باهنر ارتباطات میانفرهنگی را با تبیین دیدگاههای فقهی اسلام نسبت به غیرمسلمانان تبیین میکند. او برای آنکه ماهیت و نحوهی حضور و مشارکت اقلیتهای دینی در جامعه اسلامی توضیح دهد به واکاوی مفهوم کافر را میپردازد. از نظر امام خمینی کسی کافر است که منکر خدا باشد یا برای خدا شریک قائل شود یا پیامبری حضرت محمد (ص) را قبول ندارد و یا یکی از ضروریات دین را منکر شود. کافر بهلحاظ نوع دین دو قسم است: اهل کتاب[۳۰۲] و غیراهل کتاب.[۳۰۳]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از نظر باهنر برخورد و قراردادهایی که اسلام با هر یک از این گروهها دستور داده است میتواند الهامبخش یک رویکرد میانفرهنگی باشد. ذمه: قرارداد دائمی تابعیت اهل کتاب برای زندگی در جامعه اسلامی که بهصورت دو جانبه با مسلمانان و با شرایط خاص منعقد میشود.[۳۰۴] استیمان: قرارداد امن است که بهصورت معاهده شخصی و مصونیت با کافر حربی بهطور موقت منعقد میشود،[۳۰۵] و هدنه: قرارداد صلح با پیروان سایر ادیان که در خارج از جامعه اسلامی زندگی میکنند.
باهنر مبتنی بر این دیدگاههای فقهی، راهبردها(اصول) ارتباطات میانفرهنگی اسلام با گروههای دینی غیرمسلمان را در پنج محورِ حفظ استقلال مسلمانان، سیادت اسلامی، اجرای قوانین و احکام اسلامی، آزادی دعوت اسلامی و حفظ تمامیت ارضی جامعه اسلامی خلاصه کرده است.[۳۰۶]
طه عبدالرحمن[۳۰۷] و راغب سیرجانی[۳۰۸] دو تن از شخصیتهای جهان عرب هستند که با رویکرد دینی در جستجوی راه حل هایی برای از میان برداشتن اختلافات در جهان امروز که اثرات بسیار مخربی را بر فرهنگ و تمدن بشر گذاشته است آثار ارزشمندی برجای گذاشتهاند. هر دو این نویسندگان بر گفتو گو بر مبنای اشتراکات با الهام از آیه تعارف بهعنوان راهحلی دینی تاکید میکنند. سرجانی بر دو نوع اشتراک تاکید میکند: اشتراک اسمی (عقیدتی) و اشتراک انسانی(نیازهای اساسی، عقل، اخلاق بنیادی، تملک، کرامت، آزادی، علم و عمل) که از منظر قرآن همه اینها ذیل فطرت قرار میگیرند. خداباوری اساس اشتراک در عقیده، و فطرت اساس اشتراک در انسان است.[۳۰۹] در هر حال بنظر او گفتو گو یک ضرورت است.[۳۱۰]
۲-۳- نظریات ارتباطات میانفرهنگی
نظریات ارتباطات میانفرهنگی نیز مانند فلسفه آن کمتر مورد توجه بوده است. اندیشمندان این حوزه سعی کردند نظریات حوزهی ارتباطات را در ارتباطات میانفرهنگی بازتولید کنند.
۲-۳-۱- نظریه انطباق ارتباطی
بهنظر هاوارد گیلز مردمی که خود را بهعنوان افراد تنها در رویاروییهای میانفرهنگی میبینند محتوا و شیوهی سخن خود را طوری صورت میدهند که راهی برای دریافت تایید مخاطب خویش داشته باشند اما کسانی که خواهان یک هویت گروهی قوی هستند سعی میکنند تفاوتهای خود را با افراد خارج از گروه پررنگ کنند.[۳۱۱]
۲-۳-۲- نظریه مذاکره بر سر وجهه
در نظریه استلاتینگ تومی، مردمی که از یک فرهنگ جمعی هستند بهنحوی که شناختشان از خود به یکدیگر وابسته است از اینکه در معرض چهرههای دیگر یا در یک ارتباط دوطرفه با آن قرار گیرند نگرانند. آنها دو شیوه در برخوردشان اتخاذ میکنند یا از چهرههای دیگر دوری میگزینند یا آنکه با آنها یکی میشوند. اما مردمی که از یک فرهنگ فردی هستند شناختی مستقل را در مورد خود بازیافتهاند، شیوهای اتخاذ میکنند که بتواند تفوق کسب کنند.[۳۱۲]
۲-۳-۳- نظریه کدهای گفتار
جری فیلیپسن معتقد است در خلال تحقیقات قومنگارانه در حوزهی ارتباطات، شناخت هر فرهنگ میتواند از طریق کدهای گفتار آن فرهنگ که دارای ابعاد روانشناختی، جامعهشناختی و گفتاری متمایزی است درک شود و از دیگر فرهنگها تفکیک شود. گوینده و شنونده است که معنای کدهای گفتار را تعیین میکند و این معنا کاملا با سخن درهمتنیده شده است. فهم درست کدها توانایی تفسیر، پیشبینی و کنترل صحبت را میدهد.[۳۱۳]
۲-۳-۴- ابعاد مربوط به تفاوتهای فرهنگی
هافستد به تفاوتهای فرهنگی توجه کرده و آنها را از چهار بعد بررسی کرده است:
-
- فردگرایی- جمعگرایی: شخصیت، ارزشهای فردی و خودتعبیری سه ویژگی موثر بر فردگرایی – جمع گرایی است؛
-
- اجتناب از عدمقطعیت کم – زیاد: هرچه میزان اجتناب از عدم قطعیت بیشتر باشد هنجارهای و قواعد روشنتری برای هدایت رفتارها وجود دارد؛
-
- فاصله قدرت کم – زیاد: فاصله قدرت عبارت است از میزان پذیرش توزیع نابرابر قدرت توسط اعضای ضعیفتر نهادها و سازمانها؛
-
- مردانگی – زنانگی : از نظر هافستد مردانگی مربوط به جوامعی است که نقشهای جنسیتی در آنها بهروشنی از هم متمایزند و زنانگی نیز مربوط به جوامعی است که نقشهای جنسیتی با هم همپوشانی دارند.[۳۱۴]
۲-۳-۵- نظریه نقض انتظار
نظریه نقض انتظار، که متعلق به از بارگون است، ارتباطات میان فردی را در بافت پیشبینیهایی قرار میدهد که افراد صورت میدهند و همزمان به نحوه واکنش افراد به نقض این پیشبینیها توجه نشان میدهد. انحراف افراد نسبت به رفتارهای مورد انتظار باعث تحریک دیگران میشود.
بارگون دستهبندیهای هافستد را بر اساس نظریهی خود را تشریح میکند. فرهنگهای جمعگرا انتظار کلام غیرمستقیم، ادب و عدم فوریت بیشتری دارند. اجتناب از عدم قطعیت نیز براساس انتظار قابل تبیین است. فاصله قدرت بر نحوه تفسیر نقض منزلت بالا و منزلت پایین موثر است. مثلا نقض رفتار توسط یک فرد دارای منزلت بالا اضطراب و تنش زیادی ایجاد میکند.
۲-۳-۶- مدیریت اضطراب و عدم قطعیت
گادیگانست نظریه کاهش عدم قطعیت برگر را به برخوردهای بین گروهی تعمیم میدهد. گادیکانست و هامر از عدم قطعیت و اضطراب برای تبیین سازگاری میانفرهنگی استفاده کردهاند.[۳۱۵] ارتباطات بینفرهنگی یکی از انواع ارتباطات بینگروهی در نظریه گادیکانست است. او از مفهوم بیگانه زیمل بهعنوان یک مفهوم سازماندهنده مرکزی استفاده کرده است.
گادیکانست مفروضات خود را از مواضع افراطی عینگرا و ذهنگرا دور میکند. او آستانههای حداقل و حداکثر برای عدم قطعیت و مفهوم آگاهی لانگر را نیز در نظریهاش وارد کردهاست.
گادیگانست اینگونه توضیح میدهد که هنگامی که بیگانگان وارد فرهنگ جدیدی میشوند درباره نگرشها، احساسات، عقاید، ارزشها و رفتارهای اتباع کشور میزبان دچار ابهام و عدم قطعیت میگردند. بیگانگان در هنگامی که اضطراب و عدم قطعیت زیاد باشد بهسمت ارتباط با میزبان گرایش مییابند اما توانایی پیشبینیهای دقیق در مورد رفتار را از دست میدهند. هنگامی که عدم قطعیت پایین باشد اطمینان بیش از حد بیگانگان سبب میشود که آنها دقت پیشبینیهای خود را مورد سوال قرار ندهند. اضطراب پایین نیز سبب میشود که بیگانگان انگیزهی ارتباط را از دست بدهند.
لازمه مدیریت اضطراب، آگاهی است. هنگامی که بیگانگان بهطور خودکار به برقراری ارتباط دست میزنند با بهره گرفتن از چارچوبهای ارجاع خود به پیشبینی رفتار میزبان میپردازند اما هنگامی که آگاه باشند پذیرای دریافت اطلاعات جدید هستند.
۲-۳-۷- نظریه جامعه ارتباطات بینقومی[۳۱۶]
کیم از نظریهی سیستمهای عمومی بهعنوان چارچوب سازماندهنده استفاده میکند. طرح او شامل مجموعهای متشکل از چهار دایره است:
جنبههای گوناگون رمزگذاری و رمزگشایی را با پیوستار رفتاری پیوندجویانه و غیرپیوندجویانه توضیح میدهد. هرچه رفتار بهسر پیوندجویانه پیوستار نزدیک میشود تفاهم و همکاری متقابل افزایش مییابد و در سر دیگر سوء تفاهم و رقابت گسترش مییابد.
کیم به بررسی ارتباطگر بر حسب خصوصیات روانشناختی نسبتا پایدار[۳۱۷] پرداخته و عواملی مانند ساختارهای شناختی، سوگیریهای گروهی و مفاهیم مربوطه(هویت بینفرهنگی و شمول اخلاقی) را وارد بحث میکند.
او موقعیت را آنگونه که توسط محیط فیزیکی تعریف شده درنظر میگیرد. ناهمگنی بینقومی، برجستگی بینقومی و اهداف تعامل را از عوامل مهم موقعیت برمیشمارد. محیط شامل نیروهای ملی و بینالمللی هستند که بر ارتباطات بینقومی نظیر انصاف نهادی و تماس بینقومی موثرند.
میتوان از این مدل استنتاج کرد که با تغییر برخی شرایط موجود در محیط، میتوان رفتارهای ارتباطی پیوندجویانه را تسهیل کرد.
۲-۳-۸- هویت فرهنگی از کولیر و توماس[۳۱۸]
هویت فرهنگی یک نظریهی تفسیری درباره نحوه مدیریت هویتهای فرهنگی در تعاملات بینفرهنگی ارائه میدهد که شامل شش فرض، پنج اصل و یک قضیه است.
فرضها
-
- افراد به مذاکره درباره هویتهای چندگانه در گفتمان میپردازند.
-
- ارتباطات بینفرهنگی بهواسطه فرض گفتمانی و ابراز هویتهای فرهنگی گوناگون رخ میدهد.
-
- توانایی ارتباطات بینفرهنگی شامل مدیریت معانی بهگونهای منسجم با تبعیت از قواعد (مناسب) و پیامدهایی که مثبتاند (موثر) است.
-
- توانایی ارتباطات بینفرهنگی شامل مذاکره بر سر معانی مشترک، قواعد و پیامدهای مثبت است.
-
- توانایی ارتباطات بین فرهنگی شامل اعتبار بخشیدن به هویتهای فرهنگ است.
-
- هویتهای فرهنگی بهعنوان تابعی از قلمرو(مثلا هویتهای عام چگونه هستند)، برجستگی (هویتهای هم چگونه هستند) و شدت (هویتها با چه شدتی بهدیگران انتقال داده میشوند) است
پنج اصل:
-
- هرچه هنجارها و معانی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند تماس بینفرهنگیتر است.
-
- هرچه تعداد افرادی که توانایی ارتباطاتی بینفرهنگی دارند بیشتر باشند بهتر میتوانند به ایجاد و حفظ روابط بینفرهنگی بپردازند.
-
- هرچه هویتهای فرهنگی در گفتمان تفاوت بیشتری داشته باشند تماس بینفرهنگیتر است.
-
- هر چه هویت فرهنگی نسبت داده شده با هویت فرهنگی ابراز شده سنخیت بیشتری داشته باشد توانایی بینفرهنگی بیشتر خواهد شد.
- ارجاعات زبانی به هویت فرهنگی بهطور نظاممند با عوامل اجتماعی – بافتی نظیر شرکتکنندگان، نوع رویداد و موضوع همبستگی دارند.