخلوط ذرت – کاساوا افزایش عملکرد مخلوط در نسبت ۱:۱ یا ۲:۲ بدست آمد و در مخلوط لوبیا چشم بلبلی – کاساوا (نسبت ۲:۲) بدون کاهش در عملکرد غده کاساوا افزایش عملکرد نشان داد علت برتری کشت مخلوط رقابت محصولات مختلف در فضاهای متفاوت برای منابع مختلف بیان شد به طوری که گیاهان در کشت مخلوط از زمین و نور خورشید به خاطر دورههای رشد نامشابه بطور کافی استفاده نمودند. مظاهری (۱۳۶۴) با بهره گرفتن از روش جایگزینی، کشت مخلوط ذرت و لوبیا را در نسبتهای ۷۵، ۲۵ و ۵۰ درصد ذرت مطالعه کرد. او به این نتیجه رسید که نسبت برابری زمین برای همه تیمارها از یک بیشتر بود. همچنین در تیمار ۷۵ درصد ذرت و ۲۵ درصد لوبیا حدود ۱۶ درصد اضافه محصول بدست آمد.
البته نتایجی مبنی بر عدم کارآمدی کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص نیز در دستیابی به عملکرد مطلوب وجود دارد. بطور مثال، مورالز و همکاران (۲۰۰۹) در کشت مخلوط آفتابگردان و لوبیاچیتی بیان کردند که بالاترین عملکرد دانه لوبیا در واحد سطح کشت در کشت خالص لوبیا مشاهده گردید. لذا برهمکنش بین گیاهان در کشت مخلوط در تراکمهای مختلف آنها میتواند متفاوت باشد و حتماً باید مورد بررسی قرار گیرد.
۲-۱-۳- کنترل علفهای هرز
همان طور که اشاره گردید یکی از مزایای کشت مخلوط، کاهش رقابت علفهای هرز با گیاهان زراعی عنوان شده است. توانایی کشت مخلوط برای رقابت با علفهای هرز به عواملی نظیر انتخاب نوع و رقم گیاه زراعی، تراکم گیاهی و حاصلخیزی و وضعیت رطوبتی خاک بستگی دارد (رحمانی، ۱۳۸۳). محققین زیادی در تحقیقات خود به نتایج مشابهی راجع به کاهش خسارات علفهای هرز در کشت مخلوط اشاره داشتهاند (قنبری و همکاران، ۱۳۸۵؛ پوگیو و همکاران، ۲۰۰۵؛ گومز و گرویچ، ۲۰۰۵). مجنون حسینی و کولار (۲۰۰۸) در بررسی کشت مخلوط لپه هندی (Cajanus cajan L.) و ماش (Vigna radiata L. Wilczek) اشاره داشتند که کاشت یک ردیف ماش در بین خطوط لپه هندی سبب افزایش محصول و کاهش جمعیت علفهای هرز شد، زیرا ماش با رشد سریع در اوایل دوره رشد و نمو لپه هندی میتواند سطح مزرعه را بپوشاند و از رشد و گسترش علفهای هرز جلوگیری کند. قنبری بنجار (۲۰۰۰) در کشت مخلوط باقلا و گندم نیز به نتایجی مشابهی دست یافت. دریایی (۱۳۸۴) نیز طی بررسی اثر کشت مخلوط جو با نخود بر تنوع و فراوانی علفهای هرز بیان کرد کشت خالص نخود، بیشترین جمعیت علفهای هرز را داشت؛ در حالی که تیمارهای کشت مخلوط و همچنین کشت خالص جو علفهای هرز را به خوبی کنترل نمودند. در بررسی کشت مخلوط ذرت با سه واریته مختلف لوبیا چشم بلبلی، کاهش وزن خشک علفهای هرز به میزان ۸۹، ۱۷ و ۱۵% بسته به عادت رشد سه رقم لوبیا نسبت به کشت خالص ذرت گزارش گردید (توباتسی، ۲۰۰۹). بومن و همکاران (۲۰۰۳) نیز اشاره داشتند که کشت مخلوط پیاز (Allium cepa L.) و کرفس (Apium graveolens L.) راهکار مناسبی برای کاهش رشد علفهای هرز و حفظ بهره وری میباشد. کاروترز و همکاران (۲۰۰۰) نیز در کشت مخلوط سویا و ذرت گزارش کردند که ۱۰۰-۷۴% زیست توده علفهای هرز کاهش یافت.
تریپانی و سینگ (۱۹۸۳) در آزمایشی دریافتند تعداد و وزن خشک علفهای هرز به علت کشت دو ردیف لوبیا در بین ردیفهای ذرت به شدت کاهش یافت. علت کاهش خسارت علفهای هرز در کشت مخلوط ذرت با لوبیا پوشش بهتر سطح خاک توسط لوبیا در مقایسه با کشت خالص ذرت عنوان شد. گومرز و گوریتچ (۱۹۹۸) در بررسی اثر کشت مخلوط ذرت و سویا بر کنترل علفهای هرز دریافتند که کشت مخلوط افزایشی بهدلیل پوشش بهتر و متراکم تر زمین و رقابت بیشتر برای استفاده از منابع موجود نسبت به کشت خالص دو گیاه در کاهش میزان خسارت علفهای هرز بهتر عمل نمود. ساماراجیوا و همکاران (۲۰۰۶) نیز در کشت مخلوط ارزن با سویا گزارش کردند که ارزن بهعنوان گیاه همراه به سبب قدرت پنجه زنی بالا قادر است از رشد علفهای هرز بطور چشمگیری ممانعت به عمل آورد و در کاهش جمعیت آنها مؤثر باشد.
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱- مکان و زمان اجرای طرح
این پژوهش در سال زراعی ۹۲-۱۳۹۱ در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری انجام شد. موقعیت جغرافیایی شهر ساری به طول ۵۳ درجه و ۴ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۶ درجه و ۳۹ دقیقه شمالی میباشد. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۴ متر و متوسط بارندگی سالانه ۸۰۰ میلیمتر میباشد.
۳-۲- ابعاد و مشخصات آماری طرح
این طرح در زمینی به مساحت حدود ۸۸۲ مترمربع به ابعاد زمین ۱۸×۴۹ متر انجام شد. آزمایش در قالب بلوکهای کامل تصادفی (RCBD) با سه تکرار و ۱۴ تیمار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کشتهای خالص (تراکم مطلوب) هر یک از گیاهان آفتابگردان (H) و سویا (S) و لوبیا چشم بلبلی (V) در شرایط تداخل و کنترل تمام فصل علفهای هرز (بترتیب WI و WF) و کشت مخلوط آفتابگردان (در تراکم مطلوب) با تراکمهای ۲۰، ۳۰، ۴۰ و ۵۰% هریک از گیاهان سویا و لوبیا چشم بلبلی (نسبت به تک کشتی) بودند.
۳-۳- آماده سازی زمین
قطعه زمینی که سابقه مصرف علفکشهای پیشرویشی و پیشکاشت را نداشت، انتخاب گردید. زمین بوسیله گاوآهن برگرداندار شخم زده شد و سپس جهت خرد شدن کلوخهها، دو بار دیسک عمود بر هم و سپس ماله زده شد. ابعاد هر کرت آزمایشی، ۵×۳ متر و شامل پنج ردیف کشت به فواصل ۶۰ سانتیمتر از هم خواهند بود. در ضمن فواصل بین کرتها و بلوکها نیز از یکدیگر، بترتیب ۶۰ و ۱۰۰ سانتیمتر در نظر گرفته شد.
قبل از کاشت برای تعیین خصوصیات خاک مزرعه از ۱۰ نقطه محل اجرای طرح بطور تصادفی نمونهگیری خاک به عمل آمد. عمق نمونهگیری توسط آگر، ۳۰ سانتیمتر بود. نمونهها پس از مخلوط شدن به آزمایشگاه خاکشناسی انتقال داده شدند. برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک محل انجام آزمایش در جدول ۳-۱ آمده است. بعد از شخم و قبل از تسطیح اولیه، میزان ۴۵، ۸۰ و ۱۰۰ کیلوگرم در هکتار، بترتیب اوره، سولفات پتاسیم و سوپر فسفات تریپل بعنوان کود پایه توسط دیسک بطور سطحی زیر خاک قرار داده شد. ۹۰ کیلوگرم در هکتار کود اوره نیز بصورت سرک پس از ۴۰ روز از کاشت به تمام کرتها و پای بوتهها داده شد.
جدول ۳-۱- برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک محل آزمایش
فاکتور بررسی شده | مشخصات |