۱۵۸۲۳۰
۲۸۱۰۶۸
رفسنجان قبل از اسلام: اگر چه برخی مورخین و نویسندگان در قرنهای اخیر، از بحث درخصوص تاریخ و قدمت رفسنجان صرفنظر کرده و به دلیل عدم اطلاعات موثق و مستند از زحمت خود کاسته و عمر این دیار را به قدمت «بهرام آباد» پیوند زدهاند، «جغرافی نویسان قدیم اسمی از رفسنجان نبردهاند، زیرا این شهر قدمت چندانی ندارد. در گذشته از سه روستا به نام بهرامآباد، علیآباد و قطبآباد تشکیل شده بود. این سه روستا بعدها توسعه و گسترش یافتند و به هم متصل گشتند و شهر فعلی رفسنجان را تشکیل دادهاند».
با این همه در لابلای برخی اسناد و مدارک به واقعیتهایی برمیخوریم که جز این را نشان میدهد و گویای کهنسالی این دیار است، تا آن جا که براساس نامهای شهرهای گمشده رفسنجان، کم و بیش میتوان از وجود این سرزمین در اعصار و قرون قبل از اسلام آگاه شد.
آن چه حدس و گمانها را بیشتر کرده و به عنوان سند معتبری برای قدمت و کهنسالی رفسنجان مطرح میشود، قدمت بیچون و چرای خنامان یا خنیمان است ک در جای خود به آن پرداخته خواهد شد. اجمالاً وجود دهها شیی مفرغی، سفالین و… سکههای متعدد که سابقه برخی از آنها به عهده سلوکیان میرسد و یا حداقل با اطمینان میتوان گفت متعلق به قبل از اسلام است همه و همه مبنای این احتجاج میباشند. با این همه به بیان تاریخ قبل از اسلام رفسنجان، در همین حد بسنده کرده و به سراغ تاریخ این دیار پس از اسلام که شفافیت بیشتری دارد میرویم.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
رفسنجان پس از اسلام: نخستین اوراق تاریخ پس از اسلام، در زمان عبدالله بن عامر نماینده خلیفه «عثمان» که با او قرابت نیز داشت، رقم خورد، مردی که رفتار خشن و بیرحمانهاش در کرمان، موجب نارضایتی عمومی گردید و مصایب ناشی از حضور او همراه با قحطی شدید، جان مردم را به لب رساند. آنطور که عدهای از ثروتمندان کرمان و سنجان (رفسنجان) شهر و دیار را رها کرده و راهی هندوستان شدند. بقیه نیز کم و بیش به مقاومتهای خود ادامه دادند و بارها و بارها به وسیله عبداله بن عامر سرکوب شدند.
این وضعیت در قرون اول اسلامی با تمامی فراز و فرودهایش ادامه داشته و در برخی از موارد نام «رودان» در متون تاریخی کرمان و گاه در تاریخ فارس مشاهده میشود، زیرا این منطقه، در مقاطعی از تاریخ ضمیمه قلمرو حکومت فارس بود و از عهد سلجوقیان دوباره به کرمان ملحق شد.
از قرن پنجم به بعد، تردیدها و سکوتهای گه گاه تاریخ در مورد رفسنجان به پایان رسیده و نام این سرزمین با شفافیت خاصی ذکر میشود، هر چند که این بیانها اکثراً غمآلود و دردناک است، زیرا به خصوص حضور نامبارک ترکان غز، کرمان را آن چنان اسیر رنج و گرفتاری ساخت که هیچ شهر و روستایی، از آتش فتنه آنان در امان نماند، در این مورد افضل کرمانی و ناصرالدین منشی، تعابیری دارند که عمق فاجعه را نشان میدهد. از قاووت غزی گرفته (خاکستر داغی که به گلوی بیگناهان میریختند و آنان را با این شیوه به قتل میرساندند) تا اصطلاح دزد غز که هنوز هم در کرمان مصطلح است و در تمامی ویرانههایی که بر جای ماند، میتوان گوشهای از این فجایع را دریافت.
در عصر قراختاییان، به خصوص «ترکان خاتون» حال و هوای بهتری پدید آمد و آفتاب علم و دانش و فرهنگ بر سر این دیار تابید، زیرا او نه فقط در کرمان به احداث مدرسه ترکان خاتون پرداخت و علما را اعزاز و تکریم نمود، بلکه در شهرهای مختلف از جمله رفسنجان آبادیهایی بنا کرد که ترکان آباد (در نزدیکی الله آباد و حومه شمال غربی شهر) یکی از آن هاست.
نام رفسنجان در عهد آل مظفر و با قتل کودک بیگناه «علی سهل» در این شهر بیشتر بر سر زبانها افتاد. علی سهل، پس از فرار پدر، در خانه سید تاجالدین واعظ پنهان ماند. مفسدان محل او را به امیر مبارزالدین اعلام کردند. طفل را نزد امیر بردند، گفت: شنیدهام خط خوب مینویسی، یک سطر بنویس ببینم، طفل این دو بیت را نوشت:
سعادت به بخشایش داور است
نه در چنگ و بازوی زورآور است
چو دولت نبخشد سپهر بلند
نیاید به مردانگی در کمند
امیر مبارزالدین گفت: مار بچه است، او را مقید کرده، همراه شاه شجاع روانه کرمان کردند، در رودان رفسنجان، آن طفل را شهید کردند».[۳] در مجموع میتوان گفت رفسنجان از حکومت آل مظفر، خیری که ندید هیچ، در اواخر این عصر و با حمله شاه منصور به یزد و شکستی که نصیب او شد، تاوانش را مردم کرمان و رفسنجان پرداختند، آنطور که از رهگذر این حوادث، جز غارت و ویرانی باقی نماند.
از قتلهای دیگری که نام رودان را بر زبانها انداخت، قتل شمسالدین صاین قاضی، ممدوح، شاعر بزرگ دیارمان، خواجوی کرمانی در زمان محمد مظفر میبدی است، هر چند که وزیری در تاریخ کرمان به مکان قتل اشارهای نمیکند «… پس از مبارزات، سپاه مبارزی غالب آمده، صائن قاضی فرار کرد. بعضی از شجاعان لشکر امیر او را تکامیشی کرده و سر او را که از غرور پر بود، از بدن دور و به خدمت امیر آوردند.»
لکن از شعر خواجو چنین برمیآید که آخر اقامتگاه او «رودان» بوده، آن جا که میگوید:
زد علم بر وادی رودان و تیغ کین کشید
بسته همچون کوه بر قصد شه کرمان کمر
راند رخش بادپای از مرکز خاکی برون
و آمدش دیر حیات از گردش گیتی به سر
رفسنجان در عصر صفویه نفسی تازه کرده و جور گذشتگان، به مهر این سلسله تبدیل شده و تا اندازهای رونق گرفت و اقتصاد آن نیز با رواج پرورش کرم ابریشم تحول پیدا کرد. هر چند که این شادی و شکوفایی اقتصادی، عمر چندانی نداشت و با هجوم افغانها، در غبار مصیبت تازهای فرو رفت «محمود افغان در حمله خود به ایران از رفسنجان نیز گذر کرده است و باعث خرابیها و خسارات زیادی در این منطقه شده است».[۴]
در عصر نادری، باز هم با داعیه محمدعلی رفسنجانی به عنوان شاهزاده صفوی، نام رفسنجان ورد زبانها شد، هر چند که وی نتوانست از آن ادعا قبایی برای خود بدوزد. در زمان زندیه، رفسنجان نیز سرنوشت محتوم را پذیرفته بود که با آتش فتنه خان قجر روبهرو شد. در سال ۱۱۶۶ شمسی آقامحمدخان قاجار به رفسنجان لشکرکشی نمود و «قلعهآقا» را که در آن زمان نزدیک به ۷۰۰ خانوار در آن ساکن بودند، محاصره نموده، پس از چند روز مردم شهر تعهد کردند که پس از این که غائله کرمان ختم شد، تسلیم شوند.[۵] کما این که در نهایت، اینچنین شد و مردم در مقابل خون ریز معروف تاریخ، سر تسلیم فرود آوردند.
حمل و نقل و راههای ارتباطی شهرستان
فرودگاه رفسنجان: عملیات اجرایی آن از سال ۱۳۶۹ با برآورد هزینه ۴۵۰ میلیون تومان آغاز شد. ۴۰ درصد سهام متعلق به مجتمع سرچشمه و ۶۰ درصد بقیه، خودیاری مردم است. طول باند ۳۲۰۰ متر و عرض آن ۴۵ متر، دارای ترمینالهای متعدد، و امکانات ناوبری لازم است.
راهآهن: راه آهن تهران ـ بندرعباس در محل احمدآباد رفسنجان دارای ایستگاه بوده و هماکنون امکانات ریلی برای مردم این شهرستان فراهم است.
راههای ارتباطی: وجود رفسنجان، بر سر راههای مختلف ارتباطی یزد، شهر بابک، سیرجان، زرند، بندرعباس و کرمان، این شهرستان را از موقعیتی مناسب برخوردار ساخته است. در گذشته نیز چنین بوده، آن طور که استاد باستانی پاریزی میگوید: «کالاهایی که از هند یا بنادر جنوب یا حتی سیستان به کرمان میرسید، از طریق راور و زرند و بعدها رفسنجان به یزد میرفت و از آن جا به نایین یا سمرقند و دامغان و سمنان یا ری میرفت و به رشته اصلی راه ابریشم متصل میگشت.
۴-۱-۲- موقعیت جغرافیایی
شهرستان رفسنجان با مساحتی معادل ۱۲۰۰۰ کیلومتر مربع در جنوب شرقی ایران با ارتفاع ۱۴۶۹ متر از سطح دریا در فاصله ۱۰۰ کیلومتری غرب کرمان بین شهرستانهای یزد، سیرجان، بردسیر، شهر بابک، زرند و کرمان واقع شده و بر اساس اعلام اداره هواشناسی، ارتفاع آن از سطح دریا ۱۶۰۵ متر است. (در برخی آمار این رقم ۱۴۶۰ متر ذکر گردیده). این شهرستان از شمال به شهر بافق در استان یزد، از جنوب به سیرجان و بردسیر، از مغرب به شهربابک و از مشرق به شهر کرمان و زرند محدود شده است و در مرتفعترین نقاط این شهرستان راویز با ۲۳۳۵ متر و بیبی حیات با ۲۰۷۰ متر ارتفاع اعلام شده است.
این شهرستان در کنار محور ارتباطی که پایتخت ایران (تهران) را به شهرهای جنوب شرقی کشور و نهایتاً به پاکستان و شرق آسیا متصل می کند، واقع شده است. فاصلهی آن تا تهران ۹۵۴ کیلومتر است و از طریق جاده آسفالته به کرمان، یزد، سرچشمه شهربابک و سیرجان مرتبط است.
شهرستان رفسنجان شامل بخشهای مرکزی، نوق، کشکوئیه و انار و شهرهای رفسنجان، سرچشمه، بهرمان، کشکوئیه، انار و حسینآباد است (واحد تقسیمات کشوری استانداری کرمان). این شهرستان در تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ به صورت یکی از بخشهای شهرستان کرمان و در سال ۱۳۲۴ شمسی به صورت شهرستان درآمد و در سال ۱۳۲۹ شمسی بخش شهر بابک نیز جزو این شهرستان شد. شهر بابک نیز در تقسیمات کشوری سال ۱۳۵۴ از رفسنجان جدا و به صورت شهرستان مستقلی درآمد. عبور راه آهن بافق – بندرعباس از نزدیکی این شهر و راه اندازی فرودگاه رفسنجان موقعیت ارتباطی ویژه ای به این شهر بخشیده است. همچنین موقعیت جغرافیایی مناسب این شهرستان تمامی شرایط لازم برای کاشت و برداشت پسته را فراهم آورده است و این نکته از ویژگی های مهم این شهرستان محسوب می شود. اهمیت این محصول تا جایی پیش رفته است که رفسنجان را شهر طلای سبز لقب داده اند.[۶]
اقلیم
رفسنجان به دلیل مجاورت با کویر، از جمله مناطق نیمه خشک و کم باران به شمار میرود. تابستانهای آن گرم و زمستانهایش سرد و خشک است. میزان تبخیر در منطقه به علت بالا بودن درجه حرارت در تابستان و وزش بادهای تقریبا دایمی، بسیار زیاد است. درجه حرارت نیز از حداکثر ۴۳ و حداقل ۱۸ـ درجه سانتیگراد متغیر است. میزان رطوبت نسبی جو ۷/۳۳ درصد و میزان متوسط بارندگی قریب ۱۰۰ میلیمتر است، هر چند که این رقم در ارتفاعات سرچشمه به بیش از ۲۵۰ میلیمتر میرسد. بیشترین ماههای بارندگی به ترتیب اسفند، بهمن و دی ماه و ماه بیباران سال، مرداد است. (آمار ۱۳۷۰ ـ ۸۱ سالنامه آماری). جهت وزش باد معمولاً غربی و طولانی بودن مدت آن در سال موجب تخریب سطح زمین و تشکیل تپههای ماسهای گردیده است. از گونههای مهم جنگلی و مرتفع این شهرستان میتوان از بادام کوهی، درمنه، گون، اسکنبیل، شور و گوجار نام برد.
دشت رفسنجان
اراضی دشت رفسنجان، از شیب ملایمی برخوردار است به طوری که حداکثر شیب در این منطقه بیش از دو درصد نیست. جهت شیب، جنوب شرقی ـ شمال غربی است. استقرار روستاها و آبادی ها نیز در منطقه، تابع شرایط طبیعی بوده و روستاها عملاً تا انتهای اراضی قابل کشاورزی و تا آن جا که عوامل آب و هوایی و جغرافیایی اجازه میدهد، گسترش پیدا کردهاند.
رودخانه های مهم این شهرستان عبارتند از:
رودخانه لاله زار
رودخانه کبوترخان
رودخانه شور رفسنجان
شاهزاده عباس
چاری
منابع آب های زیرزمینی
تقریباً تمامی آب مورد نیاز برای کشاورزی در این منطقه از طریق سفره های آب زیرزمینی تأمین میگردد و آبهای سطحی در آبیاری مزارع و باغات نقش بسیار ناچیزی دارند. آبیاری درختان پسته در این منطقه با روش سنتی و به صورت غرقابی میباشد که این شیوه آبیاری موجب اتلاف شدید و بیش از اندازه آب می شود و همچنین باعث پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی میگردد. سفرهی آب زیرزمینی دشت رفسنجان به وسیله آبهای روان و زیرزمینی دشتهای باغین و بردسیر تغذیه میگردد. سالانه حدود ۱۲ میلیون متر مکعب آب از طریق زهکشی دشت بردسیر و حدود ۶ میلیون متر مکعب از طریق جریانهای سطحی به دشت رفسنجان وارد می شود.
در اولین آمار برداری از منابع آبی دشت رفسنجان که در سال ۱۳۴۹ انجام گرفته است تعداد کل چاه های منطقه ۶۱۳ حلقه با تخلیه سالانه ۲۱۲ میلیون متر مکعب ذکر شده است. از این تعداد ۲۳۱ حلقه چاه عمیق و ۳۸۲ حلقه چاه نیمه عمیق بوده است. همچنین تعداد قناتهای دشت رفسنجان ۲۱۲ رشته قنات با تخلیه سالانه ۹۵ میلیون متر مکعب ثبت شده است.
تعداد چاههای موجود در منطقه به تفکیک عمیق و نیمه عمیق و رشته قناتها
سال