امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از خانه به درآمد و به نزدیک عبدالرّحمن عوف شد و او را گفت: دیناری زر به قرض مرا ده. عبدالرحمن دست در کیسه کرد و دیناری از آن برداشت و به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داد. او بستد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به بازار آمد تا چیزی بخرد. مقداد را بر سر راه دید از حالش جویا شد، دیناری که به قرض گرفته بود به او داد و گفت: تو اولی تری که تو چهار روز است که چیز نیافتهای و ما سه روز. مقداد آن بستد و برفت، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به مسجد رسول (صلیالله علیه و آله) آمد. در شأن او و این قصّه، آیت آمده بود که: «وَیُؤثِرُونَ عَلی اَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَ…»[۲۴۳].
-
- پیوستن دو دریا
میبدی در تفسیر آیهی «مَرَجَ الْبَحْرَینِ یَلْتَقِیان»[۲۴۴] نوشته است: مقصود از بحرین، فاطمه (علیها السلام) و علی (علیهالسلام) است و بینهما برزخ محمّد (صلیاللهعلیهوآله) «یَخْرُجُ مِنْهُما اللُّؤلُؤُ وَالْمَرْجان»، الحسن والحسین (علیهماالسلام) است.
و نیز گفتهاند: «از تخصیصات و تشریفات آدمی یکی آن است که در نهاد وی دو بحر آفریدهاند؛ یکی بحر سرّ، دیگر بحر دل، این اشاره است به آیهی «مرجالبحرین» و بحرین اینجا خوفورجاست، عامّه ی مسلمانان را و بحر قبض و بسط، خواص مؤمنان را و بحر هیبت و انس، انبیاء و صدیقان را»[۲۴۵].
-
- حضرت فاطمه (علیها السلام) خاتون قیامت
کلام میبدی
میبدی در تفسیر آیهی شریفه «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّه وَ رَسُولُهُ»[۲۴۶] با استناد به حدیث «مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیُّ مُولاه»، ولایت دین را اجلّ ولایات میداند و در فضیلت علی (علیهالسلام) چنین مینویسد:
«علی مرتضی ابن عمّ مصطفی (صلیالله علیه و آله) شوهر خاتون قیامت فاطمه زهرا (علیها السلام) که خلافت را حارس بود و اولیاء را صدر و بدر بود…»[۲۴۷].
در تفسیر کشفالاسرار علاوه بر آنچه گذشت، نام و یاد حضرت فاطمه (علیها السلام) مکرر آمده است[۲۴۸]. برای کوتاهی سخن به ذکر پارهای بسنده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
تأکید احادیث و همآوازی علمای اهل سنّت با شیعیان در دوستی اهلبیت (علیهمالسلام) موجب پیدایش اشعاری در مدح حبیبهی خدا، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) شده است که گزیدهای از آن اشعار را میتوان در کتاب مناقب فاطمی[۲۴۹] مشاهده نمود، البته انعکاس انوار ولایت از مشکوه وجود حضرت زهرا (علیها السلام) در لابهلای دیوان شاعران نیکنهاد ما به چشم میخورد. از آن شمار است شعر عطار نیشابوری که در آن ماجرای بیان احوال فاطمه (علیها السلام) به رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) و تعلیم تسبیح نماز به صدیقه کبری آمده است. پارهای از آن ابیات چنین است:
فاطمه خاتون جنت ناگهی
یک کنیزک از تو میخواهم صله
تا کیام از آس چندین غم رسد؟
آس کردن خود چه کار من بود
بود آن ساعت غنیمت بیشمار
هیچ نگذاشت از برای فاطمه
گفت این بهتر تو را زآن جمله چیز
انس حضرت جانفزایت بس بود
پیش سیّد رفت در خلوتگهی
گفت کرد از آس دستم آبله
تا مرا از آس رنجی کم رسد
آس گردونم چو یک ارزن بود
وی عجب در پیش صدر روزگار
دست بگشاد و ببخشید آن همه
یک دعاش آموخت زیبا و عزیز
تا که تو هستی خدایت بس بود[۲۵۰]
در تعلیم تسبیح حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نوشتهاند: «پس از مراسم باشکوه شب ازدواجِ آن حضرت که همسران پیامبر (صلیالله علیه و آله) وزنان مهاجر و انصار همه به خانههای خود برگشتند، فقط اسماء نزد آن حضرت ماند، چون حضرت فاطمه (علیهاالسلام) از خدمت چندین روزهی اسماء شرمگین بود، تقاضای خادمهای کرد، پیامبر (صلیالله علیه و آله) فرمود: خادمهای خواهی یا چیزی که از خادمه بهتر باشد؟ گفت: و آن چیست یا رسولاللّه؟ گفت: آنکه به عقب هر نماز سیوچهار بار تکبیر کنی و سیوسه بار تسبیح و سیوسه بار تحمید، این بر زبان صد است و در ترازو هزار، یا فاطمه هیچکس نباشد که هر بامداد و شبنگاه این تسبیح بکند و الا خدای تعالی او را مهمات دنیایی و آخرتی کفایت کند»[۲۵۱].
آنچه برای ما پس از سپری شدن قرنها شایان توجّه میباشد این است که رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بهجای بخشش خادمه، تسبیحی تعلیم فرزندش نمود که فیض آن جاودانه است، چنانکه هماکنون، امّت اسلام تسبیح حضرت زهرا (علیهاالسلام) را بعد از هر نماز میخوانند و نام آن دخت پارسا و انسیّه حورا تا آفتاب میدرخشد و مسلمانی نماز گزارد برجاست و از برکات آن تسبیح و تحمید روح مقدسش بهرهمند میگردد. زندگانی کوتاه حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نمودار نورانی صفات حسنه است.
انعکاس احادیث نبوی و سخنان ائمهی هدی (علیهمالسلام) در تفسیر روضالجنان و کشفالاسرار نمایانگر گوشهای از فضایل زهرای مرضیه (علیهاالسلام) است و این سخن درست است که بزرگان علم و ادب و عرفان و کلام… از بیان شأنی از شئون این گوهر تابناک و اسوه ی راستین اسلام ناتواناند و در این مقام ابیات زیر بیان حال همگان است که گفت:
عقل در شرح شما شد بوالفضول وصف تو بگذشت از قدر عقول[۲۵۲]
۳-۴- امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)
قلب اولیاء خدا تجلی گاه آیات قرآن و همه ی شئون حیات وآیینه ی تمام نمای آیات الهی است. امام حسین (علیه السلام), آن حجت آسمانی و قرآن ناطق, هر لحظه از حیات با برکتش تصویری از آیات قرآن بود. حسین ابن علی (علیه السلام) چنان زیست که اگر تاریخ زندگیش را چون صفحاتی گرد هم آریم چیزی جز قرآن کریم فرا هم نیاید. در نوشتار پیش رو آیه ای از قرآن را در آیینه ی حیات او به نظاره می نشینیم:
قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ* ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ تحقیقاً خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران (علیهم السلام) را بر جهانیان برگزید و انتخاب فرمود. آنان ذرّیه و دودمانى بودند که بعضى از بعض دیگر به وجود آمدند و خداوند، شنواى دانا است»[۲۵۳].
آیه ی نخست، به وضوح دلالت مى کند بر این که خداوند براى این بزرگواران، فضیلت و مزیّت قائل است و هر یک از آنان ویژگىهایى داشتهاند که موجب شده است خداوند بزرگ و حکیم، آنان را از میان مردم انتخاب کند.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که:
محمد بن اشعث بن قیس کندى (لعنه اللَّه) به امام حسین (علیه السلام) گفت: اى حسین بن فاطمه! چه حرمت و احترامى براى تو از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) است که براى غیر تو نیست؟ حضرت این آیه را قرائت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِیمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ* ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ …» آنگاه فرمود: «و اللَّه که محمد (صلى الله علیه و آله) از آل ابراهیم است و تحقیقاً عترت هدایت کننده، از آل محمد (صلى الله علیه و آله) هستند».
امام حسین (علیه السلام) در پاسخ این سؤال محمد بن اشعث که چه حرمتى براى شما است که دیگران ندارند، پس از قرائت آیه ی یاد شده، توضیح مىدهد که محمد (صلى الله علیه و آله) از آل ابراهیم است - که خداوند انتخاب کرده و اختیار فرموده است- و با این آیه، به اثبات رساند که ما عترت پیامبر اسلامیم و پیامبر هم از آل ابراهیم است؛ در نتیجه، ما از آل ابراهیم هستیم. این است آن حرمت و پیوندى که ائمه ی طاهرین (علیهم السلام) با رسول خدا (صلى الله علیه و آله) دارند و ویژه آن بزرگواران و فرزندان و بستگان آنان است[۲۵۴].
اکنون بنگریم که خداوند بزرگ، این خاندان مکرّم و معظّم را انتخاب کرده است و همه مى دانیم که خداوند پاکترین و منزّه ترین را بر مى گزیند. پس آل محمد (صلى الله علیه و آله) و امامان شیعه، پاکترین افراد و منزّه ترین اشخاص و نخبگان انسانیت اند و بدین رو، خداوند حکیم آنان را انتخاب فرموده است[۲۵۵].
۱-۳-۴- امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در کشف الاسرار
این دو بزرگوار دو دلداده ی رسول خدایند. با توجه به شرایط زمانی و مکانی، هرکدام به نوبه ی خود چراغ هدایت جدّ بزرگوار خویش را به دست گرفتند و مشتاقان سعادت را به صراط مستقیم رهنمون شدند. مردم در زمان حیات رسول خدا (صلى الله علیه و آله) میزان عشق و علاقه ی ایشان را به دو نواده ی عزیز خود به چشم دیده بودند. میبدی در تفسیر خود روایاتی از این دو امام بزرگوار باهم و هم به صورت تنها می آورد که به بیشتر نمونه های آن در زیر اشاره می کنیم.
کلام میبدی[۲۵۶]
و عن عبدالله بن بریده عن ابیه قال : کان رسول الله یخطب فجاء الحسن و الحسین (علیهماالسلام) قمیصان احمران یمشیان و یعثران. فنزل رسول الله (صلى الله علیه و آله) من المنبر فحملهما فوضعهما بین یدیه، ثمّ قال صدق الله «إنّما اموالکم و اولادکم فتنه …؛ روزی رسول خدا (صلى الله علیه و آله) مشغول خطبه بودند. آن دو عزیز صحنه را ببیند. که تازه به راه افتاده بودند وارد مسجد شدند. ایشان پس از چند قدم زمین خوردند.رسول خدا نتوانست ادامه دهد و از منبر پائین آمد و به سراغ حسنین (علیهماالسلام) خود رفت و آنان را در بغل گرفت ».
. این روایت یکی از مطالبی است که مورّخان و دانشمندان اسلامی از جمله میبدی در تفسیر خود آورده است. قضایای زیادی در نحوه ی برخورد رسول خدا (صلى الله علیه و آله) با این دو سبت خود نقل شده است، از جمله با شنیدن خبر شهادت این دو بزرگوار، هاله ای از غم دل او را فرا گرفت. مبیدی جریان را از زبان حفصه این گونه می آورد:
کلام میبدی[۲۵۷]
«و روی عن حفصه ان النبی (صلى الله علیه و آله) صلعم دخل علیها ذات یوم فقام یصلّی ، فدخل عل اثره الحسن و الحسین (علیهماالسلام) ، فلما فرغ النبی صلعم من صاوته اجلس احدهما علی فخذه الیمنی و الاخرعلی فخذه الیسری ، وجعل یقبّل هذا مره یقبّل هذا اخری. فاذاً قد سد ما بین اسماء و الرض جبرئیل فنزل ، فقال : الجبّار یقرئک یا محمّد السلام ، و یقول : قد قضینا قضاء ، و جعلنا فیه بالخیار ، قضینا علی هذین (و اشار الی الحسن و الحسین) انّ احدهما یقتل بالسیف عطشاء ، والآخر یقتل بالسم.فإن شئت صرفته عنهما و لا شفاعه لک یوم القیامه ، و إن شئت امضیت ذلک علیهما و لک الشفاعه. قال : بل اختار الشفاعه؛ حفصه -همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)- گوید که روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر من وارد شد، آنگاه مشغول به نماز گردید. حسن و حسین ( علیهماالسلام ) در پی او وارد شدند. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) پس از فراغ از نماز، یکی از ایشان را بر روی پای راست و دیگری را بر روی چپ خود نشانید. گاهی حسن (علیه السلام) را می بوسید و گاهی بوسه بر رخسار حسین (علیه السلام) می زد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: خدایت سلام تو را می رساند و می گوید: ما قضایی را مقرر داشته ایم و تو را در انتخاب آن مخیّر ساخته ایم.ما حکم کرده ایم که این دو -اشاره به حسن و حسین(علیهماالسلام)- یکی با لب تشنه به شمشیر شهید شود و دیگری با زهر به درجه ی شهادت رسد. اگر خواهی این حکم را از ایشان بر خواهیم داشت ولی دیگر از شفاعت روز قیامت برخوردار نخواهی بود وگرنه شفاعت برای تو خواهد بود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله): من شفاعت را برمی گزینم».
کلام میبدی[۲۵۸]
«و قال السدی : لما قتل الحسین بن علی (علیه السلام) بکت علیه الاسماء. و بکاءها حمرتها؛ سدی می گوید: وقتی حسین بن علی (علیه السلام) کشته شد آسمان بر او گریست و گریه ی آن سرخی آسمان است».
بر حسین نه تنها زمین و آسمان گریست که تمام علم امکان برخود لرزید. او کسی است که پیامبران بر او (قبل از ولادتش) گریه کردند، زیرا اولین مرثیه بر او را خدا سرود. او ثارالله است و چراغ هدایت او تا قیام قیامت پرتو افشان خواهد بود.