در مورد مسئلهای که قرار است توسط مدل پیشنهادی حل شود، در فصل اول این پژوهش توضیحات کافی ارائه شد، ضمن آنکه حتی عنوان پژوهش به تنهایی گویای کامل هدف آن میباشد. در اینجا تنها اگر بخواهیم مجددا مروری کلی و موجز بر این بخش داشته باشیم، میتوان گفت هدف از ارائه این چارچوب، ایجاد یک سیستم چندعاملی است که قادر باشد بر اساس وضعیت کنونی سازمان و سایر عوامل درون و برونسازمانی، بر اساس رسالت و چشمانداز سازمان، وضعیت موردانتظار آن را در افق زمانی معین ترسیم و ارائه نماید. مسلما ایجاد چنین مدلی کار سادهای نبوده و نیازمند تحلیلی دقیق و همهجانبه از بسیاری از عوامل مؤثر در وضعیت حال و آینده سازمان میباشد. در ارائه چارچوب موردبحث سعی شده حتیالامکان تمامی جنبه های دخیل در این وضعیتها لحاظ شوند تا قدرت و کارایی چارچوب به حداکثر رسیده و به یک مدل کاربردی تبدیل شود.
پس از بیان نحوه ایجاد مدل و فلسفهی ایجاد آن، چارچوب پیشنهادی که در شکل ۳‑۳ ارائه شده است و در ادامه به تشریح ویژگیهای آن خواهیم پرداخت:
پایگاه دانش عمومی
شکل ۳‑۳ – شمای چارچوب پیشنهادی
در این چارچوب هر بیضی بیانگر یک عامل هوشمند و هر خط بیانگر ارتباط میان دو عامل است (که به طور مثال می تواند از طریق ACL انجام شود). ارتباطات میان عاملها میتوان یکسویه یا دوسویه باشد که در این مدل بیشتر از ارتباطات یکسویه استفاده شده است. در ادامه متدلوژی مورداستفاده جهت ارائه مدل به همراه جزئیات و کارکرد تکتک عاملها به طور کامل تشریح شده است.
متدلوژی پرامتئوس[۴۶]
با شناخته تر شدن عاملها و گسترش کاربرد آنها به عنوان یک فناوری، نیاز به متدلوژیهای کاربردی به منظور توسعه برنامه های عاملگرا بیش از پیش احساس می شود. پرامتئوس یکی از متدلوژیهایی نوینی است که به منظور توسعه سیستمهای مبتنی بر عاملهای هوشمند ایجاد شده است که طی چندین سال گذشته در تعامل با نرمافزارهای عاملگرا ایجاد شده است. هدف از ایجاد پرامتئوس این بوده که یک متدلوژی ساده، کامل و در عین حال کاربردی برای طراحی سیستمهای چندعاملی ارائه دهد، به گونه ای که هم بتواند در صنعت و برای ایجاد سیستمهای تجاری واقعی و هم توسط دانشجویانی که هیچ پیشزمینهای در توسعه سیستمهای چندعاملی ندارند، در کاربردهای آکادمیک مورداستفاده قرار گیرد. بنابراین پرامتئوس بر خلاف بیشتر متدلوژیهای توسعه سیستمهای چندعاملی که بیشتر حالت انتزاعی و کلی دارند، یک متدلوژی کامل و دارای جزئیات است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ادعا شده که پرامتئوس به گونه ای طراحی شده که می تواند توسط افراد غیرمتخصص (در زمینه سیستمهای چندعاملی) نیز به کار گرفته شود. از مهمترین تفاوتهای پرامتئوس با سایر متدلوژیهای مشابه میتوان موارد زیر را برشمرد:
پشتیبانی از توسعه عاملهای هوشمندی که از اهداف، باورها، نقشهها و رویدادها استفاده می کنند. به بیان دیگر بیشتر متدلوژیهای مشابه به سادگی هر عامل را معادل با یک پروسهی نرمافزاری درنظر میگیرند و یک سیستمچندعاملی را مجموعه ای از این پروسهها میدانند که در تعامل با هم اهداف کلی سیستم را محقق می کنند.
پشتیبانی از ابتدا تا انتها[۴۷] و با جزئیات فرایند که در هر مرحله ورودی و خروجی آن مشخص و قابل مستندسازی خواهد بود.
قابلیت به کارگیری هم در کاربردهای صنعتی و هم برای مقاصد آموزشی و آکادمیک.
ارائه مکانیزم های با ساختار سلسله مراتبی که امکان انجام طراحی در سطوح مختلف انتزاع را فراهم می آورد. چنین مکانیزم هایی در عمل برای انجام طراحیهای بزرگ مقیاس ضروری هستند.
به جای استفاده از مدل خطی آبشاری، از یک مدل تکرار شونده برای فازهای مختلف مهندسی نرمافزار استفاده می کند.
با توجه به مطالب فوق، شاید بتوان گفت مهمترین مزیت پرامتئوس نسبت به متدلوژیهای مشابه گزینهی اول میباشد. سایر متدلوژیها در حقیقت از عاملهای هوشمند استفاده نمیکنند، بلکه عاملها را به صورت نرمافزارهایی جعبه سیاه به تصویر میکشند. البته مسلما پرامتئوس نیز قادر به ارائه یک تصویر شفاف و کامل جعبهسفید از عاملها نیست، ولی به هر حال سعی کرده است که معماری سیستم چندعاملی را به صورت دقیقتر بیان کند. بنابراین میتوان ادعا کرد که این متدلوژی برای توسعه عاملهای BDI گزینهی مناسبی است و شاید برای طراحی و توسعه سایر انواع عاملها به این اندازه مناسب به نظر نرسد.
متدولوژی پرامتئوس شامل ۳ فاز است. فاز مشخصات سیستم[۴۸] تمرکز بر روی شناسایی کارکردهای اساسی سیستم دارد که در آن تمام ورودیها، خروجیها و منابع دادهای مشترک مهم مشخص میشوند. اطلاعات خامی که از محیط بدست میآید را ورودی یا ادراک[۴۹]، و مکانیزم تاثیرگذاری بر روی محیط را خروجی یا عمل[۵۰] میگویند. معمولا برای اینکه عاملها بتوانند عملیاتی انجام دهند نیاز به اطلاعاتی از محیط دارند. این عملیات میتواند از یک طیف بسیار ساده در حد منطق گزارهها تا بسیار پیچیده در حد هوش مصنوعی باشد. قابلیتهای کارکردی[۵۱] که در این فاز نشان داده میشود، بر روی جنبههای مشخصی از سیستم تمرکز دارد. فاز طراحی ساختاری[۵۲] از خروجی های فاز قبل استفاده میکند تا مشخص کند سیستم شامل چه عاملهایی است و آنها چگونه با هم تعامل می کنند. با دستهبندی کارکردها بر اساس تقارب آنها، عاملهای مختلف را طراحی میکنیم. کارکردهایی که از دادههای یکسان استفاده میکنند برای اینکه به یک عامل تعلق گیرند بسیار مناسب هستند. در این فاز نمودار ارتباط بین عاملها و کارکردهایشان نمایش داده میشود. ما باید عاملهایمان را به صورتی طراحی کنیم تا انسجام[۵۳] بالا باشد و از جفت شدگی[۵۴] (وابستگی عاملها به یکدیگر) به شدت پرهیز کنیم. فاز طراحی جزئیات[۵۵] به منطق داخلی هر عامل و اینکه هر عامل چگونه وظایفش را در داخل سیستم انجام میدهد، نگاه میکند. در این فاز قابلیتهای کارکردی هر عامل به طور صریح مشخص میشود. این قابلیتها میتوانند ساده یا تو در تو باشتد که هر چه تعداد سطوح یک قابلیت بیشتر شود، پیچیدگی آن نیز بیشتر میشود. در این مرحله نمودار مروری هر عامل کشیده میشود. نمودار این فاز شبیه به نمودار فاز قبل است با این تفاوت که به جای اینکه روابط بین عاملها مد نظر باشد، قابلیتهای هر عامل مد نظر است]۶۷[.
در ادامه فازهای سهگانه متدلوژی پرامتئوس در مدل پیشنهادی تشریح شده است.
فاز مشخصات سیستم
همانگونه که پیشتر در بخش تشریح متدلوژی بیان گردید، کارکردهای اصلی سیستم، ورودی ها، خروجیها و منابع دادهای موردنیاز سیستم در این فاز مشخص میشوند. پس در ابتدا ضروری است کارکرد کلی سیستم را مشخص نماییم. در اینجا هدف ایجاد مدلی است که بتواند به کمک عاملهای هوشمند خودمختار، در یک سازمان دارای سیستم اطلاعاتی راهبردی، با پارامتری نمودن وضعیت فعلی سازمان (و نیز اهداف آتی و چشمانداز سازمان) در یک افق زمانی مشخص، وضعیت موردانتظار سازمان را ترسیم نموده و به نحو قابل درکی ارائه دهد.
در این مدل از روش سناریوسازی برای ترسیم وضعیت آینده سازمان استفاده شده و درنهایت با ایجاد چندین سناریو، مناسبترین آنها را با توجه به شرایط به عنوان وضعیت موردانتظار انتخاب نموده و ارائه میکنیم.و در اولین قدم بایست عوامل تأثیرگذار در ایجاد یک سناریو تعیین شوند. عواملی که به طورکلی (و به صورت مشترک در تمامی سازمان ها) میتوانند بر وضعیت آینده سازمان و ایجاد سناریوهای آینده تأثیرگذار باشند، را میتوان به صورت زیر برشمرد:
وضعیت فعلی و فرصتها و چالشهای سیاسی از قبیل مانند سیاستهای کلان داخلی و خارجی دولت، مراودات سیاسی با سایر کشورها، امکان استفاده از تسهیلات و حمایت نهادهای دولتی، اقتصادی مانند زمینه های سرمایه گذاریهای کلان دولتی و خصوصی، تحریمهای اقتصادی، تفاهمنامه های همکاری بین المللی، شرکای تجاری، اجتماعی و فرهنگی مانند الگوی مصرف جامعه، میزان تجملگرایی، تمایل به استفاده از یک کالا یا خدمت ویژه که همگی میتوانند سرنوشت آینده و جهتگیریهای یک سازمان را به طور کلی تعیین نموده یا دستخوش تغییر کنند. در کنار این عوامل محیطی که معمولا از کنترل سازمان خارجند، وضعیت و توان مالی سازمان و سابقه موفقیتها یا ناکامیهای تجاری آن، محصولات و خدماتی که سازمان در گذشته و حال تولید و ارائه میکرده یا در آینده قصد سرمایه گذاری بر روی آنها را دارد و چشمانداز آیندهی افزایش یا کاهش تقاضا برای این کالاها یا خدمات، محصولات و کالاهای مشابه، سرعت رشد فناوریهای موردنیاز سازمان جهت تولید آن کالاها یا خدمات، بازار هدف، میزان گستردگی و مخاطبین آن و نیز رقبای سازمان، تنوع و توان و مزایای رقابتی آنها و میزان تأثیرگذاری هریک بر بازار، کارکنان و نیروی انسانی و نیز تخصصهای موردنیاز جهت ارائه بهینه خدمات از سوی سازمان، میزان در دسترس بودن نیروی انسانی و سطح تخصص آنها و همچنین هزینه های جذب، آموزش و نگهداری نیروی کار و تأمین رفاه و رضایت شغلی آنها و مواردی از این دست میتوانند وضعیت موردانتظار سازمان را تحتالشعاع خود قرار دهند. همانطور که مشاهده میکنید اینها اکثرا اطلاعاتی هستند که به سادگی از طریق یک سیستم مدیریت منابع سازمان در اختیار بوده و لذا در تأمین اطلاعات ورودی سیستم با مشکلی مواجه نخواهیم بود. سیستم بایست این قابلیت را داشته باشد که با پردازش اطلاعات ورودی، دانش موردنیاز خود را از آنها استخراج نموده و به صورت مناسب ذخیره و از آن در ایجاد ترسیم سناریوی وضعیت موردانتظار استفاده نماید. این سناریو در واقع خروجی سیستم خواهد بود. با توجه به آنچه گفته شد سیستم باید قابلیت نمایش وضعیت فعلی و وضعیت موردانتظار را داشته باشد. برای این منظور نیز میتوان این وضعیتها را در قالب پارامترهایی در زمان حال و آینده نمایش داد که مقادیر هر پارامتر می تواند در طول زمان تغییر نماید. همچنین ممکن است این متغیرها به هم وابسته بوده و روابط معناداری میان آنها برقرار باشد. این روابط بین متغیرها می تواند به صورت یکطرفه یا دوطرفه باشد و تغییر مقدار هر متغیر بر روی متغیر دیگر تأثیری قابل پیش بینی و اندازه گیری بهجای بگذارد (مثلا رابطه بین میزان درآمد و تعداد کارکنان شرکت یا بین میزان درآمد و رضایت شغلی کارکنان). پس در واقع هر سناریو به صورت مجموعه مقادیری برای تعدادی پارامتر بیان خواهد شد (مثلا میزان درآمد یا تعداد کارکنان سازمان در حال حاضر و مقادیر همان پارامترها در سال آینده) که بیانگر وضعیت سازمان در یک برهه زمان مشخص است. حال که ورودی، خروجی و کارکرد کلی سیستم بیان گردید، میتوانیم به بررسی فاز طراحی ساختاری بپردازیم.
فاز طراحی ساختاری
فاز طراحی ساختاری از خروجی های فاز قبل استفاده میکند تا مشخص کند سیستم شامل چه عاملهایی است و آنها چگونه با هم تعامل می کنند.
از آنجا که با یک سیستم اطلاعاتی راهبردی مواجهیم، دسترسی به اطلاعات معمولا به سادگی امکان پذیر خواهد بود و دغدغهی اصلی در این پژوهش یکی نحوه تبدیل دانش ضمنی موجود در عناصر مختلف درون و برونسازمانی به دانش صریح و دیگری نحوه تحلیل این اطلاعات و دانش بدست آمده به منظور دستیابی به نوعی هوشمندی و تشخیص یک الگوی رفتاری ساختیافته برای سازمان است که بتواند به نوعی پیش بینی در وضعیت آینده سازمان با توجه به وضعیت فعلی آن منجر شود. این مفهوم شباهت بسیاری با مباحث هدفگذاری در سازمانها داشته که یکی از راه حلهای ارائه شده برای آن از طریق ترسیمسناریو است. لذا ما از تکنیک ترسیم سناریوی هدفگرا برای دستیابی به این مهم بهره بردهایم و با بررسی مجزای وجوه مختلف سازمان، هریک از آن وجوه را از طریق یک عامل هوشمند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و نهایتا به برقراری رابطه مناسب بین این وجوه به هدف موردنظر دست خواهیم یافت. هوشمندی موردبحث در این مدل در ساختار و رفتار درونی عاملها متمرکز بوده و می تواند از سطوح بسیار پیچیده (مانند الگوریتمهای هوش مصنوعی، شبکه عصبی، ژنتیک یا غیره) تا عبارات و گزارههای شرطی ساده متغیر باشد. توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که بسیاری از سامانههای هوشمند دارای رفتارهای خودساختیافته و پیچیده، از اجزای با توان پردازشی و یا به عبارتی میزان هوشمندی بسیار اندک تشکیل شده اند که با قرارگیری در کنار یکدیگر سطح قابل توجهی از هوشمند را ایجاد می کنند. از طرف دیگر با توجه به نوپا بودن حوزه پژوهشی سیستمهای چندعاملی و کمبود کارهای عملی انجام شده در این زمینه نبایست انتظار داشت مدل ارائه شده جزئیات بسیار دقیقی از این هوشمندی ارائه دهد.
برای ارائه مدل با توجه به متدلوژی پرامتئوس ابتدا مهمترین جنبه های تأثیرگذار در وضعیت سازمان را مشخص نمودهایم که عبارتند از:
توان مالی سازمان
رقبا
منابع انسانی
ذینفعان
محصولات و خدمات
دانش سازمانی
تواناییهای بالقوه سازمان
سایر عوامل محیطی
در این فاز متناظر با هر یک از این موارد یک عاملهوشمند درنظر میگیریم که وظیفهی بررسی سازمان از حیث آن جنبه خاص را بر عهده دارد (توجه به این نکته ضروری است که ممکن است جنبه های مختلف و متعدد دیگری نیز در آینده سازمان تأثیرگذار باشند، اما در این پژوهش ما صرفا جنبه های مذکور را مدنظر قرار داده و از بررسی سایر جنبه های احتمالی به دلیل محدودیت زمانی صرفنظر میکنیم، اما بدیهی است که در صورت نیاز مدل ارائه شده انعطاف لازم برای گنجاندن وجوه دیگر در آینده را داراست).
اما کارکرد کلی چارچوب پیشنهادی در این پژوهش هدف آنست که اجزای هر سازمان برخوردار از سیستم اطلاعاتی راهبردی را در قالب عاملهای هوشمند نگاشت کرده و با برقراری روابط مناسب بین آن عاملها، راهکاری به منظور پیش بینی وضعیت موردانتظار سازمان در یک افق زمانی خاص با کمک تکنیک سناریوسازی ارائه کند. در طراحی چارچوب مذکور سعی برآن است که در کلیه سازمانها قابل انطباق و کاربرد باشد، هرچند بهنظر میرسد که در سازمانهای پروژهمحور کارایی بهتر و ملموستری از خود نشان دهد، زیرا کارکرد عاملهای ترسیم شده در اینگونه سازمانها شفافتر و بدون ابهامتر خواهد بود.
سیستم بایست بتواند با درنظر گرفتن رسالت و چشمانداز سازمان و با کمک دانش موجود و در دسترس سازمان، با توجه به عوامل محیطی، بازار، محصولات و خدمات فعلی و آینده، تمایلات ذینفعان، امکان تدارک مواد و خدمات و با بهره گرفتن از مناسب از توان مالی و منابع انسانی سازمان، سناریوهایی برای ترسیم وضعیت موردانتظار در یک بازه زمانی خاص ارائه داده و از میان آنها محتملترین سناریو را انتخاب نموده و به عنوان وضعیت موردانتظار ارائه دهد. در حقیقت هدف چارچوب پیشنهادی نگاشت ملزومات انجام این کار به عاملهایی هوشمند یا به بیان دیگر نگاشت سازمان به یک سیستم چندعاملی به گونه ای است که هر عامل مستقل و دارای قدرت تصمیم گیری و میزان قابل قبولی از هوشمندی در اتخاذ تصمیمات خود باشد، به نحوی که با تعامل تمامی این عاملها، خروجی حاصل از تصمیمات آنها کل سیستم را در راستای استراتژی کلان به سوی چشمانداز موردانتظار به پیش برد. توجه به این نکته بسیار ضرویست که از آنجا که از یک طرف ما با یک سیستم چندعاملی مواجهیم، اطلاعات برای ما از اهمیت کلیدی برخوردارند و از آنجاکه از طرف دیگر با یک سیستم اطلاعاتی راهبردی مواجهیم، تأمین اطلاعات کار دشواری نخواهد بود، بلکه قسمت مهم استخراج دانش موردنیاز عاملها از این اطلاعات (تأمین ورودی سیستم) و استفاده از آن دانش به منظور اتخاذ تصمیمات صحیح و بهینه به صورت مستقل توسط هر عامل است (ایجاد خروجی سیستم). بدین منظور در مدل پیشنهادی یک پایگاه دانش مشترک درنظر گرفته شده و فرض بر آن است که دانش موردنیاز هر عامل از طریق روشهای داده کاوی در آن ذخیره شده باشد.
در تشریح کارکرد و ارتباطات میان عاملها به طور مختصر میتوان گفت که یکی از اجزای اساسی مدل پایگاه دانشی است که دانش ضمنی موجود در سازمان و نیز دانش موردنیاز کلیه عاملهای هوشمند مدل پیشنهادی را به صورت صریح در خود ذخیره می کند. نکتهی بسیار مهم آنکه نحوه تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح قابل ذخیرهسازی بر روی مدیا جهت استفادهی عاملها، نیازمند به کارگیری تکنیکهای داده کاوی است که از حوزه این پژوهش خارج است. پس از آن تمامیعاملها قادر خواهند بود از دانش موجود در این پایگاهدانش استفاده کنند و نیز دانش خود را در صورت نیاز از طریق این پایگاه به اشتراک بگذارند. ساز و کار درونی عاملها نیز می تواند از الگوریتمهای پیچیده هوش مصنوعی تا گزارههای سادهی منطقی و پرسوجوهای عادی بر روی پایگاههایاطلاعاتی موجود متغیر باشد. ضمنا میزان هوشمندی هر عامل بسته به سیستماطلاعاتی در دسترس و ماهیت سازمانی که از آن سیستم اطلاعاتی راهبردی استفاده می کند، می تواند متفاوت باشد که این حقیقت میزان اهمیت هر عامل را بسته به نوع سازمان و سیستم اطلاعاتی تعیین می کند. اما در تشریح کارکرد عاملها میتوان چنین گفت که عامل انطباقدهنده رسالت و چشمانداز با نظارت بر تصمیمات سایر عاملها از انطباق آنها با چشمانداز کلی اطمینان حاصل می کند و در صورت مغایرت تصمیمات یک عامل با چشمانداز و رسالت سازمان، از اجرای آن تصمیم جلوگیری به عمل می آورد. بدیهی است که جهت پیادهسازی این عامل نیاز است ابتدا رسالت و چشمانداز سازمان به صورت دانشصریح بیان شده و در پایگاه دانش عمومی مشترک ذخیره شود و نیز هر تصمیمی که قرار است سازگاری آن با چشمانداز از طریق این عامل بررسی شود، می بایست با شاخص هایی از دانش صریح مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و میزان تناسب به درستی مشخص شود. از آنجا که بسیاری از این شاخص ها ممکن است به صورت فازی بیان شوند، لذا ممکن است خروجی حاصل از این عامل نیز یک خروجی فازی باشد.
عامل بعدی با نام مراقب PESTEL وظیفهی رصد عوامل محیطی را برعهده دارد. این عامل نیز به طریقی مشابه عامل قبلی، با سایر عاملها در ارتباط است. از آنجا که تمامی عاملها برای اتخاذ تصمیمات هوشمندانه نیاز به داشتن دیدی صحیح از محیط پیرامون خود دارند، بایست بتوانند به طریقی این دانش را کسب نمایند که عامل مراقب PESTEL در مدل پیشنهادی این وظیفه را بر عهده دارد. تحقیق و توسعه یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در نیل به وضعیت موردانتظار است که در این مدل نیز به صورت یک عامل هوشمند نمایش داده شده است. میزان هوشمندی و قابلیت درک آینده در این عامل بایست در سطح بالایی باشد تا بتواند دانش و نتیجتا تصمیم گیری و عملکرد سایر عاملها را اصلاح کرده و بهبود بخشد و این در واقع همان وظیفهی اصلی این عامل هوشمند است. عامل تدارکات وظیفهی احتمالسنجی، براورد هزینه و بررسی پیشزمینه و امکان فراهمسازی ملزومات یک فرایند که ممکن است توسط سایر عاملها موردنیاز باشد، به بهترین و مناسبترین وضع ممکن را بر عهده دارد. این عامل به دلیل واضح و مشخص با عامل هوشمند تحلیلگر بازار ارتباطی تنگاتنگ دارد. عامل تحلیلگر بازار به صورت هوشمند با تعامل با سایر عاملهایی از قبیل مراقب PESTEL، وضعیت لحظهای بازار هدف سازمان را رصد نموده و با توجه به ارزشهای حاکم بر سازمان (رسالت و چشمانداز) رویکرد و تصمیمات سازمان را در این قبال مدیریت خواهد نمود. نیاز به هوشمندی و الگوریتمهای تحلیل بازار در این عامل هوشمند بدیهی و اجتناب ناپذیر است. توجه عامل تحلیلگر ذینفعان نیز به تمایلات و گرایشات ذینفعان معطوف بوده و نظرات آنها را در آینده سازمان لحاظ خواهد نمود. این ذینفعان میتوانند شامل گروه های مختلفی باشند که هر یک بایست به صورت جداگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته و نظرات آنها به صورت دانش صریح در پایگاه دانش مشترک ذخیره شده و توسط این عامل موردارزیابی قرار گیرد. منابع انسانی یکی از وجوه مهم تأثیرگذار در آینده سازمان است که می تواند مستقیما بر سیاستهای و خط مشی سازمان و همینطور بهرهوری و کیفیت تولیدات یا خدمات آن تأثیرگذار باشد و عامل تنظیمکننده منابع انسانی تجزیه و تحلیل آن را در سطوح مختلفی از تأمین نیروی انسانی گرفته تا روشهای جلب رضایتمندی و افزایش راندمان کاری آنها بر عهده دارد. ناظر محصولات و خدمات با توجه به عوامل مختلف دیگری مانند بازار، ذینفعان، منابع انسانی و وضعیت مالی سازمان، تصمیمات مربوط به تولیدات و خدمات سازمان را مدیریت و کنترل خواهد نمود (مواردی مانند اینکه چه محصولات یا خدماتی میتوانند توسط سازمان ارائه شوند یا چه خدمت یا محصولی بایست جایگزین شده و یا از رده خارج شود). عامل ناظر مالی وظیفهی واضحتر و ساده تری برعهده دارد که همانا تجزیه و تحلیل شرایط مالی سازمان در گذشته و حال و پیش بینی روند نوسانات مالی در آینده سازمان میباشد. بسیاری اطلاعات موردنیاز این عامل دادههایی است که از پایگاهداده های سیستم امورمالی سازمانها قابل استخراج است.
در ادامه به تفصیل و به صورت مجزا کارکرد هر عامل در چارچوب پیشنهادی را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. لازم به ذکر است برای انجام فاز طراحی ساختاری از نرمافزار JACK Development Environment (که نرمافزاری مختص تجزیه و طراحی سیستمهای چندعاملیست) استفاده شده است.
۳.۳.۲.۱. عامل انطباق دهنده رسالت و چشم انداز
هدف از ایجاداین عامل کنترل عاملهای دیگر به منظور عمل در راستای رسالت و چشمانداز سازمان است. از آنجایی که وضعیت موردانتظار سازمان بایست در راستای رسالت و مأموریت آن سازمان بوده و با چشمانداز سازمان ناهمخوانی و تضادی نداشته باشد، لذا نیازمند عاملی هستیم که تصمیمات و اعمال سایر عاملها را (منظور تصمیمات و رفتاری است که عامل از خود بروز میدهد) با چشمانداز پیش روی سازمان انطباق دهد و از عدم سازگاری احتمالی عملکرد یک عامل با چشمانداز و مأموریت سازمان اطمینان حاصل نماید. ضرورت وجود این عامل بدینصورت توجیه می شود که چنانچه کنترلی در این زمینه بر عملکرد عاملها صورت نگیرد، ممکن است منجر به ایجاد سناریوها و در نهایت ترسیم وضعیت مطلوبی گردد که کاملا با چشمانداز، ارزشها و رسالت سازمان ناهمسو و ناهمخوان باشد و در نتیجه خروجی کل سیستم فاقد ارزش و اعتبار خواهد بود. بنابراین این عامل یکی از مهمترین عاملهای این چارچوب میباشد.
تعیین اینکه آیا تصمیمی که قرار است توسط یک عامل اتخاذ شود، با رسالت و چشمانداز سازمان همخوانی لازم را دارد یا خیر؟
انحراف تصمیمی که قرار است اتخاذ شود با چشمانداز سازمان به چه میزان است؟
آیا ممکن است تصمیم موردنظر با آنکه با چشمانداز سازمان انطباق ندارد، تأثیر مثبتی در آینده سازمان داشته باشد؟
آیا نهایتا عامل اجازهی اجرای تصمیم موردنظر را دارد یا خیر؟
این عامل با توجه به دانشدرونی خود و تجربیاتی که از سوابق گذشته کسب نموده است، ممکن است در برخی برهههای زمانی اجازه اتخاذ تصمیماتی را توسط سایر عاملها صادر نماید که گرچه بهظاهر و بهتنهایی برخلاف رسالت یا چشمانداز سازمان به نظر برسند، ولی در طول زمان و در کنار سایر تصمیمات اتخاذ شده توسط سایر عاملها، سازمان را در جهت نیل به چشمانداز و دستیابی به وضعیت موردانتظار یاری نماید. عملکرد این عامل با آنکه از دید خارجی ممکن است بسیار ساده و کلی به نظر برسد، نیازمند سطح بالایی از دانش و هوشمندی درونی میباشد که عامل مذکور بایست به طریقی در طول زمان بدان دست یابد و آن را به فرم مناسبی ذخیره نماید. دستیابی به اطلاعات خام موردنیاز توسط این عامل کار چندان دشواری نخواهد بود(فراموش نکنید که با یک سیستم اطلاعاتی راهبردی طرف هستیم!)، اما قسمت دشوار در واقع استخراج دانش از این داده های خام و نیز تبدیل دانش ضمنی[۵۶] موجود در سازمان به دانش صریح[۵۷] قابل ذخیرهسازی و به روز رسانی بر روی مدیا توسط این عامل است که به راحتی امکان پذیر نمی باشد.
همچنین رسالت و چشمانداز سازمان نیز، بایست به طریقی مناسب فرموله شده و در اختیار این عامل قرار داده شوند که این کار بهتر است توسط کارکنان خبره سیستم اطلاعاتی با دقت تمام صورت پذیرد، زیرا هرگونه اشتباه در این زمینه می تواند نتایج فاجعهباری داشته و عملکرد کل چارچوب پیشنهادی را با اخلال مواجه کند.
ارتباط این عامل با تمام عاملها نیز به صورت یکطرفه میباشد. به طور کلی این عامل یک عامل منفعل است که هیچگاه شروعکننده ارتباط با سایر عاملها نخواهد بود، بلکه سایر عاملها به منظور تأیید صحت تصمیماتشان، بایست بدان مراجعه نموده و اقدام به درخواست تأیید صحت تصمیم اتخاذ شده نمایند. از لحاظ پیادهسازی، عامل انطباقدهنده رسالت و چشمانداز بایست از یک پایگاه دانش، تکنیکهای داده کاوی و الگوریتمهای هوش مصنوعی برای انجام وظایف خود بهره کافی ببرد. ارتباط این عامل با سایر عاملها نیز می تواند در قالب یک وبسرویس با یک ورودی منفرد (تصمیم موردنظر) و یک خروجی بولی یا فازی (معینکننده انطباق یا عدم انطباق و یا میزان انطباق تصمیم موردنظر با چشمانداز و رسالت سازمان) پیادهسازی شود. مسلما در اینصورت تنها عاملهای موردنظر تعیین شده در چارچوب پیشنهادی اجازه دستیابی و فراخوانی وب سرویس ایجاد شده را خواهند داشت. البته پیشنهاد دیگری نیز به منظور پیادهسازی این عامل وجود دارد و آن پیادهسازی عامل انطباقدهنده رسالت و چشمانداز در قالب یک ناظر[۵۸] برای سایر عاملهاست. مزیتی که این روش پیادهسازی در پی خواهد داشت آن است که می تواند با اتکا به قوهی قهریه! مانع از اتخاذ خودسرانه تصمیمات توسط عاملهای مدل پیشنهادی گردد.
شکل ۳‑۴ عامل انطباقدهنده رسالت و چشمانداز
شکل ۳‑۴ بیانگر شمای عامل در سیستم موردنظر است. این عامل با دو پایگاه دانش در ارتباط است که یکی پایگاه دانش عمومی سیستم (مشترک در میان تمام عاملها) و دیگری پایگاه دانش درونی عامل میباشد. ترجمهی مواردی از قبیل چشمانداز و رسالت سازمان به نحو قابل فهم برای این عامل (به صورت دانش صریح) بایست در پایگاه دانش اختصاصی این عامل در دسترس باشد و بدیهی است که هر گونه تغییر در این موارد بایست به طریقی (توسط کاربران سیستم اطلاعاتی راهبردی) در این پایگاه ثبت شود. همچنین این عامل (مانند تمامی عاملهای دیگر) می تواند در صورت صلاحدید بخشی از دانش خود را از طریق پایگاه دانش عمومی با سایر عاملها به اشتراک بگذارد.
پیادهسازی این عامل از لحاظ نحوه فعالیت ممکن است به دو روش منفعل[۵۹] یا فعال[۶۰] انجام شود. ، منظور از منفعل آنست که عامل به خودی خود درخواست یا پیامی به سایر عاملها ارسال نمیکند، بلکه بایست از طریق سایر عاملها مورد ارجاع قرار گیرد، بدین ترتیب که هر عاملی از عاملهای سیستم که تصمیمی را اتخاذ نموده و قصد انجام فعالیتی را دارد، بایست برای اطمینان از تطابق تصمیم خود با چشمانداز سازمان، آن را در قالب یک پیام به این عامل ارسال نموده و که این عامل پس از بررسی، نتیجه را به صورت پیامی به عامل درخواست کننده بازمیگرداند. محتویات پیامهای ارسالی و دریافتی بایست برای هردو عامل قابل فهم باشد. توجه داشته باشید که این پیامها الزاما شامل دانش خاصی نبوده و ممکن است حاوی مقادیری اطلاعات خام و پردازش نشده باشند. به طور مثال عامل کنترل کننده محصولات و خدمات، با بهره گرفتن از دانش درونی خود تصمیمی مبنی بر تولید یک محصول جدید اتخاذ نموده است. آن عامل برای اطمینان از عدم مغایرت این تصمیم با چشمانداز سازمان بایست تصمیم خود را به صورت گزارههایی قابل فهم برای عاملانطباقدهنده رسالت و چشمانداز ارسال نموده و با دریافت نتیجه از سوی عامل مذکور، آن نتیجه را در اجرایی نمودن تصمیم خود، لحاظ نماید. در حالت پیادهسازی فعال، این عامل بایست بر تمامی عاملهای دیگر نظارت مستمر داشته و به محض اینکه عاملی قصد اجرای تصمیمی را داشته باشد، آن تصمیم را از لحاظ انطباق یا عدم انطباق با رسالت و چشمانداز سازمان بررسی نموده و در صورت عدم تطابق، مانع از اجرای آن شود. در این حالت تنها در صورت عدم انطباق تصمیم یک عامل با چشمانداز سازمان، پیامی از سوی این عامل به آن ارسال خواهد شد که بیانگر عدم امکان اجرای چنین عملیاتی توسط آن عامل است و می تواند در ارتقای دانش درونی عامل مذکور مؤثر باشد.
عامل مراقب PESTEL[61]
این عامل وظیفه مراقبت و آگاه نمودن عاملها از وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی، محیطی و قانونی را که در واقع همگی عواملی خارجی سازمان و نیز خارج از حیطه کنترل آن میباشند را بر عهده دارد. مسلما تمام موراد ذکر شده در آیندهی هر سازمان نقش مهم و اساسی ایفا می کنند (که البته این نقش بسته به نوع و شرایط سازمان ممکن است در هر حوزه کمتر یا بیشتر باشد، ولی به هر حال تأثیرپذیری سازمان از عوامل خارجی ذکر شده غیرقابل انکار است) و لذا تصمیماتی که توسط هر عامل اتخاذ می شود، بایست با درنظر گرفتن تمامی این شرایط باشد و درغیر اینصورت ممکن است آینده کل سازمان را به مخاطره بیاندازد. در نتیجه نیاز به عاملی که بتواند سایر عاملها را به محض هرگونه تغییر در عوامل ذکر شده، از آن تغییرات آگاه سازد، ضروری به نظر میرسد و به همین دلیل در مدل پیشنهادی ما یک عامل هوشمند به این کار اختصاص داده شده است.
مجموعه ای از متغیرها و پارامترهای مختلف در شش حوزه ذکر شده بایست مدام توسط این عامل بررسی شده و تغییرات احتمالی در هر یک از آنها ثبت و در تصمیم گیریهای این عامل تأثیرگذار باشند. برخی از مهمترین مواردی که عامل در هر حوزه بایست بدانها توجه داشته باشند عبارتند از: