محمد اسماعیل فدائی نژاد و صونا محمود زاده در مقاله ای با نام بررسی محتوای اطلاعاتی فزاینده معیارهای سنتی و مبتنی بر ارزش ارزیابی عملکرد سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، ۱۰ فرضیه را در بازه زمانی ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ بررسی می کنند و نتیجه می گیرند که ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سود خالص دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سود خالص عملیاتی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، ارزش افزوده اقتصادی نسبت به وجوه نقد عملیاتی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سود باقی مانده دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، سود خالص نسبت به سود خالص عملیاتی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، سود خالص نسبت به وجوه نقد عملیاتی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، سود خالص نسبت به سود باقی مانده دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، سود خالص عملیاتی نسبت به وجوه نقد عملیاتی دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، سود خالص عملیاتی نسبت به سود باقی مانده دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است، سود خالص عملیاتی نسبت به سود باقی مانده دارای محتوای اطلاعاتی فزاینده است. میتوان چنین نتیجه گرفت که ارزش افزوده اقتصادی در کنار سود خالص و سود خالص عملیاتی (که هنوز هم بهترین معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی محسوب میشوند) و همچنین سود باقی مانده، تصویر بهتری از عملکرد شرکت را ارائه میکند. یافتههای پژوهشی نشان میدهد که میان بازده و وجوه نقد عملیاتی، رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین،در برازش الگوها نیز این متغیر معنادار نیست و نسبت به سایر متغیرها محتوای اطلاعاتی فزاینده ندارد.
علی جهانخانی و جمشید سهرابی در مقاله ای با نام نقش ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده در افزایش ثروت سهام داران، با قبول این فرض که ارزش افزوده اقتصادی قادر به نشان دادن ارزش واقعی شرکت است با در نظر گرفتن انحراف های حاصل از تورم در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی و به جهت نزدیک کردن آن به سود صحیح اقتصادی این تحقیق را طی سال های ۱۳۸۱ الی ۱۳۸۵ و با بهره گرفتن از مدل های رگرسیون معمولی و رگرسیون تلفیقی انجام داده اند، نتایج تحقیق نشان می دهد که وقتی ارزش افزوده اقتصادی را تصحیح یا تعدیل می کنیم رابطه معناداری بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار برقرار می شود و در مقابل وقتی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را به درستی اندازه نمی گیریم و آن را از بابت انحراف های حاصل از تورم تعدیل نمی کنیم ارتباط معناداری بین آن ها حاصل نمی شود. این موضوع نقش ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده در افزایش یا کاهش ثروت سهام داران و ضرورت تعدیل آن جهت انعکاس در ارزش افزوده بازار را نشان می دهد. همچنین بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و سایر معیارهای عملکرد رقیب با بازده سهام، ارتباط معنادار اما ضعیف این متغیرها با بازده سهام را نشان داد.
مهدی وکیلیان، محمدحسین ودیعی و محمدرضا حسینی معصوم در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و سود باقی مانده، در پیش بینی سود هر سهم سال آتی، به بررسی رابطه متغیرهای مستقل شامل ارزش افزوده اقتصادی و سود باقی مانده به عنوان نماینده های مدل اقتصادی ارزیابی با سود آتی هر سهم، می پردازد. برای آزمون فرضیات از مدل رگرسیون خطی استفاده شده است و نتایج تحقیق نشان می دهد که بین سود باقی مانده و سود هر سهم سال آتی رابطه معناداری وجود دارد، در نتیجه این معیار دارای قدرت پیش بینی است و نیز مشخص گردید که بین ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم سال آتی رابطه معناداری وجود نداشته و دارای قدرت پیش بینی نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فریدون رهنمای رودپشتی و محمد محمودی به بررسی شاخص های مدیریت ارزش در شرکت های گروه صنایع فلزی در محدوده سال های ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۵ پرداخته اند، در این بررسی معیارهای سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش آفرینی از جمله ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را با ارزش افزوده سهام داران مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج حاصل حاکی از وجود ارتباط معنی دار متغیرهای مورد نظر با ارزش افزوده سهام داران بوده و در نتیجه استفاده از ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده و جایگزین در جهت شناسایی و اندازه گیری ارزش افزوده سهام داران پیشنهاد شده است.
فریدون رهنمای رودپشتی و اکبر افتخاری علی آبادی در مقاله ای با عنوان ” تدوین استراتژی با رویکرد ارزش آفرینی در موسسات مالی ” با ارائه چارچوب و مدلی در قالب پارادایم جدید مبتنی بر ارزش و با تکیه بر مفاهیم ارزش آفرینی، فرایند مدیریت استراتژیک را برای موسسات مالی و بالاخص شرکت های سرمایه گذاری تبیین نموده اند.
حسن نظری مرند در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ” ارتباط ارزش افزوده بازار با ارزش افزوده اقتصادی و سود حسابداری “، با راهنمایی دکتر غلامحسین اسدی سعی در پاسخ دادن به این سوال ها نموده است که اولا آیا ارزش افزوده ی اقتصادی معیاری کارا جهت شناسایی ارزش خلق شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد یا خیر؟ ثانیا، کارایی این معیار درمقایسه با سود حسابداری که معیاری ساده و سنتی می باشد به چه میزان است ؟ با انجام این تحقیق در بازه زمانی ۱۳۷۸ الی ۱۳۸۲، در سه سطح جامعه، صنعت و اندازه به این نتیجه رسیده اند که ارزش افزوده ی اقتصادی معیاری ضعیف و ناکارآ جهت شناسایی ارزش ایجادی در بازار و سود خالص حسابداری معیاری کارآمد است. علاوه بر این، ارزش افزوده اقتصادی در سطح صنایع مختلف نیز معیاری ناکارآ و در برخی موارد حتی گمراه کننده است. در همین حال، سود حسابداری معیاری کارا جهت شناسایی ارزش خلق شده در بازار در سطح صنایع “برق و تلویزیون"، ” کانی و سیمان” و “چوب، کاغذ و چاپ ” است. همچنین بیان می کنند که هر چند ارزش افزوده ی اقتصادی معیاری ضعیف در سطوح مختلف اندازه شرکت است، سود خالص حسابداری معیاری کارا در تمامی اندازه ها به غیر از شرکت هایی با اندازه فروش سالیانه ی بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ میلیارد ریال است.
هادی گنج خانلو در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان “بررسی رابطه ارزش افزوده اقتصادی (EVA)، ارزش افزوده نقدی (CVA)، بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) و نرخ بازده دارایی ها (ROA) با بازده غیر عادی سهام"، اطلاعات شرکت ها را طی سال های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۴ مورد بررسی قرار داده است و شواهدی مبنی بر برتری ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده نقدی نسبت به بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده دارایی های شرکت به دست نیاورده است. نتایج حاصل از این آزمون بیانگر این مطلب بود که محتوای نسبی اطلاعاتی چهار متغیر یکسان می باشد.
مجید داداشی خالص در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ” بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده (REVA) با ثروت ایجاد شده برای سهام داران (CSV) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” با راهنمایی دکتر غلامحسین اسدی به بررسی اطلاعات شرکت ها در سال های بین ۱۳۸۰ الی ۱۳۸۴ می پردازد و نتایج تحقیق نشان می دهد که ارتباط معنی داری بین ارزش افزوده اقتصادی و ثروت ایجاد شده برای سهام داران وجود دارد و همچنین ارتباط معنی داری بین ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده و ثروت ایجاد شده برای سهام داران مشاهده شده است. ضمن این که بیان می کند، ارتباط بین REVA و CSV ارتباط قوی تری است و نشان دهنده این مطلب است که REVA توانایی بیشتری در تشریح ثروت ایجاد شده برای سهام داران دارد.
حسن سراجی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به راهنمایی دکتر رضا تهرانی و با موضوع “بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی، وجوه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی و سود قبل از بهره و مالیات با ارزش بازار سهام شرکت ها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، در پی پاسخ به این سوال است که آیا ارزش افزوده اقتصادی نسبت به دو شاخص دیگر قادر به توصیف بهتر ارزش بازار سهام شرکت ها است ؟ به همین منظور نمونه ای تصادفی از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران اخد نموده و نتایج تحقیق بیانگر این است که در سطح اطمینان ۹۵% می توان ادعا نمود که سود قبل از بهره و مالیات نسبت به ارزش افزوده اقتصادی همبستگی بیشتری را با ارزش بازار نشان می دهد. این در حالی است که ارزش افزوده اقتصادی نسبت به جریانات نقدی عملیاتی همبستگی کم تری با ارزش بازار دارد.
آزاده خادمی، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ” بررسی رابطه ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” و با راهنمایی دکتر حسین اعتمادی، با این پیش فرض که ارزش افزوده اقتصادی معیاری مناسب برای بررسی عملکرد یک واحد تجاری می باشد و رابطه نزدیکی با ایجاد ارزش دارد آن را با معیار سود هر سهم مقایسه نموده است و نتیجه تحقیق چنین بود که بین ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داری وجود ندارد.
زهرا فتحی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با موضوع ” تعیین قدرت توضیح دهندگی ارزش بازار شرکت به وسیله ارزش افزوده اقتصادی، جریان وجه نقد آزاد و سود عملیاتی بعد از کسر مالیات و P/E در بازار بورس اوراق بهادار تهران ” و با راهنمایی دکتر حسین اعتمادی، سه فرضیه را مورد بررسی قرار داد، در فرضیه ی اول مقایسه قدرت توضیح دهندگی ارزش افزوده اقتصادی و سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات، در فرضیه دوم مقایسه توان تبیین ارزش افزوده اقتصادی و جریان نقد آزاد و در فرضیه سوم مقایسه قدرت توضیح دهندگی ارزش افزوده اقتصادی و P/E، برای ۵۱ شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های ۱۳۷۷ الی ۱۳۸۸ مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت نتایج به دست آمده حاکی از آن است که ارزش افزوده اقتصادی و سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات توان تبیین و قدرت توضیح دهندگی یکسان ارزش بازار شرکت را دارند. همچنین یافته ها بیانگر این است که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با جریان نقد آزاد توان تبیین بیشتر ارزش بازار شرکت را دارد و بدین ترتیب فرضیه دوم تایید گردید. همچنین نتایج آزمون فرضیه سوم نیز نشان دهنده برتری توان توضیح دهندگی ارزش بازار شرکت، توسط ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با P/E است، در نتیجه فرضیه سوم نیز تایید گردید.
ساسان مهرانی و امیر رسائیان در تحقیقی با عنوان “رابطه ارزش افزوده اقتصادی و نسبت های مالی شرکت های تولیدی بورس اوراق بهادار تهران” به بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک معیارارزیابی عملکرد اقتصادی و نسبت های مالی به عنوان معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد می پردازند. به همین منظور تعداد ۷۰ شرکت از بین جامعه آماری برای دوره هفت ساله طی سال های ۱۳۷۹-۱۳۸۵ انتخاب گردیدند. نتیجه تحقیق حاکی از آن بود که بین ارزش افزوده اقتصادی و نسبت های نقدینگی، نسبت های فعالیت، نسبت های سودآوری و نسبت های بازار رابطه معناداری وجود ندارد. از بین نسبت های اهرمی شامل اهرم مالی و توان پرداخت بهره نیز فقط بین اهرم مالی و ارزش افزوده اقتصادی رابطه معنادار ضعیفی وجود دارد.
جعفر زرین در مقاله ای با نام “ارتباط بین ساختار سرمایه و ارزش افزوده اقتصادی با بهره گرفتن از نرم افزار شبکه عصبی” برای تقریب رابطه بین شاخص های ساختار سرمایه و ارزش افزوده اقتصادی از دو مدل شبکه عصبی استفاده می کند. پس از بررسی فرضیه های تحقیق بدین ترتیب که ۱) بین نسبت بدهی به دارایی و ارزش افزوده اقتصادی رابطه معنی داری وجود دارد. ۲) بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام و ارزش افزوده اقتصادی رابطه معنی داری وجود دارد. ۳) بین نسبت بدهی بهره دار به حقوق صاحبان سهام و ارزش افزوده اقتصادی رابطه معنی داری وجو دارد، بیان می کند که ارتباط بین متغیر دوم با ارزش افزوده اقتصادی بیشتر از متغیرهای اول و سوم است.
قدرت اله طالب نیا و اسماعیل شجاع در مقاله ای با عنوان “رابطه بین نسبت ارزش افزوده بازار(MVA)به سود حسابداری و نسبت ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به سود حسابداری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” به بررسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ می پردازند و چنین نتیجه می گیرند که ارتباط مثبت و ضعیفی بین (MVA/Earning) به عنوان متغیر وابسته با (EVA/Earning) به عنوان متغیر مستقل در کلیه شرکت های مورد مطالعه بدون توجه به صنعت آن ها وجود دارد. بنابراین در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (EVA/Earning) به عنوان یک معیار ارزیابی عملکرد داخلی به تنهایی نمی تواند معیار کارایی، برای پیش بینی ارزش های بازار باشد. در گروه شرکت ها و صنایع مورد بررسی ، جز در صنایع خودرویی و دارویی که ارتباط معناداری بین متغیرها وجود داشت در مابقی صنایع ارتباط معناداری بین متغیرها مشاهده نشده است.
۲-۱۷-مرروی بر پژوهش های خارجی
پابلو فرناندز در مقاله ای با عنوان ” EVA and Cash Value Added do not measure shareholder value creation”، بیان می کند که به تحلیل ۵۸۲ شرکت آمریکایی که از EVA، MVA، NOPAT و WACC استفاده می کنند و اطلاعات آن ها توسط استرن استیوارت ایجاد شده، پرداخته اند. برای هر ۵۸۲ شرکت، رابطه میان افزایش ارزش افزوده بازار در هر سال و ارزش افزوده اقتصادی هر ساله، NOPAT و WACC برای ۱۰ سال محاسبه شده است. برای ۲۹۶ شرکت از ۵۸۲ شرکت، رابطه میان افزایش MVA در هر سال و NOPAT ،بزرگتر از رابطه میان افزایش MVA درهر سال و EVA است. و ۲۱۰ شرکت که ارتباط با EVA منفی داشته اند، میانگین ارتباط میان افزایش MVA و EVA، NOPAT و WACC، ۱۶%، ۲۱% و ۲۱٫۴ بوده است. میانگین ارتباط میان افزایش در MVA و افزایش EVA، NOPAT و WACC، ۱۸%، ۲۲٫۵% و ۴۱%- بوده است.
سید مجتبی حسنی و زاداله فتحی در مقاله ای با عنوان “Relationship The Economic Value Added (EVA) with stock market value (MV) and profitability ratios”، به بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و سود آوری و ارزش بازار سهام ۷۰ شرکت انتخاب شده بورس بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ می پردازد. نتایج همبستگی، با بهره گرفتن از شاخص پیرسون بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش بازار سهام، نشان می دهد در سطح ۱%، این دو متغیر با یکدیگر ارتباط دارند و همبستگی مثبت است. همچنین، نتایج حاصل از برآورد رگرسیون پانل ارتباط مثبت و معنی داری را بین ارزش افزوده اقتصادی و بازار سهام نشان می دهد.
محمد کاظم عماد زاده و همکاران در مقاله ای تحت عنوان ” Researching the Performance of the National Copper Industry Company of Iran Based on Economic Varied Value – Added and Profits & Share of any Real Output , 2006-2010 “، به بررسی دو فرضیه می پردازد : ۱- رابطه معناداری میان ارزش افزوده اقتصادی و بازده واقعی سهام در شرکت صنایع ملی مس ایران وجود دارد. ۲- رابطه معناداری میان ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم در شرکت صنایع ملی مس ایران وجود دارد. نتایج نشان می دهد که رابطه معناداری میان ارزش افزوده اقتصادی و بازده واقعی سهم و سود هر سهم در شرکت صنایع ملی مس در سال های ۲۰۰۶ الی ۲۰۱۰ وجود دارد، و دو فرضیه تایید شد.
ابوالفضل قدیری مقدم و حسین شوقی در مقاله ای با عنوان “A Study of Refined Economic Value Added Explanatory Power Associated with MVA & EPS in Tehran Stock Exchange”، قصد دارند رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و ارزش افزوده بازار به عنوان متغیر مستقل و دریافتی هر سهم را به عنوان متغیر وابسته در شرکت های لیست شده در بازار سهام تهران طی ۵ سال ۲۰۰۴ -۲۰۰۸ بررسی کنند. بنابراین ۹۷ شرکت به عنوان نمونه بررسی شدند که نتایج حاکی از این بود که ارزش افزوده بازار تخمین زده شده در مدل نسبت به ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده، رابطه قوی تری با دریافتی هر سهم دارد.
ترسا دا کنها پینتو و مچادو سانتوس در مقاله ای با عنوان “An Analysis of the Correlation between EVA and MVA : The Case of a NYSE Euronext Lisbon Listed Company”، به بررسی استفاده از EVA در گروه شرکت های MOta-Engil SGPS , SA، که حضور موثری در بخش های فعالیت چندگانه دارد و جزء شرکت های NYSE Euronext Lisbon می پردازند و با بهره گرفتن از مدل رگرسیون به بررسی اطلاعات سال های بین ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ می پردازند. همچنین به بررسی عملکرد MVA می پردازند و آن را با رابطه اخیر و ابزارهای اندازه گیری پیشین مقایسه می کنند و درمی یابند که به طور آماری ارتباط قابل ملاحظه ای بین EVA و MVA است.
یوسف توپال در مقاله ای با عنوان ” The Relationship between Economic Value Added (EVA) and Market Value Added (MVA) a case of the Manufacturing Firms at Istanbul Stock Exchange”، به بررسی همبستگی بین EVA و MVA، در شرکت های تولیدی لیست شده در بازار اوراق بهادار استانبول می پردازد. علاوه بر این، به عنوان هدف دیگر این تحقیق جهت و سطح ارتباط مورد تحقیق قرار گرفت که آیا تفاوتی هایی در این روابط به واسطه مقیاس بخشی وجود دارد. نتایج تحقیق نشان دهنده ارتباطی قوی بین EVA و MVA است، اما چنین رابطه ای میان سایر بخش ها مشاهده نشد.بر اساس نتایج این تحقیق می توان گفت که به منظور بررسی همبستگی و رگرسیون میان EVA و MVA شرکت ها، بخش ها باید به طور جداگانه ای مورد بررسی قرار بگیرند.
اکبر پروایی و سوران فرهادی در مقاله ای با عنوان ” The ability of explaining and predicting of Economic Value added (EVA) versus Net Income (NI) , Residual Income (RI) & Free Cash Flow (FCF) in Tehran Stock Exchange (TSE)"، بیان می کنند که هدف از این تحقیق بررسی معیارهای اندازه گیری اساسی مانند درآمد خالص، درآمد اضافی، ارزش افزوده اقتصادی و جریان نقدی آزاد شرکت است و همچنین فهمیدن این که آیا EVA بهتر از سایر معیارهای اندازه گیری در رابطه با اندازه گیری عملکرد شرکت عمل می کند. سپس قدرت پیش بینی ارزش افزوده اقتصادی را برای عملکرد آینده آزمون کرده اند. برای این منظور، هم محتوای اطلاعات مربوط و هم محتوای ابزارهای اطلاعات افزایشی را به کار گرفته اند. نتایج تحقیقات نشان می دهد که EVA بهترین ابزار برای اندازه گیری عملکرد شرکت و مدیریت در میان سایر ابزارهاست. بنابراین ایشان دریافتند که EVA قدرت پیش گویی پایینی برای عملکرد و FCF در مقایسه با سایر معیارها قدرت پیش گویی بالاتری دارد.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱-مقدمه
تحقیق علمی مشکل گشایی و پیگیری یک روش گام به گام، منطقی، منظم و دقیق برای شناسایی مشکلات، گردآوری داده ها، تجزیه و تحلیل داده ها و استنتاج های معتبر از آن هاست. از این رو، تحقیق علمی صرفا مبتنی بر تجربه یا برداشت های شخصی و درک مستقیم نیست، بلکه هدفمند و دقیق است. تحقیق علمی چون با استحکام و صحت صورت می پذیرد سایر افراد علاقه مند به تحقیق و مسائل مشابه را قادر می سازد تا در موقعیت های مشابه به تحقیق بپردازند و یافته هایی قابل مقایسه به دست آورند. همچنین، به محققان کمک می کند تا یافته های خود را با صحت و اطمینان بیشتری بیان کنند و این امر موجب می شود راه حل ها در سازمان های دیگری که در وضع مشابهی قرار دارند به کار گرفته شود. افزون بر این، پژوهش های علمی اغلب عینی تر است و در نتیجه مدیران را یاری می کند تا بر عوامل مهمی که در محیط کار به توجه خاص نیاز دارند تاکید کنند و بدین ترتیب از مشکلات اجتناب کنند، آن ها را به حداقل برسانند یا آن ها را حل کنند. (صائبی و شیرازی ،۱۳۹۰)
۳-۲-روش تحقیق
روش این تحقیق از نظر ماهیت و اهداف، توصیفی و از نظر روش انجام تحقیق رگرسیون و پس رویدادی است.
۳-۳-جامعه آماری
جامعه آماری این تحقیق شامل تمام شرکت های عضو و فعال در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ می باشد، با در نظر داشتن شرایط ذیل:
در تمام دوره تحقیق، عضو پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران باشند.
شرکت سرمایه گذاری نباشند.
بانک و بیمه نباشند.
سال مالی آن ها به پایان اسفند ماه ختم شود.
در طول دوره پنج ساله تحقیق نمادشان بیش از یکسال به هر علت متوقف نشده نباشد.
نباید در طول محدوده زمانی تحقیق سال مالی خود را تغییر داده باشند.
حقوق صاحبان سهام شرکت ها در طول دوره تحقیق نباید منفی باشد.
صورت های مالی شرکت ها در محدوده زمانی تحقیق در دسترس باشد.
همچنین در این تحقیق نمونه گیری انجام نشده و تمام شرکت هایی که شرایط لازم را داشتند مورد ارزیابی قرار گرفتند و در واقع تمام شماری انجام شده است.
بدین ترتیب تعداد ۷۷۵ سال-شرکت به شرح جدول ذیل مورد ارزیابی قرار گرفتند:
جدول(۳-۱)- لیست شرکت های مورد ارزیابی
ردیف | نام شرکت | ردیف | نام شرکت |