ماده۱۵ـ اجرای مراسم زناشویی مادامی که دختر و پسر در سن کمتر از بیست و یک سالگی باشند علاوه بر خواست طرفین رضایت والدین پسر و دختر را نیز لازم دارد،در صورتی که یکی از والدین در گذشته باشد رضایت پدر و یا مادر زنده شرط خواهد بود و چنانچه از والدین هیچ یک زنده نباشند رضایت و اجازه جد و با نبودن آنها اجازه جده لازم است.
ماده۱۶ـ برای هر مرد زرتشتی بیش از یک زن و برای هر زن زرتشتی بیش از یک شوهر جایز نیست مگر درصورتی که همسر او در گذشته باشد یا جدایی برابر این آیین نامه روی داده باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ماده۱۷ـ پس از آیین گواهگیری و پیوند زناشویی،روابط پس از ازدواج و حقوق و تکالیف زن و شوهر در برابر یکدیگر برقرار میگردد.
ماده۱۸ـ برای احترام به زندگی مشترک و اینکه عروس و داماد پس از مراسم زناشویی،در همه بخشهای زندگی با یکدیگر شریک و همراه باشند،از این رو پس از تاریخ ثبت ازدواج ملزم به رعایت تبصرههای زیر میباشند.
تبصره یک: دارایی که پسر یا دختر پیش از ازدواج خود داشتهاند،متعلق به خودشان میباشد.
تبصره دو: دارایی که شوهر یا زن به صورت هدیه،جایزه،بخشش،ارث،وصیت و صلح به دست آورده اند جزو دارایی شخصی آنها به شمار میرود.
تبصره سه: هرگونه بدهی که پیش از ازدواج هر یک از شوهر و زن داشته باشند،مربوط به خود آنها است و در صورت توافق کتبی طرفین از دارایی مشترک پرداخت خواهدشد.
تبصره چهار: دارایی که شوهر و زن پس از ازدواج به تنهایی یا هر دو با کار و سرمایهگذاری به دست میآورند جزو اموال مشترک آنان خواهدبود.
ماده۱۹ـ سرپرستی خانواده در طول زندگی با شوهر بوده ولی پس از در گذشت و یا محجور و ممنوع یا غایب مفقودالاثر شدنش با زن وی است.
۳-۱۹ تعدد زوجات در تربیت اسلامی
اسلام بسیاری از انواع ازدواج های قبل از جاهلیت چون ازدواج جبری ، میراثی ، جمعی را ملغی اعلام نمود.اما تعدد زوجات را به عللی به کلی ملغی نساخت و آن را از لحاظ کمیت و کیفیت محدود نمود.به طوری که هیچ مردی حق ندارد بیش از چهار زن اختیار نماید و این در حالیست که اسلام تنها تحت شرایطی اجازه ی این ازدواج ها را می دهد که از جمله میتوان از بضاعت مالی مرد ، توانایی عدالت بین همسران و … نام برد. (موریسشیخی/ ۱۳۷۶/ ۹۲)
برخی از دلایلی را که باعث شده اسلام تعدد زوجات را به صورت محدود بپذیرد بر شرح ذیل می باشد:
۱- معمولا مرد ها در حوادث میمیرند و زنان آنان بی شوهر می مانند و در صورتی که سرپرستی نداشته باشند و نیازهای جنسی آنها برآورده نشود ممکن است به گناه بیفتند و جامعه را در معرض خطر فساد قرار دهند و این امر علاوه بر ضرری خواهد که به واسطه ی گناه بر خویش وارد می سازد. (همان)
۲-از طریق چند همسری میتوان هوسرانی و تنوع طلبی برخی از مردان را که توان حفظ خویش از گناه را ندارد مهارکرد. (همان)
۳-در برخی جوامع آمار زنها بیش از مردهاست و لذا لازم است با مسئله ی چند همسری مشکل زنان را حل کرد تا از گناه احتمالی به دور افتند. (همان)
ازدواج مسلمان با افراد اهل کتاب
طبق دستور قرآن مسلمان میتواند با افراد اهل کتاب ازدواج نماید .به شرط آن که از طریق ازدواج مشروع باشد و مهر آنها پرداخت شود. (همان)
۳-۲۰ تعدد زوجات در آیین زرتشت
در آیین زرتشت هر کس اجازه دارد تنها یک زن اختیار نماید و تعداد زوجات در آن مردود اعلام گردیده،دلیل آنها هم این است که همانگونه که یک زن نمی تواند در آن واحد چند شوهر داشته باشد ، لذا یک مرد هم حق ندارد در آن واحد چند زن داشته باشد.و گرفتن زن دوم در صورتی امکان دارد که زن اول مرده باشد و یا طبق شرایطی که در آیین زرتشتیان آمده طلاق گرفته باشد. و عملا و شرعا بدون زن باشد و از آنجاییکه تولید و ادامه ی نسل یکی از اهداف ازدواج در آیین زرتشت می باشد در صورتیکه زن نازا بود مرد می توانست زن دومی اختیار کند البته بعد از تاییدیه ی پزشک و موافقت زن اول. (موریس شیخی/ ۱۳۷۶/ ۱۹۲)
برای اثبات این امرکه مجوز گرفتن فقط یک زن در آیین زرتشت صادر شده دربند اول یستای ۱۱ آمده که:
“گاو به صاحبش نفرین کند،ای که مرا خوراک کافی نمی دهی تا فرزند و زن خود را سیر نگهدای بشود که بی فرزند باشی.”
در اینجا کلمه ی زن به صورت مفرد آمده و دلالت بر یک زن دارد. (همان)
در بحث تعدا زوجات ظاهرا از جانب برخی موبدان به اشراف اجازه داشتن زنان بیشتر بر خلاف تعالیم مقدس زرتشت داده می شدکه آن هم به صورت مالک بودن و در اختیار داشتن افرادی بود که در حرم سرا به سر می بردند و نباید اینگونه موارد نادر را به حساب آیین زرتشت گذارد. (همان)
۳-۲۱ ازدواج با مرتدان در اسلام
آیین اسلام – همان گونه که در قرآن کریم به طور مکرر بدان تصریح شده است – ناقض ادیان آسمانی پیش از خود نیست ،بلکه تصدیق کننده پیامبران قبل از اسلام است ؛ از جمله در سوره بقره ، آیه ۴۷ و ۴۱،بنی اسرائیل را مورد خطاب قرار داده و می فرماید:.
(یا بَنی اِسْرائیل َاذْکُرُوا نِعْمَتِىَ الَّتی اَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ … و ءامِنُوا بِما اَنْزَلْتُ مُصَدِّقا ًلِما مَعَکُم ْوَلاتَکُونُو ااَوَّل َکافِر ٍبِه).
در عین حال ، اسلام ، نگهبان و حافظ همه شرایع پیشین و مصلح آنها به شمار می آید:.
(وَاَنْزَلْنا اِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِ ّمُصَدِّقا ًلِما بَیْن َیَدَیْه ِمِن َالْکِتابِ وَمُهَیْمِنا ًعَلَیْه ِفَاحْکُمْ بَیْنَهُم ْبِما اَنْزَلَ اللّهُ وَلاتَتَّبِعْ اَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِن َالْحَقِ ّ لِکُلٍ ّ جَعَلْنا مِنْکُم ْشِرْعَهً وَمِنْهاجا ًوَلَوْشاء َاللّهُ لَجَعَلَکُم ْاُمَّهً واحدهً وَلکِن ْلِیَبْلُوَکُم ْفی مِا آتیِکُم ْفَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ.) (مائده/ ۴۸).
بنابراین، آنچه از قرآن کریم و شریعت اسلام در درجه اول انتظار داریم، تصحیح قوانین مربوط به شرایع پیشین الهی و راهگشایی و تسهیل در احکام گسترده یهود و نصارا می باشد و خوشبختانه این واقعیت در غالب احکام اسلام مشهود است؛ از جمله در مورد ارتداد نیز همین واقعیت به چشم می خورد ،بدین معنا که در عین حال که اسلام مسأله ارتداد و لزوم مجازات مرتد را اجمالا ًهماهنگ با شرایع پیشین پذیرفته است،ولی در این مسأله که ارتداد چیست و مجازات مرتد کدام است و این که آیا با توبه حکم مجازات از او برداشته می شود و…،کاملاً با شرایع پیشین متفاوت است.(ساوجی/ ۱۳۷۱/ ۷۹).
فی المثل در کتاب تورات، ارتداد به عنوان یک انحراف شخصی و فردى ، مورد توجه قرار گرفته ، ولی در قرآن کریم مسأله ارتداد به عنوان یک انحراف اجتماعی و سیاسی مطرح می باشد؛ مثلاً ،در سوره آل عمران (آیه ۷۲) می فرماید:.
(وَقالَت ْطائفَه مِن ْاَهْلِ الْکِتاب ِامِنُوا بِالَّذی اُنْزِلَ عَلَی الَّذینَ ءامَنُوا وَجْه َالنَّهارِ واکْفُرُوا ءاخِرَهُ لَعَلَّهُم ْیَرْجِعُونَ.).
و حاکی از آن است که همین گروه توطئه گر ، در حقیقت از لحاظ بینش مشکلی نداشتند ،بلکه ارتداد و بازگشت از دین را به عنوان توطئه ای سیاسی و روشی برای سرنگونی نظام حاکم اسلامی به کار گرفته اند و چنین افرادی اگر از موضع خویش، که همان تلاش و کوشش برای نابودی نظام اسلامی است، دست بر ندارند، از نظر همه مکاتب حقوقى، حتی در حال حاضر نیز مستوجب مجازات شدید خواهند بود؛در حالی که اگر ارتداد ، تنها به عنوان جرم فردی و خطا و اشتباه معرفتی مطرح گردد، از نظر عقلا مستوجب چنین مجازات شدیدی نخواهد بود. (فینایی/ ابراهیمیان/ ۱۳۸۷/ ۱۱۶)
و از طرف دیگر ،ارتداد از دیدگاه قرآن به صورت انکار ِاصل مکتب مورد توجه قرار گرفته و بر همین اساس ،در سوره بقره (آیه ۲۱۷) آمده است:.
(وَلایَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتّی یَرُدّوُکُمْ عَنْ دینِکُمْ اِنِ اسْتَطاعُوا وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ و َهُوَ کافِر فَاوُلئِکَ حَبِطَتْ اَعْمالُهُم ْفِی الدُّنْیا وَالاَخِرَهِ وَاوُلئِکَ اَصْحابُ النّارِهُمْ فیها خالِدُونَ.)بنابراین، ارتداد از دیدگاه اسلام، بازگشت از دین بر پایه همفکری و هماهنگی با دشمنان حربی است و مجازاتی که برای چنین افرادی در متن قرآن ذکر شده،همان مطرود شدن از منظر الهی و عقوبت اخروی است؛در حالی که در تورات کمترین اشاره ای به مطرود شدن و عقوبت الهی نشده و تنها مجازات اعدام، آن هم احیاناً به صورت خودکشی یا برادرکشی مطرح گردیده است، و مهمتر اینکه کمترین انحراف عقیدتی که حاکی از عدم پذیرش بعضی از مراسم مذهبی بوده باشد نیز، همان مجازات اعدام را به دنبال دارد،درحالی که از دیدگاه قرآن و همه فقهای مسلمان، ارتداد به معنای انکار اصل مکتب است. (همان)
درکتاب تورات (سفر اعداد، فصل پانزدهم، آیه ۳۲) چنین آمده است:.
(چون بنی اسرائیل در صحرا بودند ،کسی را یافتند که در روز شنبه هیزم جمع می کرد. او را نزد موسی و هارون آوردند و او را در حبس نگاه داشتند، زیرا که اعلام نشده بود که با وی چه باید کرد و خداوند به موسی گفت: این شخص البته باید کشته شود، تمام جماعت او را بیرون از لشکرگاه با سنگها سنگسار کنند.).
پر واضح است که چنین احکام شدیدی نمی تواند وحی الهی بوده باشد، بلکه حاکی از تنگ نظریهای قومىِ بنی اسرائیل است که بعدها به وجود آمده و قهرا ًنمی توانست مورد تأیید قرآن قرار گیرد. (همان/ ۱۱۷)
مهمتر اینکه در متن تورات – همانگونه که ملاحظه شد – به پذیرش توبه مرتد کمترین اشاره ای نشده است ،بلکه می توان گفت: حاکی از عدم پذیرش توبه مرتدان و لزوم اجرای اعدام، بدون کمترین ملاحظه انسانی در مورد آنان است، در حالی که در قرآن کریم آیات متعددی ناظر به پذیرش توبه مرتدان است و عذاب اخروی را که برای مرتدان مطرح شده، مشروط به عدم توبه و مرگ در حال کفرمی داند،چنانکه در آیه ۲۱۷ سوره بقره ملاحظه شد و درسوره آل عمران (۸۶ - ۸۹) می خوانیم:.
(کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ ایمانِهِمْ … اِى الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَاَصْلَحُوا فَاِن َّاللّهَ غَفُور رَحیم.).
بنابراین، بر اساس آیات قرآن کریم، تردیدی در پذیرش توبه مرتد و رفع عقوبت دنیوی و اخروی از او وجود ندارد، در حالی که از نظر تورات چنین نیست.
۳-۲۲ تکرار ارتداد
فقهای اسلام در مورد پذیرش توبه مرتد در صورت تکرار ارتداد نیز اختلاف نظر فراوانی دارند؛ چنان که از نظر مدت زمانی که مرتد می تواند توبه نماید، چنین اختلاف نظری دارند. پیروان فقه حنفی معتقدند که مهلت دادن مرتد برای توبه لازم نیست،جز اینکه خود او مهلت بخواهد و ابن عابدین، فقیه معروف حنفی می گوید: دعوت به اسلام، مخصوص کسی است که صدای اسلام به گوش او نرسیده باشد و پیروان فقه مالکی دعوت به توبه را لازم دانسته و شافعی ها و حنبلی ها دارای دو نظر مختلف هستند. (الحلی/ ۱۳۸۹ق/ ۲۵۰)
و اما شیخ طوسى ،از فقهای شیعه، معتقد است که نه تنها در دفعه اول توبه او پذیرفته می شود، بلکه تا سه مرتبه باید دعوت به توبه شود، ولی در مرتبه چهارم توبه او پذیرفته نخواهد شد؛ در حالی که مالکی ها و حنبلی ها در صورت تکرار ارتداد، بازگشت از ارتداد را مانع اجرای حکم نمی دانند.(همان)
در این اختلاف نظر، ظاهرا ًمستند شیخ طوسی و همه کسانی که بازگشت از ارتداد را تا سه بار صحیح دانسته اند، آیه ۱۳۷ از سوره نساء است که می فرماید:.
(اِنَّ الَّذینَ ءامَنُوا ثمّ َکَفَرُوا ثُمَّ ءامَنُوا ثُمّ َکَفَرُوا ثُمّ َازْدادُوا کُفْرا ًلَم ْیَکُنِ اللّهُ لِیَغْفِرَلَهُمْ.).