۲-۷-۴- پرسشنامه و روش پرسشنامهای : پیش از تهیه پرسشنامه مناسب برای سنجش رضایت شغلی باید روش و فلسفه کار مشخص گردد . پس از تعیین روش و اساس کار باید به تهیه پرسشنامه مناسب اقدام و سپس اجرا گردد. به نظر بریفیلد و روث[۲۳]، هر پرسشنامه سنجش رضایت شغلی باید دارای خصوصیات ذیل باشد :
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱- رضایت شغلی را از دیدگاه معین و مشخص اندازه گیری کند،
۲- سوالات به طور واضح و روشن مطرح گردد ،
۳-بین آزمودنی و اجرا کننده پرسشنامه، همکاری لازم به وجود آید ،
۴- پرسشنامه حتی الامکان موثق و معتبر باشد ،
۵- پرسشنامه به آسانی نمرهگذاری و تعبیر و تفسیر شود ،
۶- ضمن اجرا پرسشنامه ، به تغییر حالات روانی آزمودنی توجه گردد و از آن در تعبیر و تفسیر پرسشنامه استفاده شود (میردریکوندی ، ۱۳۷۹) .
برای سنجش رضایت شغلی پرسشنامه های متعددی ارائه گردیده است که به عنوان نمونه چند مورد از آنها ذکر می گردد :
۱- پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (Msq) : Msq یک مقیاس درجه بندی است برای سطوح مختلف خشنودی و ناخشنودی ، که دامنه آن از خیلی خشنود تا خیلی ناخشنود است. این پرسشنامه بیست وجه شغل شامل پیشرفت ، استقلال ، شناخت ، جایگاه اجتماعی ، شایستگی سرپرستان ، جبرانها ، سطوح مسئولیت شغلی و شرایط کار را آشکار می سازد . برای تکمیل Msq ، ۲۰ دقیقه وقت لازم است که می توان تا ۱۰ دقیقه بر آن افزود. این پرسشنامه درجه رضایتمندی پاسخ دهندگان را در (۵) ماده بر اساس مقیاس درجه بندی لیکرت می سنجد این موارد شامل بهرهمندی از توانایی ، خلاقیت شغلی ، تنوع کار ، ایمنی شغلی و شرایط مادی زندگی می شود ( ایمانی ، ۱۳۸۹ ) .
۲- شاخص توصیف شغلی ( JDI )[24]: مقیاس توصیف شغلی (اسمیت ، کندال و هولین ، ۱۹۶۹) خلاصهتر از پرسشنامه رضایت مینه سوتا بوده و رضایت از شغل را در پنج بعد خود شغل ، سرپرست ، دستمزد ، ارتقا و همکاران می سنجد . در سنجش هر یک از وجوه پنج گانه ، کلمات و عبارات کوتاهی گنجانده شده است و پاسخ دهندهها مشخص می کنند که آیا کلمه یا عبارت توصیف شده درباره مشاغل آنها با بهره گرفتن از جوابهای «آری» ، «نه» و «نا مطمئن» صادق است یا نه . این پرسشنامه در ۱۵ دقیقه تکمیل می شود و به چند زبان چاپ شده است (میردریکوندی ، ۱۳۷۹) .
۳- پرسشنامه بریفیلد و روث (۱۹۵۱) : برخی از مشاغل ، رضایت بخشتر از دیگر مشاغلند. به کمک این پرسشنامه ، احساس افراد نسبت به شغلشان تعیین می گردد و از آنها خواسته می شود واکنش و احساس خود را در برابر هر یک از نوزده جمله با قرار دادن علامت مشخص سازند ( میردریکوندی ، ۱۳۷۹) .
۴- مقیاس رضایت شغلی اسپکتور[۲۵](jss-1985) : این مقیاس متأثیر از مقیاس های JDI و MSQ به سنجش ۹ بعد رضایت شغلی توجه دارد که این ابعاد عبارتند از پرداخت ، ترفیعات ، سرپرست ، منافع حاشیهای ، پاداش های مشروط ، زمینه های فعالیت ، همکاران ، ماهیت کار ، ارتباطات ( زکی ، ۱۳۸۳ ) .
۵- پرسشنامه رضایت شغلی هاپاک : در این پرسشنامه تعداد چهار پرسش چند گزینهای مطرح گردیده است . افراد باید پس از مطالعه هر قسمت ، مناسبترین پاسخ را با علامت مشخص نماید (میردریکوندی ، ۱۳۷۹) .
۲-۸- عوامل موثر بر رضایت شغلی
محققان مدتهاست در جستجوی تعیین علل اساسی رضایت از شغل در سازمان و اداره هستند . تاکنون آنها توانسته اند به رشتهای از عوامل ثابت و مرتبط با رضایت شغلی دست یابند ، اما دست یابی به یک الگوی جامع تجربی ، تحقق نیافته است . می توان به اختصار به چند عامل که در این زمینه از اهمیت بیشتری برخوردارند، اشاره کرد : پورتر[۲۶]و استیرز[۲۷]به چهار عامل ذیل اشاره کردهاند: ۱- عوامل سراسری سازمان ؛ یعنی متغیرهایی که به طور وسیع در مورد بیشتر کارکنان صدق می کند. مانند حقوق و فرصت های ترفیع ۲- عوامل بلافصل محیط شغلی ؛ متغیرهایی که گروه های شغلی را تشکیل می دهد . همانند شیوهی سرپرستی و کیفیت روابط با همکاران ، شرایط کار و محل کار ۳- عوامل محتوایی یا فعالیت های بالفعل شغلی؛ مانند قلمرو شغل (میزان تنوع ، استقلال و مسئولیت) و وضوح نقش ۴- عوامل فردی ؛ ویژگی هایی که یک فرد را از دیگری متمایز می سازد . همچون سن ، سنوات خدمت و شخصیت ، اعتماد به نفس ، عزم و بلوغ (محمدزاده و مهروژان ، ۱۳۷۵) .
لاک[۲۸]مهمترین عوامل موثر بر رضایت شغلی را چنین خلاصه می کند : ۱- کار پرمخاطره ذهنی که فرد می تواند با موفقیت با آن سازگار شود (موفقیت در سازگاری با کار) ۲- علاقه فردی به خود شغل که هر قدر علاقه فرد به شغل بیشتر باشد میزان رضایت او بیشتر خواهد بود ۳- کاری که از نظر جسمانی بیش از حد خسته کننده نباشد ( هر قدر فرد بیشتر خسته شود، رضایتش کمتر خواهد بود و هر قدر کمتر خسته شود ، میزان رضایتش بیشتر خواهد بود) ۴- پاداش برای عملکرد، منصفانه ، آموزنده و منطبق با خواست فرد باشد ۵- شرایط کار ، که با نیازهای فیزیکی سازگار باشد و به اهداف شغلی کمک کند ۶- احساس احترام به نفس از سوی شاغل ، او هر قدر از سوی دیگران نسبت به خود بیشتر احساس احترام کند ، میزان رضایتش بیشتر خواهد بود ۷- عواملی که در محیط کار ، نیاز به ارزش های شغلی را تسهیل می کند ؛ از قبیل افزایش حقوق و ترفیع (میردریکوندی ، ۱۳۷۹) .
جورج و جونز بیان می کنند که انصاف و عدالت در پرداخت نیز با رضایت شغلی ارتباط دارد . هر قدر انصاف و عدالت در پرداخت بیشتر و بهتر رعایت شود ، میزان رضایت شغلی بالاتر است و هر قدر میزان رضایت بیشتر باشد ، عملکرد کارگر و کارمند نیز بالاتر می رود . همچنین رضایت شغلی به وسیلهی پرداخت پاداش و تشویق کردن نیز بالا می رود . نگرش های فرهنگی ، خدمات درمانی و تسهیلات رفاهی در بالا بردن رضایت شغلی دخالت دارند . آنها همچنین چهار عامل اساسی را در میزان و سطح رضایت شغلی موثر می دانند: ۱- شخصیت و صفات شخصیتی ۲- ارزش ها ۳- موقعیت کار و شغل ۴- تأثیر اجتماعی (میردریکوندی، ۱۳۷۹).
کورمن عوامل موثر بر رضایت شغلی را به دو دسته تقسیم می کند : ۱- عوامل محیطی : مثل سطح شغل ، محتوای شغل ، رهبری ملاحظه کار ، دستمزد و فرصتهای ترفیع و ۲- عوامل شخصی : مثل سن ، سطح تحصیلات و جنسیت . هر قدر شغل از لحاظ سطح مسئولیت ، استقلال و تنوع بالاتر باشد ، مطلوب تر است . هر چند به نسبتی که فرد درسطح بالاتری قرار داشته باشد ( برحسب تحصیلات، توانایی ها و مانند آن ) ، سطح لازم این خصوصیات برای کسب خشنودی باید بالاتر باشد (کورمن ، به نقل از شکرکن ، ۱۳۷۶ ).
لوتانز (۱۹۹۲) به بررسی ابعاد پنجگانهی شغل پرداخته که عبارتند از : ۱- خود کار یا ماهیت کار : اندازه ای که شغل و وظایف جالب، فرصت برای یادگیری و امکان پذیرش مسئولیت را برای فرد فراهم می سازد. ۲- فرصت های ترفیع : فرصت و شانس پیشرفت در سلسله مراتب سازمانی ۳- پرداخت : پاداش و مزدی که فرد دریافت می کند و میزانی که فرد دستمزدش را در مقابل دستمزد دیگر کارکنان عادلانه و منصفانه می داند . ۴- نظارت و کنترل : توانایی سرپرست در ارائه رفتارهای حمایتی و کمک های فنی . ۵- همکاران : میزانی که همکاران از لحاظ فنی کارا هستند و از نظر اجتماعی حامی فرد به شمار می آیند.
در دههی ۱۹۶۰ خانم پاتریشیا اسمیت و همکاران عوامل موثر بر رضایت شغلی را به شرح زیر اعلام کردند : ۱- حقوق (درآمد) ، ۲- ماهیت یا خود شغل ، ۳- فرصت های ارتقاء شغل ، ۴- نظارت و سرپرستی و ۵- گروه همکاران .
آرنولد و فیلدمن (۱۹۸۶) عوامل موثر بر رضایت شغلی را به شش دسته تقسیم می کنند که عبارتند از : ۱- حقوق و دستمزد، ۲- ماهیت کار ، ۳- ترفیع و ارتقاء ۴- سرپرستی، ۵- همکاران و ۶- شرایط کاری . عوامل فوق باعث می شود افراد از رضایت شغلی بالاتر برخوردار شوند .
لاوری (۱۹۹۳) رضایت شغلی را یک مفهوم پیچیده می داند که اندازه گیری آن به طور عینی دشوار است و آنرا تحت تأثیر دامنه وسیعی از متغیرهایی می داند که با عوامل شخصی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سازمانی و محیط مرتبط است . این عوامل عبارتند از : ۱- عوامل شخصی: شخصیت، تحصیلات، هوش، توانایی، سن، وضعیت تاهل ، ۲- عوامل اجتماعی : روابط با همکاران، گروه کار ، فرصت های تعاملات افراد در سازمان غیررسمی ، ۳- عوامل فرهنگی : نگرش های اساسی ، عقاید ، ارزش ها ، ۴-عوامل سازمانی : ماهیت کار، تکنولوژی ، سرپرستی ، شرایط کار و ۵- عوامل محیطی : عوامل اقتصادی ، اجتماعی ، فنی و تأثیرات دوستی .
نتیجه گیری (عوامل مؤثر بر رضایت شغلی) : رضایت شغلی چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟ این مساله ای است که بسیاری افراد با آن دست به گریبانند ، چه افرادی که جویای کارند و می خواهند برای اولین بار محیط کار را تجربه کنند و چه کسانی که سالهاست در حرفه خود مشغولند و از مشکلات آن رنج می برند . محیط کار هر انسانی خانه دوم اوست، چه بسیار افرادی که عمده ساعات شبانه روز خود را ، مجبورند در محیط کاری خود بگذرانند. ساده پیداست که این محیط نیز همچون خانه باید برآورنده حداقلی از نیازهای روحی و روانی افراد باشد تا آنها بتوانند ضمن کسب درآمد به ارتقای دانش حرفهای خود پرداخته و خدمتی ارائه دهند. بنابراین رضایت شغلی در اثر عوامل متعددی ایجاد می شود ، در واقع رضایت شغلی نوعی احساس مثبت فرد نسبت به شغلش است ، این عوامل در کنار هم می توانند رضایت شغلی را در افراد ایجاد کنند ، چه بسا تنها نبود یک عامل از مجموع این عوامل می تواند از ایجاد رضایت در فرد بکاهد یا حتی او را در زمره افراد ناراضی از شغل قرار دهد . مطالعات مختلف در زمینه رضایت شغلی نشان می دهد که متغیرهای زیادی با رضایت شغلی مرتبط است که این متغیرها در چهار گروه قابل طبقه بندی است :
۱) عوامل سازمانی : بعضی از عوامل سازمانی که منبع رضایت شغلیاند، عبارتند از : الف) حقوق و دستمزد[۲۹]: مطالعات «لاک[۳۰]» نشان می دهد که حقوق و دستمزد یک عامل تعیین کننده رضایت شغلی است. بویژه زمانی که از دیدگاه کارمند این پرداخت منصفانه و عادلانه باشد (شهبازی و همکاران ، ۱۳۸۷) .
ب)- ترفیعات : ترفیعات شامل تغییر مثبت در حقوق (حقوق بالا) ، چالش کاری بیشتر، مسئولیت بیشتر و آزادی در تصمیم گیری است. بعلت اینکه ارتقاء میزان ارزش فرد را برای سازمان نشان می دهد (بویژه در سطوح عالی)، ترفیع فرد منجر به افزایش روحیه فرد می گردد.
ج)- خط مشی های سازمانی[۳۱]: ساختار دیوانسالارانه برای فردی که دارای سبک رهبری دموکراسی است، مناسب نیست. علاوه بر آن خط مشی های سازمانی نیز در رضایت شغلی تأثیر می گذارد، خط مشی های غیرمنعطف باعث برانگیختن احساسات منفی شغلی می شود و خط مشی های منعطف باعث رضایت شغلی می شود (منبع پیشین) .
۲)- عوامل محیطی : عوامل محیطی کار شامل موارد زیر است: الف) سبک سرپرستی[۳۲]: هرجا که سرپرستان با کارکنان رفتاری حمایتی و دوستانه داشته باشند ، رضایت شغلی نیز زیاد بوده است .
ب)- گروه کاری : اندازه گروه و کیفیت ارتباطات متقابل شخصی در گروه نقش مهمی درخشنودی کارکنان دارد. هر چه گروه کاری بزرگتر باشد رضایت شغلی نیز کاهش می یابد. زیرا ارتباطات متقابل شخصی ضعیف تر شده و احساس همبستگی کم رنگتر و در نهایت شناخت تمامی افراد مشکل می شود .
ج)- شرایط کاری [۳۳]: هر چه شرایط کاری مطلوبتر باشد باعث رضایت شغلی می شود ، چرا که در شرایط کاری مطلوب، آرامش فیزیکی و روانی بهتری برای فرد فراهم می شود (گزل زاده، ۱۳۸۵، نقل از ایمانی ، ۱۳۸۹) .
۳)- ماهیت کار[۳۴]: کار به خودی خود نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارد. محتوای شغل دارای دو جنبه است : یکی محدوده شغل است که شامل میزان مسئولیت، اقدامات کاری و بازخور است. هر چه این عوامل وسیعتر باشد. باعث افزایش حیطه شغلی می شود که آن نیز به نوبه خود رضایت شغلی را فراهم می آورد. دومین جنبه عبارت است از تنوع کاری : تحقیقات نشان می دهد که تنوع کاری متوسط موثرتر است . تنوع وسیع باعث ابهام و استرس می شود و از طرف دیگر تنوع کم نیز باعث یکنواختی و خستگی می شود که منجر به عدم رضایت شغلی می گردد. ابهام در نقش و تضاد در نقش همواره از سوی کارکنان مورد اجتناب قرار گرفته است . زیرا اگر کارکنان کاری که انجام می دهند و انتظاری که از آنها می رود را نشناسند، موجبات ناخشنودی آنها فراهم می گردد (شهبازی و همکاران، ۱۳۸۷) .
۴)- عوامل فردی: در حالی که محیط بیرونی سازمان و ماهیت شغل عوامل تعیین کننده در رضایت شغلی هستند، صفات و ویژگی های فرد نیز نقش مهمی در آن دارد . افرادی که بطور کلی دارای نگرش منفی هستند، همیشه از هر چیزی که مربوط به شغل است شکایت دارند . مهم این نیست که شغل چگونه است ، آنها همواره بدنبال بهانهای می گردند تا به گله و شکایت بپردازند . سن ، ارشدیت و سابقه ، تأثیر قابل ملاحظهای بر رضایت شغلی دارند . کارکنانی که دارای سن بالا و سابقه زیاد در سازمان هستند ، انتظار دارند که رضایت بیشتری از شغل خود داشته باشند . همچنین بعضی صفات مشخصه شخصیتی طوری است که باعث افزایش رضایت شغلی می شود . بعلاوه می توان اینطور نتیجه گرفت افرادی که در سلسله مراتب نیازهای مازلو درسطح بالاتری قرار دارند ، رضایت شغلی بیشتری خواهند داشت (گزل زاده ، ۱۳۸۵، نقل از ایمانی ، ۱۳۸۹) .
۲-۹- روابط انسانی و رضایت شغلی
از نقطه نظر مدیریت ، هدف دانش روابط انسانی عبارت است از ایجاد سازمانی پرتوان و پویا ، ولی این مقصود از هیچ راهی میسر نمی شود ، مگر از طریق فراهم آوردن رضایت در وجود افراد به خاطر موفقیت درکارگروهی اعضای سازمان . اعضای سازمان ، موقعی برای نیل به هدف سازمانی برانگیخته می شوند و تا جایی جهد و کوشش می کنند که بدانند نتایج موفقیت آمیز کار گروهی تا چه درجهای به برآورد نیازها و تمایلات شخصی آنها کمک کرده و این راه تا چه حد میسر است که طبع انسانی را اقناع نماید. می توان گفت رابطهای میان پویایی سازمان و رضامندی افراد موجود می باشد که مشابه رابطه سودگیری با رضایت خاطر مشتریان است. متخصصین امر بازار همیشه به این مقوله اندیشیدهاند که آیا موفقیت یک مؤسسه بازرگانی، به دریافت سود و بهره هر چه بیشتر است و یا فراهم ساختن رضایت خاطر مشتری ؟
عده زیادی را امروزه عقیده بر آن است که این دو موضوع مکمل، لازم و ملزوم یکدیگرند و اصولاً رابطهای انکارناپذیر دارند واین رابطه نیز بین پویایی و رضامندی افراد سازمان موجود می باشد که به طور متعادل در هر دو مورد تأکید و تأیید می گردد . طبیعت و ماهیت روابط انسانی است که اثرات بین اهداف سازمانی (پویایی) و اهداف شخص (رضامندی) را با طریقی مستدل متوازن می سازد. می توان گفت که دانش روابط انسانی وسیلهای برای به ثمر رساندن اهداف عالی سازمان از طریق رضامندی افراد سازمانی است.
پویایی و کارایی گروه → رضامندی افراد → روابط انسانی خوب
از طرفی دیگر می توان با داشتن روابط انسانی خوب ، پویایی و کارآیی را ایجاد نمود که در نتیجه ، این عمل سبب رضامندی اعضا خواهد گردید. یعنی روابط انسانی وسیله ای کارساز است برای ایجاد رضامندی در افراد و کارکنان از طریق پویایی گروهی .
رضامندی افراد → پویایی و کارایی گروه → روابط انسانی خوب
شکل ۲-۱رابطه عوامل انسانی و رضایت شغلی
در هر حال نمی توان گفت رضامندی و پویایی بر یکدیگر تفوق و رجحانی دارند بلکه هر دو به صورت یکسان و مشابه لازم و ملزوم یکدیگرند . بدین منظور که اثرات مثبت روابط انسانی خوب منتهی به ایجاد رضایت خاطر در افراد می گردد و در نتیجه پویایی و کارآیی را باعث می شوند (پرهیزکار ، ۱۳۷۵ ص : ۱۳۹-۱۳۷) .
۲-۱۰- کیفیت زندگی کاری
رضایت شغلی روی زندگی کاری کارکنان تأثیر عمده ای دارد. برای مثال، کارمندی که احساس رضایت شغلی عمیقی دارد، از پریشانی کمتری رنج می برد و آماده است تا از کیفیت زندگی کاری بالایی برخوردار باشد. از طرف دیگر، پرسنلی که احساس رضایت کمتری دارد و فشار زیادی را در کار تحمل می کند معمولاً از کیفیت زندگی کاری پایینی برخوردار است. روانشناسان صنعتی و سازمانی، مدیران حرفهای، تصمیم گیران سازمان و دولت ، روز به روز بیشتر به مقوله کیفیت زندگی کاری کارکنان اهمیت می دهند. کیفیت زندگی کاری توسط پاداش ها و بن هایی تعیین می شود که پرسنل بر مبنای امکان مشارکت و پیشرفت خود در سازمان، بر مبنای رعایت ایمنی شغل، بر مبنای نوع کار، بر مبنای خصوصیت های سازمانی و بالاخره برمبنای کیفیت روابط متقابل در بین اعضای گوناگون سازمانی دریافت می کنند. به طور خلاصه، کیفیت زندگی کاری به وضعیت تمام ابعاد کار توجه دارد. اخیراً تحقیقات انجام گرفته درباره رضایت کارمندی از حوزه تنگ و محدود و منحصر به کار ، تجاوز کرده و درباره روابط بین رضایت و کار و رضایت عام و جامعه زندگی، بهداشت عمومی و سلامت و بهزیستی به جستجو و تحقیق می پردازد (آدامز ، کینگ ۱۹۹۶ ، بی هر و مک گرات ، ۱۹۹۲، نقل از پارساییان و اعرابی ۱۳۷۴) .
لاولر(۱۹۸۲) معتقد است که ساده ترین روش ها برای سازمان ها تا بتوانند به شاخص هایی درباره کیفیت زندگی کاری دست پیدا کنند عبارت اند از سنجش غیبت از کار، جابجایی پرسنلی، نرخ حوادث صنعتی، سطح رضایت شغلی وپولی که برای کارآموزی و پیشرفت کارمندان هزینه می شود. این متغیرها، تصور می شود همه با کیفیت زندگی ارتباط دارند بدون توجه به اینکه ، کیفیت زندگی کاری، چگونه مفهوم پراهمیت سازمانی است و احتمالاً همین طور پراهمیت باقی خواهد ماند.
حفظ و نگهداری کیفیت زندگی کاری بالا برای کارکنان پرهزینه است، اما در طولانی مدت باید به کارآیی و تولید بیشتر سازمان بینجامد. سازمان ها با بهره گرفتن از شیوه های گوناگون ، کیفیت زندگی کار را بهبود می بخشند . در حالی که بعضی از این شیوه ها با تغییرات مستقیم و آشکار ، مانند دستمزدهای بالاتر از نرخ بازار برای مشاغل و یا تصویب قوانین مربوط به حفظ حقوق کارگران (مانند حقوق مربوط به فرصت برابر شغلی و تصمیم گیریهای پرسنلی مناسب) درگیر بوده اند ، روان شناسان صنعتی و سازمانی روی بهبود کیفیت زندگی شغلی از طریق برنامههایی اقدام می کنند که مشارکت بیشتر کارمند را در فرایند های سازمانی تشویق می کند (لاولر، ۱۹۸۹) .
هم مقوله کیفیت زندگی کاری و هم جنبش زندگی کاری کمک می کنند تا جنبه هایی از کار که برای همه کارگران و رضایت شغلی آن ها اهمیت دارد روشن تر شود . جنبش کیفیت زندگی کار، که مورد توجه ویژه روان شناسان صنعتی و سازمانی است ، روی دو هدف مهم روان شناسی صنعتی و سازمانی تاکید دارد . اول ، بهبود محیط فیزیکی و اجتماعی در کار به مثابه بخشی از کوشش ها برای بهبود بهزیستی مربوط به کار ، رضایت و کیفیت کاری ؛ دوم ، بهبود نتایج سازمانی مانند افزایش بهره وری ، کیفیت کار و کاهش غیبت از کار و جابجایی کارمندی از طریق افزایش مشارکت کارمندان در فرایندهای سازمانی و تعهد نسبت به این فرایندها (پارساییان و اعرابی ، ۱۳۷۴) .
۲-۱۱- ویژگی های شخصی و خشنودی شغلی
بسیاری از ویژگی های شغل و محیط کار، خشنودی شغلی را تحت تأثیر قرار می دهند . با طراحی مجدد شغل و محیط های کار ، برای مدیریت این امکان فراهم خواهد گردید که خشنودی شغلی و بهره وری را بالا ببرد . دیگر عوامل موقعیتی که ممکن است خشنودی شغلی را تحت تأثیر قرار دهند ، عبارت اند از پیچیدگی وظیفه و زوج های کاری. همچنین ویژگی های شخصی که خشنودی شغلی و نگرش های کاری را تحت تأثیر قرار می دهند عبارت اند از : سن ، جنس، نژاد ، هوش، استفاده از مهارت ها و تجربه شغلی ، سطح تحصیلات ، توانایی شناختی ، تجربهی شغلی ، شخصیت و … اگر چه این عوامل نمی توانند به وسیله سازمان ها تغییر یابند ولی برای پیش بینی خشنودی در میان گروه های مختلف کارکنان می توانند مورد استفاده قرار گیرند (مهداد ، ۱۳۸۵) .
۲-۱۳- افزایش رضایت شغلی
سازمانها برنامه ها و شیوه هایی برای افزایش رضایت ، تدوین و اجرا کرده اند . این برنامه ها شکلهای مختلفی دارد بعضی از آنها ساختار کار را تغییر می دهند ، بعضی دیگر روش های مربوط به دستمزدها را عوض می کنند و بعضی دیگر برنامه های سودآور حاشیهای و یا کار بسته ای یا مجموعهای را پیشنهاد می کنند . بعضی از این روشها را در زیر مورد بررسی بیشتر قرار می دهیم :
۲-۱۲-۱- تغییر در ساختار شغلی: در کوشش برای افزایش رضایت شغلی از طریق تغییر در ساختار شغلی سه روش مورد استفاده قرار گرفته است : ۱- روش گردش کار: در این روش کارمند یک شغل تخصصی به شغل تخصصی دیگر نقل مکان می کند. در حالی که گردش کار برای کارآموزی پرسنل در مشاغل گوناگون مورد استفاده قرار می گیرد اما برای جبران و تسکین یک نواختی و سنگینی ناشی از انجام یک کار تکراری و غیرقابل تغییر نیز بکار می رود .
۲- توسعه شغلی : روشی است که به کارگر اجازه می دهد تا وظایف اضافی گوناگون را به عهد گرفته و در کوشش برای انجام آنها احساس کند که یک عضو پر ارزش آن سازمان است .