همانطور که در جدول زیر مشاهده می شود، خمیرمایه تحقیق بیشتر متمایل به فضای علمی، آکادمیک و دانشگاهی است که محقق بدون در نظر گرفتن محدودیت های مادی ، زمانی ، مدیریتی ، و با هدف تولید علم ( اعم از کاربردی یا غیر کاربردی) ، در یک فضای انتزاعی و بریدن از جامعه ، در لاک خود مشغول تحقیق و پژوهش است.
در مقابل تحقیق ، مفهوم توسعه و نوآوری مطرح است. در توسعه و نوآوری تولید ثروت حرف اساسی را می زند. استفاده بهینه از دانش و تکنولوژی ، به منظور تولید مواد ، وسایل ، محصولات و خدمات جدید است که منجر به تولید یک فعالیت جدید اقتصادی و یا بهبود و بقای وضعیت فعلی می شود هدف اصلی توسعه و نوآوری است. پس هدف توسعه و نوآوری تولید ثروت است، بنابراین متخصصی که به توسعه و نوآوری می پردازد ، نه تنها از جامعه جدا نیست بلکه در قلب جامعه ، با جامعه و برای جامعه است و حسگرهای او بیش از هر کس دیگر هر حرکت حتی کوچکی را در جامعه ( هم در بعد داخلی و هم بین المللی) تشخیص می دهد و آن را به درستی تحلیل می کند و خود را برای بهره برداری بهینه آماده می سازد. تحقیق ، توسعه و نوآوری با ایجاد فرصت های سرمایه گذاری ، محصولات و خدماتی را ایجاد می کند که قابلیت ارزش افزوده و تولید ثروت را داشته باشد (رادفر و دیگران, ۱۳۸۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
جدول ۲- ۲ : تفاوت های تحقیق با توسعه و نوآوری
توسعه و نوآوری | تحقیق |
ایجاد طراحی محصول و نمونه اولیه محصول | ایجاد موقعیت سرمایه گذاری در آینده نامعلوم |
تاکید بر کارایی مبتنی بر هزینه | تاکید بر اکتشافات مفاهیم جدی |
ارزیابی با میزان ثروت تولید شده | ارزیابی با میزان علم تولید شده |
استفاده از دانش | ایجاد دانش |
۲-۸ انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت
به طور کلی انتقال دانش از دانشگاه به بخش تجاری نیازمند دخالت فعال مخترعین دانشگاهی است (Goldfarb & Henrekson, 2003). یکی از ابزارهای مهم برای اینکه دانشگاه با صنعت همکاری کند انتقال تکنولوژی و فعالیت های تجاری سازی است (Wang & Lu, 2007).
توسعه فعالیت های انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت دربرگیرنده تعدادی روند سازمانی و نهادی و همچنین تلاش دولت در جهت ساخت و ارتقا مزیت رقابتی بنگاه که مبنی بر خلق دانش مفید است ،می باشد. اولا ، اگرچه بنگاه ممکن است تحقیق و توسعه داخلی داشته باشد ، اما این برای توسعه توانایی جذب دانش خارجی به منظور دستیابی به اختراعات جدید علم و تکنولوژی و به اشتراک گذاشتن یافته های پژوهشی به روز برای دانشگاه ها کافی نیست. بنابراین ، استفاده از دانشگاه های خارجی و توسعه ارتباط های متقابل با دانشگاه به منظور جذب و دستیابی به دانش جدید به استراتژی مهم برای بنگاه در اقتصادهای دانش بنیان تبدیل شده است. دوما ، راه ایجاد دانش جدید، تقویت روحیه همکاری بین پژوهشگران در دانشگاه و مدیران صنعتی در نوآوری های حاصل از تحقیق و توسعه است. سوما ، این بحث وجود دارد که محصول جدید دانش بوسیله انگیزه پروفسورهای دانشگاه به منظور پتنت کردن اختراعات شان و همچنین مشارکت در فعالیت های تجاری سازی بدون تغییر رویه در پژوهش هایشان پشتیبانی می شود.
توسعه انتقال موثر دانش بین دانشگاه و صنعت نیازمند یادگیری جمعی مبنی بر تعامل نزدیک بین تولید دانش و کاربرد دانش است (Wang & Lu, 2007).
فرهنگ داخلی و هنجار های مربوط به دانشگاه ها به موجب افزایش تعامل بین دانشگاه و صنعت در سیستم نوآوری ملی تغییر می کند. به طور نسبی، پژوهش های صنعت محور پتانسیل بیشتری برای کاربردهای تجاری دارند تا پژوهش های دانشگاهی که بیشتر هدفشان دستیابی به دانش مرزی است (Yang & Chang, 2009).
نحوه ارتباط بین صنعت و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی که بخشی از فرایند خلق ارزش یا ارزش افزوده می باشد در شکل ۲-۴ نشان داده شده است (احمدی, ۱۳۸۵).
شکل ۲- ۴ : ارتباط بین صنعت و دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
۲-۹ تغیر نقش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی دولتی در اقتصاد دانش محور و حرکت به سوی تجاری سازی تحقیق و توسعه
بروز تحولات در کارکرد دانشگاه طی دو دهه اخیر باعث دگرگونی اساسی در رسالت و نوع رابطه دانشگاه ها با جامعه شده است که پاسخگو بودن دانشگاه یکی از پی آمدهای آن است. صاحبنظرانی همچون لوی[۲۱](۱۹۹۸) ، اتکوتیز و لیدسورف[۲۲](۲۰۰۰) و پاورز[۲۳](۲۰۰۴) از این مفهوم با عنوان ماموریت سوم[۲۴] یاد می کنند که دربرگیرنده هر نوع تلاش به منظور تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاهی است.
این دگرگونی در رسالت سبب شد تا دانشگاه در جامعه اهمیت بیشتری یابد و حتی در رشد اقتصادی از سوی صاحبنظران دانشگاهی عامل بالقوه موثرتری تلقی شود. یکی از پیامدهای این تحول می تواند ایجاد فرصت جدید در تنوع بخشی منابع مالی دانشگاه ها باشد. از این نظر ، سیاست گذاران بیش از پیش به تعامل بین دانشگاه ها و صنعت در بسیاری از کشورهای توسعه یافته توجه می کنند و از طریق ایجاد زیر ساخت های لازم به تسهیل تجاری سازی اقدام کرده اند.
محققانی نظیر بلک من و سیگل[۲۵] (۱۹۹۲) و دورسبای و کمپ[۲۶] (۲۰۰۲) معتقدند اعمال فشار بر دانشگاه ها به منظور افزایش تامین مالی موجب شد تا آنها فعالیت های تحقیقاتی نوآورانه خود را از طریق تجاری سازی تحقیقات و مشارکت با صنعت به عنوان ابزاری برای تنوع بخشی منابع درآمدی خود بکارگیرند.
در کشور ما نیز اهمیت موضوعات تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی موجب شد تا سیاست گذاران توسعه مقوله تجاری سازی را در تنظیم و تصویب برنامه چهارم مدنظر قراردهند و در برخی از مواد فصل چهارم (توسعه مبتنی بر دانایی) دولت را مکلف کردند تا زمینه های گسترش بازار محصولات دانش بنیان، تجاری سازی ، نوآوری و گسترش نقش بخش خصوصی در این قلمرو را از طریق سازوکارهای لازم فراهم سازد. انتشار آزاد نتایج تحقیقات ، مبادله نیروی انسانی ، ارائه خدمات مشاوره و انعقاد قراردادهای تحقیقاتی مشترک از گذشته به عنوان روش های انتقال دانش و تکنولوژی به میزان محدود بین دو نهاد دانشگاه و صنعت کشور وجود داشته است ، اما ضرورت توجه به رویکرد کارآفرینانه در نظام آموزش عالی ایجاب می کند تا چنین پدیده ای و نقش آن در تنوع بخشی منابع مالی[۲۷] تحلیل و تبیین شود(صمدی و همکاران, ۱۳۸۸).
از دیرباز ابزار توسعه و گسترش دانش بشر، انجام فعالیتهای تحقیقاتی بوده و سازمانهای تحقیقاتی[۲۸] به عنوان یکی از متولیان امر پژوهش مرزهای علم و دانش را در تمام زمینه ها از طریق انجام تحقیقات کاربردی، توسعه ای و بنیادی گسترش داده و راه حل های منسجمی را برای چالش هایی که بشر دچار آنها شده است ارائه می نمایند.
دانشگاهها دارای مسئولیت بیشتری در تبدیل دستاوردهای تحقیقاتی خود به عوامل فراهم کننده رشد اقتصادی ،رفاه عمومی و ثروت جامعه می باشند (بندریان, ۱۳۸۸). در واقع ماموریت های اصلی و متداول دانشگاهها هنوز آموزش و پژوهش می باشد و بررسی نقش دانشگاهها در طی سده های گذشته نشان دهنده این است که نقش های آموزشی و پژوهشی بیشتر از سایر نقش ها مورد تاکید و وفاق محققین بوده است؛ هر چند که در خصوص چگونگی ، ترکیب و نوع ایفای این نقش ها دیدگاه های متعددی ارائه شده است. به طور کلی نقش آموزشی و تربیت نیروی انسانی دانشگاه ها در تمامی دیدگاه ها پذیرفته شده و مورد تحلیل قرار گرفته است اما در خصوص کارکرد پژوهشی و تولید دانش دانشگاه و نوع پژوهش های دانشگاهی دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است.
همان طور که تحقیقات جدید نشان داده است امروزه دانشگاهها علاوه بر دو نقش فوق، در بسیاری از جوامع توسعه یافته دارای کارکرد کارآفرینی و تجاری سازی یافته های پژوهشی نیز هستند. افزایش نرخ ورودی های جمعیت به آموزش عالی از یک سو و افزایش اهمیت و نقش دانش علمی در نوآوری ها و توسعه کسب و کارهای جدید از سویی دیگر باعث شده است تا دانشگاهها به عنوان یکی از بازیگران عمده و اصلی در نوآوری و توسعه همه جانبه کشورها مطرح گردند.
به طور کلی دانشگاهها به دو طریق زیر منشا اثرات مثبت می شوند:
۱- تعامل با صنایع و شرکتهای موجود.
۲- سایر انواع تجاری سازی از قبیل ایجاد شرکتهای جدید در فرایند توسعه اقتصادی کشورها.