نگرشها[۵۴] و تصویرهای ذهنی فرد از خود دانش
اطلاعات فرد[۵۵] در یک حیطه کاری مشخص
مهارت؛ توانایی انجام وظایف ذهنی و فیزیکی
ب) ویژگی تشخیص رابطه علت و معلولی به این معنا که شایستگی موجب بروز یا
پیش بینی رفتار یا عملکرد مشخص میشود.
ج) ویژگی معیار سنجش و ارزیابی شایستگی و رسیدن به عملکرد برتر. برای تحقق این امر، باید معیارهای مشخص و قابل اندازه گیری برای هر شایستگی در دنیای واقعی تعریف شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در فرهنگ شایستگیهای رفتاری؛ شایستگیها، تواناییها، مهارت، دانش، انگیزه وویژگیهای فیزیکی قابل مشاهده افراد در عملکردهای موفقیت آمیز تعریف شده است. تعاریف گوناگون و متفاوتی از شایستگیها در ادبیات و تحقیقات و تالیفات پیشین شده است که به تعدادی از آنها اشاره میشود (زاهدی و شیخ ، ۱۳۸۹)
از نظر جوکینن شایستگیها توصیف کننده ویژگیهای فردی، رفتارها، مهارتها، ارزشها و دانشها و یا ترکیبی از آنها است.
در تعریف “کنسرسیوم الگوی شایستگی منابع انسانی- ۲۰۰۶ “، شایستگی عبارت است از دانش، مهارت و توانایی مشخص، قابل توصیف و اندازه گیری و یا ویژگیهای فردی از جمله نگرش، رفتار، توانایی فیزیکی که برای انجام یک وظیفه در یک کسب و کار مشخص ضرورت دارد.تعریف فرهنگ آکسفورد (۲۰۰۳): شایستگی ، قدرت، توانایی و ظرفیت انجام یک وظیفه است.
بوندرا شایستگی را، عبارت از هرگونه دانش، مهارت، توانایی یا کیفیت شخصی می داند که از طریق رفتار نشان داده شده و به تعالی خدمت دهی منجر میشود.از نظر سینات شایستگی در برگیرنده دانش، مهارت و توانایی و دیگر ویژگیهای شخصیتی ازجمله ارزش، انگیزه، کنترل فردی و ابتکار برای انجام موفق شغل و دستیابی به نتایج سازمانی مطلوب است.
از نظر لایل و اسپنسر شایستگی عبارت از انگیزه ها، ویژگیهای فیزیکی، ویژگیهای درون شخصیتی از جمله) نگرش- ارزش- اعتماد به نفس)، دانش و مهارت برای عملکرد برتر در شغل است.
در تعریف دوبویس شایستگی عبارت از ویژگیهای شخصیتی، دانش، مهارت، الگو و مفهوم های ذهنی یا ترکیبی از این عوامل است که موجب عملکرد موفقیت آمیز فرد در شغل مورد نظر میشود. Allderdge et al. ,2004))
بنا به تعریف انجمن روان شناسان انگلستان- ۱۹۹۷:شایستگی عبارت از استانداردهای مورد نیاز برای انجام نقشها و وظایف شغلی است.
دبیر خانه خزانه داری کانادا - ۱۹۹۹: شایستگی را عبارت از دانش، مهارت، توانایی و رفتارهایی میداند که فرد برای کسب موفقیت و به دست آوردن نتایج مؤثر در راستای استراتژ یهای سازمانی در شغل خود انجام میدهد.
به تعریف لبوترف شایستگی فقط دانش و خصوصیات چگونگی انجام کار را شامل نمی شود بلکه ترکیب و هماهنگی بین این عناصر را نیز در شرایطی خاص در بردارد که شاید برای شرایط دیگر نیز قابل استفاده باشد.
از نظر اینتاگلیاتا شایستگی رفتار هایی است که رهبران برای دستیابی به نتایج سازمانی و ایجاد هم افزایی و هماهنگی بین نتایج سازمانی باید دارا باشند.
به نظر پیپل سافت شایستگی عبارت از دانش، مهارت و رفتارهای قابل اندازه گیری و قابل مشاهده ای است که موجب موفقیت شغلی میشود Emery,2002))
گارتنر گروپ شایستگی را مجموعه ای از ویژگیها میداند که شامل مهارت، دانش و خصوصیات فردی است و موجب عملکرد برتر میشود.
در تعریف اوارت شایستگی به ویژگیهای اصلی اطلاق میشود که موجب عملکرد برتر میشود.
از دیدگاه بویاتزیس شایستگی به طور کلی بر صفات و ویژگیهای اساسی یک شخص تاکید دارد. این صفات م یتواند شامل انگیزش، رفتار، مهارت و تصور فرد از نقش اجتماعی و یا مجموع های از دانش باشد.
بنا به تعریف هی گروپ شایستگی، خصوصیات قابل اندازه گیری فرد جهت انجام عملکرد مؤثر و برتر برای یک شغل مشخص در یک سازمان یا فرهنگ است.
در تعریف فرهنگ دانشگاه هاروارد: شایستگی، شامل تحولاتی به قرار زیر است که فرد در عملکرد مؤثر مربوط به یک شغل و وظیفه از خود بروز م یدهد:
- رفتار های مرتبط به شغل(آنچه فرد می گوید و انجام می دهد)؛
-
- انگیزه ها (آنچه فرد در خصوص شغل و سازمان خود احساس میکند).
-
- دانش و مهارت (آن چه که فرد در خصوص وقایع، تکنولوژی، حرفه، فرآیندها و سازمان خود میداند و نشان میدهد).
به نظر کلین، (۱۹۹۶): شایستگی ، عبارت از رفتارهایی است که افراد با عملکرد برتر در مقایسه با افراد با عملکرد متوسط، آنها را با ثبات بیشتری ابراز میکنند.
به تعبیر لاگان (۱۹۹۶): شایستگی، عبارت از دانش و مهارتهایی است که عمکرد موثر را مشخص میکند.
از دیدگاه کیو (۱۹۹۳): شایستگی نتیجه کاربرد مناسب دانش و مهارت و ترکیب آن دو است.
تعریف فرهنگ ویکیپدیا: شایستگی عبارت است از توانمندی به کار گیری یک مجموعه دانش، مهارت و تواناییهای مورد نیاز برای انجام موفقیت آمیز وظایف اصلی یک شغل
رودریگز شایستگی را یک الگوی قابل انداز هگیری از دانش، مهارت، تواناییها،رفتارها و دیگر ویژگیهایی میداند که یک فرد برای انجام وظایف شغلی خود به طور موفقیت آمیز به آن نیاز دارد.
مرور دیدگاه های فوق نشان می دهد، مفهوم شایستگی و شایستگی در ادبیات علمی مدیریت جایگاه خود را یافته است. حتی اهمیت موضوع شایستگی رقابت سبب شده است تا واژه نامه ای با همین عنوان تدوین شود. در این واژه نامه تعریف شایستگی موضوعات و مباحث مهمی را مطرح میکند. بررسی و تحلیل تعاریف فوق نشان میدهد که نکات مشترک قابل تشخیصی در تمامی این تعاریف وجود دارد که عبارت است از:
شایستگی شامل دانش، مهارت، ویژگیهای فردی از جمله (انگیزه، مفهوم های ذهنی، ارزش، نگرش، ویژگیهای فیزیکی) و یا ترکیبی از این عوامل است.
شایستگی آن دسته از خصوصیات شاغلان است که زیربنای رفتارهای موفق شغلی آنان را تشکیل میدهد و موجب عملکرد برتر و مؤثر آنهادر آن شغل، وظیفه یا شرایط میشود.
شایستگیها باید قابل مشاهده و قابل اندازه گیری باشند و با ثبات و تکرار در رفتار فرد مشاهده شود .
۲-۲-۵) رویکردهای تعیین شایستگیها
در دسته بندی و طبقه بندی های مختلفی از رویکردها و شیوه های تعیین شایستگیها و شایستگیها وجود دارد. روثول و کانزانانس سه راهبرد را برای تعیین قابلی تها معرفی میکنند (سازمان مدیریت و برنامه ریزی،۱۳۸۸)
رویکرد وام گرفته شده[۵۶]:اساس این راهبرد اقتباس مدل شایستگی از یک سازمان دیگر است. این رویکرد ارزان است و نیاز به متدولوژی ندارد. نقطه ضعف اساسی شایستگیها در عامترین تعبیر عبارت از مقولاتی است که فرد باید برای کارایی در شغل، نقش، حرفه، کار یا وظیفه خود بروز دهد.
این مقولات شغلی (آنچه فرد میگوید یاد میکند که به عملکرد خوب یا ضعیف او منجر میشود)
انگیزه (آنچه فرد درباره یک شغل، سازمان یا موقعیت جغرافیایی خاص احساس میکند) و مهارتها/ دانش (آنچه که فرد در قبال واقعیتها، فنآوری ها، حرفه، خط مشیها، شغل و سازمان خود میداند یا به نمایش میگذارد) است. شایستگیها در خلال بررسی مشاغل و نقشها شناخته میشوند.
این راهبرد آن است که در آن فرهنگ سازمان و شرایط محیط بیرونی که برای سازمان مهم است در نظر گرفته نمی شود.
رویکرد اقتباس و بومیشده[۵۷]: اساس این رویکرد الگوبرداری مدل شایستگی از سازمانی دیگر و تنظیم مجدد آن بر اساس فرهنگ سازمان خود است. این راهبرد نیاز به متدولوژی مناسب دارد. زیرا قبلاً مطالعات لازم برای تدوین مدل توسط سازمان قبلی انجام شده است. در این رویکرد م یتوان از مصاحبه یا تحقیق در مورد یک گروه کوچک استفاده کرد.
۳- رویکرد ایجاد (ساختن) مدل مناسب برای خود[۵۸]: بر اساس این رویکرد، یک مدل شایستگی مناسب برای سازمان طراحی و ایجاد میشود. این راهبرد نیاز به تحقیق دارد و وقتی به کار می رود که از مدل شایستگی به صورت جامع و به عنوان مبنای استخدام، ارزیابی عملکرد یا ارتقاء استفاده شود.
در دسته بندی دیگری که از رویکردهای طراحی مدل شایستگی توسط بریسکو و هال شده است. نحوه طراحی مدل شایستگی مدیران توسط سازمان های مختلف با هدف دسته بندی آنها مورد بررسی قرار گرفت. آنهادریافتند که استفاده از مدلهای شایستگی از پدیدههای اخیر سازما نها است که آنهارا به سمت افزایش رقابت پذیری با توسل به هر وسیله ای از جمله توسعه عملکرد مدیران شان سوق می دهد. بر اساس یافتههای این تحقیق آنها معتقدند که رویکردهای جاری طراحی مدل شایستگی را میتوان در سه دسته طبقه بندی نمود. این سه دسته عبارتند از:
رویکرد مبتنی بر تحقیق[۵۹]: رویکردی است که بر تحقیق روی رفتار مدیران مبتنی است. مدیران نمونه ای که عملکرد بالایی دارند، انتخاب میشوندو با آنهامصاحبه میشود تا رفتارهای مناسب استخراج شود. سپس در جلسه ای متشکل از تیم اجرایی، این رفتارها مورد بازنگری و بحث قرار می گیرد و در آخر پس از اعمال تغییرات لازم ۴ تا ۸ شایستگی اصلی و ۱۲ تا ۲۴ شایستگی فرعی و ۵۰ تا ۱۰۰ شاخص تعیین میشود. محدودیت این رویکرد آن است که نه بر شایستگیهای آینده بلکه بر شایستگیهای گذشته مبتنی است.
رویکرد مبتنی بر استراتژی: در این رویکرد، یک جهت گیری راهبردی ملاک قرار میگیرد. این رویکرد بر خلاف رویکرد قبلی آینده گرا است و وقتی به کار می رود که مدیران از رفتارها و مهارتهای مورد نیاز برای توسعه سازمان در آینده برخوردار نیستند. مزیت این رویکرد آن است که با کسب و کار سازمان مرتبط است و میتواند از تغییر و تحولات سازمان حمایت کند(Van Beirendonck,2001)
رویکرد مبتنی بر ارزش[۶۰]: اگر شایستگیها بر اساس ارزشهای فرهنگی سازمان شکل گیرد، رویکرد مبتنی بر ارزش نامیده میشود. محققان بر اثربخشی بالقوه این رویکرد تأکید دارند زیرا می تواند انگیزش قوی ایجاد نماید. از نقاط ضعف این رویکرد یکی احتمال فقدان دقت در فرایند توسعه است و دیگر اینکهترجمه ارزشهای فرهنگی به رفتارهای واقعی بسیار مشکلاست. (زاهدی و شیخ،۱۳۸۹)
بر اساس تحقیقات برگوین دو رویکرد مطرح در تعیین شایستگیهای مورد نیاز مدیران و رهبران وجود دارد که یکی اشاره به خروجیها و نتایج عملکرد شایسته دارد و دیگری به ورودی ها و ویژگیهای اساسی فرد اشاره دارد که موردنیاز عملکرد موفق و برتر او است، بنابراین دو رویکرد خروجی محور و ورودی محوردر این دسته بندی برای تعیین شایستگی بیانمیشود(Horton ,2002).
استربلر دسته بندی رویکرد های تعیین شایستگیها را از دیدگاهی دیگر طرح کرده است. او رویکردهای زیر را به عنوان اصلی ترین شیوه ها در تعیین شایستگیها می داند.
الف) رویکرد استاندارد: این رویکرد که به رویکرد بریتانیایی یا برون داد نیز گفته میشود، حداقل سطح قابل قبول عملکرد در کار یا موقعیت خاص را مورد توجه قرار میدهد. در این رویکرد توجه عمده ای به متصدیان کار نمیشود و به نتایجحاصل از کار توجه میشود. این فرایند با شناسایی نقشهای کلیدی و عناصر کار و سپس توصیف استانداردهای قابل قبول و ملاک های عملکرد آغاز میشود و نهایتاً با شناسایی انواع شایستگیهای مورد نیاز برای انجام کار و تحقق این استانداردها پایان می پذیرد. انتقادهایی که بر این رویکرد استاندارد وارد است عبارتند از:
علی رغم انتقاد از رویکرد استانداردهای شغلی، مدلهای این رویکرد درک بهتری از شایستگی را فراهم کردهاند به ویژه با خاطر نشان کردن این که نتایج حاصل از کار باید یک شاخص اصلی شایستگی باشد.
ب) رویکرد رفتاری: در این رویکرد شایستگی به عنوان رفتار های مورد نیاز در عملکرد برتری که افراد نشان می د هند، تعریف میشود. به عبارتی “شایستگی” توصیفی از فعالیتها، رفتارها و برون دادهایی است که یک فرد قادر به نشان دادن آنهاباشد.
در مورد تفاوت دو رویکرد فوق باید گفت که رویکرد اول وظایف و نتایج مورد انتظار از شغل را نشان می دهد و عمدتاً برای کلیه پرسنل سازمان )نه الزاماً مدیران( مورد استفاده قرار میگیرد. در حالی که رویکرد دوم با خصوصیات درونی فرد مرتبط است و همانطور که در بخشهای قبلی اشاره شد، دیدگاهی است که در آمریکا برای تشریح عملکرد سطوح بالاتر و به ویژه مدیران به کار برده میشود.
در مجموع دو رویکرد، شایستگیهای رفتاری و استانداردهای شغلی مکمل یکدیگر هستند. شایستگیهای رفتاری، رفتارها و تواناییهایی هستندکه فرد چنانچه قصد دستیابی به نتایج بیان شده توسط استانداردهای شغلی را داشته باشد، به آن نیاز دارد. در واقع، یک ارتباط منطقی بین درون دادها و فرایندها که نوعاً با شایستگیهای رفتاری و برون داده ای توصیف شده توسط استانداردها بیان میشود، وجود دارد.
دسته بندی رویکرد ها از دیدگاه اسپنسر دو دسته شایستگیها را به طور روشن معین میکند که عبارتند از: