إِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ الْعِقَاب[۱۲۹]؛ اگر چه خداوند سبحان از خود آنها به آنها آگاهتر است، ولى آزمایش براى این است که کارهایى که سزاوار ثواب و اعمالى که موجب کیفر است آشکار گردد.
بنابراین از آنجاکه در جریان زندگی انسان ها بدون آزمایش الهی، افعال خوب و بد زمینه صدور نمی یابد و نیکوکاران از بدکاران متمایز نمی گردند، ابتلا و آزمون ضرورت می یابد. از همین رو در فرهنگ دینی تمامی آنچه در اختیار آدمی است و جملگی رخدادها و وضعیت های خوشایند و ناخوشایندی که ازطرف خدا برای او رقم می خورد، وسیله آزمایش اوست.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پس اصل آزمایش عبارت است از: فراهم کردن زمینه ای برای کار اختیاری شخص تا آنچه را پنهان دارد آشکار کند یا استعدادش را به فعلیت برساند، در آزمایشگاه شیمی اعمالی انجام می شود تا معلوم شود از ترکیبات چه آثاری بدست می آید، استعدادها به ظهور برسد و برای رفع جهل ، چنین می کنیم.
البته خدای متعال برای رفع جهل آزمایش نمی کند، خداوند، عالم بما کان و ما یکون است به گذشته و آینده، ظاهر و باطن بطور یکسان احاطه دارد:
پس اگر انسان را می آزماید برای رفع جهل نیست، بلکه هدف فراهم کردن زمینه ای است برای به فعلیت رسیدن استعدادهای نهانی انسان در میدان اختیار. پس آزمایش هیچ گاه خود بخود هدف نهایی نیست بلکه از اهداف میانی است.[۱۳۰]
۲-۲-۱-۳٫ پرستش و بندگی خدا
در آیه ۵۶ سوره ذاریات ، به روشنی هدف از آفرینش انسان و به نوعی مهم ترین هدفی که انسان را به هدف نهایی می رساند ، پرستش و بندگی خداوند دانسته شده است.
« وَ مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون»[۱۳۱]؛من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!
یکی از احادیثی که در تفسیر این آیه آمده است اینگونه است: جمیل بن دراج می گوید: از امام صادق (ع) درباره آیه « وَ مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون»پرسیدم. ایشان فرمود: آنان را برای پرستش آفریده است: «خلقهم للعباده» گفتم: مفاد آن خاص است یا عام؟ فرمود: عام است و همه جن و انس را در برمی گیرد.[۱۳۲]
بدین سان، هدف از آفرینش انسان عبادت خداست و به همین دلیل تمامی پیامبران ، مردم را به پرستش خدا و دوری از طاغوت خوانده اند. [۱۳۳]
وقتی گفته می شود که هدف از آفرینش انسان عبادت است، بعضی گمان می برند که منظور از آن صرفا انجام اعمال و مناسکی است که به نام دعا تحقق می پذیرد مانند نماز و روزه و اذکار گوناگون.
طبق جهان بینی قرآن هر حرکت و عمل مثبتی که از انسان صورت گیرد، به شرط آن که به انگیزه قرب ربوبی و براساس ارزش ها و تکالیف الهی باشد آن عمل و حرکت، عبادت محسوب می شود.
بنابراین تعریف، زارعی که با دست های پینه بسته خود در نیمه های شب، برای تأمین امرار معاش خود و خانواده اش به آبیاری باغ و بستان ها می پردازد؛ استادی که در دل شب به مطالعه و تحقیق می پردازد، تا گره ای از مشکلات فکری بشری را بگشایدو… همه و همه مادامی که در جهت خدا و به نیت و قصد الهی – که تنیجه و ثمرش مردمی است- می کوشند، هر آن و لحظه در حال عبادت به سر می برند.
بنابراین، هدف این است که همه کارها و اعمال و رفتار انسان لله شود. یعنی انسان به مرحله ای برسد که حتی خوردن و خوابیدن و زنده ماندن و مردنش همه وهمه برای خدا باشند.
«قُلْ إِنَّ صَلَاتىِ وَ نُسُکِى وَ محْیَاىَ وَ مَمَاتىِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِین[۱۳۴]»
به عبارت دیگر عبادت نمی تواند هدف نهایی باشد، بلکه هدفی میانی است، یعنی عبادتی که خداوند آن را هدف از آفرینش انسان بیان کرده ، وسیله و پلی است برای چیزی که از عبادت حاصل می شود.
تنها چیزی که می تواند انسان را به آرامش و سکونی دایمی و پایدار برساند، رسیدن به تقرب پروردگار متعال است که هدف نهایی انسان و سعادت بزرگ او چیزی جز آن نخواهد بود و عبادت- آن گونه که بیان شد – در واقع می خواهد برای انسان حکم پلی برای رسیدن به آن تقرب الهی را داشته باشد و بشر را به گونه ای تعلیم دهد و تربیت کند که بتواند خود را به آن سعادت ابدی برساند؛ بنابراین، هر فعالیتی با انگیزه الهی- که همان عبادت به معنای وسیع خود است – تقرب و انس با خدا را در پی خواهد داشت.
در نتیجه ، عبادت اگر چه خودش مهم و هدف و وظیفه ای برای انسان است، اما هدف واقعی در نتیجه و اثر آن است که همان رسیدن به لقاءالله و رحمت و رضوان الهی است.
۲-۲-۱-۴ دستیابی به رحمت بی پایان الهی
در برخی از آیات قرآنی، هدف از آفرینش انسان را رسیدن به رحمت بیپایان الهی میداند و میفرماید:
«وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَ لَا یَزَالُونَ مخْتَلِفِینَ*إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَالِکَ خَلَقَهُمْ»؛و اگر پروردگارت مىخواست، همه مردم را یک امّت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار مىداد ولى آنها همواره مختلفند. مگر کسى را که پروردگارت رحم کند! و براى همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید!
بر اساس برخی احادیث که در تفسیر این آیات وارد شده ، آفرینش انسان ها برای دستیابی به رحمت خداست:
خَلَقَهُمْ لِیَفْعَلُوا مَا یَسْتَوْجِبُوا بِهِ رَحْمَتَهُ فَیَرْحَمَهُمْ.[۱۳۵]؛ایشان را آفرید تاکارهایی را انجام دهند که شایسته رحمت خدا گردند و ایشان را مورد رحمت قرار دهد.
مراد از رحمت در آیه فوق همان هدایت الهی است که شامل حال انسان ها می شود تا به سعادت حقیقی نایل آیند. به بیان دیگر رحمت عبارت است از هدایت تکوینی و تشریعی که موجب رشد و کمال انسان ها می شود.
با این بیان میان آیه فوق و آیه وَ مَا خَلَقْتُ الجِْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون هیچ گونه مغایرتی نیست ، چراکه به وسیله عبودیت و رحمت می توان همه استعدادهای وجودی خود را تعالی بخشیده و به کمال نهایی وجود خود دست یافت.
جمع بندی بحث:
در تحلیل موارد پنج گانه ای که در متون دینی به عنوان هدف و غایت آفرینش انسان مطرح شده ، باید گفت که این موارد با هم ناسازگار نبوده و بلکه جمع پذیرند، بدین معنا که می توان تمام این موارد را در زنجیره ای طولی لحاظ کرد که برخی از نظر رتبه مقدم بر برخی دیگر بوده و حصول برخی نیز منوط به دستیابی به مرحله پیشین است. براین پایه، نخستین هدف خدا از آفرینش انسان و بلکه همه موجودات جهان، آشکار نمودن دانش و حکمت و توانایی و حقیقت خداوندگاری خود بوده است. نتیجه آشکارشدن این صفات برای انسان نیز توجه او به خدا و راهیابی به مسیر تکامل است. پس از آنکه آدمی پا به عرصه وجود نهاد، همواره در معرض آزمون الهی است و این آزمون که سنت دائمی خداوند در بخش های مختلف زندگی آدمیان است، از باب کسب آگاهی از عملکرد ایشان نیست، بلکه وسیله ای است تا او به گوهر ناب الهی خود دست یابد و از سویی نیکوکاران از بدکاران و فرمان برداران از نافرمانان نیز متمایز گردند. نتیجه آزمون الهی ، کسب معرفت خدا و درنتیجه پرستش اوست. پس از آنکه آدمی در پرتو معرفت خدا در مسیر پرستش او گام برداشت، حاصل این انتخاب و عملکرد او رسیدن به رحمت بی کران و رضوان الهی است؛ رحمت و رضوانی که کمال و سعادت برین آدمی است.[۱۳۶]
بنابراین براساس آیات قرآنی هدف آفرینش انسان، تجلی رحمت الهی و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان و در واقع تحقق انسان کامل است.
انسان کامل، حجت خداوند در زمین است واگر لحظه ای حجت خداوند در روی زمین نباشد، وجود زمین لغو خواهد بود و چون کار لغو از خداوند صادر نمی شود حیات زمینی، مختل می گردد. در احادیث بسیار وارد شده است که اگر زمین بدون حجت (امام) باشد ، ساکنان خود را فرو خواهد برد:
امام باقر (ع) می فرمایند: «لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَهً، لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا کَمَا یَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ[۱۳۷]»؛ چنانچه امام از زمین بر گرفته شود زمین با اهلش مضطرب گردد چنان که دریا.
از تأمل و تدبر در قرآن و سخنان پیشوایان معصوم، به روشنی بدست می آید که امام، در هر زمان، مصداق و نمونه کاملترین انسان روزگار خویش است واز طرفی، هدف از آفرینش جهان، انسان کامل بوده است.در نتیجه پیامبر و امام هدف خلقت به شمارمی روند.[۱۳۸]
بخش سوم
نیاز به حجت خدا
از بحثهای گذشته به این نتیجه رسیدیم که خدای متعال به اقتضای صفات ذاتی خویش و براساس فیاضیت و رحمانیتش، جهان خلقت را آفریده است و چنانکه از بعضی از آیات کریمه استفاده شد آفرینش جهان مادی، مقدمه پیدایش انسان است و از این جهت، انسان اشرف مخلوقات و مورد تکریم الهی است. هدف آفرینش انسان، تجلی رحمت الهی و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان و در واقع تحقق انسان کامل است و تنها ویژگی انسان که بر اساس آن می تواند به عالیترین مقام مخلوقات و مورد تکریم الهی است، برسد در «اختیار» و مقدمات آن است. یعنی چون انسان- بر اساس قدرتی که خدا به او عطا فرموده است- موجودی است که می تواند از میان راه های مختلف، هرکدام را بخواهد انتخاب کند، مورد تکلیف الهی واقع می شود و اگر به تکلیف خدا عمل کند به برترین مرتبه کمال و پایدارترین سعادتها و لذتها نایل می شود.
پس مهمترین ویژگی انسان، اختیار داشتن وانتخابگر بودن اوست و راهی را که می پیماید براساس انتخاب آزاد خویش است.
«انسان برای این، آفریده شده که با عبادت و اطاعت خدای متعال شایستگی دریافت رحتمهایی را پیدا کند که ویژه انسانهای کامل است. و اراده حکیمانه الهی اصالهً به کمال و سعادت انسان، تعلق گرفته است اما از آنجا که این کمال و سعادت والا و ارجمند جز از راه انجام دادن افعال اختیاری، حاصل نمی شود مسیر زندگی بشر، دو راهه و دو سویه قرار داده شده تا زمینه انتخاب و گزینش برای وی فراهم شود وطبعا یک راه آن هم بسوی شقاوت و عذاب خواهد بود که بالتبع (و نه بالاصاله) مورد اراده الهی واقع می شود.»[۱۳۹]
از مهم ترین اهدافی که انسان را به هدف نهایی می رساند ، پرستش و بندگی خداوند دانسته شد.
پس قرآن می گوید: انسان آفریده شده که خدا را پرستش کند و پرستش خدا هدف است. اگر مسأله شناخت خدا که مقدمه پرستش است در عبادت خدا در میان نباشد انسان به سوی هدف گام بر نداشته و از نظر قرآن انسان سعادتمند نیست و به سوی کمال حقیقی نرفته است .[۱۴۰]
بنابراین برای اینکه انسان بتواند راه صحیح زندگی را انتخاب کند علاوه بر قدرت اراده و تصمیم گیری و غیر از گرایشهایی که خدای متعال در فطرت او قرار داده و وسایل انجام کار را که برای او فراهم کرده است یک شرط مهم دیگری هم ضرورت دارد و آن شناخت راه صحیح است. در واقع انتخاب آزاد وقتی صورت می گیرد که انسان راه های مختلف را بشناسد و نتایج آنها را بداند.
برای انسان شناختهای مختلفی امکان دارد؛ آنچه برای همه انسانها عمومیت دارد شناخت حسی و شناخت عقلانی است. حال، انسانی که می خواهد هر قدمی را به گونه ای بردارد که در راه سعادت ابدی او واقع شود و به آن کمال نهایی نزدیک شود لازم است تا درهر قدم چیزهایی را بداند[۱۴۱]؛ آیا دانستنیهایی که در هر مرحله از زندگی همه انسانها ضرورت دارد، از راه حس و عقل بدست می آیدیا نه؟و آیا رهنمودهای علم وعقل کافی نیست و حتما نیاز به انبیاء داریم؟
اسلام به عقل و علم بسیار اهمیت می دهد تا جائیکه عقل را پیامبر درونی می داند، و کیفر و پاداش را بر اساس عقل قرار داده و قرآن مکرر فرمان به تعقل می دهد، واساسا در بسیاری آیات تنها اهل فکر وعقل را مخاطب قرار داده است.اسلام در معرفی عقل بهترین تعبیرها را بکار برده و می فرماید عقل همان است که توسط آن بندگی خدا صورت می گیرد.در روایات پیشوایان معصوم ما آنقدر که از عقل و فکر تجلیل شده شاید کمتر از موضوعی قدردانی شده باشد؛ زمانی که خدمت امام صادق (ع) از عبادت های زیاد شخصی سخن به میان می آید امام می فرمایند :
« قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِهِ وَ دِینِهِ وَ فَضْلِهِ کَذَا وَ کَذَا قَالَ فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ فَقُلْتُ لَا أَدْرِی فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْل[۱۴۲]»؛ گوید به امام صادق (ع) گفتم فلانى در عبادت و دین و فضل خود چنین و چنانست، فرمود او چگونه می اندیشد؟ گفتم نمیدانم فرمود ثواب باندازه عقل است.
و همین گونه درباره علم؛ هیچ مکتبی چون اسلام فراگیری علم را برای تمام افراد لازم نشمرده و آنچه که اسلام برای اهمیت علم در زمان جاهلیت فرموده است هیچ دانشمندی تا کنون در هیچ منطقه ای نظیر آن را نگفته است.
اما ادراکات حس و عقل و همین طور علم ما را از وجود پیامبران بی نیاز نمی کند؛ زیرا :
الف) «ادراک حسی، فقط می تواند پدیده های جزئی محدود به شرایط خاص زمانی و مکانی و با محدودیتهای دیگری را به ما نشان دهد. بنابراین به هیچ وجه قادر نیست که به تنهایی مسائل ارزشی – مخصوصا رابطه رفتار انسان با نتایج اخروی- را تبیین کند. عقل هم به تنهایی از این مطلب عاجز است، بدیهیات اولیه عقل بسیار محدود است، ما در هر روز بلکه در هر ساعتی صدها روابط با انسانها، با خودمان،با خدا، با افراد خانواده وبا محیط زندگی داریم که درباره هریک از اینها می بایست حکمی داشته باشیم. ولی بدیهیات عقل بسیار محدود است وحکم همه این روابط و مسائل را نمی تواند بیان کند.»[۱۴۳]