۲-۵ هدفهای طرح
۱- بررسی توانایی تفکر سیستمی و آگاهی از نظام ها
۲- کسب مهارتها و مسائل برای پذیرش دیدگاه سایرین در ابعاد برنامه درسی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳- کسب آگاهی از وضعیت جهان و مسئولیت پذیری
۴- آگاهی از مسائل و مشارکت و پرورش مهارتهای اجتماعی درون و بیرون .
۵- توجه به تدریجی و تداومی بودن آموزش بررسی بعد زمانی و مکانی
تصمیم این طرح در برنامه های درسی و رسمی موجود در سیستم آموزش ایران – جهت دست یافتن بر اهداف کلی جهت :
۶- چشم انداز ارتقاء کیفیت آموزش .
۷- مسئولیت پذیری و کاربردی کردن آموزش مدرسه ای.
۸- داشتن ذهنیت فرآیندی در رشد و توسعه مهارت های زندگی در دانش آموزان به تناسب مقطع تحصیلی دوره اول متوسطه .
متناسب در ابعاد زمانی و مکانی در غنی کردن محتوای درسی.
۱۰-ایجاد نگرش در دانش آموزان برای رشد فرهنگ جامعه و احترام متقابل به سایر فرهنگها.
اهداف کلی درراستای شناخت آنچه که درحال حاضر با آن مواجه هستیم می خواهیم بدرستی جهت بهبود وضع موجود حرکتی بکنیم لازمه کار شناخت مسائل و موضوعات و محتوای تمامی نگاشته هایی که درمقطع مورد نظر لحاظ شده است و چنانکه از آنها برای استفاده و به چالش کشیدن دانش آموزان و توانمندیهای آنان می خواهیم بهره لازم ببریم باید تفاوت ها و تشابهات را ارج نهاده وهرکس را در حد توان انتظار شکوفایی داشت اگر شناخت از واقعیت موجود با درنظرگرفتن تمام مولفه ها درمیان محیط های آموزشی از معلم ، فضای آموزشی و امکانات و سایر مواردیکه تاثیر گذارهستند داشته باشیم درتعریف اهداف کلی با چشم انداز واقع بینانه و با برنامه بسیار منسجم و حتی در بدو ورود دانش آموز به آن مقطع انتظارات نیز تعریف می گردد و محتوای کتابها دررابطه با مسائل و موضوعات مولفه های آموزش جهانی با رویکرد جهانی نیز مورد ارزیابی قرار می گیرد وفراگیر نیز با دیدی وسیع و شناسایی نقاط ضعف وقوت ، خود را با الگوی خوب منطبق نموده و ما هم به عنوان کسی که برای آن دانش آموز مفاهیمی را منتقل می کنیم انتظار داریم که درمسیر حرکت به سوی مقاطع بالاتر سیر منطقی را درپیش گرفته و با حمایت و هدایت صحیح آنگونه که می خواهیم برای جامعه فردای خود افرادی بسیار دورنگر و تربیت یافته درست را تحویل داده و خود نیز از عملکرد آموزشی بعنوان معلم راضی خواهیم بود که هم از لحاظ وجدانی بسیار احساس آرامش خواهیم کرد و هم از اینکه تفکرات امروز ما زیرساخت فردای آن دانش آموز خواهد بود.
پس با این توضیح اهداف بنده از این پژوهش این است که بتوان با برنامه ریزی واقعی در حد امکانات و توانمندیهای موجود یک ماحصل خوب از کارکرد خود داشته باشیم .ما با شناسایی و بررسی برنامه ها و اهداف در هر روشی یا حرکتی می توان در برنامه های درسی نقاط قوت را تقویت و نقاطی که روی آن برنامه ریزی درست صورت نگرفته است یا تغییر یا به گونه ای متناسب با شرایط زمان مجدداً طراحی نمود و درصورت برطرف شدن آن ضعف ها می توان مجدداً به سایر محتوا تسری داد . امیداست که خداوند یاری دهد ما هم نقشی درراستای این اهداف داشته باشیم .
۲-۵-۱ اهداف جزئی
شاید با نگاه بسیار محدود می توان هر برنامه ای را اجرا کرد ولی هرحرکتی به قول گفته افلاطون : طولانی ترین سفر با قدم اول شروع می شود پس بی مناسبت با موضوع نیست که ما باید با برداشتن قدمهای اولیه راه را به آرامی هموار نموده تا بتوان برنامه های میان مدت و با گذشت زمان و گرفتن نقایص برنامه ، گامی برای برنامه بلند مدت برداشت . اهداف جزئی روزنه ای برای روشنایی بیشتر می باشد اما همین روزنه برای کسی که درتاریکی بسرمیبرد خورشیدی است که می تابد پس اهداف جزئی عبارت از این خواهد بود تا مواردذیل مورد بررسی قرارگیرد.
دربیان مولفه های آموزش جهانی و تحلیل آن در کتاب های درسی دوره اول متوسطه نیازمند تشکیل کارگروهی که دانش آموزان بتوانند با همفکری و بیان واقعیت های زمان خود مساله را حل نمایند واین امر کمک خواهد کرد هم از مشارکت دانش آموزان در برطراحی و تدوین برنامه کمک بگیریم و نقش واهمیت موضوع را نیز با آنان در میان بگذاریم و همین امر یک حرکت نو در راستای این چشم انداز خواهد بود که می توان از دانش پذیران نیز استفاده کرد و از یک طرف ضمن مشارکت دانش آموزان و با آنان به صورت گروهی نظرخواهی کردن و گروهی کارکردن آنها را مورد سنجش وارزیابی قراردهیم .
دریک برنامه ریزی آموزشی می توان دانش آموزان مقطع اول متوسطه را مورد ارزیابی قراردهیم مبنی براینکه آنان یاد بگیرند که چقدر از نظرات سایرین نیز می توانند استفاده کنند و نظرات سایرین را در برنامه های خود لحاظ نمایند. پی بردن به دیدگاه آنان باعث خواهد شد تا میزان شناخت دانش آموزان را از مولفه های آموزش های جهانی مورد بررسی قرار دهیم .
میزان توانمندی دانش آموزان دراستفاده از واژه های بین المللی را مورد ارزیابی قراردهیم .
چقدر دانش آموزان با حفظ فرهنگ ملی از دیدگاه فراملی استفاده می نمایند .
آموزش در نظام های جهانی اینگونه عنوان شده است ، ایده ای است که در پی بروز برخی مشکلات اساسی در زندگی بشر بعنوان راه حل مطرح گردیده است . تجربه بحرانهای اجتماعی ناشی از توسعه صنعتی نظیر اشتغال ، مسکن ، مهاجرت ، نابرابری ، فقر و گرسنگی بحران جمعیت و غیره سبب شده است تا مربیان و متفکران تعلیم وتربیت همچنین فعالان اجتماعی و نهادهای بین المللی ایده های مختلفی برای آموزش جهانی مطرح کرده اند . برنامه مطالعات جهانی ، تربیت چند فرهنگی مدرسه سبز ، آموزش برای صلح ، آموزش توسعه و بالاخره آموزش جهانی نمونه هایی از این ایده ها هستند .دراین راستا برنامه ها و ابعاد مولفه های آموزش جهانی به عنوان یک پیشنهاد اصلاحی برای برنامه درسی ، از سوی آقای دیوید ادوارد سلبی و با کمک یونیسف به برخی از کشورها از جمله ایران پیشنهاد شده است .
معنای آموزش جهانی ، مفاهیمی که دربرنامه آموزش جهانی بکارگرفته می شود مضامین مورد تاکید در برنامه درسی ، انتخاب فعالیت ها و فرصت های یادگیری و غیره تعیین کننده است . تفسیر از آموزش جهانی نیز بر انتظاراتی که از معلم داریم نکاتی که برآنها دربرنامه درسی تاکید می کنیم در گزینش های ما درمیان فرآیندهای آموزشی و چگونگی تربیت معلم تاثیر می گذارد ( بگلر[۱۷]، ۱۹۹۳)
ریشه های تاریخی یا حتی فلسفی ، روایت های گوناگونی از آموزش جهانی وجود دارد این روایت ها سبب می شود تغییر آموزش جهانی با مشکل مفهومی بسیار مهمی مواجه گردد.(پایک ،۲۰۰۰)
مشارکت فعال شاگردان در بازار جهانی سبب می گردد و برخی آن را به معنای بازنگری و دگرگونی محتوا ، سازمان و هدف مدرسه درکل تلقی می کنند . برخی ، رسالت تعلیم و تربیت را آشنا نمودن یادگیرندگان با مسائل جهانی و روابط بین الملل می دانند و آموزش جهانی را بعنوان انتخاب و گنجاندن برخی مسا ئل جهانی در برنامه درسی دوره دبیرستان تلقی می کنند ( هیتر[۱۸]، ۱۹۸۰)
بعضی رسالت تعلیم وتربیت را مطالعه موضوع جهانی نظیر امنیت ، عدالت اجتماعی ، کیفیت زندگی ، صلح و ثبات در آینده وغیره دربرنامه درسی تلفیقی یا فرا رشته ای یا بین رشته ای می پندارند که در برنامه های درسی آشکار یا حتی پنهان جریان می یابد ( لوینس،[۱۹]۱۹۹۲)
همچنین بعضی معتقدند مولفه های آموزش جهانی در اصطلاح رایج به ادراک وابستگی متقابل معطوف است و درواقع تلاشی جهت توسعه بردباری صلح ، دوستی وعدالت محسوب می شود. (علااالدین، ۱۹۸۹).
دیوید سلبی ” یکی از مولفه های آموزش جهانی را تبلور تربیتی یک الگوی نظام دار ، کل نگر وبوم شناسانه ذمی داند که برای ماهیت ، اهداف ، فرایند یادگیری و کارکرد تمام بخش های آموزش وپرورش استلزاماتی همراه می آورد ( سلبی[۲۰] ،۱۹۹۹).
پس بدون شک تعدد دیدگاه ها به آموزش جهانی ناشی از تنوع پایگاه نظری یا اهداف اجتماعی است چنانچه برخی گفته اند ، مرزهای ملی مانع از آموزش جهانی است و آموزش جهانی در گروه حذف مرزهاست (والگر[۲۱] ،۱۹۸۶ )
بنابراین طرح دیوید سلبی و همفکران ، ریشه های آموزش جهانی را می توان درجریان های تربیتی نظیر آموزش توسعه( آموزش توسعه ای[۲۲]) جستجو نمود.
مطالعات مولفه جهانی به مطالعاتی گفته می شود که جهان موضوع تحقیق آن است و ممکن است به صورت بین رشته ای و کل نگر از موضوعات مجزا باشد ولی هرگز یک واحد منفک در برنامه درسی را تشکیل نمی دهد . اصول سازمان دهنده مطالعات جهانی عبارت از : توجه به فرهنگها و جوامع دیگر غیر از جامعه یادگیرنده توجه به مسائل بزرگتر از جامعه یادگیرنده ، توجه به ارتباط متقابل نهادها ، وقایع و غیره در ورای مرزهاست . رویکرد مطالعات جهانی جریان های تربیتی دیگری همچون آموزش توسعه ، تربیت حقوق بشر ، آموزش صلح ، تربیت محیطی ، تربیت چند فرهنگی، تربیت سیاسی و تربیت ضد نژاد پرستی درتکوین برنامه آموزش جهانی موثر بوده اند .
رویکرد مشارکتی و فعال جهت شکوفایی استعدادها را باید رواج داد ، تقویت محیط های یادگیری و بهره گیری از روش های گوناگون یادگیری همچنین ترویج برنامه های تلفیقی آموزش های پایه ، تعامل و همکاری درسطح ملی ، منطقه ای و بین المللی است ( دلور[۲۳]، ۱۹۹۸).
درهرصورت مولفه های آموزش جهانی از برنامه های اساسی یونیسف برای اصلاح یادگیری پایه تلقی می شود ، اهدافی که برای این اصلاحات معرفی شده اند عبارتند از یادگیری و یادگیری حل مسئله ، همچنین محتوای مورد نظر این برنامه شامل مطالعه و تفکر درباره جنگ ، صلح ، محیط زیست ، فقر ، ثروت ، ایدز، سلامت جهان ، حقوق بشر براساس رویکرد به جهان همچون کل یکپارچه تعلیم وتربیت رسالت پرورش شهروندان جهانی را برعهده می گیرد کسانی که به مردم با فرهنگ ها ، عقاید و نگرشهای مختلف احترام می گذارند ( پایک، سلبی، ۱۹۹۹)
رویکرد مولفه های آموزشی جهانی به تغییر یا نوعی نقش تاثیر گذار برای آدمی همراه است . کاربرد مفهوم تغییر در چشم انداز مولفه هایی آموزش جهانی با هدف توجه به آینده تاکید دارد اندیشه ها ، برنامه ها و اعمال ما آن را شکل می دهند و شکل دهی به آینده در گرو آگاهی مشارکت و فعالیت منظور می گردد . چون تصمیمات و رفتار ما آینده را تعیین می کند درتمام سطوح انواع متنوعی از نگرش آینده گرایان از آینده های جایگزین وجود دارد . بنابراین ارزشها و اولویت های هرکس شامل سه آینده ، محتمل ، آینده ممکن و آینده مطلوب است .
تعلیم وتربیت همچون یک نهاد اجتماعی از این چارچوب های ذهنی و اجتماعی متاثر است وحتی به عنوان بستر انتقال و تولید علم از رویکرد تقلیلی آن تبعیت می نماید . رواج رویکرد تفکیلی وروش شناسی تقلیلی درتعلیم وتربیت تاکنون درمعرض انتقادات بسیاری واقع شده و روندهای اصلاحی متنوعی دراین زمینه ارائه گردیده است .از جمله هدف در آموزش جهانی را می توان پاسخی به نواقص تربیت رایج از جهت پیامدهای رویکرد تفکیکی و توسعه نگرشی ویژه نسبت به طبیعت ، نقش جنسی ، تفاوت نژادی وغیره دانست . اساساً برنامه ها و اهداف و ابعاد آموزش جهانی جلوه تربیتی دیدگاه کل گراست و آموزش جهانی همچون ابزاری برای مقابله فرهنگی با رویکرد تفکیکی و روش شناسی تقلیلی و ماشنیسم ، بیان تربیتی یک الگوی کل نگرانه است ( سلبی ،۲۰۰۱ ).
چالش های جهانی آموزش وپرورش درقرن بیست ویکم را میتوان ناشی از دیدگاه های نو و به کارکردهای آموزشی و پرورشی دانست این دیدگاه ها قطعاٌ رویکردهای متفاوتی را به مشکلات آموزش وپرورش ایران و توانمندیهای آن اضافه و موضوعات گوناگونی را مطرح می سازند .مباحثی که هم میان پژوهشگران و اندیشمندان آموزش و پرورش درسطح دانشگاهها و مراکز پژوهشی مطرح می باشد . رویکردهای برآمده از سبز فایل ارتباطات و فنآوری هایی در تعلیم وتربیت از جمله دیدگاه حداکثری مبتنی بر خود یادگیری و چگونگی یادگیری ، فرایند مدار و مستقل موجب حرکت تدریجی درباز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم وتربیت شده است . برای مثال ، ازبین رفتن مرز بین دولت ها ی ملی و جامعه جهانی، بین فرهنگ ملی و خرده فرهنگ های تشکیل دهنده آن ، بین مدرسه و جامعه محلی ، بین خانه و مدرسه ، بین آموزش و موسسات یادگیری ، بین آموزش رسمی و غیررسمی ، بین برنامه درسی از قبل تنظیم شده و انتخاب های افراد بین شاگرد ومعلم ، بین والدین و فرزندان آنها ، بین انسان وماشین و حتی بین رشته های مختلف موجب شده تا چالش های عمده ای در آموزش ایجاد شود که به منظور برخورد با آنها و انطباق با تغییرات پیش آمده ، برنامه ریزان ومربیان آموزشی بایستی گام های اساسی بردارند . از مطالعه وضعیت موجود در آموزش و پرورش کشورمان می توان دریافت که درطول سالیان گذشته ، تلاش موفقیت آمیزی برای شناسایی این چالش ها و مقابله با آنها به عمل نیآمده و اگر هم کاری صورت گرفته جامع و کامل نبوده و نظام آموزشی کشور ، کماکان به روش سنتی خود اداره می گردد.
رویکردهای نوین از تحولات علمی وفنآوری های جدید به ویژه آی تی سی و آی تی [۲۴]نشاًت می گیرند که این تحولات زمینه را برای ظهور دیدگاه های نو هموار کرده و آنها را فراتر از مرزهای ملی ودرچارچوب جهانی مطرح می سازند . عمده ترین چالش هایی که نظام آموزش وپرورش ما را درآینده با آن روبرو خواهد کرد تبین و سرانجام راهبردهای آموزشی لازم برای برخورد با این چالش ها خواهد بود (صبوری، ۱۳۸۹).
جهان امروز از کشورهای متعدد گوناگونی تشکیل شده که هریک به سبب تاریخ خاص خود از فرهنگ و زبان متفاوتی برخوردار است واین تنوع و گوناگونی ، گاهی امکان زندگی مشترک انسانها در کناریکدیگر را دشوار می سازد ، چرا که زبان صرفاً ابزار برای برقراری ارتباط نیست ، بلکه جهان بینی افراد ، قوه تخیل آنها و روش انتقال دانش را نیز بیان می کند (پیام یونسکو، ۱۳۷۹) .
انتقال یک مفهوم از فرهنگی به فرهنگ دیگر، همواره مستلزم چالش تغییر از یک نظام فکری به نظام فکری دیگر است واین نظام های فکری غیرقابل مقایسه می توانند منبع متقابل عدم ، درک ، سو، تفاهم وحتی تحقیر وبی اعتنایی افراد واقوام به یکدیگر شوند (ماتسورا[۲۵] ۲۰۰۰).
در دنیای امروز عقیده بر این است که باید تفکر جهانی داشت و به صورت محلی این تفکرات جهانی را پیاده کرد این امر می تواند به معنای بومی سازی تفکرات و اندیشه های جهانی نیز تلقی شود .پس دربیان اهداف و ابعاد آموزش جهانی که خود پدیده ای نسبتاً جدید و هر چند تاثیرات مهمی بر افراد و جوامع دورافتاده ترین بخش ها دارد . در ایران نیز همایش های متعددی دراین راستا برگزارشده که بسیارمفید بوده ، بر حوزه فرهنگ و به شکل عام بر تعلیم و تربیت به شکل خاص تاثیر گذار بوده است.
توانایی زندگی کردن ، فهمیدن وارزش گذاردن بر تفاوت های فرهنگی یکی از ارزشمندترین درس های آموزش و پرورش است که دردیدگاه جهانی می توان آن را برآورده ساخت (ساندران[۲۶] ، ۲۰۰۱)
امروزه بحران محیط زیست یک مسئله در جهان تلقی شده و آنچه بعنوان عوامل تهدید کننده محیط زیست انسان مطرح می شود بسیارند از جمله افزایش آلودگی ها، کاهش منابع طبیعی نظیر جنگلها ، افزایش جمعیت ، نابودی لایه اوزن و …. معهذا این مسئله که نسبت آموزش وپرورش با بحث های زیست محیطی چیست ؟ و آموزش محیط زیست از کجا و چه زمانی باید آغاز شود ؟ جایگاه این آموزش ها درمدرسه ودرکلاس درس کجاست ؟ مشکلات محیط زیست موضوع هایی هستند که نیاز به آموزش را بیشتر ساخته و مسئولیت های بیشتری را برای نظام آموزش وپرورش به همراه آورده است . کشورهای پیشرفته با برنامه ریزی به هنگام سعی کرده اند این آموزش ها را به خانواده ، مدرسه و کلاس درس بیاورند ( سرکارانی، ۱۳۸۲).
بررسی زمینه های مولفه آموزش جهانی فرایند محوری را می توان در پراگماتیسم ، جنبش تربیتی پیشرو و ایده های طبیعت گرایان قرن هیجدهم به ویژه روسو یافت . روسو گسترش توجه به طبیعت کودک نیازها و استعدادهای او را مطرح نمود از این طریق بیش ازدیگران فرایند تربیت را بیشتر از محصول آن مورد توجه قرار داد .
“آموزش وپرورش چون یکی از بنیادهای زندگی اجتماعی ، همواره وحتی در جامعه های آغازین به گونه ای درکار بوده است . زیرا انسان از یک سو متفاوت با دیگر جانوران که بنا به سرشت ، توانایی برآوردن نیازهای خود را دارند تنها برکارهایی تواناست که آموخته باشد و ازسویی دیگر تنها از راه آموزش است که می تواند دانسته های خود را به آیندگان بسپارد از این رو ، وابستگی آموزش و پرورش با سازمان و فرهنگ یک جامعه تا بدان حد است که می توانیم بگوییم به هرنسبت جامعه ای به پایه والاتری از فرهنگ رسیده باشد نقش آموزش وپرورش نیز درپایه ای برتراست .
در باره موضوعات مختلف از دیدگاه ازفیلسوفان دوران باستان که درباره آموزش وپرورش سخن گفته ، ارسطو است باآنکه دراین دوران زمینه اندیشه نو نیاورده ولی ازآنجا که تاثیرش در دوره های بعد بسیار و گاه بسی بیش از افلاطون بوده است . پس با ذکر مورد بالا به این نتیجه می رسیم که آموزش نقش اساس در روند تربیت و تعلیم داشته است که ارسطو به مدت سه سال تعلیم اسکندرمقدونی را برعهده گرفته است هرچند تاثیر استدلال وآموزش درهمه جا یکسان نیست اما بر روان تربیت شونده و روی عادت افراد تاثیر گذار است . ازدیدگاه تربیتی هربارت که یادآورآموزش سقراط و افلاطون درباره پیوند دانش و فضلیت و یا اندیشه وکرداراست اودرباره این پیوند که به تعبیری همان آموزش[۲۷]است و تربیت می گوید . آموزش ، محتوای ذهن را می سازد و تربیت ، منش را ، اما اگر اولی نباشد و دومی هم نخواهد بود این اصل بنیادی آموزش وپرورش است( نقیب زاده ،۱۳۸۸).
۲-۶ تحلیل محتوا
تحلیل محتوا از تکنیکهای مربوط به روش اسنادی در پژوهش علوم اجتماعی میباشد. روش اسنادی به کلیه متدهایی گفته می شود که در آن ها هدف پژوهش با مطالعه، تحلیل و بررسی اسناد و متون برآورده میشود.
چنانچه از نام تحلیل محتوا پیداست، این تکنیک به تحلیل و آنالیز محتوا می پردازد و می کوشد با بهره گرفتن از تحلیل دادههایی را در مورد متن استخراج کند. با این حال آنچه تحت نام تحلیل محتوا نامیده شده است، گونه خاصی از تحلیل است که با شیوه های دیگری که می کوشند یافتههایی را از متن استخراج کنند، تفاوت دارد. هیژمن ۸ نوع تحلیل محتوا را شناسایی کرده و توضیح داده است، که عبارتند از: تحلیل معانی بیان، تحلیل اسطوره و روایت، تحلیل گفتمان، تحلیل ساختاری یا نشانه شناختی، تحلیل تفسیری، تحلیل محاوره، تحلیل انتقادی و تحلیل نرماتیو.
گاهی اوقات این گونه های تحلیل محتوا تحت عنوان تحلیل محتوای کیفی به کار میروند، به این معنی که می خواهیم آنچه که در محتوای موضوعاتی در متن قرار گرفته است با دیدگاه و بررسی های علمی و سابقه دیرینه و تحلیل و تفسیر ما بعنوان پژوهشگر چگونه است .
۲-۷ تعریف تحلیل محتوا
از تحلیل محتوا تعاریف گوناگونی به عمل آمده که بخشی از اختلاف به تاریخچه این تکنیک و روند تکاملی آن بر می گردد و بخشی دیگر از آن مربوط به تفاوت در حوزه گسترده این تکنیک است.
کریپندورف تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی معرفی می کند که به منظور استنباط تکرارپذیر و معتبر از داده ها در مورد متن آنها بکار می رود (کریپندروف، ۱۳۷۸: ۲۵). او هدف این تحلیل را همانند سایر تکنیک های پژوهشی فراهم آوردن شناخت، بینشی نو، تصویر واقعیت و راهنمای عمل می داند.
برلسون- از پیشگامان تحلیل محتوا- این تکنیک را «پژوهشی برای توصیف عینی، سیستماتیک و کمی محتوای آشکار پیام» معرفی می کند (۱۹۵۹، ۱۸، به نقل از کریپندورف، ۱۳۷۸، ۲۶).
در تعریفی دیگر تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی دانسته شده که برای استنباطهایی برحسب شناسایی نظام روز و عینی ویژگیهای خاصی در یک متن بکار می رود.
لورنس باردن نیز به نقل از لانذری می نویسد:
«تحلیل محتوا فنی است که توصیف های ذهنی و تخمینی را تلطیف و تصفیه می کند و ماهیت و قدرت نسبی محرک هایی را که به شخص داده می شود، به صورت عینی آشکار می سازد (باردن، ۱۳۷۴، ۳۵).
دانیل رایف تحلیل محتوا را بطور خلاصه چنین تعریف می کند:
«قراردادن قاعده و محتوای ارتباطات در طبقات (مقوله های) خاص براساس قواعد، و تحلیل روابط بین آن مقوله ها با استفاه از آزمون های آماری» (رایف، ۱۳۸۱، ۴).
کاپلان در این زمینه اظهار داشته که «روش تحلیل محتوا، معناشناسی آماری مباحث سیاسی است» (کاپلان، ۱۹۴۳، ۲۳۰، به نقل از: هولستی، ۱۳۷۳، ۱۳).