مدل برزونسکی
برزونسکی مدلی ارائه کرده است که روی تفاوتهای فردی در زمینه پیدایش شناختی- اجتماعی نوجوانان در رویارویی یا اجتناب از سازماندهی یا سازماندهی مجدد مسائل مربوط به هویت تاکید میکند. در سه دهه اخیر اغلب تحقیقات مربوط به هویت براساس پایگاههای چهارگانه هویتی که توسط مارسیا مطرح شد انجام شده است. یکی از محدودیتهای مدل پایگاهی هویت این است که جنبههای گوناگون هویت از قبیل : فرایند، محتوی و ابعاد ساختاری، در قالب دسته بندی افراد در این چهار پایگاه از هم متمایز نمیشود.
سه جنبه فرایند، محتوی و ساختار هویت از دیدگاه برزونسکی به قرار زیر است:
فرایند هویت :
برزونسکی با هدف تعیین پویاییهای درونی ساختارهای هویت، مفهوم هویت را به عنوان یک نظریه راجع به خویشتن بسط میدهد و اظهار میکند که افراد نظریهپردازانی هستند که در فرایند استدلال نظری مربوط به خود درگیرند. نظریه خود یک ساختار مفهومی است که از مجموعه منظمی از فرضیات ، طرحها و ساختارها و تقاضاهای مربوط به خود در تعامل با دنیای اطراف تشکیل شده است. مثل هر نظریه دیگری ، نظریه خود ، درکی از اطلاعات و تجارب را در مواجهه با زندگی روزانه سازماندهی و منسجم میکند. نظریه، خود نه تنها ریشه در رفتارهای قبلی دارد، بلکه شامل راهبردهای پردازشی یا ساختارهای عملیاتی است که کوششهای فرد را در جهت تطابق و مواجهه با زندگی روزانه حرکت و نظم میبخشد. تلاشهای سازگارانه با توجه به معیارها و اهداف فرد ارزیابی میگردند که گاهی این تلاشها منجر به بازخورد منفی میشوند.
در یک دنیای پویا و متغیر تقاضاها، انتظارات و ساختارهای موقعیتی که در گذشته موثر بوده اند ممکن است دیگر معتبر نباشند. بنابراین، تحول بهینه هویت در یک فضای پویا و متغیر باعث کنش متقابل و مستمر بین فرآیندها توسط ساختار هویت و جریانهای اصلاح ساختارها هدایت میشوند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در جریان شکلگیری هویت، افراد با دو مسأله اساسی روبرو هستند: این که آنها فکر می کنند چه کسی هستند؟ و واقعیتی که درون آن زندگی میکنند چیست؟ تفاسیر فرد از تجارب – نه خود وقایع- واقعیت شخص را شکل میدهند و به نظریهپردازی راجع به خویشتن میپردازند. بخشی از نظریهپردازهای خود و خودتنظیمیها شامل فرایندهای خودکار و ذاتی است. مدل برزونسکی مبتنی بر الگوی انتقادی از رویکرد ساختارگرایی است که فرض میکند افراد در درون یک واقعیت بیرونی زندگی و عمل میکنند که مستقل از آنهاست و فهم این واقعیت اغلب توسط ساختارهایی صورت میگیرد که بر او تحمیل میشوند. یعنی افراد لزوماً بهطور آگاهانه تفاسیر و استنباطهای مربوط به خود را شکل نمیدهند (برزونسکی ،۲۰۰۳).
بارچ[۷۶] معتقد است فعالیتهایی شناختی در زندگی فرد به صورت خودکار صورت میگیرد . ساختارها تعیین میکنند که چه اطلاعاتی رمزگردانی شوند و این اطلاعات چطور سازماندهی ، تفسیر و معنادهی گردند. این ساختارها مستقیماً اطلاعات دریافت شده را تعیین نمیکنند بلکه واقعیت بیرونی ساختارهای شخصی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهند (بارچ، ۱۹۹۷ به نقل از برزونسکی ، ۲۰۰۳).
برزونسکی معتقد است افراد به شیوههای متفاوتی به نظریه پردازی راجع به خود میپردازند یعنی افراد در چگونگی مواجهه و پردازش اطلاعات، تصحیحات و تعارضات مرتبط با هویت با هم تفاوت دارند. ولی سه سبک نظریهپردازی را تشخیص داده است که عبارتند از : علمی (اطلاعاتی) ، جزمی(هنجاری) و موقعیتی(موردی).
افراد با شیوه علمی ، اطلاعات مدار هستند و همواره یک نگرش همراه با تردید درباره خودشان دارند. آنها به جستجو، پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود میپردازند و همواره درگیر یک فرایند خود کاوشگری فعال هستند.
افرادی که سبک جزمی ، دارند همواره با تجارب و انتظارات افراد مهم زندگیشان (مثل والدین) همنوایی میکنند. این افراد تلاش میکنند که ساختارهای مربوط به خود را که از قبل موجود است حفظ کنند. در مقابل تهدیدات بالقوهای که برای ساختارهای خودشان وجود دارد از طریق پاسخهای قالبی و تعریفات شناختی به دفاع میپردازند.
افرادی با سبک موقعیتی ، راجع به خود نظریهپردازی میکنند، به طور مداوم براساس تقاضاهای محیطی واکنش نشان میدهند. این افراد جهت گیری مغشوش یا اجتنابی نسبت به اطلاعات مرتبط با خود دارند (برزونسکی ،۱۹۹۷ به نقل از فارسی نژاد ، ۱۳۸۴).
محتوای هویت :
در بیشتر تحقیقات مربوط به پایگاههای هویت، محتوی به طور عملی در سه حوزه: مذهب، شغل و نقش جنسی تعریف میشود. اما هویت نوجوانان در یک حوزه مشابه ممکن است عناصر متفاوتی داشته باشد. برای مثال در حوزه مذهب ، بعضی از نوجوانان ممکن است روی عقاید و درک شخصی خودشان از مسائل معنوی تاکید کنند و بعضی ممکن است به موقعیت اجتماعی حاصل از رعایت اعمال مذهبی و بیان اعتقاد دینی توجه کنند و عدهای نیز انتظارات مذهبی والدین و اعضای فامیل برایشان از اهمیت برخوردار باشد (برزونسکی ،۲۰۰۳).
یک رویکرد متفاوت به محتوای هویت، تمرکز روی ماهیت اسنادها و عناصری است که هویت فرد طبق آنها تعریف میشود. برای مثال، چک و همکارانش سه محتوا برای هویت تعریف کردهاند:
هویت شخصی [۷۷]
هویت جمعی [۷۸]
هویت اجتماعی [۷۹] (چک و همکاران ، ۱۹۸۲ به نقل از برزونسکی ، ۲۰۰۳).
هویت شخصی ریشه در اسنادهای خود خصوصی ، از قبیل اهداف و ارزشهای شخصی، خودآگاهیها و وضعیتهای روانی منحصر به فرد دارد.
هویت جمعی روی انتظارات و هنجارهای دیگران مهم و گروههای مرجع مثل خانواده، گروه اجتماعی، کشور، مذهب و غیره تاکید دارد.
هویت اجتماعی به عناصر خود عمومی از قبیل شهرت، محبوبیت و تاکید روی دیگران برمیگردد.
نتایج تحقیقات برزونسکی روی دانشجویان امریکایی نشان میدهد انواع اسنادهایی که نوجوانان برای تعریف و تبیین هویتشان به کار میبرند بنا به سبک پردازش هویتی که دارند متفاوت است. افرادی که از یک سبک اطلاعاتی استفاده میکنند روی اسنادهای خود شخصی (مثل اهداف، ارزشها و معیارهایشان) تاکید دارند و میزان بازخوردهای مربوط به خود را که منجر به تاکید دیدگاههای شخصیشان میشود اساس خود ارزیابیهایشان قرار میدهند.
افرادی که سبک هنجاری را جهت پردازش اطلاعات مربوط به هویتشان به کار میگیرند، احساسی که از خود دارند مبتنی بر عناصر خودجمعی (مثل: خانواده، مذهب یا کشور) است. معیار ارزش این نوجوانان، ارزشها و انتظارات افراد مهم زندگیشان است و هدف آن برمبنای افزایش عزت نفس جمعی – مثلا از طریق مقایسه گروههایی که آن ها را از سایرین متمایز میکند- تنظیم شده است. برعکس، افرادی که از سبک سردرگم / اجتنابی استفاده میکنند. درکشان از هویت مبتنی بر عناصر خود اجتماعی (مثل محبوبیت، شهرت و تاثیر روی دیگران) است. خودارزیابیهای این افراد براساس انتظارات فوری و موردی و تقاضاهای موقعیتی است.
توجه اصلی آنها روی حضور مطلوب و اثرگذاریهای مناسب اجتماعی در جهت حفظ عزت نفس اجتماعیشان است (برزونسکی ۲۰۰۳).
ساختار هویت : تعهد هویت
در مدل پایگاههای چها گانه هویت، ساختار در اصطلاح تعهد تعریف شده است. تحقیقات شناختی اجتماعی (بریکمن[۸۰] ۱۹۸۷ ، کمبل[۸۱]۱۹۹۰، میوس[۸۲]، لرما[۸۳]، هلسن[۸۴] و لبرگ[۸۵] ۱۹۹۹) نشان میدهند که تعهدات ثابت شخصی نقش مهمی را در تقویت عملکرد شخص و سلامت روانی- اجتماعی وی بازی میکند. تفاوت در میزان تعهد به تفاوتهایی که افراد در قدرت و روشنی معیارهای مربوط به خود، اعتقادات و باورهای خود دارند، مربوط میشود (به نقل از برزونسکی ، ۲۰۰۳).
طبق نظر بریکمن” تعهد به رفتار فرد، تحت شرایطی که او سعی دارد طور دیگری عمل کند ثبات میبخشد.” تعهد یک چارچوب ارجاعی جهت دار و هدفمند ایجاد میکند که رفتار و بازخوردهای آن در درون این چارچوب بازبینی، ارزیابی و تنظیم میشود (بریکمن، ۱۹۸۷ به نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳).
تحقیقات نشان داده است که میزان بالای تعهد با تصمیمگیری هوشیارانه و مقابلهای متمرکز بر مشکل رابطه مثبت و با تعویق توجه عقلانی و اضطراب قبل از تصمیمگیری رابطه منفی دارد. مطالعات برزونسکی همچنین نشان میدهد که تعهد هویت با سبکهای پردازش هویت رابطه دارد. افرادی که فرآیندهای اطلاعاتی و هنجاری را به کار میگیرند تعهدات قویتری نسبت افراد دارای سبک سردرگم/ اجتنابی دارند (فارسی نژاد ، ۱۳۸۴).
برزونسکی سه مدل متفاوت آزمایش جهت نقش تعهد در ارتباط بین سبکهای هویتی و متغیرهای برونداد شخصیتی پیشنهاد میکند:
۱- مدل اثر مستقیم: در این مدل فرض میشود سبکهای پردازش هویت و تعهد هویت به طور مستقیم و مستقل با تغییرات یک متغیر برونداد ارتباط دارند.
۲- مدل اثر تعدیلگر: در این مدل محققان فرض میکنند که قدرت و جهت ارتباط بین سبک پردازش هویت و یک متغیر برونداد و با سطوح مختلفی از تعهد تغییر میکند.
۳- مدل اثر رابطهای: در این مدل فرض بر این است که رابطه بین سبکهای پردازش هویت و یک متغیر برونداد، وقتی که اثر متغیر تعهد کنترل میشود، به طور معنیدار تقلیل پیدا میکند (برزونسکی، ۲۰۰۳).
طبق تحقیقاتی که برزونسکی انجام داد چنین نتیجه گرفت افراد دارای سبک پردازش اطلاعاتی و هنجاری هویت قویتر و خود واضح تری نسبت به افراد سبک مغشوش دارند. تعهدات ضعیفتر با سطوح پایین جسارت شخصی ، مسئولیت پذیری و سطوح بالای افسردگی رابطه دارد (برزونسکی، ۱۹۹۲).
انواع سبک های پردازش هویت
همان طور که دیدیم مدل برزونسکی روی تفاوت های فردی در زمینه پردازش شناختی – اجتماعی نوجوانان در رویارویی با مسائل مربوط به خود و هویت تاکید کرده است. در این راستا وی سه جهت گیری متفاوت فرایندی یا سه سبک پردازش هویت را مشخص کرده است:
سبک اطلاعاتی
طی تحقیقاتی که برزونسکی و سایر محققان هویت روی سبک های هویتی انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که نوجوانانی که از سبک اطلاعاتی استفاده می کنند به طور فعال اطلاعات مربوط به خود را جستجو و ارزیابی می کنند . این افراد خود بازخورد دهنده، وظیفه شناس ، گشوده نسبت به تجارب، مساله مدار و تصمیم گیرنده های حساس و به موقعی هستند (برزونسکی،۲۰۰۴).
افراد اطلاعات مدار تمایل به بررسی راه حل های چندگانه و کاوش درباره نقش های گوناگون – قبل از اینکه به هر یک از آنها متعهد شوند _ دارند. این افراد نگرشی همراه با تردید درباره ساختارهای خودشان دارند و نیاز بالایی برای شناخت و پیچیدگی شناختی احساس می کنند (برزونسکی، ۲۰۰۳).
تحقیقات برزونسکی و کوک[۸۶] نشان داده است که این افراد دارای اهداف شغلی و تحصیلی روشن و مشخص هستند و در محیط تحصیلی از خود مختاری تحصیلی،عملکرد تحصیلی بالا، انتظار پیشرفت ، درگیری آموزشی و توسعه روابط بین فردی بیشتری نسبت به همسالان خود در دو سبک دیگر برخوردارند. این افراد هویت خودشان را به صورت شخصی (ارزش های من و…) تعریف می کنند (برزونسکی و کوک،۲۰۰۰).
سبک هنجاری
تحقیقات برزونسکی و کوک نشان داده است نوجوانانی که از سبک پردازش هویت هنجاری استفاده می کنند ، در ارتباط با مسائل هویتی به شیوه همنوایی با تجارب و تجویزات گروه های مرجع و سایر افراد مهم زندگیشان عمل می کنند. آن ها به طور خودکار، ارزش ها و عقاید دیگران را بدون ارزیابی آگاهانه می پذیرند و درونی می کنند.
این افراد تحمل کمی در برابر موقعیت های جدید و مبهم دارند و دارای اهداف شغلی و آموزشی مشخصی هستند که البته این اهداف از بیرون کنترل می شود و انعطاف ناپذیرند (برزونسکی و کوک۲۰۰۰).
افرادی که از سبک هویت هنجاری استفاده می کنند، هویت خود را بیشتر روی اسنادهای جمعی (مثل: مذهبم، کشورم، افتخار ملی ام) تعریف می کنند. تلاش این افراد برای حفظ ساختار خود منجر به رفتارهای کلیشه ای و تحریفات شناختی می گردد (برزونسکی،۲۰۰۳). اهداف شغلی و تحصیلی این افراد از بیرون کنترل می شود و انعطاف ناپذیر است.
سبک سردرگم / اجتنابی
نوجوانانی که از این سبک استفاده می کنند تا جایی که ممکن است از مواجهه با مسائل و تعارضات مربوط به هویت دوری می کنند. رفتارشان براساس عوامل موقعیتی و لذت طلبی تعیین می شود. تحقیقات نشان داده است که استفاده از سبک هویت سردرگم / اجتنابی با شیوه مقابله با بحران هیجان مدار ،خود ناتوان سازی[۸۷] منبع کنترل بیرونی و راهبردهای ضعیف اسنادی و شناختی رابطه دارد (برزونسکی ،۲۰۰۴).
این افراد هویت خود را بیشتر روی اسنادهای اجتماعی چون شهرت و محبوبیت تعریف می کنند (برزونسکی ، ۲۰۰۳).
این افراد فاقد اهداف تحصیلی و شغلی ثابت و روشن هستند و از سطوح پایین مهارت های تحصیلی، خویشتنداری و خود مختاری برخوردارند.
رابطه بین سبک های پردازش هویت و پایگاه هویتی
افراد در پایگاه های متفاوتی از نظر فرایند های شناختی – اجتماعی که جهت تصمیم گیری ، حل مسائل شخصی و پردازش اطلاعات مرتبط با خود استفاده می کنند نیز متفاوتند. افرادی که دارای پایگاه های هویتی موفق [۸۸] و دیررس [۸۹] هستند به استفاده از سبک اطلاعاتی بیشتر گرایش دارند. یعنی در دو پایگاه ، فرایند کاوش گری فعال است و اطلاعات در جریان تصمیم گیری مربوط به هویت جمع آوری شده یا در حال جمع آوری هستند و تفاوت این دو پایگاه در میزان تعهدات آن هاست.
افرادی که در پایگاه هویتی زودرس[۹۰] قرار دارند از سبک پردازش هنجاری استفاده می کنند. این افراد کمتر تجربه کاوشگری داشته و به تجویزات و انتظارات سایرین مهم در زندگیشان متعهد شده اند و همنوایی با عقاید و خواسته های دیگران از ویژگی های بارز این افراد است.