تسهیل نیز عموماً بخشی از سیاست متعارف است که در بین مدعیان مختلف می تواند به ایجاد «ائتلاف» های مختلف کمک کند. تیلی در ادامه بحث درباره سرکوب،تسهیل با وارد کردن دو مفهوم دیگر یعنی «تساهل» و «اجبار»، به دسته بندی چهارگانه ای از انواع حکومت ها بر اساس نحوه برخورد با مدعیان می رسد. وی، حکومت های «سرکوبگر»، «توتالیتر»، «متساهل»، و «ضعیف» را شناسایی می کند.
قدرت: میزان قدرت با میزان سرکوب رابطه ای عکس دارد، یعنی هر قدر که میزان قدرت یک گروه بیشتر باشد، میزان سرکوب آن کمتر است. اما تیلی در تعریف مفهوم قدرت اذعان می دارد که این مفهوم بسیار نسبی است. وی، قدرت یک مدعی را بر اساس «طرف ها»، «منافع»، و «تعاملات» متغیر می داند. شاید بتوان گفت که قدرت از نظر تیلی بازده داد و ستدهای میان مدعیان و حکومت است. وی بیان می دارد که «اعضاء جامعه سیاسی نسبت به چالشگران از قدرت بیشتری برخوردارند و کمتر مورد سرکوب قرار می گیرند. چالشگران از طریق کنش جمعی به عضویت جامعه سیاسی در می آیند و اعضاء نیز با بهره گرفتن از کنش جمعی در مقابل از دست دادن قدرت به دفاع از خود می پردازند» (تیلی ، ۱۳۸۵، ۱۹۶)
۱۰-۲-۲ویژگیهای جنبش اجتماعی:
همه جنبشهای اجتماعی ویژگیهای خاص و مشترکی دارند که عبارتاند از:
-
- مشخص بودن اهداف؛ جنبش اجتماعی معمولاً دارای مجموعه ای از اهداف است که کاملاً مشخصاند.
-
-
-
- داشتن برنامه؛ جنبش اجتماعی که هدفش بهبود وضع گروهی از مردم است در صورتی موفق خواهد بود که برای مردم مشخص کند که هدفش ایجاد چه نوع تغییراتی در جامعه است. برنامه های موجود برای نیل به این اهداف بسیار متنوعاند و ممکن است طیفی از تحصنهای بدون خشونت، تظاهرات آرام، تظاهرات خشونتآمیز، ترور و انهدام اموال دولتی را دربر گیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
-
- داشتن ایدئولوژی؛ ایدئولوژی عامل گردآوری اعضای جنبش است. زیرا ایدئولوژی نهتنها وضع اجتماعی موجود را به باد انتقاد میگیرد، بلکه علاوهبر آن اهداف جنبش و روشهای نیل به این اهداف را نیز روشن می کند. ( کوئن، ۱۳۷۶، ۳۱۵ )
گرلاخ [۲۲]و ویرجینا هاین[۲۳] پنج خصوصیت را برای انواع مختلف جنبشهای اجتماعی مطرح می کنند:
۱) ساختار و نحوه سازماندهی جنبشها قطاعی و از سلولهای نیمه خودمختار ترکیب یافته، دارای چند رهبر (برای هر بخش) است و واحدهای سازمانی هر کدام دارای عضو، ساختار و ایدئولوژی است.
۲) الگوهای عضوگیری بر اساس روابط شخصی و چهره به چهره با دوستان و همسایگان و همکاران است.
۳) هر جنبش دارای ایدئولوژی مخصوص است که ارزشها و اهداف را مشخص کرده، یک شبکه مفهومی منسجم برای تفسیر تجربیات و حوادث فراهم می کند، امور مربوط به اهداف و ایجاد تغییر را تأمین می کند و مخالفین را متحد میسازد.
۴) تعهد و الزام به افراد میدهد، جای آنها را در سازمان مشخص می کند و آنها را با ارزشها و رفتارهای جدید مشخص میسازد.
۵) حریفان واقعی یا تصنعی برای ترویج و رشد جنبش لازماند و موجب اتحاد و تعهدات در جنبش هستند. (واگو، ۱۳۷۳، ۲۰۸ )
همچنین درذیل به بررسی اجمالی از شرایط پیدایش جنبش های اجتماعی می پردازیم:
زمینه ساختاری به معنی شرایط کلی اجتماعی که مشوق یا مانع تشکیل انواع مختلف جنبشهای اجتماعی باشد در شکلگیری این جنبشها نقش دارد. هر چقدر جنبشهای اجتماعی بیشتر توسط سیاستگذاران جامعه تحمل شود؛ این جنبشها بیشتر توسعه خواهند یافت.
فشار ساختاری به تنشها، تضادها و ابهامهایی گفته میشود که باعث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه میگردد. این گونه فشارها در شکل نگرانی درباره آینده، اضطرابها، ابهامات، و یا برخورد مستقیم هدفها ابراز میشوند. منابع فشار ممکن است کلی و یا ویژه موقعیتهای معینی باشند.
گسترش باورهای تعمیمیافته به معنی تأثیرگذاریهای جهانبینیهای مختلف؛ میتواند باعث افزایش نارضایتیها و هدایت مردم برای یافتن راههای عملی رفع آنها شود. (ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
عوامل شتاب دهنده، حوادث یا رویدادهایی هستند که در واقع موجب میشود کسانی که در جنبش شرکت میکنند مستقیماً وارد عمل شوند. در حقیقت، این عوامل جزو شرایط پیدایش جنبشها نیست؛ بلکه به شکلگیری آن سرعت میبخشد.
شرط دیگر پیدایش جنبشهای اجتماعی، وجود گروه هماهنگ است که برای عمل بسیج شده، وجود داشته باشد. هر جنبش اجتماعی نیازمند رهبر، منابع پولی و مادی، و وسایل ارتباط منظم بین شرکتکنندگان است. (ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
چگونگی پیدایش و توسعه جنبشهای اجتماعی به شدت از عملکرد کنترل اجتماعی تأثیر میپذیرد.حاکمان ممکن است با مداخله و تعدیل زمینه ساختاری و فشار که انگیزه ظهور جنبش را ایجاد کرده است؛ به جنبش پاسخ دهند. نیروهای مسلح در کنترل اجتماعی تأثیرگذار هستند. اختلافات در درون پلیس و ارتش میتواند تأثیر قاطع در تعیین نتیجه رویاروییهای میان جنبشهای انقلابی و حاکمان داشته باشد. (ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
۱۱-۲-۲- انواع جنبشهای اجتماعی:
جنبش می تواند محدود یا گسترده، معطوف به ایجاد تغییر مطلوب یا نامطلوب، متکی بر ابزار نهادین یا غیر نهادین؛ قانونی یا غیر قانونی، خشونتآمیز یا غیر خشونتآمیز، دارای پیامدهای محدود یا نامحدود، خواسته یا ناخواسته در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و یا سیاسی، دارای اشکال و درجات متفاوتی از سازماندهی و متضمن اشکال و درجات متفاوتی از تعارض و اعتراض باشد. ( مشیرزاده، ۱۳۸۱، ۱۰)
جنبشهای اجتماعی مختلفی بر اساس اهداف و اعضای آن قابل تشخیص است:
-
- جنبشهای انقلابی؛ اعضای چنین جنبشهایی عمیقاً از نظام موجود ناراضیاند و خواستار تغییر در ایدئولوژی هستند مثل انقلاب ایران و چین.
-
- جنبشهای واپسگرا؛ اعضای آن مایلند به روزهای خوب قدیمی برگردند مانند حزب نازیسم آمریکا.
-
- جنبشهای اصلاحی؛ اعضای این جنبشها نظام موجود را قبول دارند، اما احساس می کنند که باید تغییرات اساسی در برخی نواحی خاص ایجاد کنند. این جنبشها در درون سیستم کار می کنند و از روندهای قانونی استفاده می کنند مثل جنبش سلاح هستهای.
-
- جنبش آزادی بیان؛ به جای تغییر شرایط جامعه با تفسیر وجههنظرها و رفتارها سروکار دارند تا بهتر بتوانند با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند. تغییرات را درونی میدانند، اغلب دارای اهداف مذهبی هستند، مایل به غلبه بر احساسات خود هستند و به دنبال راههای داخلی پذیرفتن شرایط جاری. ( واگو، ۱۳۷۳، ۲۰۹)
-
- جنبش محافظه کار؛ می کوشد تا از دگرگونی در جامعه جلوگیری کند. افرادی که از این گونه جنبش ها پشتیبانی می کنند ، وضع کنونی جامعه را خوشایند ترین وضع می پندارند . مثل افرادی که برای جلوگیری از از تصویب اصلاحیۀ حقوق برابرزنان ومردان در آمریکا متشکل شده بودند ، در واقع جنبش محافظه کاری را به راه انداخته بودند. آنها معتقد بودند که قانون جدید ضد تبعیض جنسی ضرورتی ندارد و حتی ممکن است برای جامعه زیانهایی به بار آورد .
-
- جنبش پیشرو؛ این جنبش برآن است که با ایجاد دگرگونیهای مثبت در نهادها و سازمانها،جامعه رابهبود بخشد.مثل جنبش کارگری ایالات متحده در اوایل این قرن ( ۲۰ق) ،یک جنبش اجتماعی پیشرو بود.
-
- جنبش بیانگر؛ وقتی گروهی به این نتیجه رسیده باشندکه با موقعیت نا خوشایندی روبرو شده اند ،جنبش اجتماعی بیانگر ممکن است پدید آید . افرادی که در این جنبش شرکت می کنند خواستار تغییر برداشت مردم از یک واقعیت ناخوشایند اجتماعی اند و نه دگرگونی بنیادی آن واقعیت. مثل جنبش مقابله با آلودگی هوا و دفاع از محیط زیست ،جنبش مبارزه با موادمخدرویا الکلیسم .
۸٫٫جنبش آرمانگرا ؛در این نوع جنبش کوشش می شود که یک محیط اجتماعی آرمانی برای یک گروه به نسبت کوچکی از پیروان ، ایجاد شود به این گونه جنبش واپسزن یا جدا سر نیز میگویند. مثل کمونهای روستایی خود کفا که در دهۀ ۱۹۶۰در ایالات متحده بسیار مردمپسند بودند ،نمونه های برجسته ای از یک جنبش آرمانگرا به شمار می آیند .
-
- جنبش مهاجری ؛ کسانی که به این گونه جنبش می پیوندندتجربه تلخی از اوضاع زندگیشان دارند و به امید یافتن آینده ای روشنتراز زادگاهشان به جایی دیگر مهاجرت می کنند . مثل مهاجرت کلیمیان از سراسر جهان به اسرائیل . ( کوئن، ۱۳۷۶، ۳۱۶و۳۱۷)
دیوید آبرل: چهار نوع جنبش اجتماعی را دستهبندی میکند:
۱- جنبشهای دگرگون ساز؛ که هدفشان دگرگونی فراگیر در جامعه است. تغییراتی که این جنبشها در پی آن هستند، دگرگونی سریع، عظیم، جامع و فراگیر است. جنبشهای انقلابی یا رادیکال از این دستهاند.
۲- جنبشهای اصلاحطلب؛ که هدف محدودتری دارند و میخواهند برخی جنبههای نظم موجود را تغییر دهند. این دسته به نابرابری و بیعدالتی توجه ویژه دارند. گروههای مخالف سقط جنین در اروپا از این گونهاند.
۳- جنبشهای رستگاری بخش؛ که در صدد نجات افراد از شیوههای زندگیای هستند که فاسد کننده پنداشته میشود. بسیاری از جنبشهای مذهبی که به رستگاری انسانها توجه دارند، در ذیل این دستهاند.
۴- جنبشهای تغییر دهنده؛ که هدفشان تغییر جزیی در برخی عادات افراد است و قصد ندارند تغییر کاملی در عادات افراد پدید آورند بلکه تنها میخواهند برخی ویژگیهای معین رفتاری را تغییر دهند. ( شرفی ، ۲۰۱۱)
جدول شماره (۸ )انواع جنبش از دید آبرل
۱۲-۲-۲- مراحل جنبشهای اجتماعی:
مانند تمامی پدیده های اجتماعی جنبشهای اجتماعی نیز دارای یک چرخه زندگی هستند و از لحاظ تاریخی مراحلی را دارا میباشند. آرمند موس [۲۴]معتقد است که جنبشهای اجتماعی از پنج مرحله میگذرند: (واگو ، ۱۳۷۳، ۲۱۰)