تو سلطان و دستورِ دانا خرد
هوی و هوس: رهزن و کیسه بُر
کجا مانَد آسایشِ بخردان
جو خون در رگانند و جان در جسد
چو بینند سر پنجه ی عقل تیز
هم از دست دشمن ریاست نکرد
که حرفی بس ار کار بندد کسی
(سعدی، ۱۳۸۹: ۱۵۳)
هوا و هوس موجب بدبختی و تیره بختی می شود؛ بزرگان و علمای دین در این مورد بسیار سخن گفته اند. امام علی (ع) نیز در خطبه ی چهل و دوم، روی به نصیحت آورده است و پیروی از شهوت و هوای نفسانی را عاملی می داند که موجب دوری مردم از خدا می شود.
«أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافَ عَلَیْکُمُ اُثْنَانِ: اٌتِّبَاعُ اٌلْهَوَی، وَ طُولُ اٌلْأَمَلِ، فَأَمَّا اٌتِّبَاعُ اٌلهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ اٌلْحَقِّ، وَأَمَّا طُولُ اٌلأَمَلِ فَیُنْسِی اٌلْآخَره. ای مردم، همانا بر شما از دو چیز می ترسم: هواپرستی و آرزوهای طولانی. اما پیروی از خواهش نفس، انسان را از حق باز می دارد، و آرزوهای طولانی، آخرت را از یاد می برد.» (نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۹۴)
سعدی از شیراز هجرت میکند و پس از گشت و گذار نسبتاً دراز با دستی پر از تجربه ها و دلی سرشار از عشقِ به میهن، به شیراز باز میگردد که به وسیله ی اتابکان از نابودی رهایی یافته بود و در آرامش و آسایش بود. از این رو همه ی آموختهها وتجربه های خود را در دو کتاب بوستان و گلستان در اختیار جهانیان میگذارد. دراین سفرهای طولانی شیخ اجل آموختههای بسیار گران بهایی را برای مردم ایران به ارمغان آورد. یکی از با ارزش ترین این ارمغان ها، می تواند آموختههای او از نهجالبلاغه باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در ابیات زیر، سعدی، با بهره گیری از کلام امیرالمؤمنین، به پند و اندرز پرداخته است و افراد بشری را به دین داری، رعایت عدالت، طلب آمرزش و دوری از غفلت دعوت می کند.
مکن جانِ من ، تخم دین ، ورز و داد
چو برگشته بختی در افتد به بند
تو پیش از عقوبت در عفو کوب
برآر از گریبانِ غفلت سرت
مده خرمنِ نیک نامی بباد
از او نیکبختان بگیرند پند
که سودی ندارد فغان زیر چوب
که فردا نماند خجل در برت
(سعدی، ۱۳۸۹: ۱۹۲)
بیت اول این حکایت از خطبه ی صد و بیست، نهج البلاغه گرفته شده است. در این خطبه امام علی (ع) انسان ها را به دین داری دعوت می کند و این گونه سفارش می کند که اگر کسی این راه، را طی کند به سر منزل مقصود خواهد رسید ولی کسی که از این راه نرود پشیمان و گمراه خواهدشد.
«تَاللهِ لَقَدعُلِّمْتُ تَبْلِیغَ الرِّسَالَاتِ، وَإِتْمَامَ اٌلْعِدَاتِ، وَ تَمَامَ اٌلْکَلِمَاتِ. وَعِندَنَاـ أَهلَ البَیتِ ـ أَبْوَابُ اٌلحُکْمِ و ضِیَاءُ اٌلأَمْرِ. أَلَا وَإِنَّ شَرَائِعَ الدِّینِ وَاحِدَهٌ، وَسُبُلَهُ قَاصِدَهٌ. مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ وَ غَنِمَ، وَمَنْ وَقَفَ عَنْهَا ضَلَّ وَ نَدِمَ. اٌعْمَلُوا لِیَومٍ تُذْخَرُ لَهُ الذَّخَائِرُ. به خدا سوگند تبلیغ رسالت ها، وفای به پیمان ها، و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده، درهای دانش و روشنایی امور انسان ها نزد ما اهل بیت پیامبر (ع) است. آگاه باشید که قوانین دین یکی و راههای آن آسان و راست است، کسی که از آن برود به قافله و سر منزل رسد، و غنیمت برد، و هرکس که از آن راه نرود گمراه شده پشیمان گردد. مردم، برای آن روز که زاد و توشه ذخیره می کنند، و اسرار آدمیان فاش می گردد، عمل کنید.» (نهج البلاغه، ۱۳۸۶: ۲۲۸)
آخرین بیت این حکایت نیز که افراد بشری را به دوری از غفلت فرا خوانده است، برگرفته شده از کلام علی (ع) است که می فرماید.
«اٌزهَد فِی الدُّنیَا یُبَصِّرکَ اٌللهُ عَورَاتِهَا، وَلَا تَغفُل فَلَستَ بِمَغفُولٍ عَنکَ. از حرام دنیا چشم بپوش، تا خدا زشتی های آن را را به تو نمایاند، و غافل مباش که لحظه ای از تو غفلت نشود.»(همان: ۷۲۴)
حکیمان و دانشمندان دین دار همواره بر فانی بودن دنیای مادی و باقی بودن دنیای دیگر تأکید ورزیداند. هرچند که آن ها از این دنیا استفاده کرده اند. اما به سبب این که آن را فریبنده می دانسته اند، در نتیجه افراد بشری را از خطرات آن برحذر داشته اند، سعدی در بوستان و امام علی در گلستان از جمله ی آن ها می باشند که مردم جامعه ی آرمانی خود را از گرفتار شدن در دام این دنیا که منشأ تمام خطا ها و انحرافات است، دور نگه داشته اند. سعدی در باب اول بوستان از زبان مردی نیکمرد، فانی بودن دنیا را به سلطان روم گوشزد می کند تا مخاطب خویش را آگاه سازد.
شنیدم که بگریست سلطان روم
که پایابم ازدستِ دشمن نماند
بس جهد کردم که فرزند من
کنون دشمنِ بدگهر دست یافت
چه تدبیر سازم، چه درمان کنم؟
بگفت ای برادر غم خویش خور