« عزیمت توجّه بجانب هرات مصمم کرد ومظفّر وکامران از راه جُرزُوان روان شد.»(همان:۱/ ۶۴)
روان شدن به معنی حرکت کردن امروز کاربرد ندارد.
« لشکر پس وپیش او درگرفتند وازجوانب او محیط شدند»(همان:۱/ ۱۰۶)
محیط شدند: محاصره کردند، امروز کاربرد ندارد.
« و از ترتیب علوفۀ لشکر آنچ ممکن بود بجای آورد وسبب عفونت هوا اکثر حشم رنجور شدند.»
(همان:۱/ ۱۰۸)
رنجور شدند ، تغییر معنایی در آن رخ نداده است.
« روز سیّم را وقت آنک جام افق از خون شفق مالامال شد.»(همان:۱/ ۱۱۳)
مالامال شد : پر شد، تغییر معنایی در آن رخ نداده است.
« چون غبار فتنه های کوچکلک وتوق تغان نشسته شد.»(همان:۱/ ۶۲)
نشسته شد : از بین رفت، امروز کاربرد ندارد.
« روز دیگر که عقاب جمشید افلاک را سر از پس عقاب خاک افراخته شد وپیکر آتشین خور بر طبق آسمان افروخته گشت.»(همان:۱/ ۹۵)
افراخته شد: روشن گردید ، امروز کاربرد ندارد.
« و درین سفر اتسز بر مکاید واحفاد امرا وحسّاد واقف شده بود.»(همان: ج۲ ، ۴)
« ودر اکثر هندوستان واطراف واقطار ذکر او شایع شد.»(همان: ج۲ ، ۶۱)
« اتسز خوارزمشاه در آن روز بشکار نرفته بود میان روز از خواب بیدار شد.»(همان: ج۲ ، ۴)
« ودر دارالملک پدر هرات وفیروزکوه امیر محمود پسر سلطان غیاث الدین مستولی شد.»
(همان: ج۲ ، ۶۲)
فرمودن
این فعل نخست در معنی اصلی که امر کردن است به کار می رفته یعنی امر به این که دیگری کاری را انجام بدهد.سپس درمقام ادب واحترام هنگام خطاب یا نقل قول از بزرگان درست معادل کردن به کار رفته است . بااسم وصفت ترکیب می شود وحاصل آن گاهی لازم وگاهی متعدی است.
(خانلری، ج۲ :۱۵۸)
« چنگیز خان در حق ّایشان شفقت ومرحمت فرمود.»(جوینی :۱/ ۷۷)
مرحمت فرمود: تغییر معنایی در آن رخ نداده است.
« به انواع اکرام واحتشام واعزاز واحترام تلّقی فرمود.»(همان:۱/ ۱۵۷)
تلقی فرمود: دستور داد ، امروز کاربرد ندارد
« چون سلطان را هرات میسر شد فیروزکوه را بر سلطان محمود مقرر فرمود.»(همان:۲/ ۸۴)
« وایبک را تنها به خدمت سلطان در آوردند بدو التفاتی نکرد وبه حبس آن جماعت اشارت فرمود تا چون جمشید قصد صفر شام کرد.»(همان:۲/ ۱۷۶)
کردن
کردن ومعادل های آن ( نمودن ، فرمودن، یافتن، گردانیدن، ساختن، داشتن) (کلباسی: ۷۴)
فعل کردن رایج ترین همکرد در فارسی است . این فعل هم با اسم ، هم با صفت ترکیب می شود ودر همۀ موارد تنها وظیفۀ جزء صرفی دارد.چنان که گاهی ترکیب اسم مصدر بااین فعل جانشین فعل ساده می شود.»برای مثال:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شتاب کردن = شتافتن
آرایش کردن = آراستن
ودرمواردی که ازاسمی (فارسی یاعربی) مصدر جعلی ساخته می شود، ترکیب آن اسم با همکرد کردن درست همان معنی را بی کم وبیش بیان می کند:
جنگ کردن = جنگیدن
غارت کردن = غارتیدن
ترکیب با اسم:
هراسم معنی فارسی ، چه بسیط وچه مشتق از فعل ، وهمه ی مصدر های عربی که در فارسی اسم مصدر شمرده می شوند، با همکرد کردن ترکیب می شوند وفعل مرکب می سازند.(خانلری، ج۲ :۱۳۰)
کردن
« تا غلام وفراش وستوردار از ترک تا تازیک تا هندو اسامی همه ثبت کردند.»(جوینی :۱/ ۲۷)
ثبت کردند: امروز بدون تغییر معنا کاربرد دارد.
« تا عاقبت مصدوقه ی حال از موافقت ایشان در مخالفت پادشاه جهان منکو قاآن تقریر کرد.»
(همان:۱/ ۳۶)
« ویاسا واحکام حدیث وقدیم را با ایشان تقریر کند.»(همان:۱/ ۱۵۵)
تقریر کردن امروز کاربرد ندارد ومعادل آن نوشتن به کار می رود.
« بر رای متین پادشاه روی زمین عرضه کردند.»(همان:۱/ ۳۸)
عرضه کردن : نشان دادن امروز بدون تغییر معنا کاربرد دارد.
« تا ناگاه بر غفلت حشم کوچلک او را از شکارگاه صید کردند.»(همان:۱/ ۵۷)
صید کردن: شکار کردن ، امروز بدون تغییر معنا کاربرد دارد.